تاریخ انتشار: ۱۳:۵۶ - ۰۸ بهمن ۱۴۰۱
باهنر:

باید مثل روسیه در پارلمان آمریکا لابی داشته باشیم/ لاریجانی گفته قصد حضور در انتخابات مجلس را ندارد

محمدرضا باهنر می‌گوید: چند دفعه در مورد حضور آقای لاریجانی در مجلس آینده از ایشان سوال کردم، ایشان گفت که قصد حضور ندارم، البته در مملکت ما این مسائل دو ماه قبل از انتخابات روشن می‌شود و آن زمان می‌توان قضاوت کرد.

باید مثل روسیه در پارلمان آمریکا لابی داشته باشیم/ لاریجانی گفته قصد حضور در انتخابات مجلس را ندارد
رویداد۲۴ محمدرضا باهنر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام می‌گوید: بنده چند دفعه در مورد حضور آقای لاریجانی در مجلس آینده از ایشان سوال کردم، ایشان به بنده گفت که قصد حضور ندارم، البته در مملکت ما این مسائل دو ماه قبل از انتخابات روشن می‌شود و آن زمان می‌توان قضاوت کرد که چه چیزی قرار است اتفاق بیافتد.

به گزارش «انتخاب»، مشروح گفت و گوی باهنر با فارس به شرح زیر است:

دشمنان در اغتشاشات اخیر اتحاد بی نظیری علیه نظام داشتند

در ابتدا بفرمائید تحلیل شما در رابطه با حوادث اخیر کشور و اغتشاشات چیست؟

باهنر: بنده اگر بخواهم از بیرون کشور، تحلیلم را بیان کنم، باید بگویم صهیونیست‌ها و دنباله‌های آن‌ها در این ۴۰ و اندی سال دشمنی شان، هیچ گاه قطع نشده و در گذشته قبل از انقلاب هم با مردم ایران مشکل داشتند، اما یک مسئله‌ای که در اغتشاشات اخیر اتفاق افتاد و بی‌نظیر بود این بود که استکبار جهانی و صهیونیست‌ها و کشور‌های اروپایی و خیلی از ان‌جی‌او‌ها و رسانه‌های بین‌المللی به کمک ستون پنجم خود و اپوزسیون ایرانی‌های خارج از کشور یک بسیج عمومی و اتحاد بی‌نظیر علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به وجود آوردند و این مسئله علنی هم بود.

ما در گذشته در مقاطع مختلف مانند هشت سال دفاع مقدس، هم در محاصره اقتصادی بودیم و هم در تجهیزات نظامی تحریم شده بودیم و انواع و اقسام جنگ‌ها را علیه ما تدارک دیده بودند، اما من خودم هیچ زمانی یادم نمی‌آید که اینچنین اتحاد و انسجامی در نظام بین‌الملل و رسانه‌های خارجی بر علیه ما به وجود آمده باشد و علنی هم به میدان بیایند.

در زمان صدام خیلی‌ها زیرمیزی کمک می‌کردند و به نوعی غیر علنی، از ریال عربستان و دلار آمریکا و کویت و کشور‌های دیگر کمک می‌کردند، ولی هیچکس به این کمک کردن به صدام افتخار نمی‌کرد و کمک‌هایش را به صورت علنی اعلام نمی‌کرد؛ خیلی‌ها زیر میزی رد می‌کردند و زمانی که از این‌ها در این باره پرسیده می‌شد می‌گفتند خیر، ما طرفدار صلح هستیم و به نوعی این مسائل را رد می‌کردند. اما این دفعه نه، همه آن‌ها آمدند و اتفاقاً علنی هم اعلام کردند و به نوعی خیلی چیپ و مبتذل این کار را انجام دادند؛ به عنوان مثال رفتار نخست‌وزیر کانادا که در آن راهپیمایی علیه جمهوری اسلامی حضور داشت و آن حرکت رئیس جمهور فرانسه یا حرکات رسانه‌ایی، مثل اینترنشنال سعودی که یک جنگ رودر روی جدی را رقم زدند.

از نظر شما چه اتفاقی افتاد که این‌ها اینگونه که می‌گویید به میدان آمده بودند؟

باهنر: برای این اتفاق دلایل متعدد در کشور مطرح می‌شود و تحلیلگران علاقه‌مند به نظام تحلیل‌های متنوعی را ارائه می‌دهند. یکی از بحث‌ها این است که به هر حال این‌ها در طول این ۴۰ سال انواع و اقسام بحث‌ها و تهدید‌ها را علیه ایران به صورت انفرادی انجام داده‌اند و به نوعی آزمون کرده اند؛ از محاصره اقتصادی تا جنگ رسانه‌ای و... به نوعی طَرفی نبستند و به آن نتایجی که می‌خواستند نرسیدند. بالاخره هر جنگی که علیه ما شروع شده برای ما هم زحمتی داشته، اما ایران را وادار به تسلیم و یا عقب‌نشینی نکرده است.

خب حالا این‌ها در این مرحله جنگ ترکیبی را علیه ایران شروع کردند. دیده‌اند که آن جنگ‌های منفرد و به نوعی یک به یک که نتیجه نداده، حالا یک جنگ ترکیبی و به نوعی شناختی صورت دادند که این ها، چون از تک تک نبرد‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به نوعی به نتیجه نرسیدند، حالا رو به یک جنگ ترکیبی که در انواع و اقسام حوزه‌ها شامل می‌شود آورده‌اند که این تحلیل نزدیک به تحلیل مقام معظم رهبری در مورد اتفاقات گذشته است.

