تاریخ انتشار: ۱۱:۵۲ - ۲۵ مهر ۱۴۰۰
تعداد نظرات: ۱ نظر

جزئیات قتل پسر ۴ ساله در بستان آباد

دو روز تمام ناپدید بود و پدر و مادرش سعی داشتند که امیدشان را از دست ندهند. اما وقتی بعد از دو روز جسدش را داخل گونی پیدا کردند، دیگر هیچ چیز برای خانواده پاشایان مثل سابق نشد. امیرعلی چهار ساله را کشتند و زندگی این خانواده را نابود کردند.

جزئیات قتل پسر ۴ ساله در بستان آباد

رویداد۲۴ صبح روز سه‌شنبه ٢٠ آبان ماه بود. روز تلخی که امیرعلی برای بازی و انتظار خواهرش، جلوی در خانه‌شان در شهرستان بستان‌آباد رفت. اما دیگر کسی او را ندید. ١٥دقیقه بیشتر طول نکشید که امیرعلی ناپدید شد. خانواده‌اش همه جا را گشتند. به همه پناه بردند. عکس امیرعلی در فضای مجازی دست‌به‌دست چرخید، ولی خبری نشد. نه ردی، نه نشانه‌ای؛ خانواده امیرعلی با کمک مردم در شهرستان به جست‌وجوی کودک پرداختند. آن‌ها حتی بیمارستان‌ها را نیز گشتند، اما کودک را نیافتند. قضیه به همین جا ختم نشد. خانواده امیرعلی از فضای مجازی نیز کمک گرفتند. آن‌ها با انتشار عکس کودک در فضای مجازی خواستند تا به این خانواده در یافتنش کمک کنند.

آن‌ها امیدشان را از دست ندادند و به دنبال پسرشان بودند. اما شامگاه روز پنجشنبه ۲۲ آبان ۹۹ برای این خانواده روز تلخی بود. امیدشان ناامید شد. همه چیز نابود شد. غروب روز پنجشنبه در حالی که بیش از دو روز از گم شدن امیرعلی می‌گذشت، جسد مثله‌شده پسر چهار ساله در حالی که در یک گونی کنار رودخانه در روستای ارجان آذربایجان‌شرقی رها شده بود، کشف شد. خانواده امیرعلی، جسد را شناسایی کردند. روستای محل کشف جسد، در نزدیکی بستان‌آباد است. گفته می‌شود یک چوپان جسد امیرعلی را دیده بود. خبر‌های محلی حاکی از آن بود که قاتل امیرعلی یک جوان معتاد است که شناسایی شده، اما متواری است.

با ورود عوامل انتظامی مشخص شد پس از کشتن کودک جسد بی‌جان او در آن منطقه رها شده است. این در حالی است که بستان‌آبادی‌ها در فضای مجازی با اعلام انزجار خود از این عمل فجیح، خواستار اشد مجازات قاتل برای عبرت‌آموزی شدند.

ناپدید شدن امیرعلی

این در حالی است که خانواده امیرعلی در ابتدا اعلام کرده بودند که با کسی کدورت و دشمنی ندارند. اما در ادامه به یک خانواده مظنون شدند. مادر امیرعلی ماجرای ناپدیدشدن کودکش را این‌طور روایت می‌کند: «آن روز طبق معمول صبح همسرم به سرکار رفت. بعد از رفتن او، امیرعلی گفت من آش می‌خواهم. برای پختن آش، مهشید دختر هشت ساله‌ام را فرستادم تا از سبزی‌فروشی محل، سبزی بخرد. در همین لحظه یکی از خانم‌های همسایه به خانه‌مان آمد. مهشید رفت سبزی بخرد. امیرعلی هم گفت من می‌روم در کوچه بازی کنم و منتظر خواهرم باشم. تقریبا ۲۰ دقیقه بعد از رفتن امیرعلی، مهشید برگشت و سراغ امیرعلی را گرفت. او گفت که امیرعلی در کوچه نبود. سراسیمه به طرف کوچه رفتم، اما اثری از پسرم نیافتم. همه جای کوچه و محله را به جست‌وجو پرداختم، ولی نبود.»

