گزارش رویداد۲۴ به مناسبت هفتم آبان ماه سالروز تولد سیمین بانوی سینما
فاطمه معتمد آریا، بازیگری به بزرگی سینمای ایران
حضور جدی و تاثیر گذار بازیگران زن در سینمای ایران عمری به اندازه انقلاب اسلامی دارد. در سینمای پیش از انقلاب اصولاً زنان نقشی پررنگی در فیلمها نداشتند. اما پس از انقلاب زنانی چون فاطمه معتمد آریا سیمین بانوی سینمای ایران این کلیشه را تغییر دادند. بازیگری که دیروز هفتم آبان ماه سالروز تولدش بود.
رویداد۲۴-حضور جدی و تاثیر گذار بازیگران زن در سینمای ایران عمری به اندازه انقلاب اسلامی دارد. در سینمای پیش از انقلاب اصولاً زنان نقشی پررنگی در فیلمها نداشتند. اما پس از انقلاب زنانی چون فاطمه معتمد آریا سیمین بانوی سینمای ایران این کلیشه را تغییر دادند. بازیگری که دیروز هفتم آبان ماه سالروز تولدش بود.
زنان فیلمهای فارسی صرفاً عروسکهایی بودند که بنا بود با رفتارشان قهرمان مرد فیلم را سر ذوق آورند و یا در بهترین حالت آنها مادرهایی در حاشیه فیلم بودند که در ستایش قهرمان مرد فیلم داد سخن سر میدادند یا از نامرادی روزگار گله میکردندو همیشه چشم انتظار این بودند که قهرمان اصلی فیلم که پسرشان بود برای نجات آنها سر برسد و آنها را از مهلکهای برهاند یا زندگی بهتری برایشان مهیا سازد.
با شکلگیری موجنو هم تغییری در وضعیت بازیگران زن سینمای ایران به وجود نیامد. با آغاز موجنو سینمای ایران دو گرایش در این جریان به موازات هم پیش رفتند. یکی جریان روشنفکری و دیگری جریان موسوم به سینمای خیابانی.
در هر دوی این جریانها زنان نقش پررنگی در فیلمها ایفا نمیکردند. در آثار موسوم به خیابانی محوریت همیشه با مردان بود. قهرمانان سینمای خیابانی مردانی تنها، زخمخورده و عاصی بودند که یکتنه در مقابل ظلم میایستادند و یا به جنگ سرنوشت تلخ و شومشان میرفتند.
در این فیلمها زنان باز هم یا مادر بودند یا همسر یا زنانی با وضعیت نابهسامان اجتماعی. اصولاً در فیلمهای موسوم به سینمای خیابانی زنها نقشی نداشتند که بخواهند از کلیشهها فراتر بروند.
در فیلمهای جریان روشنفکری باز هم محوریت با مردان بود از رگبار و نفرین بگیر تا گاو و آقای هالو باز هم زنان در حاشیه بودند. به جز تجربههای معدودی مانند خشت و آیینه زنان نقشی اساسی در فیلمها نداشتند.
با پیروزی انقلاب اسلامی بود که علیرغم تمامی بحث و جدلها درباره حدود و ثغور سینما زنان توانستند آغاز به درخشیدن کنند. نقطه آغاز این درخشش سوسن تسلیمی بود.
در باشوغریبهکوچک و مادیان، سوسن تسلیمی یکتنه بار این فیلمها را به دوش کشید و توانست با حضور قدرتمندانهاش لزوم محوریت زنان در فیلمهای پس از انقلاب را تثبیت کند.
یکی از بازیگران زنی که حضور قدرتمندانهاش در فیلمها باعث شد نوشتن نقش برای زنان همپای مردان در سینمای ایران جدی گرفته شود فاطمه معتمدآریا بود.
معتمدآریا کارش در سینمای ایران را با فیلم جدال محمدعلی سجادی آغاز کرد. تا سال شصت و هشت به بازی در فیلمهای مختلف ادامه داد و حتی توانست یک سیمرغ بلورین برای بازی در فیلم برهوت کسب کند.
اما در سال شصت و هشت بود که توانست با بازی در فیلم ریحانه توانایی خود را به عنوان یک بازیگر به رخ سینمای ایران بکشد. ریحانه موقعیت خوبی در اختیار معتمدآریا قرار داد تا با بازی در نقشی محوری تواناییهایش را اثبات کند. بعد از ریحانه موفقیتهای پیدرپی معتمدآریا آغاز شد.
طی مدت پانزده سال معتمدآریا بهترین و پرافتخارترین بازیگر زن سینمای ایران بود. حتی با ظهور ستارگان قدرتمند دیگری در سینمای ایران جایگاه معتمدآریا اُفول نکرد.
این پانزده سال برای معتمدآریا با فوجی از نقشهای متنوع و سه سیمرغ بلورین دیگر همراه بود. نقشهایی که از حیث تنوع و اجرا یکی از دیگری رشکبرانگیزتر بودند و جایگاه معتمدآریا را به عنوان قدرتمندترین بازیگر زن سینمای ایران تثبیت کردند.
بعد از ریحانه معتمدآریا در ناصرالدینشاه آکتور سینما نقش گلنار فیلم دختر لر را به هنرمندانهترین شکل ممکن بازسازی کرد و توانست در این تابلوی عمومی سینمای ایران جایگاهی رفیع برای خود بسازد.
پس از ناصرالدینشاه آکتور سینما نوبت مسافران بود که باز هم بازی قدرتمند معتمدآریا در آن به چشم آمد و او را صاحب دومین سیمرغ بلورین دوران حرفهایاش کرد.
