ریشههای سیاسی و فرهنگی شعارهای انقلابیون چه بود؟
رویداد۲۴ علیرضا نجفی: زندهیاد محمد مختاری زمانی در کتاب جمعه نوشت: «تحلیل شعارهائی که در جریان قیام مطرح بوده است، به شناخت عوامل و خصلتها و ویژگیهای حرکت انقلابی مردم ما کمک میکند. در واقع میتوان از طریق روانشناسی اجتماعی گروههای مختلفی که طرح کننده شعارها بودهاند، موقعیت و شرایط عینی و ذهنی جامعه را آشکار ساخت.»
مختاری در کاری ارزشمند شعارهای انقلاب ۵۷ را جمعآوری کرده و در سال ۱۳۵۸ در شمارههای ۲۰ و ۲۴ مجله کتاب جمعه نشر داد و در واقع اکنون به لطف محمد مختاری به اغلب شعارهای انقلاب ۵۷ دسترسی داریم.
شعارهای سیاسی نسبت عمیقی با فرهنگ، دین وتاریخ جامعه دارند و به تعبیر ولادیمیر لنین «ما را به وضعیت سیاسی اقتصادی خاصی ارجاع میدهند و باید در همان شرایط فهم و تحلیل شان کرد.» اما تاکید لنین صرفا بر «خواست اقتصادی انقلاب» است و از این منظر «تقلیلگرایانه» است. مرحوم مختاری نیز به تبع همین دیدگاه، تحلیلی اقتصادمحور از شعارهای انقلاب ارائه میدهد و شعارهای مربوط به فرهنگ سنتی و اسلام را «تحمیل تقاضاهای عدهای محدود بر تقاضاهای خلق» میداند که میخواهند اهداف اصلی انقلاب که از منظر مختاری عبارت بودند از آزادی، مسکن، نان و منافع اجتماعی را سانسور کنند.
مختاری مانند بسیاری از متفکران و کنشگران چپگرا معتقد است انقلاب ۵۷ در اصل انقلابی پیشرو بوده و توسط «خلق» انجام شده، اما بعدتر به دست اسلامگرایان افتاده است. مختاری به همین سیاق، آن دسته از شعارهای انقلابی که با ایدهال خود همخوانی ندارند را مربوط به ساحت «خودبهخودی» مردم مربوط میداند که عبارت اخیر نامی روانشناسانه برای آگاهی کاذب، در برابر آگاهی صادق، است.
امروز میدانیم که چنین ایدهای با اسناد تاریخی همخوانی ندارد و تقریبا تمام مورخان نامداری که انقلاب ۵۷ را تحلیل کردهاند بر تفوق بیمنازع آیتالله خمینی و روحانیون در گفتمان انقلاب و در رویدادهای سیاسی اقتصادی سالهای منتهی به انقلاب تاکید کردهاند. همچنین مبنای نظری تحلیل مختاری مبتنی بر فرض روابط مکانیکی بین زیربنای جامعه، اقتصاد یا روابط تولید و فرهنگ و سیاست به عنوان روبنای آن است که نقاط ضعف آن این ایده زیاد است و در خود جریان مارکسیسم نیز متفکرانی با بازخوانی ایده «زیر بنا و روبنای» کارل مارکس در پی نوسازی آن بودهاند.
مختاری در گزارش تاریخی خود اشاره میکند که در ۲۵ اسفند سال ۱۳۵۷ شهرداری تصمیم گرفت شعارها را از دیوار پاک کند. گروهی مخالف این اتفاق بودند و میگفتند شعارها باید بماند که دولت انقلابی هدف انقلاب را فراموش نکند. اما دولت انقلابی میگفت شعارها را خودمان با خط خوش دوباره روی دیوارها مینویسم؛ البته شعارهایی که صلاح میدانستند نوشته شود را میگفتند. بسیاری از گروههای انقلابی نسبت به حسن نیت دولت مشکوک بودند و آن را نوعی سانسور میدانستند که هدفش حذف جنبههایی از اهداف انقلاب بود که دولت به نفع خود نمیدیدشان.