او ادامه می‌دهد: «بعد از ناامید شدن از یافتن پسرم، موضوع را به همسرم گفتم و از فامیل و همسایه‌ها برای پیدا کردن امیرعلی کمک خواستم. همه جمع شدند و کل شهرستان بستان‌آباد و بیمارستان‌ها و محلاتش را زیرورو کردیم، اما هیچ اثری به دست نیاوردیم. من بیمار شدم و همسرم هم زندگی‌اش را وقف یافتن این بچه کرد. تا اینکه دو روز بعد جسد امیرعلی داخل گونی کشف شد.»

مظنون به زن همسایه

این در حالی است که پدر امیرعلی نیز در این‌باره گفته بود: «من با کسی خصومت نداشتم. حتی به پلیس هم گفتم که با کسی دشمنی ندارم. اما دو روز که گذشت، رفته‌رفته به زن همسایه شک کردیم. یکی از بستگان این زن حدود دو سال پیش به اتهام ساخت و توزیع مخدر شیشه دستگیر شده بود. او یکی دو روز قبل از ناپدیدشدن امیرعلی از زندان آزاد شده بود. این مرد ما را مقصر دستگیرشدنش می‌دانست. فکر می‌کرد که ما او را لو داده و باعث دستگیری‌اش شده‌ایم. به همین دلیل از ما کینه به دل داشتند. همه این‌ها را که کنار هم گذاشتیم و به آن‌ها مشکوک شدیم. حدس زدیم که زن همسایه آن روز به خانه ما آمده بود که همسرم را سرگرم کند تا همدستانش فرصت داشته باشند که امیرعلی را بدزدند. از طرفی دوربین‌های مداربسته را که چک کردیم، متوجه شدیم که پسرم از داخل کوچه خارج نشده و به همین دلیل شک ما به زن همسایه بیشتر شد.»

دختر کوچک همسایه گویا سرنخ مهمی را به دست پلیس می‌دهد. این بچه می‌گوید که امیرعلی بعد از ناپدیدشدنش در خانه آن‌ها بوده است. همین مسأله ظن پلیس را بیشتر می‌کند: «وقتی همسایه‌مان منکر ربودن پسرم می‌شد، دختر کوچکش گفت که در این دو روزی که پسرم گم شده بود، پیش او بوده است. او گفت که در این مدت با امیرعلی در خانه یکی از بستگان‌شان که چند کوچه با خانه ما فاصله دارد، بودند و با هم بازی می‌کردند. حتی از او درباره رنگ لباس‌ها و کفش‌های پسرم پرسیدم و او مشخصات همان لباس‌ها و کفش‌هایی را داد که روزی که پسرم گم شد، به تن داشت. حتی به تصویر عروسکی که روی پیرهن امیرعلی بود هم اشاره کرد. آن دختربچه می‌گفت که بعد از دو روز امیرعلی را سوار ماشین کردند و به خانه یکی دیگر از بستگان‌شان در روستای ارجان بردند. این روستا همان روستایی است که جسد پسرم در آنجا کشف شد.»

دستگیری قاتل فراری

این در حالی است که مظنونان منکر این ماجرا شدند و مادر این دختربچه گفت که کودکش خیالاتی است و این حرف‌ها را از خودش درآورده است. با این حال سال گذشته سه مظنون دستگیر شدند، ولی مجرم اصلی متواری شد. او متواری بود و هیچ سرنخی هم از خودش به جا نگذاشته بود. تا اینکه صبح دیروز خبر رسید که قاتل اصلی دستگیر و به جرمش اعتراف کرده است. سرهنگ محمدعلی نایب‌زاده، فرمانده انتظامی شهرستان بستان‌آباد از شناسایی و دستگیری قاتل امیرعلی خبر داد.

او در این رابطه گفت: «بعد از ۱۱ ماه تلاش شبانه‌روزی نیرو‌های انتظامی، اطلاعاتی و همکاری دستگاه قضائی سرانجام این قاتل شناسایی و دستگیر شد. او پس از اقرار به قتل با دستور مقام قضائی روانه زندان شد. این قاتل انگیزه قتل را انتقام‌جویی عنوان کرده است.»

منبع: hadese۲۴

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۷/۲۵
2
0
داستان تکرار ی
نظرات شما