تضادهای نشست آستانه
رویداد۲۴ به نقل از سایت خبرسراسری، مهدی مطهرنیا، کارشناس روابط بینالملل، در آغاز درباره ماهیت سیاسی و نگاه به مسائل منطقه سه کشور در نشست آستانه گفت: «اتحاد باید دربرگیرنده رقابت و همکاری مداوم باشد. در هیچ همکاریای نمیتوانیم وجود رقابت را نادیده بگیریم، اما منافع باعث میشود همکاری میان کشورهای گوناگون برای رسیدن به اتحاد عملیاتی شود از این منظر که بنگریم باید بر این نکته توجه داشته باشیم که اساسا تهران، آنکارا و مسکو هر کدام بهدنبال منافع و اهداف تعریفشده ملی خود هستند و از منظر ایدئولوژیک و نگرش سیاسی با یکدیگر متمایز میشوند به هر تقدیر مسکو میراثدار نگرش تزاریستی و تلفیق آن با دیدگاههای مارکسیستی است.
آنکارا دنبال خلافت اسلامی با تعریف ترکی و رویکرد آنکارا نسبت به اسلامگرایی و تهران نیز با ایدئولوژی خاص انقلابی و اسلامی خود در بهم چسبندگی با آنها در پی ایجاد فضایی است که بتواند تقابل خود با آمریکا در فصل مبارزه با مرکزیت پرونده هستهای را مدیریت و رهبری کند و لذا در این وضعیت و بافت موقعیتی باید این نکته را مورد توجه قرار داد که اساسا رویکردهای موجود در ارتباط با مسئله اتحاد میان این سه کشور تحت تأثیر این نوع نگرش قرار میگیرد».
او در ادامه نسبت به تضاد ترکیه با روسیه و ایران در منافع کلان افزود: «منافع ترکیه در نزدیکی با شرق با منافع ایران در نزدیکی با مسکو با هم انطباق ندارد. ایران نشان داده است مایل است با مسکو اتحاد استراتژیک داشته باشد و صحبتهای رهبری در ارتباط با پوتین و مواضع او در مسئله اوکراین و تلاش ایران برای هماهنگی با مسکو در پرونده هستهای که این روزها به وضوح خود را به نمایش میگذارد نمایشدهنده این است که انسجام بیشتر میان ایران و مسکو وجود دارد، اما ترکیه عضو ناتو است و کشوری وابسته به اروپا از منظر جغرافیایی و آینده حرکت خود به غرب نگاه میکند و به آنها نزدیکتر از شرق است».
مطهرنیا در پایان درباره رفتار دوگانه ترکیه در سیاست خارجی نسبت به ایران و چالش سوریه در این بین گفت: «در بحث سوریه و حمله احتمالی ترکیه به سوریه در مواضعی که این کشور دنبال میکند و جهتگیری بسیار صریح و آشکار رهبری نظام جمهوری اسلامی در این ارتباط و حتی زبان بدن اردوغان در این دیدار نشاندهنده نوعی واگرایی و جبر ناشی از اجلاس آستانه در باب سوریه و منطقه است که او را در کنار رهبران کشور ایران و مسکو مینشاند. روسها و ترکها از جهتی که هر دو دارای یک رئالیسم معنا شده ملی هستند از این جهت همدیگر را درک میکنند، زیرا هم روسها دنبال منافع خود از منظر رئالیستی هستند هم ترکها و هر دو میدانند در این مسیر در نقاطی که با هم مشکل دارند از هم جدا میشوند و به طرف دیگر تمایل پیدا میکنند تا بتوانند به دستاوردی در اهدافشان دست پیدا کنند و لذا مسکو و آنکارا نیز از این جهت به یک درک متقابل رسیده اند بارها دیده ایم اردوغان به غرب و اسرائیل گرایش یافته و گاهی نیز به شرق و تهران تکیه کرده است و این رئالیسم ترکی کار خود را پیش میبرد. روسها نیز همینطور اند و سعی میکنند از همه بازیگران دیگر در مناطق جغرافیایی مختلف به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف ملی خود بهرهبرداری کنند و آنچه هم اکنون در نشست آستانه میبینیم ناشی از لبه مشکلات ایران و مسکو است».