بازی هندوستان در مثلث مسکو، پکن و واشنگتن/ معادلات منطقه تغییر میکند؟
رویداد۲۴ علیرضا مکی: تقریبا برای عمده تحلیلگران واضح است که جهان در دورانی جدید قرار گرفته است؛ دورانی که به واسطه در گذار بودن ساختار نظام بین الملل درگیر رقابتی شدید بر سر منابع و ساختار نظم قدیم و نظم جدید است. این دوران گذار با رقابتهای خشنی همراه خواهد بود که به خوبی میتوان از آن با عنوان جنگ سرد جدید یاد کرد.
طی دوران جنگ سرد کلاسیک، عمده رقابتها به منظور گسترش نفوذ ایدئولوژیک میان دو مکتب فکری «لیبرالیسم» و «سوسیالیسم» گذشت، اما ویژگی جنگ سرد جدید، تهی بودن این رقابت از معانی و مفاهیم ایدئولوژیک است. به عبارتی میتوان این رقابت را برمبنای ارزشهای ژئوپلیتیک خالص برای دسترسی به منابع اقتصادی و دسترسیهای جغرافیایی راهبردی به منظور افزایش وزن بازیگران در سطح بین المللی دانست.
یکی از ویژگیهای این جنگ سرد جدید در جریان بودن آن در بستری اقتصادی است که در نتیجه بر خلاف دوره قبل بازیگران غیر دولتی مخصوصا بازیگران بزرگ اقتصادی و شرکتهای چند ملیتی و در کنار آنها گروهها و نیروهای شبه نظامی خصوصی و نیمه خصوصی و در نهایت چند ملیتی، نقش به مراتب مهمتری نسبت به دوران قبل دارند؛ بنابراین میتوان این جنگ سرد جدید را به نوعی بازگشت به رقابتهای ژئوپلیتیک قرون ۱۷ تا نیمه اول قرن بیستم دانست.
با متکثر شدن ابعاد قدرت، قدرتهای جدیدی در پهنه نظم بین المللی ظهور میکنند. هند یکی از این قدرتهای جدید است که به واسطه اصلاحات اقتصادی عمیق دهه ۹۰ میلادی و دهه اول قرن بیست و یکم توانست از یک کشور به شدت فقیر خود را به سطح یکی از قدرتهای مطرح اقتصادی و تکنولوژیک جهان مطرح کند.
هند به واسطه دارا بودن جمعیت بالا و نسبت بالای جمعیت متخصص این کشور، روابط گسترده جهانی، مدیریت مدرن اقتصادی، وسعت بالا و جایگاه ژئوپلیتیک ویژه در شمال اقیانوس هند و شاخههای فرعی آن و در نهایت منابع معدنی، انسانی، و فرهنگی فراوان از جمله قدرتهای نوظهوری است که بسیاری در غرب برای مقابله با چین به تقویت جایگاه این کشور در ابعاد مختلف امید بستهاند.
جایگاه هند در نظام بین المللی در حال گذار فعلی، تا به آن جا برای غرب اهمیت دارد که ژاپن یکی از رقبای دیرینه چین در شرق آسیا بعد از همهگیری بیماری کرونا در سطح جهان و مطرح شدن اتهامهای بین المللی علیه چین در این زمینه از فرصت استفاده و با اختصاص سرمایهای بالغ بر ۲۰ میلیارد دلار خواهان انتقال برخی از صنایع حساس ژاپن از چین به هندوستان شده است. این در حالی بود که دهلی نو نیز با درک موقعیت پیشآمده با تغییر برخی قوانین فدرال و محلی خود درصدد کسب سود و سرمایهگذاری با استفاده از موقعیت پیش امده بودند.
اما همه تحولات بین المللی برای هندوستان خوشایند نیست. به عنوان مثال در نبرد جاری میان روسیه و اوکراین هندوستان به عنوان متحد دیرینه شوروی و جانشین آن جمهوری فدراتیو روسیه و از سوی دیگر شریک راهبردی غرب در مقابله با چین دچار تگنای تصمیمگیری شده است.
