مصباحی مقدم: ردصلاحیت روحانی بسیار بعید است
آیا در جامعه روحانیت در خصوص نحوه ائتلاف برای انتخابات پیش رو اختلاف نظری وجود دارد؟
در جامعه روحانیت دو دستگی وجود ندارد. در مساله ائتلاف برسر یکی از کاندیداهای بالقوه آنچه مهم است استنتاجی است که از نظر جمع میشود و برآیندی است که از نظر آنها صورت می گیرد. سخنگوى جامعه روحانیت در نهایت این برآیند را منعکس خواهد کرد. اما در مورد انتخابات آینده، جامعه روحانیت هنوز وارد مصادیق نشده و هیچ تصمیمی هم هنوز گرفته نشده است. در خصوص آقای روحانی هم موضوع مطرح نبوده تا اختلاف نظری باشد، چون مصادیق هنوز مطرح نشده است.
رابطه آیت الله هاشمی رفسنجانی با جامعه روحانیت چگونه است؟
رابطه آقای هاشمی با جامعه تغییری نکرده است. ایشان با وجود ارسال دعوت نامه همچنان در جلسات جامعه شرکت نمی کنند .
شما در جایی گفتید که جامعه روحانیت مستقل از آقای مصباح یزدی تصمیم گیری میکند و حضور آیت الله مصباح در جلسات جامعتین بی مورد است. چرا چندی بعد از این مقوله کوتاه آمدید و عقب نشینی کردید؟
من هيچ وقت چنين حرفى نزده ام ،این سوال غلط است و این تقابل درست نیست .در مورد آقای مصباح گفته ایم که از همه ظرفیت های اصولگرایی و شخصیت های اصولگرا از جمله ایشان استفاده میکنیم.
اما این حقیقت وجود دارد که جلسات آیت الله موحدی کرمانی و آیت الله یزدی بدون حضور آیت الله مصباح برگزار میشود.
باید تاکید کنم که جلسه بين آیت الله موحدی و آیت الله یزدی در خصوص مساله انتخابات هنوز برقرار نشده است. قرار بوده اين دو نفر جلسه ای داشته باشند ولى تشكيل نشده است.
به خاطر دارید که در انتخابات سال 92 اختلاف نظر ها در جامعه مدرسین به قدری بالا گرفته بود که آیت لله یزدی از امکان انشعاب در جامعه مدرسین صحبت میکرد. از سویی در آن دوره با وجود آیت الله مهدوی کنی؛ جامعتین موفق به ائتلاف بر سر یک کاندیدای واحد نشدند. چقدر امکان ائتلاف در این دوره واقع بینانه است؟
ما در این دوره بنا را بر این گذاشتیم که مجموعه اصولگراها و شخصیت های بنام و تاثیر گذار را به همکاری دعوت کنیم. همین مبنا را هم دنبال میکنیم. امیداواريم باتشكيل جلسات به نتیجه ای برسیم که مورد تایید همه باشد.
در حال حاضر هم آیت الله موحدی کرمانی جای آیت الله مهدوی کنی به عنوان دبير جامعه روحانيت هستند وخوب مديريت مى كنند. البته خلا وجود آیت الله مهدوی الان با وجود آیت الله موحدی کرمانی تا حد زيادى برطرف شده است.
ضمن اینکه برای جلسه جامعه روحانیت و احزاب اصولگرا هنوز تاریخی معلوم نشده است اما انشاالله تا پایان صفر سعی میکنیم این جلسه برگزار شود.
درجایی گفته بودید جریانات تندرو در اصولگرایان باید تعدیل شوند. مصادیق این تندروی چیست و در چه جریانی متبلور میشود؟
اين مطلب با ادبيات من تناسبى ندارد .از نظر من در صورتی که مجموعه جریانات اصولگرا که به هم نزدیک شوند و همکاری کنند برآيندش تندروی نیست.
برخی افراد از احتمال رد صلاحیت روحانی در انتخابات پیش رو خبر میدهند. آیا چنین چیزی ممکن است؟
بسیار بعید است که روحانی رد صلاحیت شود.
در صورت رفتن انتخابات به دور دوم شانس روحانی در پیروزی انتخابات چقدر است؟
باید دید رقیب او چه کسی است و از چه خصوصیتی برخوردار است
جامعه روحانیت با جبهه پیروان و نظر آنها در مورد عدم کاندیداتوری جلیلی و قالیباف به عنوان کاندیداهایی كه سابقه شکست دارند چقدر اتفاق نظر دارد؟
ما در این مورد هنوز وارد بحث نشده ایم. اگر جبهه پیروان خط امام و رهبرى تابع نظر جامعه روحانیت هستند پس دلیلی ندارد ما نسبت به مواضع آنها موضعی بگیریم. جبهه پیروان و آقای باهنر باید ببیند ما به چه نتیجه ای می رسیم.
