یورش دسته جمعی تندروها به «پایگاه رای» روحانی
رویداد۲۴- اتاقهای فکر تندروها و دلواپسان علیه سبد رای روحانی فعال شده است، گویا قرار است نه با یک کاندیدا که با چند کاندیدا به مصاف رییسجمهور مستقر بروند تا شاید آرای حسن روحانی را پراکنده سازند.
فرقی نمیکند محمود احمدینژاد باشد یا سیدمحمد خاتمی یا اکبر هاشمی رفسنجانی اساسا شکست رییسجمهور مستقر که برای دور دوم نامزد بوده تاکنون امکانپذیر نبوده است. حالا اما در نیمه دوم دهه نود کسانی پیدا شده اند که میخواهند این طلسم سیاسی را شکسته و برای اولین بار پدیده رییس جمهور یک دوره ای را در تاریخ سال های بعد از انقلاب ثبت کنند.
کسانی که از همان ابتدای ریاست جمهوری حسن روحانی هر آنچه در توان داشته اند انجام داده اند و بازی را از همه صورت های ممکن آن ادامه داده اند. دلواپسان دوران اکنون در یک هماوردی سنگین قراردارند؛ برهه ای از تاریخ که قرار است رییس دولت بعدی از ماحصل تحولات این چند ماهه تعیین شود. فعلا هدف یکی است و راه ها متفاوت. همه رقبا می خواهند حسن روحانی دیگر رییسجمهور نباشد. این وسط فعلا صدای کسانی بلندتر است که از ایده کثرت برای مبارزه دفاع می کنند؛ ایده ای که شاید بتوان آن را اینگونه تفسیر کرد« یورش دسته جمعی به سبد رای آقای رییس جمهور».
اینکه منتقدان آقای روحانی {که البته نمی توان از لفظ کلی اصولگرایان درباره آن استفاده کرد، چرا که بخش قابل توجهی از اصولگرایان اکنون دلشان با روحانی شده است } چگونه می خواهند با رقیبشان در اردیبهشت 96 مواجه شوند دو جواب بیشتر ندارد. بر اساس شواهد موجود اکنون دو ایده در این مورد موجود است. ایده شماره یک می گوید نمی توان با یک نامزد واحد به مصاف رییس دولت مستقر رفت. طرفداران این ایده می گویند باید با چند نامزد مختلف وارد رقابت شد و سپس در مرحله بعدی به یک نامزد واحد رسید. ایده دومی هم این وسط هم که می گوید باید ساز و کار وحدت را فراهم کرد. همان حرف های قدیمی را می زنند. گعدهنشینی کنند؛ چند داور بگذارند و شورای انتخاب. یکی را برگزینند آنگاه به استقبال اردیبهشت بروند .
اینجا دراین تحلیل بنا بر این است که ایده اول منتقدان را بررسی کنیم، ایده همان افرادی که قرار است دستهجمعی به مصاف سبد رای روحانی بروند.
پلن یک؛ حمله به پایگاه رای یک رییسجمهور میان جناجی
حسن روحانی نه یک رییس جمهور فراجناحی که به تعبیر درستتر یک رییس جمهور میان جناحی است؛ ذات راستگرایی دارد اما مشی اصلاح طلبی در او کم دیده نمیشود. او اقتضای زمانه ما شده است. در میانه آشفتگی برجای مانده از دوران محمود احمدی نژاد یکباره رییس جمهور شد و در یک شرایط کاملا متفاوت با سبدی از آرای ناهمجنس به پاستور رسید .
اگر از برداشت های سطحی که می گوید رای حسن روحانی متعلق به اصلاح طلبان است عبور کنیم برداشتی عمقی تر به ما میگوید سرمایه اجتماعی آقای رییس جمهور هویتی پیچیده از آن دارد که تصور می شود . یک سبد رای که هم اصولگرا دارد ؛ هم اصلاح طلب، هم طبقه متوسط دارد و هم طبقه ضعیف.
آرای منفی او هم جالب است یک سبد از افراد مختلف؛ از بورژوا و خرده بورژوا در آن دیده می شود تا پرولتاریا و طبقه فرودست.
در میان منتقدان حسن روحانی کسانی را داریم که می گویند : سبد رای آقای رییس جمهور فقط متعلق به اصلاح طلبان نیست. به بیان دیگر آنها معتقدند این سبد رای، سرمایه اجتماعی یک طیف بلوکه شده به نام اصلاح طلبان نیست که بنا بر آن نتیجه گرفته شود نمی توان حتی نگاهی برای جذب آن داشت. آنچه رخ داده این است که حسن روحانی در جریان مبارزات انتخاباتی توانسته از همه طیف های ممکن جمعیتی را متمایل به خود کند. او اصلاح طلبانی را به همراه خود داشته که وضعیت دوران را استثنایی دانسته اند و خواسته شان تشکیل دولت استثنایی بوده است.
