ارجمند: همه سینماجمع شدند تا در «اعتراض» کیمیایی بازی نکنم
برنامه «هفت» جمعه شب بیست و سوم مهرماه در حالی روی آنتن رفت که همچون هفته گذشته سینمای حماسی و معناگرا موضوع مورد بحث برنامه بود.
داریوش ارجمند مهمان بخش ابتدایی برنامه بود که در بخشی از سخنانش صحبتهای تند و تیزی درباره سریال «مختارنامه» و شخصیت مختار ثقفی بیان کرد. او در ادامه خود را از طرفداران «هفت» خواند و گفت: ««هفت» از معدود برنامه هایی است که تا این موقع شب بیدار می مانم تا آن را ببینم و بسیار دوست دارم نظریات مسعود فراستی، منتقد برنامه را بشنوم.»
دکتر شریعتی من را به بازیگری ترغیب کرد
ادامه صحبت های ارجمند بیش از آنکه مربوط به موضوع مورد بحث برنامه یعنی سینمای حماسی باشد به بیان خاطرات این بازیگر سینما و تلویزیون اختصاص یافت. بازیگر نقش مالک اشتر در سریال «امام علی (ع)» درباره سالهای جوانیاش گفت: «من چهار سال در مشهد شاگرد دکتر شریعتی بودم و به همراه همسرم شاگرد اول کلاسهای این استاد بودیم. مادرم و دکتر شریعتی از نخستین کسانی بودند که به طور حرفهای من را به بازیگری ترغیب کردند.»
ارجمند در ادامه افزود: « با وجودی که من تعصب بسیاری به تئاتر داشتم، با ورود سینما به ایران جذابیتهای این حوزه من را به خود جذب کرد. اولین فیلم خود را با خرید یک دوربین 8 میلیمتری با وام، به نام «هیس» ساختم و جریان سینمای آزاد مشهد را راه اندختیم. فریدون جیرانی آنجا بود و دستیار من در کارگردانی بود. سینمای آزاد، پدر سینمای امروز است.»
جیرانی دیر اوج گرفت
این بازیگر سینما و تلویزیون در بخش دیگری از صحبت هایش به همکاری با فریدون جیرانی اشاره کرد و گفت: «بچههای خوبی از این گروه بیرون آمدند. نظیر مهدی صباغزاده، ولی بهترینشان فریدون جیرانی است. من وقتی از پاریس برگشتم، جیرانی مرا حیرتزده کرد. هرچند دو فیلم اول جیرانی بد بود و دیر اوج گرفت.»
دوستی ما و شجریان
ارجمند درباره علاقهاش به حوزه شعر و مشهد تصریح کرد: «من در حوزه شعر و موسیقی مشهد نیز شناخت و روابطی داشتم. آقای شفیعی کدکنی از نوابغ شعری ماست و بینظیر است. آقای شجریان نیز از دوستان ما بود.»
او افزود: «مرکزیت تهران همه استعدادها را بلعید. من وقتی تهران آمدم، اداره ارشاد تهران سالن برای تمرین تئاتر ما نداشت. اما ما در مشهد سالن بزرگی برای این کار داشتیم. امروز با وجود 5 میلیون جمعیتی که دارد متاسفانه هنوز به طور جدی وارد حوزه تولید فیلم سینمایی نشده است. عجیب است که شهرهای مذهبی همیشه در هنر پیشرو بوده اند، مثلا بااستعدادترین افراد را در قم میدیدید.»
تمام سینما جمع شدند تا من در «اعتراض» بازی نکنم
بازیگر فیلم سینمایی «آدم برفی» در «هفت» گفت: «اولین کلاس بازیگری که در تهران برگزار شد، کلاس من بود. اما همان ابتدای دوره با شاگردانم طی می کنم که بنده کسی را به جایی معرفی نمی کنم. برعکس اش نیز نبوده، یعنی کسی را از بازی در جایی ممنوع کنم! ابدا. هرکسی به هر جایی بخواهد برسد باید خود تلاش کند.»
او در ادامه به نقش آفرینی اش در فیلم «اعتراض» مسعود کیمیایی اشاره کرد و گفت: «من آدم توکلی هستم. اصلا برایم مهم نیست. تمام این سینما جمع شدند تا من بازی نکنم. من معتقد بودم بر سر هر خوان بنشستم رزاق داده است. معتقدم سینما مثل سایه است. اگر به دنباش بروی، از تو فرار میکند، اما اگر راه خودت را بروی، دنبالت میآیند. اما کسانی که خواستند من را حذف کنند، امروز کجا هستند؟ بیایند با هم به میان مردم برویم، ببینم چه کسی در قلب مردم جای دارد. من افتخارم این است که نوکر مردمم و به بیان حضرت علی (ع) از روی شانه خود مردم را نگاه نمیکنم. به نظرم تا زمانی که سینمای این کشور انقدر کوچک است این تنگ نظری ها وجود دارد.»