دهلی از سویی نمیخواهد متحد و شریک قدیمی خود را به یکباره رها کرده و توزان حساس و ظریف سیاست خارجی خود را بر هم بزند و از سوی دیگر خواهان مقابله با غرب بر سر روسیه و در نتیجه به خطر افتادن استراتژی تقابلی این کشور با دو همسایه دردسرساز خود یعنی چین و پاکستان نیست. این مسئله در کوتاهمدت برای دهلی نو آزاردهنده خواهد بود، اما در میانمدت و طولانیمدت هندوستان باید بین ارزشهای سیاسی قدیمی خود و نیازهای ژئوپلیتیک جدید دست به انتخابی مشخص و واضح بزند.
هندوستان از زمان جنگ سرد به دلیل دسترسی آسان به اقیانوس هند، روابط گسترده دفاعی و نظامی و مباحث اقتصادی گسترده، نفوذ در میان کشورهای جهان سوم آسیایی و همینطور روابط نسبتا گسترده دهلی نو، جایگاه ویژهای نزد مسکو داشته است.
بیشتر بخوانید: ناهماهنگی ایران و ارتش هندوستان/ چرا دهلی نو قید حضور در رزمایش مشترک ایران و روسیه را زد؟
هند نیز به طور سنتی کرملین را به عنوان وزنهای تعادلبخش در روابط این کشور مخصوصا در ارتباط با دو همسایه مشکلساز این کشور یعنی چین و پاکستان و نیز به عنوان منبع مطمئن تامین نیازهای دفاعی، اقتصادی و تججاری این کشور نگریسته است. مخصوصا در میانه جنگ سرد هندیها با آرزوهای دور و دراز خود به مسکو به مانند برادر بزرگتری که میتواند هند را در مسیر آشوبهای بین المللی حفظ کند، مینگریستند در حالی که با شوروی در معدود مسائل بینالملی همکاری داشتند در بسیاری از مسائل منطقهای با آنها همسو بودند. این نگاه دو سویه در روابط گسترده دفاعی نظامی امنیتی اقتصادی هستهای و حتی فرهنگی میان دهلی و مسکو متبلور میشود.
به گزارش رویداد۲۴ با فروپاشی شوروی و تغییرات در محیط داخلی هندوستان و اصلاحات اقتصادی عمیق و شدید روابط این کشور با ایالات متحده، اروپا و ژاپن رو به فزونی گذاشت. تا آنجا که جورج بوش پسر رئیس جمهور وقت ایالات متحده در سال ۲۰۰۶ بر خلاف سیاست پایدار ایالات متحد به منظور منع گسترش تسلیحات هستهای بعد از سالها تحریمهای هستهای علیه دهلی و اسلام آباد قرارداد همکاریهای استراتژیک هستهای میان دو کشور را به امضا رساند. این مسئله نشاندهنده جایگاه هندوستان در برنامههای راهبردی غرب به منظور مهار رشد چین و زیر نظر گرفتن این کشور دارد.
از دیگر ابتکارات غرب، ابتکار نشست غیر رسمی چهار جانبه میان ایالات متحده، هندوستان، ژاپن و استرالیا است که به منظور هماهنگی سیاستهای ائتلاف چهارگانه در برابر سیاستهای منطقهای و بین المللی چین تدارک شده است.
آمریکاییها و هندیها در مورد سطح روابط خود میگویند مشارکت راهبردی میان قدیمیترین دموکراسی جهان و بزرگترین دموکراسی جهان به منظور ثبات نظام بین الملی امری حیاتی و ضروری است.
به طور کلی دهلی به صورتی تدریجی، اما پیوسته در حال جایگزینی غرب به جای مسکو به عنوان متحد راهبردی خودر در عرصه بین المللی است. مسئلهای که میتوان در ابعاد گسترده روابط راهبردی میان دهلی از یک سو و واشنگتن و پایتختهای اروپایی از سوی دیگر مورد مداقه قرارداد.