تحلیلی دیگری که می‌خواهم به شما بگویم این است که؛ چون ایران خیلی در همه ابعاد پیشرفت کرده است و جلو رفته است، دشمنان ایران می‌گویند که ما می‌خواهیم ایران را متوقف کنیم. از نظر من این تحلیل تا حدی افراطی است و اینچنین نیست، به هر حال ما مشکل اقتصادی داریم، مشکل سیاسی داریم البته پیشرفت‌های زیادی داریم، اما به هر حال در بعضی از حوزه‌ها ضعف‌هایی هم داریم.

یک تحلیل هم برعکس این تحلیل وجود دارد که می‌گوید، چون نظام بین‌الملل و استکبار یک علامت‌هایی از داخل کشور ما دیدند و احساس کردند که فاصله مردم با حاکمیت تضعیف شده و سرمایه اجتماعی نظام اسلامی مقداری در حال ذوب شدن است و بعضی از علائم آن را هم دیده‌اند؛ مثل مشارکت مردم در انتخابات اخیر و به اصطلاح احساس می‌کنند که دژ جمهوری اسلامی ترک برداشته؛ با خود گفته‌اند که به نوعی یک کار تمام عیار انجام بدهیم و کار را تمام بکنیم و این هم یک تحلیل است.

البته من این تحلیل‌ها را که می‌گویم ممکن است تجمیعی هم باشد یعنی از هر کدام تأثیرگذار باشد. لازم نیست حتماً یکی از این تحلیل‌ها را انتخاب کنیم ممکن است تجمیعی باشد. البته بعضی تحلیل‌ها با همدیگر متضاد است و قابل جمع نیست. آن تحلیل که می‌گوید ایران خیلی پیشرفت کرده است با آن تحلیل دیگر قابل جمع نیست.

حالا یک تحلیل چهارم هم هست که من مقداری طرفدار این تحلیل هستم که بالاخره ما تا حدود ۲۰ الی ۲۵ سال گذشته در نظام جمهوری اسلامی حواس‌مان خیلی جمع بود که دشمن از یک ابزار استفاده نکند. ابزاری به نام ایران هراسی! بلاخره دشمن می‌خواهد همه دنیا را از ایران بترساند، چون زمانی حضرت امام فرموده بودند انقلاب را می‌خواهیم صادر کنیم بعد دشمنان گفتند این‌ها می‌خواهند با توپ و لشکر و این‌ها انقلاب‌شان را صادر کنند بعدها، اما رهبری گفتند صدور انقلاب ما یک کار فرهنگی است، یک کار تبیینی است و یک کار اعتقادی است.

این‌ها می‌خواستند از این ابزار ایران‌هراسی استفاده کنند و ایران هراسی راه بیندازند و بگویند ایران یک کشور متجاوزی است. حواس ما یعنی نظام تا نیمه دهه هشتاد جمع بود که بر آتش ایران هراسی جهان آب می‌ریختیم و توضیح می‌دادیم که خیر ما اهل دعوا نیستیم، اهل جنگ نیستیم، حتی اگر بخواهم به شما مستند بگویم، ما در سال ۸۴ مصوبه‌ای در مجمع تشخیص مصلحت نظام داشتیم به اسم چشم‌انداز که رهبری ابلاغ فرمودند که یک پاراگراف از این چشم‌انداز ۲۰ ساله مضمونش این بود که تعامل سازنده با همه کشور‌های دنیا به استثنای رژیم صهیونیستی داشته باشیم. تا نیمه دهه هشتاد ما حواس‌مان بود.

متأسفانه از آن زمان به بعد حالا دولت وقت مسئله هولوکاست را مطرح کرد بعد هم رئیس دولت گفت که این قطعنامه‌ها کاغذپاره است و از این مسئله غفلت کردیم و ما اندک اندک از این مسئله غفلت کردیم و نتوانستیم توجیه و تبیین کنیم برای دنیایی که از ما می‌ترسانندشان که به آن‌ها بگوییم ما اهل درگیری نیستیم و متأسفانه از دهه هشتاد به بعد بعضی وقت‌ها ما خودمان یعنی بعضی از مسئولان خودمان ایران هراسی را راه انداختیم. عوض اینکه آب بریزیم، بنزین روی آتش ریختیم.

در گذشته این مسئله ایران هراسی را ما مدیریت می‌کردیم و الان مدت‌ها است متأسفانه یا مدیریت نمی‌شود یا برعکس مدیریت می‌شود. یعنی خومان یک مقداری به نوعی این ایران‌هراسی را تشویق می‌کنیم و این هم شاید یکی از دلایلی باشد که اروپا هم خیلی لخت و عور و رو بازی می‌کند.

یا مثلاً در جریان روسیه و اوکراین بالاخره یکسری مباحثی مطرح شد دیگر، یکی گفت پهپاد دادیم، یکی گفت ندادیم، یکی حرف دیگری را زد و آن اوکراینی‌ها هم مظلوم‌نمایی می‌کنند که پهپاد‌های ایران آمده و فلان نقطه ما را زد و البته دروغ هم می‌گویند. یعنی ما یک جا‌هایی یک حرف‌هایی میزنیم درحالیکه که اصلاً ذات جمهوری اسلامی جنگ طلب نیست. جمهور اسلامی هر کار هم می‌کند از موضع دفاعی است.

