معمولا استیضاحها با انگیزه گرفتن امتیاز اتفاق میافتد/ بدهبستانها باعث شد استیضاح عینالهی رأی نیاورد
رویداد۲۴ این روزها مجلسیها دائما از استیضاح وزرا میگویند، در اظهارات روح الامینی نماینده مردم تهران در مجلس نیز سخن از استیضاح ۹ وزیر از بین۱۹ وزیر، به میان آمده است، استیضاحهایی که هنوز توسط هیات رئیسه اعلام وصول نشده است. طبق قانون هر استیضاح، با ۱۰ رای قابلیت اعلام وصول دارد و این درحالی است که برخی از استیضاحهای مطرح شده، بیش از ۵۶ امضا دارند و کماکان در صف اعلام وصول خشکیده اند. این موضوع این سوال را به ذهن متبادر میکند که آیا مجلس نمایشی شده و نمایندگان ظاهرا برای اعمال قدرت و گرفتن امتیاز از دولت در حوزه انتخابیه خود بیشتر تلاش دارند تا جهت اصلاح امور کشور؟ اگر این حرکت را پای تضاد منافع نگذاریم، ولی نگاه به میزان آرا در دور بعد انتخابات، به صورتی کاملا پر رنگ خود نمایی میکند. چه آنکه اخیرا اغلب نمایندگان به عملکرد دولت خصوصا در حوزه اقتصاد نمره منفی داده و وزرای اقتصادی را نقد کردند، اما استیضاح در حد همان تهدید و نهایتا کارت زرد باقی ماند و بهنظر میرسد اهتمامی برای اصلاح وضعیت موجود به چشم نمیخورد.
احمد علیرضا بیگی، نماینده مجلس در این رابطه میگوید: این یک سنت طیبهای است که از گذشته در نهاد مجلس وجود داشته و مخصوص این دوره نیست و در دورههای دیگر نظیر دوره دهم نیز وجود داشته است. در مجلس دهم استیضاح وزیر کشور به دلیل مسائل آبان هیچ وقت اعلام وصول نشد یا حتی استیضاح وزیر اقتصاد هم به همین ترتیب با وجود اینکه مراحلش را پشت سر گذاشته بود اتفاق نیفتاد.
به گزارش خبرآنلاین، بخشهایی از گفت و گوی علیرضابیگی را در ادامه میخوانید:
این بیشتر برخاسته از یک نگرش و ترکیب حزبی است که جماعتی خودشان را در برابر دولت مستقر مسئول میدانند و حاضر نیستند رای به استیضاح دهند. الان هم در مجلس فعلی همینطور است، اگر ملاحظه کنید در دورهای که آقای روحانی با مجلس یازدهم، دولت داشتند باز همین موضوعات وجود داشت، استیضاح وزیر کشوردر هیات رئیسیه اعلام وصول نشد.
بهنظر من هیات رئیسه احساس میکند که باید به نحوی اجماع ایجاد کند و یا با گذشت زمان و برگزاری برخی جلسات موقعیت تفاهم بین نمایندگان استیضاح کننده و وزرا را فراهم کند.
در گذشته نیز سنت همین بوده است، معمولا استیضاحها با انگیزه گرفتن امتیاز اتفاق میافتد، در مجالس گذشته نیز این اتفاقات رخ داده است. الان هم در مورد وزیر بهداشت صدق میکند و یا وزیر صمت که در جلسه استیضاح حاضر شد و همین بده بستانها باعث شد استیضاح ایشان رای نیاورد.
نظام انتخاباتی ما که یک نظام اکثریتی است، در برههای که اصلاح طلبان توانستند اکثریت را احراز کنند، آقای حداد عادل با دارا بودن یک میلیون و هشتصد هزار رای با اختلاف صد هزار رای با اقای محجوب در رتبه ۳۱ قرار گرفت و نتوانسند به مجلس راه پیدا کنند و یا بالعکس در زمانی که اصولگرایان اکثریت بودند همین آقای محجوب نفر ۳۱ بود که با نفر سی ام ۹هزار رای تفاوت داشت، این به این معنی است که از طرف یک میلیون و هشتصد هزار نفر از مردم پایتخت نمایندهای در مجلس حضور نداشته است.
ما باید این نظام انتخاباتی کشور را اصلاح کنیم که امکان حضور ذائقههای مختلف سیاسی در مجلس فراهم شود و به نحوی به این نظام اکثریتی خاتمه داده شود.