قراردادهای گسترده تسلیحاتی میان هندوستان و ایالات متحده آمریکا، فرانسه، بریتانیا، اسراییل و... و همینطور همکاریهای هستهای این کشور با فرانسه، ایالات متحده و بریتانیا و نیز قرارداد پیمان مشترک دفاعی به منظور تسهیل استفاده از تسهیلات ساحلی و بندری میان آمریکا و هندوستان در سال ۲۰۱۳ از قصد این کشور به منظور گسترش همکاریهای راهبردی با غرب، با وجود شرقی بودن ساختار نیروهای مسلح و امنیتی این کشور دارد. اما هندیها مراقب هستند با نزدیکی هر چه بیشتر به غرب، روسیه را به عنوان شریک استراتژیک قدیمی خود از خود دور نکنند.
این مسئله زمانی برای هندیها ناراحتکنندهتر میشود که به یاد داشته باشیم که روسها در حال حاضر یکی از شرکای راهبردی چینیها رقیب قدیمی دهلی و متحد پاکستان به عنوان دیگر رقیب این کشور است و دوری ناگهانی از روسیه میتواند به آسیبپذیر شدن جناح شرقی و شمالی این کشور از جانب چین و نیز افزایش فعالیتهای پاکستان علیه دهلی شود.
در عین حال هند به صورت روز افزونی در حال نزدیک شدن به کشورهای نفتخیز حوزه خلیج فارس است. جایی که انتظار میرود در آینده نزدیک تبدیل به مرکز ثقل سیاست خارجی پکن در عرصه رقابتهای جهانی میان این کشور و ایالات متحده شود.
چین از حضور در منطقه شرق عربی به دنبال چند هدف اصلی است که به صورت خلاصه عبارتند از، تضمین تامین امنیت جریان انرژی از خاورمیانه به سوی چین، تامین بازار فروش بزرگ کالا و محصولات و خدمات چین در منطقه، باز کردن پنجرهای به سوی مناطق گستردهتر خاورمیانه و شمالی افرریقا به عنوان بازار اصلی محصولات چینی با جمعیتی نیم میلیاردی، جذب منابع مالی و دلارهای نفتی اعراب منطقه به منظور جذب حداکثر سرمایه گذاری مستقیم خارجی و در نهایت سرگرم کردن ایالات متحده در منطقه و خارج نگه داشتن شرق اسیا از دایره توجهات واشنگتن.
همانطور که مشخص است رقابت جهانی میان غرب به رهبری ایالات متحده و چین شاخههای خود را به منطقه خاورمیانه کشانده است. یعنی منطقهای که دقیقا به دلایلی مشابه دلایل چینیها برای اقتصاد هند از ضرورت و انگیزههای فراوانی برخودار است. در نتیجه این رقابت میتواند هندوستان را هر چه بیشتر درگیر تعاملات امنیتی و راهبردی منطقهای کند که نتیجه آن گسترش بحرانهای منطقهای از خاورمیانه به سوی جنوب آسیا و در نهایت شرق آسیا خواهد بود. اما عدم پاسخگویی هند به شرایط در حال تغییر ژئواستراتژیک جهانی میتواند موقعیت خاص این کشور به منظور ظهور به عنوان قدرت بزرگ جهانی را به مخاطره بیفکند. به همین دلیل دهلی نو ناچار است در مثلث مسکو، پکن و واشنگتن به گونهای بازی کند که حداقل دو ضلع این مثلث یعنی مسکو و واشنگتن را نزدیک به خود نگه دارد تا بتواند بر مسئله اصلی خود یعنی پکن و رقابت استراتژیک با این کشور متمرکز شود. اما تحولات شرق اروپا میتواند انتخاب میان اولویتهای مختلف را برای دهلی هر چه سختتر کند.