آرزو داشتم نقش حضرت ابوالفضل (ع) را بازی کنم
داریوش ارجمند در ادامه با تاکید بر اینکه یک بازیگر با انتخاب نقشهایش جایگاه اجتماعیاش را پیدا میکند، گفت: «آروز داشتم نقش حضرت ابوالفضل (ع) را بازی کنم، چون اعتقاد دارم کسی نیست به اندازه من این مرد بزرگ را بشناسد. من با این آقا بزرگ شدم. اما از من گذشت و دیگر نمیتوانم بازی کنم. من یک روز سناریویی به وزارت ارشاد پیش آقای جواد فریدزاده بردم. بعد از بازی در فیلم «ناخدا خورشید» دیگر قصد نداشتم فیلم بازی کنم. اما او به من گفت تو برای جمهوری اسلامی فقط باید بازی کنی. نباید بروی فیلمساز شوی یا خوانندگی کنی، اما من واقعا برای ساختن فیلم آمدم نه بازی کردن. امیدوارم تا پایان عمرم بالاخره فیلم بسازم.»
تقوایی یک استثناست
او درباره سرنوشت فیلم «پیرمرد و دریا» تقوایی گفت: «دیگر شرایط برای ساخت این فیلم برای او سخت شد. او «ناخدا خورشید» را زمانی ساخت که بعد از آن سخت گیریها، فنر فشردهای شده بود و میخواست اثبات کند که میتواند بسازد. تقوایی در سینمای ایران یک استثنا است. او باید ادیب، حقوقدان و ... میشد. پسرم در مدرسه سینمایی لندن در انگلیس درس میخواند. او میگفت سر کلاسهای ما یک ساعت راجع به «ناخدا خورشید»، ناصر تقوایی و بازی من در این فیلم حرف زدند.»
فهیم: استقلال فرم و محتوا انحراف است
بخش پایانی برنامه جمعه شب «هفت» میزگرد بررسی مولفه های فرمی سینمای دینی با حضور مسعود فراستی، محمدتقی فهیم و حسین سلطان محمدی بود.
حسین سلطان محمدی منتقد سینما در ابتدای صحبتهایش فرم در سینما را مهم بر شمرد و گفت: « فرم در زبان سینما از اهمیت بسیاری برخوردار است اما در عین حال محتوا و مضمون نیز به لحاظ من در سینمای دینی یا حماسی از اهمیت بسیاری برخوردار است. در عین حال کشمش جامعه امروز ما فراتر از سینماست و دعوا، دعوای محتواست. اینکه چه چیز را در قالب تصویر و محدود به سینما می خواهیم منتقل کنیم؟»
در ادامه این بحث پای محمدتقی فهیم نیز به گفت و گو باز شد، او در باب فرم در سینما اظهار داشت: « دعوای فرم و محتوا، دعوای من و مسعود فراستی نیست. دعوای تاریخ سینماست و به عقیده من آسیبی که فرمالیسم به هنر زده است، کمتر از محتواگراها نیست. اما واقعیت این است که این دعوا در پس از انقلاب آسیب بیشتری به ما زده است. در دوره ای مدیریت سینمایی ما محتوازدگی بسیاری داشتند و در عین حال تعریف دقیقی هم از سینمای دینی یا سینمای اخلاقی نداشتند. وقتی میان فرم و محتوا اولویت قرار می دهید و فرم یا محتوا را مستقل ارزیابی می کنید، چه بخواهید چه نخواهید در دسته فرمالیسم یا محتوازدگی قرار می گیرید و انحراف است. اما محتوا و فرم در نسبت با هم تعریف می شوند.»
مسعود فراستی دیگر منتقد این میزگرد نیز گفت: «هنر حرف نیست. هنر جواب به یک پرسش نیست. هنر گزاره نیست. هنر شیوه گزاردن است. هنر دانش نیز نیست. اگر هنر قرار است دانشی نیز منتقل کند، شیوه دانستن است! وقتی یک شعر حافظ را می خوانیم چیزی که به ما منتقل می کند خود شعر حافظ است. درباره بیرون یا تفصیلی بر جهان نیست. یک پیشنهاد جاندار درباره جهان است.
او در ادامه افزود: «اساسا تجربه ای که ما از یک اثر هنری می کنیم، تجربه ای از یک فرم است. وقتی موسیقی گوش می دهیم، یک فرم هماهنگ پیچیده را تجربه می کنیم. هر کدام از مدیوم های هنری با فرم خود چیزی را منتقل می کنند. آن چیز، چیزی بیرون از خودشان نیست، خودشان است. اساسا اگر از فرم حرکت نکنیم، پس از چه چیز حرف می زنیم؟ در این صورت بیرون از فرم، چیزی وجود دارد که قبل از فرم بوده است؟ این چنین نیست.»
فراستی در بخش دیگری از صحبت هایش تصریح کرد:«در نظریه افلاطونی حتی ایده، فرم است! در جهان کثرت که جسمیت حاکم است، هیچ چیزی بدون صورت به معنا نمی رسد! همه اش از صورت نیست. عالم همه اش صورت است و ما در صوریم. معنا از این صورت خارج می شود. اگر بخواهیم برای فرم یا محتوا اصالت ببخشیم، قطعا اصالت با فرم است.»