این اما همه ماجرا نبود . اصولگرایانی هم که زخم دوران محمود احمدی نژاد را بر قامت سیاسی شان داشتند حسن روحانی را فردی مورد اطمینان یافتند برای گذار از دوران سخت 8 ساله و شرایط پسا احمدی نژاد. صادقانه بگوییم این اصولگرایان ذات راستگرایی حسن روحانی را مبنا قرار دادهاند.
اگر نظر سیاسی همین دو جناح را تنها مد نظر قرار دهیم ؛ مدافعان ایده اول می گویند می توان با عنایت به همه آنچه در این سه و سال و اندی گذشته سامان این سبد رای را شکست. در این بخش تاکتیک جذب رای نیست بلکه هدف اصلی پراکنده سازی آرا است. دقیق ترش این است که می گویند می توان با برجسته سازی رخدادها ، پیمان را سست کرد و ساز جدایی را کوک کرد . آنها البته نقشه ای هم برای طبقات اجتماعی این سبد رای دارند .
طبقاتی که هر کدام به دلیلی جذب حسن روحانی شدند . طبقات بوژوا و خرده بورژوا که دوران محمود احمدی نژاد آنها را تا مرز ورشکستگی رسانده بود و سرمایه هایشان را چون خانه ای روی آب کرده بود . طبقات فرودست و کارگر که دولت سابق با وعده آوردن نفت بر سر سفرهایشان آنها را فریفته و هر آنچه در جیبشان بود را نیز به باد فنا داده بود . طبقه متوسطی که همه این سال های 8 ساله احمدی نژاد را گوشه نشینی کرده و دلخور از شرایط دوران به دنبال یک منفذ بود برای تابیدن روزنه ای از امیدهایشان.
از این جمعیت درصد مهمی به این رسیدند که باید به حسن روحانی رای داد. اما از این طبقات حامی برخی نیز اکنون در وضعیت رفتن و ماندن در کنار آقای رییس جمهور مردد مانده اند. این دقیقا نقطه هدف طرفداران ایده اول است. می گویند می توان این ها را جدا ساخت.
پلن یک برای شکست حسن روحانی اما این را هم به تندروها می گوید نمی توان کسی را یافت که توانایی ایجاد این گسست را داشته باشد. کسی که بتواند هم طبقه فرودست را جذب کند و هم طبقه بورژوا را راضی کند. کسی که قدرت پراکنده سازی اصولگرایان و اصلاح طلبان گرد آمده بر پیرامون حسن روحانی را داشته باشد.
پس چنین است که آنها به این ایده رسیده اند:« یورش دسته جمعی به سبد رای آقای رییس جمهور ».می گویند باید همه بیایند؛ فردی مانند محسن رضایی بیاید تا رای قومیتی بیاورد و حاشیه نشین ها را جذب خود کند . کسی ساده پوش را بیاورند، حرفهای پوپولیستی بزند تا آرا طبقه فرودست را جذب کند و کسی مانند سعید جلیلی هم بیاید تا نقطه قوت دولت را پاشنه آَشیل اش سازد؛ می خواهند مذاکرات و برجام را تخطئه کنند.
یک بازی چند وجهی که در اتاق های تصمیم گیری درباره آن بحث می شود . این ایده اما چندان هم قرص و محکم نیست چرا که تصمیم سازانی که آن را طراحی کرده اند تنها مانده اند. بزرگان راست گرا مخالف آن شده اند. صحیح ترش این است : می گویند طراحان این ایده دنبال بهانه اند و نقشه شان چیز دیگری است. آنها از این بی نظمی و یورش دسته جمعی می خواهند نافرمانی خودشان از اتاقهای تصمیم گیری را به صورت تئوریک توجیه کنند. از آن مهمتر، آنها که مصداق این ایده پردازان هستند چند بار امتحان شده اند؛ مردم دیگر به آنها اعتماد ندارند.
سرگشتگی میان مخالفان و منتقدان آقای رییس جمهور شدت گرفته است؛ از قرار هرکسی کار خود را خواهد کرد. معنای چنین وضعیتی البته یورش دسته جمعی به سبد رای آقای رییس جمهور نیست. آنچه رخ خواهد داد این است :«هر کسی که بخواهد و بتواند نامزد می شود . بی توجه به ایده پردازان ، فارغ از آنچه تصمیم سازان راستگرا می خواهند. هیچ کس برای ائتلاف و کناره گیری نمی آید . همه خواهان رییس جمهوری هستند .» پس در چنین شرایطی زیاد نباید نگران سرنوشت آقای روحانی بود ؛ چرا که یک پیش بینی این است ؛صحنه انتخابات 96 در نهایت چندان شلوغ نیست. این پیش بینی را فراموش نکنید !