شعارهای انقلاب ایران اغلب حالت شعری داشت و آهنگین بود. در انقلاب ۵۷ نسبت به دیگر انقلابهای جهان، شعارهای بسیار بیشتری (از حیث کمی) ساخته شد. این موضوع با توجه به نقش پررنگ شعر در تاریخ ایران قابل فهم است. احمد سلامتیان در این باره مینویسد: «در زمان انقلاب، میزان خلاقیت و نوآوری و ابتکار در حد وسیع مردمی، از کم سوادترین تا باسوادترین آنها، در ایران بینظیر بوده است و میتوان گفت که کشور صحنه ابداع، ابتکار و خلق شعارها و شعرهایی مختلف بود. مجموعه جامعه به صورت یک هیات تحریریه و هیات انتخابکننده عمل میکرد و از بین این شعر و شعارها، چیزی را بزرگ میکرد که بیش از بقیه، بیانگر نظراتش بود و آهنگ حرکت و راهپیماییها را داشت.»
تاثیر فرهنگ شاعرانه بر فضای انقلابی به حدی بود که گاه ابیاتی از شعرای بزرگ ایران مانند مولوی و حافظ خود بدل به شعار شده و روی پلاکاردها نوشته میشد: «این جهان زندان و ما زندانیان / همتی بنما و خود را وارهان»، و «رهبر محبوب خلق از سفر آید / دیو چو بیرون رود فرشته درآید.»
بیشتر بخوانید: شعارهای انقلابیون ایران در سال ۵۷ چگونه ساخته میشد؟
در نوشته پیشین دیدیم که پرتکرارترین شعارهای انقلاب ۵۷ مربوط به دوگانه محمدرضاشاه و آیت الله خمینی بود. همچنین اشاره شد که شعارهای انقلاب ۵۷ بر بستری از فرهنگ و اخلاقیات سنتی ایرانیان استوار بود. به گزارش رویداد۲۴ اما توصیفات دینی بهجز درباره رهبر انقلاب، در موقعیتهای دیگر نیز به کار میرفت، اما بازهم کانون آن رهبر انقلاب بود. مثلا زمانی که همافران با آیت الله خمینی دیدار کردند، مردم شعار دادند «ارتش ایران حسینی شده / رهبر ایران خمینی شده» و همچنین «ارتش برادر ماست / خمینی رهبر ماست» مورد دیگر لقب طیب حاج رضایی است که ابتدا طرفدار پهلویها بود و در اواخر دهه چهل به آیت الله خمینی گرایش پیدا کرد و نهایتا اعدام شد. انقلابیون وی را «حر سپاه خمینی» نامیدند.
این شعارها ابدا مختص گروهها و احزاب سیاسی نبود، بلکه در دبیرستانها و مدارس نیز شنیده میشد. برای مثال دانشآموزان در واکنش به توزیع شیر رایگان از طرف حکومت پهلوی شعار میدادند: «ما شیر و موز نمیخوایم، ما شاهِ دزد نمیخوایم»
نگاه اخلاقی رایج زمانه، مبنی بر تحقیر زنان و سکسیسم در این شعارها فراوان است. مردم پس از خروج شاه از ایران و نخست وزیری بختیار میگفتند «شاه عزم سفر کرده / .. خورده غلط کرده / بختیار رو خر کرده / شلوارشو تر کرده / روسری بهسر کرده / مادرش شوهر کرده»
این مساله در شعارهایی که علیه فرح پهلوی داده میشد بیش از دیگر شعارها مشهود است. زمانی که فرح برای زیارت به مشهد رفت مردم شعاردادند «شاه جنایت میکند، ج.. زیارت میکند» همچنین مخالفان شاه سفر جیمی کارتر به ایران که در جریان آن ایران توسط کارتر جزیره ثبات نامیده شد، و آخرین سفر رسمی شاه و فرح به ایالات متحده که هر دو کمتر از یک سال پیش از انقلاب روی دادند را با الفاظ تند و گاه رکیک در شعارهای خود بازتاب دادند:
«فرح ش.. چه رنگه / کارتر میگه سهرنگه
کارتر فرحو با نازش میخواد / شرکت نفتو جهازش میخواد
فرح پاشو جا بنداز / کار جیمی رو راه بنداز
فری غصه نخور مملی بمیره / جیمی خودش میاد تور رو میگیره
اشک چشم ما شوره / کارتر با فرح جوره»
در واقع شعارهای ضد فرح عمدتا فحشهای رکیک با مضمون فحشا و زنا بودند. اما اینگونه شعارها درباره خود شاه نیز به کار میرفت. انقلابیون شاه را شوهر کارتر میخواندند. نسبت فحشا به اشرف پهلوی نیز داده میشد که در آن انقلابیون از زبان روسپیان شهرنو میگفتند: «شاه طرفدار ماست / خواهرش همکار ماست.»
محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه پاسداران و رئیس بنیاد مستضعفین در کتاب خاطرات خود مینویسد: «جلوی دانشگاه هم جمعیت به حدی بود که ماشین با فشار مردم به چپ و راست میرفت. در یک آن که ماشین از دست مردم خارج شد، پدال گاز را گرفتم و به خیابان، ولیعصر پیچیدم. عدهای همپای ماشین میدویدند. نزدیک میدان منیریه، جوانی دستگیره طرف امام را گرفته بود و با یک حالت از خود بیخود، قربان صدقه امام میرفت و به شاه فحشهای بد میداد. من به او اشاره میکردم که بس کند. دیدم بس نمیکند با عصبانیت به او تشر زدم که بس کند. امام فرمود «کاری به او نداشته باش، دارد ذکر خودش را میگوید، شما رانندگیات را ادامه بده.»
شعارهای بسیاری مبنی بر تهدید مسلحانه حکومت شنیده میشد. معروفترین آنها عبارت بود از «اگر امام دیر بیاد / مسلسلا بیرون میاد» یا در تبریز نیز شعاری به زبان ترکی رایج بود: «جمعا اله بیزاسلحه آّلوخ / قولدور رضانون اوغلونی تختدن یره ساّلوخ» که یعنی «همه ما مدام اسلحه خواهیم خرید تا پسر رضاقلدر را از تخت به زیر بکشیم»
همچنین مرگطلبی یا به تعبیر دقیقتر شهادتطلبی نیز به کرات در شعارها دیده میشد: «قسم به روح مادرم فاطمه / ندارم من از مردن واهمه / پاره پاره شدن در صف پیکارها / در ره حقیقت به زیر رگبارها» همچنین شعارهایی مبنی بر انتقام: «مشت گره کرده ما / روزی مسلسل میشود» یا «کاخ نیاوران را / به خاک و خون میکشیم / قسم به خون شهدا شاه ترا میکشیم»
جالب است که در روز تظاهرات عاشورای ۵۷ که شاه برای اولین بار دستور داده بود با تظاهراتکنندگان هیچ برخوردی نکنند، این شعارها سر داده میشد. بغض و خشم ایرانیان از خاندان سلطنت به قدری بود که خاندان پهلوی در برخی شعارها نفرین میشدند: «الهی، الهی، ولیعهدت جلو چشمت بمیره / الهی الهی فرح از داغ اون آتیش بگیره»
مجموعه این شعارها نشان میدهند خاندان سلطنت پهلوی برای مردم ایران بیش از صرف مخالفان سیاسی بودند؛ ایرانیان شاه و سلطنت را نماد ظلمت و گناه و ستم میدانستند و اعتقاد داشتند با خروج شاه و بازگشت امام دوران سرد زمستان به پایان خواهد رسید و معنویت از دست رفته بازخواهد گشت: «بگذرد این روزگار تلختر از زهر/ بار دگر روزگار، چون شکر آید»
استقلال آزادی جمهوری اسلامی
کشور ما مهمترین در منطقه است
چقدر بدبخت و وطن فروشین..
واقعا دیگه خودم راخسته نمی کنم ولی وجدانا نگید درجمهوری اسلامی آزادی نیست.
جاوید شاه جاوید شاه؛یه من کره دو من کاه!
ولی چقدر بی ناموس بودن کسایی که این شعار رو میدادن.
و حقشونه
اونا امروز به لیاقتشون رسیدن
اگر جمهوری اسلامی خوبه که مبارکشون
و....
ته صحبت هامو مثل فیلم های اصغر فرهادی باز میزارم
حناتون دیگه رنگی نداره
مردم می فهمند، خیلی به خودت فشار نیار رویداد 24