بالاخره ما زمانی را در این کشور گذراندیم که هر شب در تهران، دزفول، اهواز و شهر‌های مختلف ایران موشکباران وجود داشت و بمباران می‌شد و بسیاری از همین کشور‌های خارجی هم کمک‌شان می‌کردند، ولی به نوعی لاپوشانی می‌کردند. ما به هر حال برای این کار‌ها و این تجربه اخیر فکری می‌کردیم که الحمدالله قدرت دفاعی‌مان را بالا بردیم و ما باید قدرت دفاعی‌مان را مرتب تبیین کنیم.

چیزی که مقام معظم رهبری درباره جهاد تبیین می‌گویند؛ یک جهاد تبیین برای افراد عمومی داخل کشور است و یک مقدار جهاد تببین هم برای دنیا باید داشته باشیم و باید بگوییم که اهل جنگ و اهل تجاوز نیستیم.

ما هر کاری در دفاعی می‌کنیم به دلیل زخم‌هایی است که در گذشته خورد‌ه‌ایم و باید خودمان را قوی بکنیم.

ببینید در خیلی از کشور‌ها مواضع سیاسی و مهم امنیتی کشور‌ها معلوم است توسط چه کسانی مطرح می‌شود یا وزیر خارجه باید اعلام بکند یا رئیس جمهور، مثلاً حالا فرض کنید در کشور ما رأسش مقام معظم رهبری اعلام می‌کنند یا رئیس جمهور و وزیر امور خارجه، اما فرماندهان نظامی قرار نیست که اعلام موضع سیاست خارجی بکنند، اما این اتفاقات برخی وقت‌ها در کشور رخ می‌دهد یعنی یک ناو جدیدی را هم که دوستان کلی زحمت می‌کشند و تولید می‌کنند موقعی که می‌خواهند استفاده کنند می‌گویند یادتان باشد که این ناو تا دریای فلان هم می‌تواند برود؛ بحث این‌ها است. بحث یک مجموعه است. نظام جمهوری اسلامی فقط دولت نیست، مجلس نیست بلکه مجموعه همه این‌ها است.

عرض بنده این است که این فرایند و روند را باید مواظبت کنیم و باید مدیریت بشود. اگر قرار است یک امام جمعه هم این مدل حرف‌ها را بزند باید در یک سیاست کلی در کشور به این جمع‌بندی برسند که فلان امام جمعه چنین حرف‌هایی بزند.

ما یک زمانی در کشور در زمان جنگ هر کسی هر خبری دلش می‌خواست از جنگ می‌داد. ما یک عملیات انجام می‌دادیم حالا یا پیروز می‌شدیم یا شکست، هر کسی شروع می‌کرد به حرف زدن در این باره. یک دفعه شورای عالی دفاع نشست و دید که این فضا خوب نیست چرا که یک فضایی از جنگ، تبلیغات آن است. شورای عالی دفاع مصوب کرد که در رابطه با خبر‌های جنگ و دفاع فقط این مرکز خبر می‌دهد. اتفاقاً آن موقع هم رسانه و روزنامه‌هایی داشتیم که خیلی با نظام خوب نبودند؛ و هر کار دلشان می‌خواست می‌کردند، ولی شورای عالی دفاع که الان اسمش شده شورای عالی امنیت تصویب و ابلاغ کرد و همه هم تبعیت کردند.

ما باید لابی خودمان را در کشور‌های دنیا داشته باشیم

از نظر شما کدام یک از تحلیل‌هایی را که مطرح کردید، به واقعیت نزدیک‌تر است؟

باهنر: ببینید من الان خیلی نمی‌خواهم به این تحلیل‌هایی که گفته شده یک وزنی بدهم. عرض کردم این‌ها ممکن است یک دلایل ترکیبی باشد برای اینکه دنیا امروز علنی آمده در میدان و می‌نشینند و بحث می‌کنند و علیه ما فریاد می‌کنند و فعالیت می‌کنند.

ببینید این‌ها هر جنگ انفرادی که علیه ما انجام داده‌اند ما توانسته‌ایم خنثی کنیم، خب این کینه و لج‌شان را در‌آورده است. من مسئله ایران هراسی را خیلی مهم می‌دانم و یکی از دلایل اتفاقات اخیر این است. همین الان روسیه هم در پارلمان آمریکا لابی دارد. یعنی این امر ممکن است. ما همیشه می‌گوییم لابی صهیونیست‌ها و این حرف‌ها، روسیه هم لابی خود را دارد. خوب اگر ما در آمریکا ۱۰ نفر داشته باشیم که دیپلماسی عمومی ایران را به وجود بیاورند، بسیار تاثیر گذار خواهد بود. این منافقین هر روز می‌روند سناتور‌ها و نماینده‌های کنگره را می‌بینند و پول به آن‌ها می‌دهند و چاپلوسی می‌کنند و جلسه می‌گذارند و به نوعی لابی می‌کنند و به اصطلاح عامیانه قربان و صدقه هم می‌روند و خود را نماینده مردم ایران معرفی می‌کنند و علیه ما فعالیت می‌کنند. حالا ما می‌گوییم نه، هیچ ایرانی لازم نیست در آمریکا برای جمهوری اسلامی لابی انجام دهد!