بعد از مسافران نوبت به هنرپیشه رسید که نقشی بس غریب و دشوار برای یک بازیگر زن در مقیاس سینمای ایران بود. معتمدآریا در این فیلم نقش سیمین همسر نیمهمجنون اکبرعبدی را ایفا میکرد که نازا هم بود و زندگی همسر مشهورش را مدام دچار دستانداز و آشفتگی میکرد.
بازی معتمدآریا در این فیلم آمیزهای از استیصال و تنهایی است و ما قبل از هر چیز علت این جنون را در چشمها معتمدآریا میبینیم و حس میکنیم.
ایفای این نقش دشوار سومین سیمرغ بلورین معتمدآریا را برای او به ارمغان آورد. فیلم بعدی معتمدآریا حضور در یکبار برای همیشه بهترین ساخته سیروس الوند بود. در این فیلم معتمدآریا ایفاگر نقش زهرا زنی مظلوم بود که در آستانه طلاق از همسرش متوجه میشود باردار است و این مسئله زندگی او و همسرش را دستخوش تحولی بزرگ میکند.
در این فیلم هم معتمدآریا درخشان ظاهر شد و پابهپای خسرو شکیبایی یکی از عوامل اصلی انتقال حس و حال فیلم بود.
اما نقش بعدی معتمدآریا بدل یکی از متفاوتترین نقشهای کارنامه هنریاش شد. بازی در فیلم همسر به کارگردانی مهدی فخیمزاده. نقشی که چهارمین سیمرغ بلورین را برای معتمدآریا به ارمغان آورد.
فیلم رد پر رنگی از کمدی رمانتیکهای کلاسیک سینمای جهان را در بطن خود داشت و داستان کلکل و رقابت زن و شوهری میانسال برای تصاحب پست مدیرعاملی یک شرکت داروسازی را تعریف میکرد.
بازی بینقص معتمدآریا و مهدی هاشمی به عنوان زوج میانسال فیلم علت شیرین از آب درآمدن تمامی لحظات این فیلم شد. بازی که بیانگر تبحر بالای معتمدآریا در زمانبندی و بروز حالات مختلف و گاهاً متضاد در یک نقش به ظاهر معمولی بود.
بعد از تجربه نه چندان موفق سفر، سال هفتاد و سه سال سینمایی موفقی برای معتمدآریا به عنوان بازیگر بود. بازی در کلاهقرمزی و پسرخاله و روسری آبی توانست معتمدآریا را از دو منظر به موفقیت برساند.
اولی گیشهها را تسخیر کرد و دومی نقش به یاد ماندنی دیگری به کارنامه هنری معتمدآریا افزود. بعد از ایفای نقشهایی نه چندان متفاوت در مردآفتابی و مهرمادری با بازی در مردعوضی معتمدآریا بار دیگر استعدادش در کمدی را به رخ سینمای ایران کشید.
مردعوضی یک کمدی خالص بود با موقعیتی جذاب. فیلم برپایه روابط میان مثلث معتمدآریا/پرستویی/بایگان طراحی شده بود و اگر ظلعی از این مثلث به مشکل برخورد میکرد تمامی فیلم از بین میرفت.اما این سه بازیگر مکملهای بینظیری برای هم شدند و توانستند مردعوضی را به یکی از پرفروشترین کمدیهای تاریخ سینمای ایران بدل کنند.
عشق+۲، یکی بود، یکی نبود و عینک دودی فیلمهای خوبی نبودند و نتوانستند از تمام ظرفیتهای بازیگری معتمدآریا استفاده کنند.
دختر شیرینی فروش و کلاه قرمزی هم بیشتر توفیق تجاری داشتند تا هنری. اما سال هشتاد و سه و با گیلانه بود که معتمدآریا شاهنقش تمام دوران حرفهایاش را ایفا کرد. نقش زنی رنج کشیده و مظلوم که صادقانه و بیهیچ ادعایی پسر جانبازش را پرستاری میکرد و بدون اینکه خم به ابرو بیاورد چرخ زندگی را میچرخاند.
در این فیلم معتمدآریا نماد رنج تمام مادران این سرزمین است. مادرانی که شهدا و جانبازان ما از دامان آنها به چنین جایگاه رفیعی دست پیدا کردند.
بعد از گیلانه معتمدآریا هر چند همچون همیشه درخشان به ایفای نقش میپرداخت، اما فیلمهایی که او بازی میکرد (منهای تقاطع) چندان قدرتمند نبودند که تمامی ظرفیتهای او را به عنوان بازیگر به منصه ظهور بگذارند.
معتمدآریا برای ایفای شاه نقش بعدیاش شش سال صبر کرد. با اینجا بدون من معتمدآریا بار دیگر ثابت کرد قدرتمندترین بازیگر سینمای ایران در حال حاضر است. در نقش مادری آشفته حال و نگران که مهمترین دغدغهاش شوهر دادن دختر افلیج و به شدت خجولش است.
بازی معتمدآریا در این فیلم چنان قدرتمندانه بود که کاندیداتوری دیگری در جشنواره فیلم فجر برای او رقم زد و جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره مونترال را نصیب او کرد.
به نظر میرسد پس از اینجا بدون من معتمدآریا به شدت گزیده کار شده و فقط در فیلمهایی خاص به ایفای نقش میپردازد. اتفاق هیجان انگیز جشنواره امسال میتواند بازی او در فیلم در سکوت بهرام توکلی باشد. میتوان پیشبینی کرد معتمدآریا مجدداً خاطره شیرین اینجا بدون من را زنده خواهد کرد و قدرتمندانه به سطح اول سینمای ایران باز خواهد گشت.