اسناد تازه منتشر شده درباره قتل جان. اف. کندی چه میگویند؟
رویداد ۲۴| علیرضا نجفی: در تاریخ ایالات متحده، کمتر رویدادی به اندازهٔ ترور جان اف. کندی در ذهن جامعه آمریکایی تاثیر عمیق و مداوم برجای گذاشته است. این ترور در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ در دالاس رخ داد و تا به امروز تصورات گوناگونی درباره چرایی و چگونگی این واقعه شکل گرفته و نسلهای مختلفی از شهروندان، محققان و نظریهپردازان توطئه را شیفته و کنجکاو نگاه داشته است.
زمان افشاگری؛ وعدههای ترامپ و انبوه اسناد
زمانی که دونالد ترامپ در ابتدای سال ۲۰۱۷ وارد کاخ سفید شد، در نخستین روز ریاستجمهوریاش فرمان یک اجرایی امضا کرد که بر اساس آن، اسناد محرمانه مربوط به ترور جان اف. کندی و همچنین پروندههای مربوط به قتل رابرت اف. کندی (برادر رئیسجمهور) و کشتهشدن مارتین لوتر کینگ جونیور، رهبر مبارزات سیاهپوستان، از طبقهبندی سری خارج شده و در اختیار عموم گذاشته شود. ترامپ در بیانیههای رسمی از «نیاز ملی» به «شفافیت و حقیقت» سخن گفت و تاکید کرد که مردم آمریکا محقاند تا همهٔ زوایای این رخدادهای تاریخی را بدانند. بخش مهمی از این تصمیم، با مفاد «قانون گردآوری اسناد ترور جان اف. کندی» مصوب سال ۱۹۹۲ در کنگره همراستا بود؛ قانونی که تصریح میکرد حداکثر طی ۲۵ سال از تصویب باید تمام پروندههای مرتبط با قتل کندی از طبقهبندی خارج شوند، مگر اینکه ملاحظات امنیت ملی مانع از انتشار برخی جزئیات گردد.
در نتیجه این تصمیم، بهتدریج دهها هزار صفحه سند که تا پیش از آن یا کاملا محرمانه مانده یا با حذفیات فراوان منتشر شده بود، در دسترس عموم قرار گرفت. طبق گزارشهای رسمی آرشیو ملی ایالات متحده، نخست حدود ۳۱ هزار صفحه منتشر شد و سپس با انتشار دومین بستهٔ بزرگ، مجموع اسناد به ۶۳ هزار صفحه رسید. حتی عدهای انتظار داشتند حدود ۸۰ هزار صفحه نیز طبق وعدههای کاخ سفید منتشر شود. به گفته لری اشناپف_ وکیلی که از سال ۲۰۱۷ برای انتشار پروندههای ترور کندی تلاشهای حقوقی انجام داده _ این روند ممکن است در روزها و هفتههای بعد هم ادامه یابد؛ چرا که نهادهایی مانند افبیآی خبر داده بودند شاید حدود ۱۴هزار صفحه دیگر وجود داشته باشد که هرگز به کمیسیون وارن یا کمیته منتخب ترورها در کنگره ارائه نشدهاند.
ارزش حقیقی اسناد تازه
از وقتی که این مجموعهٔ بزرگ اسناد بهطور رسمی روی وبسایت آرشیو ملی قرار گرفت، پرسش اصلی این بود: «آیا این اسناد واقعا ماجرای ترور کندی را افشا میکنند؟» حقیقت این است که بسیاری از این پروندهها در دهههای گذشته نیز در پارهای موارد آشکار شده بودند؛ تنها تفاوت کنونی در این است که بخشهای سانسورشدهشان _ که پیشتر سیاه بودند _ اکنون نمایان شدهاند و دادهها و مدارک ریز و درشت این پرونده، قطعا برای پژوهشگرانی که سالها به دنبال جزئیات کوچک و پازلمانند این رخداد بودهاند، ارزشمند است.