از سوی دیگر باید انگیزه برای حضور مردم تقویت پیدا کند و تامردم بدانند با این انتخاب میتوانند شاهد تغییر در سرنوشت خودشان باشند. اگر این امیدواری تضعیف شود به همان نسبت هم مشارکت مردم کمتر خواهد شد.
این موضوع نسبتی با نظامی بودن من و یا وزیر کشور ندارد، موضوع نگاهی است که به حوادث پیشتر و تخریب اداره امور داخلی کشور دارد صورت میگیرد. اینکه اساسا نگاه ما تخریب محور باشد و نگاه سلبی را برای اداره کشور در پیش بگیریم درست نیست.
نوع نگاه به موضوعات اداره امور داخلی کشور و ضرورت احترام به سرنوشت مردم و توجه به خواستهها و مطالبات مردم سبب میشود که روی مواجهه با موضوعات به نحوی شود که در جهت تغییر موضوعات و ارتقاء سطح آنها به موضوعات جبرانی در جهت آرام کردن گام برداشته نشود.
ما معمولا مشاهده میکنیم موضوعاتی که به صراحت قابل رفع و رجوع شدن بوده است به موضوعات سیاسی و امنیتی ارتقا پیدا میکند و بعد هم پای نیروی انتظامی و بسیج و نیروهای امنیتی به وسط کشیده میشود و آنچه که رخ میدهد به هیج وجه نمیتواند سبب آرامش مردم و حل مشکلات آنها شود.
همین نظام را در موضوع طرح صیانت میبینیم که در ابتدا به موضوع فضای مجازی به عنوان یک تهدید نگاه میشود و تلاش بر این قرار میگیرد که فضای مجازی بعنوان یک عامل ضد امنیت محدود شود. خُب همین نگاه نمیتواند جریان آزاد اطلاعات را بپذیرد و تصور میکند این جریان موجب تهدید خواهد شد.
به عنوان مثال ممکن است یک کودک ندانسته میخ را در پریز برق کند و برق بچه را بگیرد، والدین این بچه برای اینکه برق بچه را نگیرد به این نتیجه برسند که باید برق را قطع کنیم و در تاریکی زندگی کنیم تا مبادا این بچه را برق بگیرد و به فکر اینکه الزاماتی انجام شود و ایمنی ایجاد کنند نباشند، درحالی که دراصل باید به فکر تدبیر باشند. در مورد وزارت کشور هم همین گونه است.
مشکل بر میگردد به نظام انتخابات در کشور و نگاهی که مردم دارند، مردم از نماینده شهر و استان خود انتظار دارند در امور زیر بنایی اقداماتی را انجام دهد و همین باعث رای آوری میشود، نمایندگان برای دست پیدا کردن به این اقبال مردم و نگرشی که نسبت به نماینده وجود دارد تلاش میکند که تا با کانونهای قدرت در مجلس و دولت ساخت و پاختهایی را انجام دهد تا امتیازاتی را دریافت کند که دریافت این امتیازات برای او سبب تقسیم رای در انتخابات پیشرو باشد. این در همه ادوار وجود داشته است.
یعنی برای تحقق شعارهای انتخاباتی خود از این رانت استفاده میکند تا بتواند در حوزه انتخابیه خود عملکرد مناسبی داشته باشد.
بله همین رانت سبب میشود که نماینده در دور بعد آرای بیشتر را به دست بیاورد و یا رقیب را حذف کند.
با کمال تاسف عملکرد دولت را مثبت ارزیابی نمیکنم، من معتقدم شاخصها در دولت آقای رئیسی اعداد مناسبی را نشان نمیدهند.
دقیقا مردم هم همین را میگویند، یعنی رئیس جمهور از پیشرفت و رشد شاخصها میکوید در حالی که این امردر زندگی مردم دیده نمیشود و برای آنها ملموس نیست.
جامعه به مثابه بدنی در آتش تب میسوزد. در حالی که صحبتهای رئیس جمهور این تب را نشان نمیدهد که متاسفانه این نشانه خوبی نیست. در جلسهای که ما نمایندگان با آقای رئیسی داشتیم این توضیحات به صورت دقیق به ایشان داده شد، به نظر میرسد رئیس جمهور در فضای دیگری سیر میکند.