من اتفاقاً می‌گویم لازم است، دیپلماسی عمومی لازم است، نه که بروند با آمریکا خدای ناکرده هم دست شوند و جاسوسی و اینها، خیر، اما بنده الان می‌دانم آدم‌هایی هستند که در آمریکا کرسی دارند، کرسی دانشگاه دارند، مدیریت دارند و جا‌های مختلف می‌روند، می‌توانند جلسه بگذارند و مواضع جمهوری اسلامی ایران را تبیین کنند، این‌ها نیاز دارند حمایت شوند؛ نه اینکه بترسانیم‌شان که مثلاً به آن‌ها بگوییم تو کی هستی که داری از ایران دفاع می‌کنی؟! ما با ملت‌های آمریکا و اروپا و تک‌تک‌شان که دعوا نداریم. خوب این جهاد تبیین باید در این زمینه‌ها اتفاق بیفتد.

نگاه تان به دیپلماسی عمومی را برای ما بیشتر توضیح می‌دهید؟

باهنر: سوال تان را با یک سوال پاسخ می‌دهم، حداکثر کاری که در حوزه دیپلماسی عمومی همین وزارت امور خارجه خودمان انجام میدهد چیست؟ صرفاً محکوم می‌کنند و بیانیه می‌دهند، اینکه صرفاً کار وزارت خارجه نیست، اما وزارت امور خارجه چقدر از دیپلماسی عمومی کشور استمداد می‌طلبد که افراد مختلف در جهان راه بیفتند و تبلیغ بکنند و به اصطلاح برای ایران لابی بکنند؟!

از همان زمان قدیم که می‌گفتند راه ابریشم وجود دارد تجار وظیفه این دیپلماسی عمومی را برعهده داشتند. یک زمانی ادبا، علما و عرفا این وظیفه را برعهده داشتند و به این طرف و آن طرف می‌رفتند، اما در حال حاضر دیپلماسی عمومی عملاً تعطیل است و نه تنها تعطیل است بلکه مسئولان هم هیچ تشویقی نمی‌کنند و بعضاً تهدید هم می‌کنند و وضعیت طوری شده که ریاض را قانع می‌کنند که اگر دیر بجنبی ایران به تو حمله می‌کند یعنی دارند ریاض را هم از حمله نظامی ما می‌ترسانند. در حالیکه این کار‌ها صورت نمی‌گیرد و ما این کار‌ها را نمی‌کنیم، ولی دشمنان ما این ایران هراسی را دارند تبیین می‌کنند و تبلیغ می‌کنند و ما باید برای خنثی‌سازی این راهبرد دشمنان یک برنامه و نقشه راه داشته باشیم.

ما در داخل کشور هم به هر حال یک سری مشکلات داریم. مردم درحال حاضر یکسری مشکلات اقتصادی و فرهنگی و یکسری نارضایتی‌های سیاسی دارند. برای این‌ها هم ما باید در کشور نقشه راه داشته باشیم. رهبری می‌فرمایند جهاد تبیین و می‌گویند ما باید در جنگ ترکیبی دفاع اقتصادی و دفاع نظامی بکنیم، ولی مهم ترینش جهاد تبیین است. اینکه بیان بکنیم چه هستیم و مواضع مان چیست و دشمن چه زور‌هایی و چه قلدری‌هایی دارد انجام می‌دهد. هم دوست را درست تعریف کنیم و هم دشمن را. دشمن را اگر ما بخواهیم اینگونه تعریف کنیم که بگوییم همه حکومت‌های دنیا دشمن ما هستند که نمی‌شود!

عرض کردم که در چشم انداز ۲۰ ساله- بنده واژه‌های دقیقش یادم نیست-، اما مضمونش این بود که تعامل سازنده با همه حکومت‌های دنیا و فقط یک کشور را استثنا کردند آن هم، چون ما حاکمیتش را مشروع نمیدانیم، حکومت‌های دیگر همه مشروع اند و بالاخره با رای مردم آمدند روی کار، اما ما رژیم صهیونیستی را ذاتا مشروع نمیدانیم، ولی بقیه را استثنا نکرده اند. این یعنی چه؟ یعنی جنگ و دعوا کردن؟ یعنی رجز خواندن؟ ما در حال حاضر داریم رجز می‌خوانیم.

یک تناقضی وجود دارد و آن اینکه در ۲۰ سال گذشته ما دو دولت داشتیم که اتفاقا مواضعشان کاملا با یکدیگر متفاوت بود. حداقل موضع آقای روحانی درباره این مسئله‌ای که شما گفتید خیلی شفاف است و احتمالا تمام این موارد را با حساسیت بالا رعایت کردند.

باهنر: بله مواضع دولت آقای احمدی نژاد با آقای روحانی کاملاً در تعامل با جهان متفاوت است. ببینید آقای ترامپ دیوانه که یک طرفه از برجام بیرون رفت، تلاش کرد یک قطعنامه‌ای را سازمان ملل علیه ایران تصویب کند و از ابزار ماشه استفاده بکند. کلی هم لابی کرد، اما در کل مجمع عمومی سازمان ملل فکر کنم کمتر از ۱۰ رای توانست علیه ما جمع کند و همه حکومت‌ها به اتفاق گفتند حق با ایران است.

ببینید من با این سخنان دارم به شما کد می‌دهد. یعنی دنیا هم در آن جریان متوجه شد و قبول کرد که مقصر ترامپ است که یک جانبه از این قرار داد به بیرون رفت. حالا فرض می‌کنیم همین الان ما بخواهیم یک رای در سازمان ملل به نفع خودمان بگیریم فکر می‌کنید چه تعداد رای خواهیم داشت؟

حرف ما حق است، حق بوده الان هم حق است، من می‌خواهم بگویم ما باید روی این مسائل حساب کنیم و پرونده باز بکنیم.