کنایه ی افخمی به فهیم!
بحث بر سر فرم در سینما در میانه صحبت های منتقدان این میزگرد تا جایی پیش رفت که افخمی نیز خود را وارد گفت و گو میان منتقدان کرد و با مخاطب قرار دادن محمدتقی فهیم گفت: «علت آنکه ما همواره فیلم با محتوای مطلوب اما فرم ضعیف را ترجیح داده ایم این است که ما هیچ گاه در سینمای ایران فرم مختص برای بیان حرف های خود را پیدا نکردیم. برگردیم به ادبیات خود، دقیقا بخاطر همین نحوه برخورد امثال شما آقای فهیم این فرصت داده نشد!»
فهیم نیز در پاسخ به افخمی گفت: ما با اولویت فرم مخالفیم، برای اینکه اختلاف ایجاد می کند، و جوانان را به این سمت می برد که فرم تنها مهم است و درگیر ابزار و تکنیک شوند و به اعتقادات و مبانی خود کمتر افزوده اند.
او در پاسخ به سوال اینکه فیلمسازان مسلمان تاکنون فیلم های خوب زیادی تولید نکرده اند، علت ضعف آنها در فرم است یا محتوا؟ بیان داشت: علت هم در ضعف در فرم است و هم در ضعف محتوا. آقای مجید مجیدی به عنوان کارگردان «بچه های آسمان» یک فیلمساز موفق در فرم و محتواست. من درباره فیلم «ابد و یک روز» یا «جدایی نادر از سیمین» یا درباره همین فیلم امروز اصغر فرهادی یعنی «فروشنده» هم معتقدم فرم خوبی دارند، اما با محتوای آنها مخالفم. اما فراستی «ابد و یک روز» را به عنوان یک فیلم ضدملی چقدر بدان نقد وارد کرد و کوبید؟ این فیلم فرمش بد بود یا محتوا؟
مجیدی «محمد رسول الله» را مسیحی کرده!
مسعود فراستی در جواب فهیم «ابد و یک روز» را فیلمی بدون فرم دانست و گفت:« «ابد و یک روز» فرم نداشت. برای من هیچ موضوع و تم ممنوعه ای در هنر وجود ندارد. همه اش چگونه است. چه نسبتی با مضمون برقرار می کند و چگونه بیان می کند. لذا حرف زدن از خیانت یا فحشا اصلا برای من مثل تو خط قرمز نیست، بلکه من در نسبتی که این فیلم با این مضمون برقرار می کند، مشکل دارم. نسبت یعنی هنر. آیا سمپاتی برقرار می کند یا آنتی پاتی؟
محمدتقی فهیم مخالفتش با فراستی را به صراحت اعلام کرد و گفت: «معتقدم فیلم های «ابد و یک روز»، «جدایی نادر از سیمین» یا حتی «فروشنده» فرم خوبی دارند، اما من با محتوای آنها مخالفم.»
فراستی در ادامه افزود: «محتوا وجود ندارد. این موضوع است که وجود دارد. فرم موضوع را به اندازه ای که می گیرد، به محتوا تبدیل می کند. «بچه های آسمان» نه موضوع، نه تم و نه محتوای آن دینی است. موسیقی، حرکت دوربین و صحنه سازی که می کند فیلم را دینی می کند و به من حس دینی می دهد. والا دیالوگ «خدا» و ... فیلم را دینی نمی کند. فیلم «محمد رسول الله» از همان فیلمساز «بچه های آسمان» که هردو قبولش داریم، از نظر من فیلم بدی است. از چه نظر بد است؟ اساسا فرم بدی دارد. به کل فیلم دینی نیست و اساسا فیلم را مسیحی کرده است.
محمدتقی فهیم در جواب فراستی اظهار داشت: خود فراستی بارها در این برنامه گفته که مخالف فیلم ضدملی است، این حرف فرم است یا محتوا؟
فراستی اینگونه پاسخ داد: « مخالفم چون نمیگیرد! اساسا اثر ضدملی فرمش نمی گیرد، تنها تکنیک می شود. قطعا من نیز فیلم هایی که منافع ملی را زیر پا بگذارند خواهم زد.»
صحبت های بهروز افخمی پایان بخش بحث منتقدان درباره فرم در سینما بود، افخمی در این باره گفت:« منظور من از فرم نظم معقول است. معقول یعنی اینکه بیرون از ما وجود دارد. یعنی 8 به اضافه 4 همیشه 12 می شود. حتی اگر همه مردم دنیا از بین بروند. یعنی عقل و صورت های عقلی همه جای دنیا وجود دارند. ما وقتی سخن از فرم می زنیم، حرف از تکنیک نمی زنیم، بلکه حرف از نظم زیباشناسانه عقلی می زنیم که انکارپذیر نیستند.»
پخش فیلم تحلیل حسن حسینی از سینمای دینی پایان بخش برنامه جمعه شب «هفت» با اجرای بهروز افخمی بود.