مقامات دولتی و افرادی که برای علنیشدن این اسناد تلاش کردهاند، گاه با احساسات متناقضی دربارهٔ ماهیت اسناد افشا شده صحبت میکنند. از یک سو، این اسناد نشان میدهد که مثلا سازمان سیا چگونه لی هاروی اسوالد، فردی که کندی را ترور کرد و دو روز بعد در حالی که بازداشت بود به قتل رسید، را زیر نظر داشتهاند؛ و یا اینکه میدانستند اسوالد پیش از اقدام به ترور، با چه افراد و مقاماتی در شوروی یا در سفارت کوبا دیدار کرده است. از سوی دیگر، بخش قابلتوجهی از اسناد منتشر شده احتمالا اطلاعات شخصی افرادی را نشان میدهد که در آن زمان عامل یا خبرچین بودهاند؛ و حتی بارها در میان اسناد شمارههای تامین اجتماعی و دادههای حساس شهروندان عادی نیز منتشر شده که میتواند آنان را در معرض کلاهبرداری و تهدید قرار دهد. منتقدانی همچون مارک زید _ وکیلی که از مدافعان انتشار حداکثری اسناد ترور کندی است _ این امر را «شدیدا غیرمسئولانه» میخواند.
نگاهی به رویدادهای اصلی ترور و پیامدهای نخستین
برای کسی که روایت رسمی ترور کندی را دنبال میکند، نخستین بخش جذاب ماجرا آشنایی با خطوط کلان آن روز تاریخی است: ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳، دالاس. جان اف. کندی، رئیسجمهور وقت آمریکا، برای جلب حمایت رایدهندگان در انتخابات ریاست جمهوری پیشِ رو، سفری دوروزه به ایالت تگزاس داشت. همسرش جکی کندی نیز در کنار او نشسته بود. جان کانالی (فرماندار دموکرات تگزاس) و همسرش در صندلیهای جلویی حضور داشتند و لیندون بی. جانسون (معاون رئیسجمهور) در خودرویی دیگر بود. همهچیز تا آن هنگام عادی بهنظر میرسید. جمعیتی انبوه برای خوشامدگویی به رئیسجمهور در خیابانها حاضر شده بودند.
زمانی که خودروی رئیس جمهور وارد میدان دالی پلاتزا شد، ناگهان صدای تیر شنیده شد و دو گلوله به کندی اصابت کرد: یکی به گردن و دیگری به پشت سرش که باعث مرگ آنی او شدند. خودرو به سرعت کندی را به بیمارستان پارکلند رساند، اما پس از چند دقیقه مشخص شد امیدی نیست. در ساعت ۱ بعد از ظهر، خبر درگذشت کندی ۴۶ ساله بهطور رسمی اعلام شد. یک ساعت و نیم بعد، لیندون جانسون در هواپیمای نیروی هوایی ریاستجمهوری قسم یاد کرد و عملا رئیسجمهور آمریکا شد؛ در حالی که جکی کندی _ با لباس خونآلود _ شاهد سوگند جانشین همسرش بود و تلخترین لحظات عمرش را تجربه میکرد. پیکر کندی سپس به واشنگتن فرستاده شد و بعد از وداعی رسمی با حضور حدود ۲۵۰هزار تن، در گورستان ملی آرلینگتون به خاک سپرده شد.
همزمان، موجی عظیم از حیرت و سوگ، جامعه آمریکا را فراگرفت. پلیس دالاس خیلی زود لی هاروی اسوالد را به عنوان مظنون اصلی معرفی کرد. او که تفنگدار پیشین نیروی دریایی ایالات متحده بود و مدتی در شوروی اقامت داشت، در انبار کتاب تگزاس کار میکرد؛ همان ساختمانی که شاهدان عینی گفتند گلولهها از طبقهٔ ششم آن شلیک شد. اسوالد پس از بازداشت ادعا کرد که «پاپوش» شده و او قربانی یک توطئه بزرگ است. اما دو روز بعد، هنگامی که پلیس میخواست او را از بازداشتگاه انتقال دهد، در پخش زنده تلویزیونی بهدست جک روبی (صاحب کلوبی شبانه در دالاس) کشته شد. این امر باعث شد تا پرونده هرگز به محاکمه نرسد و همان هنگام، انواع تئوریهای توطئه شکل گرفتند و بسیاری از آمریکاییها نیز بیش از پیش به گزارشهای رسمی بیاعتماد شدند.
بیشتر بخوانید: مراسم تحلیف رئیس جمهور آمریکا در هواپیما!