یک نکته دیگر در مورد این اغتشاشات سکوت خواص است. از نظر شما علت این سکوت چه بود؟

باهنر:علت این ماجرا را باید از خودشان پرسید. بعضی‌ها هم جملات آقا را پشت سر هم تکرار میکنند اسم این کار را می‌گذارند تبیین. در حالی که اینگونه نیست.

آقا بیست سال قبل درباره اقتصاد مقاومتی سخنانی گفته بودند؛ چند وقت پیش در جلسه‌ای خدمت ایشان بودیم، ایشان فرمودند این اقتصاد مقاومتی تکرارش که مسئله‌ای را حل نمی‌کند به عنوان مثال شما صد بار بگویید اقتصاد مقاومتی، اقتصاد مقاومتی؛ یک مثال هم زدند، زمانی که دکتر یک قرص به شما می‌دهد که بخورید و خوب بشوید، اگر ۵۰ بار بگویید آسپرین آسپرین که درد تو دوا نمی‌شود. حتماً باید آن را مصرف کنید. بحث جهاد تبیین یعنی اقدامی انجام بده، یک کاری در این موضوع انجام بده و مثال واضحش همین اقتصاد مقاومتی که ۲۰ سال گذشته و بر روی زمین مانده، کسی اصلاً دغدغه فکری اقتصاد مقاومتی را هم ندارد که دنبال این موضوع برود.

به عنوان مثال خواص، همین نمایندگان مجلس، شما تریبون نمایندگان را نگاه کنید در زمان سخنرانی بله اغتشاشات محکوم می‌کنند، خیلی حرف‌های خوبی است، اما مگر قرار است همه ما این حرف‌ها را تکرار کنیم و سخنرانی بکنیم؟ چهار تا اقدام باید بکنیم، اتفاق مثبت باید صورت بگیرد.

یک جلسه‌ای در محضر حضرت آقا بودیم، آقای رئیس جمهور وقت از یک سری اقداماتی که باید صورت بگیرد سخن می‌گفت، آقا فرمودند مخاطب باید‌ها و این حرف‌هایی که زدید خودتان هستید. کی باید این کار‌ها را انجام بدهد؟ خود شما باید انجام بدهید. الان هم بعضی وقت‌ها همین جور است آقای رئیس جمهور می‌گویند باید قیمت‌ها کنترل شود، باید فلان بشود، خب مخاطب این باید‌ها کیست؟

از نظر شما مسئله اغتشاشات چه بود و آیا با فروکش کردن این اغتشاشات ماجرا تمام شده است؟

باهنر: بعضی از مسئولین فکر می‌کنند زمانی که این اغتشاشات تمام شده است مسئله حل شده است، در صورتی که مسئله هنوز باقی مانده است و این آتش زیر خاکستر می‌شود؛ دوباره یک بهانه‌ای به وجود می‌آید، دوباره یک جرقه می‌خورد و دوباره یک عده‌ای شروع به اغتشاش می‌کنند. این‌هایی که شلوغ می‌کنند آدم‌های مختلفی هستند آدم‌هایی را داریم که آموزش دیده اند، ارتباط دارند، پول می‌گیرند، موقعیت می‌گیرند و بارشان را بسته اند و می‌خواهند فرار کنند که البته جلوی بعضی شان گرفته شده است. از اینجور آدم‌ها در میان اغتشاشگران داریم تا آدم‌هایی که برای شان تبیین صورت نگرفته و از آینده احساس بسیار ناامیدی می‌کنند.

یک جوان رفته است درس خوانده تحصیل کرده، اما به آینده نگاه می‌کند و آینده اش را مبهم می‌بیند، آیا کسی برایش تبیین کرده است الان مملکت کجاست و به کجا میخواهد برود و در چه مرحله‌ای از پیشرفت جای داریم؟ این‌ها را کسی برای این‌ها تبیین کرده است؟ این‌ها در شرایط ناامیدی صرف و محض قرار دارند که نمی‌دانند نتیجه این اغتشاش گری چه می‌شود؟ اتفاقاً آن آدم‌های فهیم این‌ها که ضد انقلاب هم هستند بار‌ها و بار‌ها گفته اند که برای نظام هیچ آلترناتیوی وجود ندارد و خدای ناکرده زمانی این نظام نباشد ایران نخواهد بود.

حتی آن‌هایی که صرفاً ایران را دوست می‌دارند می‌گویند این نظام باید باشد و اشکالاتش باید برطرف شود و مشکلات را حل کند، اما این نظام جانشین ندارد. الحمدلله یکی از مشکلات ضد انقلاب این است جانشینی برای نظام وجود ندارد و این یکی از مشیت‌های بزرگ الهی است الحمدالله.

اما صرفاً نباید این باشد که این مسئله اغتشاشات الان تمام شد، در عین حال عرض کردم که مشکلات اقتصادی وجود دارد بنده اینجا چند بار به چند نفر گفتم پیشنهاد می‌کنم که فارس هم روی مسئله کار بکند؛ رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم می‌گویند یک اصولی در نظام وجود دارد که ما تا ابد از آن‌ها دفاع می‌کنیم. مثل آزادی، استقلال، مردم سالاری و مشارکت مردم، این‌ها را تا ابد دفاع می‌کنیم و این اصول در انقلاب اسلامی هیچ دوربرگردانی ندارد. اما بین بعضی از واقعیت‌ها و ایده آل‌های ما یک شکاف‌هایی ایجاد شده است، که ایشان استمداد طلبیده بودند از نسل جوان، نسل پویا، خبرگان و نخبگان که بیایند در چهل سال دوم تلاش بکنیم که این فاصله کم بشود تا به ایده آل‌ها برسیم.

