خانه جلال؛ از پناهگاه معتادان تا سکونتگاهی برای نویسندگان
رویداد۲۴ ایلنا نوشت: «خانه پدری جلال» از آن دست خانههای تاریخی پرمناقشه است که سالها بلاتکلیفی را پشت سر گذاشته. خانهای که روزگاری متعلق به آیتالله حاج سیداحمد طالقانی (آل احمد) از علمای معروف و متنفذ تهران و محلی برای اجتماع علما و روحانیون تهران بود و بعدها تبدیل به خانه پدری جلال شد، طی دهههای گذشته روزگار بدی را پشت سر گذاشته است؛ از تبدیل شدن به پاتوق باند قاچاقچیان مواد مخدر و معتادان گرفته تا نبود امکانات زیرساختی از جمله آب و برق برای احیای دوباره آن. این درحالی است که این خانه در سال ۱۳۰۸ به شکل اساسی بازسازی شد و جلال آل احمد در سال ۱۳۱۰ یعنی در سن ۸ سالگی به آن نقل مکان کرد و تا ۱۷ سالگی در آن حضور داشت.
مهرماه ۸۳ بود که این بنای تاریخی به عنوان یکی از آثار ملی ایران ثبت شد و سال ۸۵ سازمان میراث فرهنگی وقت، خانه را تملک کرد تا مرمت و به بهرهبرداری برساند. اما روزگار با این خانه خوب تا نکرد و با وجود آنکه در سال ۹۱ به عنوان «خانه باستانشناسان ایران» افتتاح شد نتوانست سقفی بالای سر باستانشناسان باشد و فرو ریخت. روند تخریب این خانه قاجاری که در محله سنگلج تهران قرار دارد با حضور معتادان تسریع شد تا آنکه بالاخره صندوق بهرهبرداری و احیای بناهای تاریخی و فرهنگی در سال ۹۹ کاربری فرهنگی، هنری و آیینی برایش تعریف کرد و یک سرمایه گذار برای آن پیدا شد.
محبوبه کاظمی دولابی (که خود را توسعه گر فرهنگی میداند نه سرمایهگذار) در این باره میگوید: ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ که این خانه را به من تحویل دادند نه تنها هیچ زیرساختی نداشت بلکه پاتوق معتادان و مملو از زباله بود. همان ابتدای کار ۳ خاور و بعدها ۲۰۰ کامیون زباله از این خانه خارج کردیم. البته خانه با تغییرات زیادی در این سالها مواجه بوده. معتادان وقتی سرما بود درهای اینجا را میکندند و آتش میزدند تا گرم شوند. هر چه سوزاندنی بود سوزانده بودند هر آنچه که بردنی بود برده بودند و هر آنچه کندنی بود کنده بودند.
او ادامه میدهد: حتا کنتور را کنده بودند و آب مدتها خانه را گرفته بود به حدی که یکی از همسایهها شکایت میکند و میگوید این خانه را آب گرفته است. نمیدانیم آب رفت چقدر طول کشیده که هنوز رطوبت آن، به صورت شدید و جدی باقی مانده است.
کاظمی دولابی اضافه میکند: خیلی جاهای این خانه را سیمان کرده بودند تا جلوی نم خانه را بگیرند. برخی از بخشهای خانه مانند طاقچهها از زیر لایههای زیرین و سیمان شده دیوارها بیرون آمد. ما با دقت تمام لایه گچی و سیمانی را برداشتیم تا آجرها نمایان شد، این خانه سه لایه پوست انداخته است. بعد آجر را تمیز کرده و یا اگر آجری آسیب دیده بود، آن را برعکس گذاشتیم. تلاش شد تا آجرها سر جای خود بماند. برخی آجرهایی که دیگر کاربری ندارند و یا خراب هستند را نگه داشتیم تا در کف استفاده شود یا اینکه روی آنها بخشی از خانه را نقاشی کنیم و به عنوان هدیهای از طرف خانه بدهیم.
این سرمایهگذار تصریح میکند: وقتی درها سمباده خورد و لایههای آن برداشته شد به رنگ اصلی درهای خانه رسیدیم که فیرزهای مایل به سبز بود. این رنگ سال ۱۳۱۰ به درها زده شده بود. اساتید منبت و معرق برای مرمت درها در این خانه فعالیت میکنند. خانواده جلال به ما قول دادهاند که عکسهای قدیم خانه را به ما بدهند تا براساس آن مرمتها انجام شود. تمام تلاش ما این است که خانه به شکل همان دوران مرمت و احیا شود. به همین دلیل حساسیتهای زیادی داریم درحالی که میشد خیلی سریعتر این خانه را مرمت و احیا کرد تا به زمان بهرهبرداری برسد، اما نخواستیم مرمت را فدای سرعت کنیم. به همین دلیل ریزهکاریهای زیادی را در خانه میبینید. این خانه جزو نادرترین خانههایی است که بادگیر داشته است و ما هم میخواهیم بادگیر را احیا کنیم.
کاظمی دولابی درباره دیگر برنامههای مرمتی بنا میگوید: برنامههایی برای اجرا داریم: بالکن و حیاط و بخشی از فضای زیر اتاق جلال به کافه تبدیل میشود. بالکن قبلا یک اتاقک بود که با تایید کارشناسان صندوق احیا آن را خراب کردیم و به زمانی که سال ۱۳۱۰ اینجا بالکن بوده، تبدیل کردیم. چون آن اتاق بعدا الحاق شده بود و سقف سستی داشت. میخواهیم اتاق جلال را که طاقچه دارد به محل اقامت هنرمندان تبدیل کنیم. مثلا آنها بتوانند برای یکی دو ماه روزها اینجا اقامت کنند و بمانند و کتاب یا فیلمنامه بنویسند یا کارهای فرهنگی انجام دهند. امیدوارم نویسندهها به این خانه بیایند و محله رنگ و بوی فرهنگ و هنر بگیرد.