نقش باهنر در ایجاد ائتلاف میان جریان های اصولگرایی چگونه است؟
باهنر نقش ویژه ای دارد. ایشان جای مرحوم عسگر اولادی قرار گرفته و مورد احترام مجموعه بزرگی از اصولگرایان است. در خصوص اظهارات باهنر در مورد انتخابات هم لازم نیست که افراد تمام اظهار نظرهایشان را با ما هماهنگ کنند. باهنر یک سیاست مدار است و دارای قدرت تحلیل. این است که هرتحليلي میکند لازم نیست با ما هماهنگ کند.
نهی احمدی نژاد از کاندیداتوری در انتخابات بعدی به نفع اصولگرایان تمام شد یا به ضررشان؟
به نظر من به نفع اصولگرایان تمام شد؛ چون اصولگرایان در این شرایط راحت تر میتوانند پیرامون یک فرد به ائتلاف برسند.
حضور او در انتخابات موجب انشقاق میشد. چون بالاخره بخش مهمی از جریان اصولگرا او را قبول نداشت و اگر او حضور پیدا میکرد میشد دو کاندیدا از یک جریان .
حامیان احمدی نژاد و جریان یکتا چقدر تابع نظرات جامعه روحانیت مبارزند؟
این سخن که حزب یکتا حامی احمدی نژاد باشد را قبول ندارم . آنها اعلام کردند که ما حامی احمدی نژاد نیستیم. ظاهرا هیچ تشکلی حامی احمدی نژاد نیست.
از نظر جامعه روحانیت گفتمان جلیلی به عنوان کاندیدای بالقوه جبهه پایداری ادامه گفتمان آقای احمدی نژاد نیست؟
بحثی در این مورد در جامعه روحانیت صورت نگرفته است.
رابطه جبهه پایداری با جامعه روحانیت چگونه است؟
الان نمیتوانم بگویم قبول دارند یا نه.
چرا بعد از دوران احمدی نژاد جریان اصولگرایی به طور کامل مترادف با تندروی قرار گرفت و جریانات میانه رو تر اصولگرایی هیچ اقدامی برای جلوگیری از این مسئله نکردند؟
این ظلمی است که جریان رقيب در مورد ما مرتکب شد. در واقع جریان اصلاح طلب برای اینکه موقعیت سیاسی خودش را تقویت کند و برای اینکه آرای بیشتری را از مردم به سمت خودش جلب کند؛ دست به دو قطبی سازی زد. یک قطب احمدی نژاد بود و آن را مترادف با اصولگرایی قرار داد و یک قطب خودشان. اینها خودشان را اصلاح طلبان و اعتدال گرایان تعریف کردند. در این دو قطبی سازی ظلمی را متوجه یک مجموعه عظیمی از اصولگرایی کردند که احمدی نژاد را قبول نداشت و پای ایشان حاضر نبودند هزینه کنند. این در رسانه ها و افکار عمومی مطرح شد و توانستند با این دوقطبی سازی انتخابات مجلس دهم را رقم بزنند و آرای بیشتری را خصوصا در تهران به دست آورند و کل لیست ما را مورد حمله قرار دهند .
نقش خود اصولگرایان در تعریف خودشان همسو با احمدی نژاد به ویژه در دوره اول ریاست جمهوری او چه بود؟ اصولگرایان در انتخابات مجلس هم امتیازات زیادی به جریانات تندرو در لیست ایتلافی شان به ویژه در تهران دادند و این شائبه که اصولگرایی مترادف با تندروی است را دامن زدند.
اصولگرایان روی اصول تکیه كرده و مى كنند . از این رو احمدی نژاد را در دوره اول با آن اصول سازگار دیدند و شعارهای احمدی نژاد در دوره اول ریاست جمهوری اش تا حد زیادی با اصول تطبیق می کرد. از این جهت که او پیشگام مطرح کردن شعارهای امام و انقلاب بود و رهبری هم همین شعارها را تایید میکردند مورد توجه جریان اصولگرایی قرار گرفت.
وقتی که در دوره دوم ریاست جمهوری او از این اصول فاصله گرفت اصولگرايان نیز از او فاصله گرفتند و به چالش با او پرداختند و تقابلشان را با طرز تفکر او نشان دادند. دیگر معنی نداشت که هزینه های رفتار احمدی نژاد را پای مجموعه اصولگرایان ثبت و ضبط کنند؛ اما منافع جریان رقيب اقتضا میکرد که مجلس نهم را که مجلس اصولگرا بود به نحوی برچسب تطبیق با ویژگی های احمدی نژاد بزنند. با این که این مجلس از روحانی حمایت کرد و اکثرا به وزرای او رای داد و در قضیه برجام هم با او همراهی نسبی داشت و خیلی از مسائل را همراه بود.
از این جهت جریان اصلاح طلب برای فضاسازی اقدام به دو قطبی سازی کرد و کل مجلس نهم را مجلس احمدی نژادی معرفی کرد؛ حال آنکه واقعیت این نبود و میوه اش را هم چید .