رئیسجمهور جانسون برای روشنشدن ماجرا کمیسیونی تشکیل داد که به «کمیسیون وارن» شهرت یافت و ارل وارن (قاضی ارشد دیوان عالی آمریکا) در راس آن بود. این کمیسیون در سال ۱۹۶۴ گزارش مفصلی منتشر کرد و در آن، نتیجه گرفت که اسوالد به تنهایی شلیک کرد و هیچ شاهدی از توطئهٔ داخلی یا خارجی وجود ندارد. اما ادبیات رسمی گزارش وارن در طول سالیان با تردیدهای فراوانی روبهرو شد؛ تا جایی که تنها یکی دو سال بعد از انتشار گزارش، بخش عمدهای از افکار عمومی آمریکا دیگر به روایت «تکتیرانداز تنها» باور نداشتند.
کمیسیون وارن، تردیدها و پرسشها
چرا این همه تردید شکل گرفت؟ کمیسیون وارن بر یک اصل محوری استوار بود: سه گلوله از طبقه ششم شلیک شدهاند؛ آخرین گلوله بود که کندی را از پا درآورد؛ و گلولهٔ دیگری هم همزمان به گردن کندی و سپس به جان کانالی اصابت کرده است (که به «تئوری یک گلوله» معروف شد). همچنین توضیح میداد هیچ نشانهای نیست که اسوالد همکاری و ارتباطی با مافیا، مهاجران کوبایی یا عوامل شوروی داشته باشد. با این حال در سالهای بعد، بهویژه دههٔ ۱۹۷۰ میلادی، پژوهشگران و حتی کمیتهای جدید در کنگره (موسوم به کمیته منتخب رسیدگی به ترورها) دادههایی یافتند که نشان میداد اسوالد سالها زیر نظر سازمان سیا بوده؛ و همچنین افبیآی از تهدیدهای احتمالی نسبت به او (بعد از ترور کندی) باخبر بوده، اما کاری برای پیشگیری انجام نداده است. همچنین در موارد مختلفی روشن شد که سازمانهای اطلاعاتی، کل اطلاعات مرتبط با اسوالد را تمام و کمال در اختیار کمیسیون وارن نگذاشتهاند. این نقاط تاریک گزارش وارن سبب شد بسیاری تصور کنند دستهای پشت پرده خواستهاند ماجرا به سرعت با مقصر شناختن «یک فرد آشفته تکرو» پایان یابد و احتمال تشدید تنش با اتحاد شوروی یا ایجاد بحثهای داغ در سیاست داخلی آمریکا منتفی شود.
در همین دوره، کتابهای فراوانی منتشر شد که دیدگاه رسمی کمیسیون وارن را به چالش میکشیدند. از Rush to Judgment نوشته مارک لین در ۱۹۶۶ تا آثار دیگرانی که مدعی بودند کندی بهدلیل اختلافش با سیا بر سر سیاست کوبا هدف ترور قرار گرفته است؛ یا اینکه مافیا از سر خشم به برخوردهای قضایی کندی علیه تبهکاران او را از میان برده؛ یا حتی اینکه کندی قربانی همکاری پنهان دولت شوروی و کوبا شده است. فضای اجتماعی-سیاسی آمریکا در اواسط دهه ۱۹۶۰ تا دهه ۱۹۷۰ نیز چندان به سود روایت رسمی نبود، چرا که در همین سالها جنگ ویتنام و ماجرای واترگیت موجب شد مردم به قدرت حاکمه بهشدت بدبین شوند.
اسناد تازه منتشرشده: امید به کشف حقیقت یا خوراکی برای شایعات بیشتر؟
پس از مصوبه ۱۹۹۲ کنگره مبنی بر انتشار تمام اسناد ترور کندی ظرف ۲۵ سال، بخشی از این اسناد بهتدریج منتشر شد و شک و تردیدهای عامه و علاقهمندان این پروندۀ جنایی-سیاسی را تشدید کرد. تا اواخر سال ۲۰۲۲ و اوایل ۲۰۲۳، حدود ۹۸ درصد از اسنادی که مجموعا به پنج تا شش میلیون صفحه میرسیدن، به صورت آنلاین یا در مراکز آرشیوی، در اختیار عموم بود. اما بخش دیگری از اسناد (شاید هزاران صفحه) سانسور شده یا از اساس مخفی بودند. ترامپ در دوران نخست ریاستجمهوری و بایدن در سالهای بعد، با صدور دستورات اجرایی، انتشار کامل این اسناد را بهتعویق انداختند. بهگفتهٔ مقامات دولتی، علت اصلی این اقدام حفظ امنیت ملی و حمایت از جان ماموران اطلاعاتی یا خبرچینهایی بود که ممکن است هنوز زنده باشند.