اینجا را قبول دارم و می‌خواهم کمی این موضوع را باز کنم؛ متاسفانه ما به دلیل یکسری حسادت‌های سیاسی و مسایل دیگر در خیلی جا‌ها واقعیت‌ها را خیلی بدتر از آنچه که هست نشان میدهیم. صدای آمریکا و بی بی سی که هیچ خود صدا و سیمای ما، نخبگان ما و تریبون داران ما وضعیت موجود را بدتر از آن چیزی که هست نشان می‌دهند و تبیین می‌کنند.

نامه باهنر به رهبرانقلاب درباره واژگان ناامید ساز در صداوسیما

بنده در سال ۹۶ که اغتشاش شده بود قبل از آن یک نامه‌ای محضر رهبر انقلاب نوشتم و فرستادم. عرض کردم خدمتشان سه تا واژه در رسانه‌های خودمان پر تکرار شده: یکی فساد، یکی ناکارآمدی، یکی اینکه گوش مسئولین صدای مردم را نمی‌شنود. عرض کردم خدمتشان که هر سه تا واژه به نوعی واقعیت دارد، اما چیزی که ما برای مردم توضیح داده ایم ۱۰ برابر واقعیت است، بسیار متفاوت است و خوب نتوانسته‌ایم تبیین کنیم.

حال بنده در این رابطه چند مثال به شما بگویم همین چند وقت اخیر حرفی از مجلس بیرون آمد: ۹۲ هزار میلیارد تومان در فولاد مبارکه نمی‌دانیم چه شده است و هر کسی یک حرف می‌زد؛ یکی می‌گفت که چنین مبلغی وجود ندارد، یکی میگفت ۹۰۰ میلیون این پول را به حوزه‌های علمیه دادند و ... آن مخاطبی که می‌شنود می‌گوید این پول‌ها همه خرج حوزه‌های علمیه و این‌ها می‌شود و این‌ها این پول‌ها را خوردند و بردند! زمانی که چنین چیزی را که صحت آن مشخص نیست خودمان در جامعه می‌اندازیم اصلا نمی‌شود جمع کرد. هر چقدر هم که توضیح بدهی فایده‌ای ندارد. بعد یک جوان مینشیند با خود می‌گوید ۹۰ هزار میلیارد اینجا، ۱۰ هزار میلیارد آن جا و ... این‌ها را روی هم جمع می‌کند تقسیم بر ۸۰ میلیون می‌کند و می‌گوید از هر کدام از ما‌ها ۵ میلیارد پول خورده اند! حالا به زعم او چه کسانی خوردند؟ آن وقت می‌گوید هر کسی که بعد از انقلاب مسئولیت گرفته در این مسائل دخیل بوده پول‌ها را خورده.

بنده خدمت شما بگویم در قیامت هم شهادت می‌دهم، ۲۸ سال که نماینده بودم در طول این مدت ۱۳۰۰ نماینده آمدند و رفتند؛ بعضی‌ها یک دوره، دو دوره و سه دوره. من اگر بخواهم تقریباً یک عدد نزدیک به واقعیت بگویم، شاید کمتر از ۵ درصد از این تعداد آمده اند وضعشان به جهت مالی بهتر شده است و رفتند. ۲۰ درصد از کسانی که آمده اند یکی دو دوره نماینده شدند وضعشان از لحاظ اقتصادی خیلی بدتر از زمان نمایندگی شان شده است. ۷۰ درصد هم همان طوری که آمدند، رفتند و هیچ تغییری نکردند.

اما افکار عمومی را که ما خودمان پر کردیم می‌گویند هر کسی که یک دوره نماینده بوده یا وزیر بوده یا فلان مسئولیتی داشته خورده و برده و رفته، یعنی به نوعی همه مسئولان! حالا چه کسی این اتهام را وارد کرده، خودمان در رسانه‌های مان، همین صدا و سیما و همینطور مجلس که واقعیت‌ها را خیلی بدتر از آن چیزی که هست نشان می‌دهند.

بنده زمانی یک مصاحبه کردم که خیلی از نمایندگان ناراحت شدند و گفتم به ضرس قاطع می‌گویم اکثر نامزد‌های نمایندگی مجلس قبل از نماینده شدن نمی‌دانند اختیار یک نماینده و وظایفش چیست، امکانات مملکت چیست، یک سری وعده‌های عجیب و غریب در حوزه‌های انتخابی خود می‌دهند تا رای جمع کنند.

یکی می‌گوید من حقوق معلمان کشور را افزایش میدهم، یکی می‌گوید من تمام بیکاران منطقه را سر کار می‌برم، یکی می‌گوید من تمام پروژه‌های عمرانی نیمه کار منطقه را به اتمام می‌رسانم. در دوره نهم که من نایب رئیس مجلس بودم یک نماینده جدید که تازه نماینده شده بود پیش بنده گفت آقای باهنر این هشت سال گذشته هیچ کاری در منطقه ما نشده من آمده ام یک تحول عظیم انجام بدهم، میخواهم تصاعدی یکسری تحولات را پیش ببرم. بنده هم به او گفتم بگذار عرقت خشک بشود آنگاه میفهمی این وعده‌ها را نمی‌توانی انجام بدهی، چون نه امکانات را می‌دانی چیست، نه مسئولیت هایت را میدانی چیست و نه اختیاراتت را میدانی چیست! اینجور افراد با خود فکر میکنند در زمان نماینده شدن قدرت شان یک مقدار از خدا پایین‌تر است هر کار که بخواهند می‌توانند بکنند.