نقش جریان اصولگرایی در تعریف خودشان به عنوان تندرو چه بود؟
قطعا نقش جریان اصلاح طلبی درتندروی بیشتر بود ، تندروى هاى اصلاح طلبان فراموش نمى شود . تندروى ها مردم را از جريان اصلاح طلب دور كرد. ما تقابل جدی و روشنی یا احمدی نژاد داشتیم. ما تا پای استیضاح ایشان پیش رفتیم؛ چطور میشد گفت ما تابع ایشان بودیم .
اصولگرایان راستین چه برنامه ای برای جدایی از این ترادف دارند ؟
یک جريان مظلوم چه میتواند بکند. غیر از اینکه مجددا مواضع خودش را تييین کند و نشان بدهد؟
این مواضع در انتخابات آینده چیست؟
خواهید دید که این مواضع چه خواهد شد. این مواضع تندروانه به ما نميچسبد . طیف وسیعی از اصولگراها که هم سو با جامعه روحانیت هستند به طور تاریخی و سنتی میانه رو و معتدلند. ظهور و بروز این اعتدال هم در شخصیتی نظیر آیت الله مهدوی کنی متبلور بوده و امروز در شخصیت آیت الله موحدی کرمانی . همچنان میبینید که رهبری جریان معتدل رابه دست دارد؛ بنابراین چرا ما باید این برچسب هایی که برخی مایلند بزنند را به خودمان بگیریم و بزنیم.
نظر جامعه روحانیت در باره کاندیداتوری بادامچیان و درخواست آنها برای کنار کشیدن بقیه کاندیداها به نفع کاندیدای آنها و ناراحتی آنها از نشستن سر یک میز با پایداری چیست؟
جزب موتلفه یک حزب تاثیر گذار در مجموعه همراهان جامعه روحانیت خواهد بود . ما تلاش میکنیم از حضور این حزب و مجموعه های بزرگتری مانند پیروان خط امام و رهبری و از قوت و توانایی اینها در تاثیر گذاری و جمع آوری نيروها بهره مند شویم. در انتخابات آینده سعی میکنیم با حضور این مجموعه کارمان را پیش ببریم و اگر سایر جریانات هم به ما بپیوندند باز هم تلاش میکنیم در قالب همین نگاه اعتدال گرا حرکت خودمان را به پیش ببریم .
در انتخابات مجلس سال 94 و ليست ائتلافی اصولگرایان، سهم تشکل نزدیک به آیت الله مصباح در لیست زیاد بود. آیا قرار است در ریاست جمهوری هم همین چانه زنی ها برای جریانات تندروی اصلولگرایی ادامه داشته باشد؟
در ریاست جمهوری وضعیت متفاوت است. در ریاست جمهوری سهم خواهی وجود ندارد. در ریاست جمهوری یک نفر انتخاب میشود و آن یک نفر در چينش کابینه رویه خودش را دارد. این یک نفر معنی ندارد که نصفش برای یک جریان باشد و نصفش برای جریانی دیگر . در نتيجه سهم خواهی در ریاست جمهوری بی معناست . در رياست جمهوري شورای هماهنگی اصولگرایان در تعیین اعضای کابینه تنها پيشنهاد مى كنند ، نه سهم خواهی . سهم خواهی در مجلس معنا میدهد که میگویند برای مثال از سی نفر یک تعدادی از این جریان باشد چند نفر ازیک جریان دیگر. اما در مورد ریاست جمهوری معنا ندارد بگوئیم بخشی از شخصیتی که وارد میدان میشود ازاین جریان باشد بخشی از جریان دیگر . برای کابینه هم حتی چانه زنی معنا ندارد . طبعا شخص رئیس جمهور در انتخاب کابینه بیشترین اثر گذاری را خواهد داشت . برای کاندیدای مورد ائتلاف اصولگرایی نیز اعتدال گرا ترین کاندیدای ممکن انتخاب میشود
در خصوص طرح استفساریه مجلس نظر حضرت عالی چیست؟
این یک بحث و گفت و گوست نه طرح . مسئله این است که آیا شوراي نگهبان می تواند بعد از مدت 20 روزی که فرصت تایید صلاحیت دارد باز هم اظهار نظر مجددی کند یا نه . این در مورد طول دوره نیست . این سیاست های ابلاغی رهبری در مورد انتخابات در بند ده حکایت از این میکند که باید نظارت بر نمایندگان در طول دوره نمايندگي ادامه داشته باشد و جدی گرفته شود. اینها نسبت به این ارائه دیدگاه می کنند که احیانا شورای نگهبان بتواند در طول دوره هم نظارت کند.البته نظر من اين است كه خود مجلس بايد بر نمايندگان نظارت كند.
در موضوع پرونده سعید طوسی در جلسه قبلی جامعه روحانیت مبارز چه مسائلی مطرح شد ؟
در این جلسه تنها گزارش داده شد و اظهار نظری نشد. چرا که اظهار نظر مربوط به قوه قضائیه است.
منبع: انتخاب