اکنون، آنچه در این نوبت تازه منتشر شده، به نظر بسیاری از متخصصان، بیش از آنکه «نگفتههای اساسی» ماجرا را نشان دهد، جزئیات پشتپردهای از شیوهٔ شنودها، مراقبتها و نیز نامهای افرادی را آشکار میکند که ممکن است به ماجرا مربوط باشند و یا بر حواشی آن تاثیر گذاشته باشند. شاهد مثال آن است که برخی اسناد حاوی اطلاعات شخصی افراد (مثل شماره تامین اجتماعی) هستند.
چهرههایی، چون جفرسون مورلی، روزنامهنگار تحقیقی که سالهاست روی پروندهٔ کندی متمرکز بوده، میگویند در میان افشاگریهای اخیر شواهد مفیدی دربارهٔ اینکه چرا سیا و افبیآی، برخی از پیشزمینههای رفتاری اسوالد را کاملا نادیده گرفته یا پنهان کردهاند، وجود دارد. برای مثال، معلوم شده سازمان سیا ابعاد کاملی از سفر اسوالد به مکزیکوسیتی را_ زمانی که با ماموران کوبایی و روسی ملاقات کرده و احتمالا دربارهٔ قصدش برای ترور کندی با آنها سخن گفته_ در اختیار کمیسیون وارن نگذاشته است. اگر این اسناد ثابت کند افرادی در سازمانهای امنیتی از تهدید قریبالوقوع اسوالد نسبت به کندی باخبر بودهاند، اما نخواستهاند آن را علنی کنند، همین موضوع میتواند پروندهٔ تاریخ را از نو ورق بزند و گمانهزنیهای مربوط به تبانی یا قصور عمدی را شدت بخشد.
اختلاف خانواده کندی بر سر انتشار اسناد
در وجهی دیگر، آنچه در این میان توجه رسانهها را به خود جلب کرده، واکنشهای متفاوت درون خانوادهٔ کندی است. رابرت اف. کندی جونیور (پسر سناتور رابرت اف. کندی، که وزیر بهداشت و خدمات انسانی در دولت ترامپ شناخته میشود) سالها است بهدنبال شفافیت بیشتر پرونده ترور پدر و عمویش بوده و از تصمیم ترامپ برای انتشار اسناد حمایت کرده است. او پیشتر در توییتی (اکنون شبکهٔ ایکس) از این تصمیم تشکر کرد و آن را «گامی بزرگ در مسیر حقیقت» دانست. در مقابل، جک شلوسبرگ، تنها نوه زندهٔ جان اف. کندی (فرزند کارولاین کندی)، با لحنی تند دولت ترامپ را متهم کرد که بدون مشورت با خانواده کندی و بدون «کوچکترین اطلاعی به آنها»، این اسناد حساس را رسانهای کرده است. شلوسبرگ همچنین میگوید این اقدام دولت، «سرقت تاریخ از نسل فعلی و نسلهای آینده» است.
نکته جالب اینجاست که چنین درگیریهایی در تاریخ خانواده کندی اندکی غیرمنتظره بهنظر میرسد، چرا که این خانواده طی دههها سمبل وحدت دموکراتیک قلمداد میشد. اما شکافهای سیاسی در ایالات متحده، حتی دامن اعضای یک خانواده سیاسی را هم میگیرد. ترامپ نیز در نوعی ائتلاف با رابرت اف. کندی جونیور، از او حمایت کرده است؛ چرا که کندیِ جوان علاوه بر تلاش برای پردهبرداشتن از رازهای ترور، در مباحث جنجالی درباره واکسیناسیون و پاندمی کرونا هم دیدگاههایی داشت که گاه موافق مواضع ترامپ یا راستگرایان بود.