برخی فکر می کنند اغتشاشات تمام شده

یک زمانی در یکی از این خبرگزاری‌ها مسئله‌ای بود به اسم تراریخته ها. این‌ها در خبرگزاری بحثی را راه انداخته بودند که هر کسی موافق تراریخته است ضد انقلاب است هر کس که مخالف تراریخته است انقلابی است، آنجا رفتم تشر زدم که خدا وکیلی تراریخته یک مکتب کشاورزی است و در همه جای جهان موافق و مخالف خود را دارد و حتی مثلاً در اسرائیل یکسری آدم هستند که موافق تراریخته هستند و یکسری هستند که مخالف تراریخته هستند. این یک مسئله علمی است چرا این مسئله را سیاسی می‌کنید!

اغتشاشات هم که تمام شده بعضی از این افراد که اینگونه فکر می‌کنند مردم را به چند دسته تقسیم خواهند کرد؛ یک عده ساکت اغتشاشات، یک عده کاسب اغتشاشات یک عده حامی اغتشاشات، یک عده ناهی اغتشاشات، خواهش من این است که کشور را لطفاً تقسیم بندی نکنیم.

بنده اگر بخواهم کل جامعه را لایه بندی کنم؛ یک عده داریم فدایی و جان نثار نظام که در همه میدان‌ها حاضر هستند، یک عده داریم جان فدا نیستند، اما موافق و هوادار نظام هستند، یک عده داریم بی تفاوت هستند، یک عده داریم مخالف هستند و یک عده داریم معاند هستند. شما به این پنج لایه دقت کنید، من نه فقیه هستم و نه اسلام شناس، ولی آنچه که درک کرده ام این است، خداوند در قرآن می‌فرماید حضرت موسی برو فرعون را دعوت به حق بکن، بعد هم توضیح می‌دهد که با زبان لین صحبت کن با زبان نرم دعوت کن تا شاید اثر گذاشت. خداوند متعال می‌دانستند که دعوت موسی از فرعون قطعا تاثیری ندارد، به او چه چیزی می‌خواهد یاد بدهد؟ می‌خواهد بگوید که‌ای پیامبر حتی از فرعون برای دعوت به حق نباید ناامید باشی.

بنده می‌گویم مشی ما و شما در رسانه و نظام جمهوری اسلامی باید این باشد که یک معاند را سعی کنیم تبدیل کنیم به مخالف، مخالف را تبدیل کنیم به بی تفاوت، بی تفاوت را تبدیل کنیم به هوادار و موافق، و موافق را تبدیل کنیم به جان نثار.

متاسفانه یک عده‌ای هستند که فقط جان نثار‌ها را می‌گیرند و به بقیه هیچ کاری ندارند!

معتقدم کشور ما دو مجلس می‌خواهد

از اغتشاشات عبور کنیم. با توجه به سابقه طولانی شما در مجلس شورای اسلامی میخواهیم تحلیل شما را درباره مجلس فعلی بدانیم و اینکه در سال آینده آرایش سیاسی انتخابات به چه نحوی شکل خواهد گرفت؟

باهنر: تجربه این را می‌گوید که دو سوم نمایندگان در دوره بعد خود رای نمی‌آورند، این را بدانید که متوسط حضور نمایندگان در مجلس بعد از انقلاب یک و نیم دور است، البته بنده شرمنده ام از اعتماد متوالی مردم در هفت دوره به خودم. من با تجربه‌ای که دارم می‌گویم هرچه حضور یک نماینده در مجلس بیشتر باشد و دوره‌های بیشتری حضور داشته باشد کیفیت مجلس بالا میرود.

ایده‌آل بنده این است که ما باید ۲۹۰ سردار حکمرانی خوب داشته باشیم، خیلی از این‌هایی که در حال حاضر به مجلس می‌روند عالم هستند، دانشمند هستند، اما حکمران خوبی نیستند. فرقی هم نمی‌کند که اصلاح طلب و اصولگرا باشند، شما در نظر بگیرید مثلا ۲۰ پزشک یا مهندس به مجلس می‌رود، هیچ نهاد بیرونی هم وجود ندارد که مدیریت کند که مثلاً ما در مجلس ۲۰ پزشک ۱۰ مهندس عمران و فلان استاد دانشگاه نیاز داریم و در هر دوره این اعداد متغیر و اتفاقی است.

حالا در این ۲۰ پزشک یا مهندسی که به مجلس رفته اند، آدم‌های دانشمندی هستند که تخصص‌های متفاوتی در حوزه پزشکی یا مهندسی دارند، ولی ما در مجلس که متخصص ارتوپد یا مهندس سازه نمی‌خواهیم، ما در مجلس و کمیسیون بهداشت و درمان و کمیسیون عمران و ... حکمران حوزه پزشکی و حکمران حوزه عمران می‌خواهیم که بتوانند اقتصاد حوزه سلامت یا حوزه مسکن را متحول کنند، در قانون بودجه و در قوانینی که تصویب می‌کنند تحولی ایجاد کنند، این دانشمندان که هیچ کدام مدیریت یا اقتصاد نخوانده اند؛ بنابراین در نظام‌های مردم‌سالار یا جمهوری آن جایی که میتواند حکمران تربیت کند فقط حزب است، در دانشگاه و نهاد‌های دیگر حکمران تربیت نمی‌شود؛ بنابراین لازمه دموکراسی وجود احزاب قدرتمند است، این یکی از اشکالاتی است که ما باید در آینده در ساختار‌های خودمان اصلاح کنیم و به این سمت برویم.

حال بر این مبنا از نظر بنده فرقی نمی‌کند مجلس آینده اصلاح طلب باشد یا اصولگرا یا معتدل؛ شاید ذره‌ای با هم فرق کنند. اما برای این که بتوانند مشکلات مملکت را حل کنند باید یک اصلاحات ساختاری صورت بگیرد.

من معتقدم کشور ما دو مجلس می‌خواهد، مجلسی که الان داریم یک مجلس قومیتی و صنفی است، ما مجلسی می‌خواهیم که یک نفر به فکر مسایل ملی باشد. بنده گفتم در حوزه اقتصاد مقاومتی در مجلس اصولگرا و اصلاح طلب شاید ده نفر نداشته باشیم که صرفاً به موضوع بپردازند چرا که مشغول حوزه‌های انتخابیه و مسایل حوزه خود هستند. به نوعی منافع ملی در راستای منافع منطقه‌ای و حوزه‌های انتخابیه ذبح می‌شود، چون دستشان زیر ساطور رای مردم است.

اما اینکه در انتخابات آینده چه اتفاقی می‌افتد باید بگویم نه جریان اصولگرایی و نه جریان اصلاح‌طلبی سر و سامان درست حسابی ندارد بنابراین عده‌ای از این جناح‌ها می‌روند و کاندیدا می‌شوند، حالا شاید یک عده به اصلاح‌طلبی گرایش پیدا کنند و شاید یک عده هم به اصولگرایی.

این تعریف‌هایی که رهبر انقلاب از این مجلس کردند خیلی خوب بود، اما یک نکته بگویم در این دوره رهبر انقلاب چهاربار تذکر علنی به این مجلس داده اند. قبلا زمانی که ما در مجلس بودیم تذکر‌ها معمولا غیر علنی بود و این تعداد هم نبود. نماینده‌های فعلی واقعا افراد خوبی هستند، اما کارکرد و حکمرانی علم و هنر می‌خواهد.

یکی از پیشنهادات بنده این است که در دوره آینده فضای سیاسی کشور برای انتخابات بازتر بشود بنابراین باید یک تیم اصلاح‌طلب قوی و یک تیم اصولگرای قوی وجود داشته باشد و با همدیگر رقابت کنند تا بخشی از این‌ها و بخشی از آن‌ها رای بیاورد یا شاید فقط یک گروه رای بیاورد، اما متاسفانه بعضی از ما انتظار داریم که رقبای ما قبل از انتخابات حذف شوند.

یک سری از فعالیت‌های انتخاباتی شکل گرفته، ولی هنوز شکل ساختاری به خود نگرفته، خود ما اصولگرا‌ها در یک دوره می‌گوییم شورای ائتلاف و شانا و وحدت و ... تازه خود این‌ها هم با یکدیگر اختلاف دارند. ما باید کاری کنیم که حضور مردم در انتخابات و فضای سیاسی و مشارکت بسیار باز و بالا باشد. من فکر می‌کنم این دوره مشارکت اهم موضوعات است و البته این موضع من است.

من بعنوان یک فعال اصولگرا معتقدم حتی اگر مجلسی تشکیل بشود که گرایش اصلاح طلبی داشته باشد، ولی حضور مردم پررنگ باشد، این به نفع مملکت است. متاسفانه در دوره‌های اخیر مجلس، فراکسیون‌ها و حضور نمایندگان در این فراکسیون‌ها به صورت ژله‌ای شده است و مشخص نیست کدام نماینده دقیقاً در کدام فراکسیون حضور دارد.

نمایندگان ادوار به نوعی رقیب یکدیگرند اگر قرار باشد در انتخابات شرکت کنند آیا می‌توانند کنار یکدیگر بنشیند و ائتلاف کنند؟ در همین دوره اخیر به ازای هر کرسی ۲۰ نامزد تایید صلاحیت شدند، بعد این ۲۰ نفر از فیلتر‌های دیگر عبور می‌کنند و رقیق می‌شوند و از این ۲۰ نفر یکی شان را می‌آورد. به عنوان مثال یکی از این ۲۰ نفر که مثلاً باهنر باشد در یک حوزه انتخابی رای می‌آورد بلافاصله پس از رای آوردن آن ۱۹ تا با خود می‌گویند در این مدت چهار سال ما کاری می‌کنیم که این باهنر نتواند کاری انجام دهد و اصطلاحا سنگ اندازی می‌کنند. یعنی عوض اینکه انتخابات یک انتخابات پویا و شاداب و فضای باز باشد درگیر، دعوا و این مسائل می‌شود که این یکی از اشکالات ساختاری نبود حزب است.

آقای لاریجانی به بنده گفت که قصد حضور در انتخابات آینده را ندارد

شما ارتباط خوبی با آقای علی لاریجانی داشتید، به نظر شما آقای لاریجانی در انتخابات آینده شرکت می‌کند؟

باهنر: بنده چند دفعه در مورد حضور آقای لاریجانی در مجلس آینده از ایشان سوال کردم، ایشان به بنده گفت که قصد حضور ندارم، البته در مملکت ما این مسائل دو ماه قبل از انتخابات روشن می‌شود و آن زمان می‌توان قضاوت کرد که چه چیزی قرار است اتفاق بیافتد. شما تمام توانتان را در رسانه‌ها بگذارید که مردم با همه توان در انتخابات شرکت کنند.

منبع: انتخاب
برچسب ها: محمدرضا باهنر