نقش مدیران احمدینژادی در لغو سخنرانیها در دولت روحانی
بخشهایی از این گفتگو را در ادامه بخوانید؛
** چرا میزان لغو سخنرانی در دولت آقای روحانی بالا رفته است؟
به نظر شما دلیل اصلی لغو سخنرانیها را باید در شیوه مدیریت مدیران
جستوجو کرد، یا اینکه فضای مدنی ایران به میزانی از بلوغ نرسیده که بتواند
سخنرانیهای سیاسی و فکری را به صورت آزاد برگزار کند؟
یکی از
دلایل بیشتر شدن تعداد لغو سخنرانی به مسائل امنیتی و اطلاعاتی باز
میگردد که ممکن است سخنرانی یک نفر در یک دانشگاه با حواشی غیر قابل کنترل
مواجه شود. به همین دلیل نیروهای امنیتی تلاش میکنند از چنین
سخنرانیهایی خودداری کنند. با این وجود دلیل مهمتری که تعداد لغو
سخنرانیها در دولت آقای روحانی بالاتر رفته این است که برخی از مدیرانی که
در دانشگاهها حضور دارند یا در این زمینه تصمیمگیرنده هستند از گفتمان
دولت قبل استفاده میکنند و با گفتمان دولت آقای روحانی همراه نیستند.
مدیران زیادی در کشور حضور دارند که از دولت قبل باقی ماندهاند که در دولت
جدید مورد بازبینی و تجدید نظر قرار نگرفتهاند. بسیاری از مدیرانی که در
حال حاضر در کشور حضور دارند توسط دولت آقای احمدینژاد روی کار آمدند و در
سطوح مختلف مدیریتی کشور رسوخ کردند.
دولت آقای احمدینژاد اغلب مدیران باقی مانده از دولت اصلاحات و سازندگی را خانهنشین کرد. شرایط به گونهای بود که اگر کسی از کوچه اصلاحات یا سازندگی نیز گذشته بود به دوران مدیریتش پایان میدادند و آن را خانهنشین میکردند. با این وجود این اتفاق در دوران آقای روحانی رخ نداد و آقای روحانی به یک باره مدیران کشور را تغییر نداد. دلیل اصلی این مساله نیز این بود که تغییر یک باره و گسترده مدیران از نظر علمی و منطقی صحیح نیست و تغییر مدیران باید با برنامهریزی و آینده نگری صورت بگیرد. از سوی دیگر برخی آقای روحانی را جزئی از جریان اصولگرایی قلمداد میکنند و برخی نیز عنوان میکنند آقای روحانی به جریان اصلاحات تعلق دارد. به همین دلیل ترکیبی از مدیران دو جریان سیاسی در دولت آقای روحانی حضور دارند. به نظر من برخی از مشکلات کشور با راس هرم مدیریتی کشور ارتباطی ندارد و دلایل آن را باید در قاعده پایینی جامعه جستوجو کرد. در یک نظام دموکراتیک مسئولیتهای مختلف بین افراد و گروههای مختلف تقسیم میشود و کسی نسبت به دیگری ارجحیت ندارد.
ممکن است در این بستر گسترده دموکراسی و جمهوریت خطاهایی نیز صورت بگیرد که تنها مربوط به مدیران نیست و سایر بخشهای جامعه دموکراتیک نیز در آن نقش داشته باشند. به نظر من این رویکرد صحیح نیست که به محض اینکه یک اتفاق ناخوشایند در کشور رخ میدهد برخی آن را به رئیسجمهور ارتباط میدهند و رئیسجمهور را مقصر آن قضیه میدانند. ممکن است برای یک رئیس دانشگاه حفظ امنیت و آرامش دانشگاه، از فضای مدنی و مسائل سیاسی مهمتر باشد و به همین دلیل اجازه ندهد امنیت دانشگاه توسط یک سخنران که احتمال تنش و حاشیهسازی دارد مخدوش شود. در نتیجه ممکن است حفظ آرامش برای یک رئیس دانشگاه در اولویت نخست کاری خود باشد. به هر حال رئیسجمهور مدیران منتخب خود را انتخاب میکند و آنها را به کابینه دعوت میکند. مدیران هر بخش نیز براساس باورها و سلایق خود مدیران زیر مجموعه خود را انتخاب میکنند. در نتیجه مدیران هر بخش و مجموعه مسئولیت همان بخش را برعهده دارند و نمیتوان همه مسائل را به رئیسجمهوری تعمیم داد.
** راهکار جلوگیری از لغو سخنرانیها چیست؟
به نظر
من همه باید با سعه صدر و اخلاق اسلامی با این مساله برخورد کنند و برای
عقاید دیگران احترام قائل شوند. در یک جامعه اسلامی انتظار میرود افراد آن
جامعه با اخلاق اسلامی و رافت و برادری با هم برخورد کنند و اجازه بدهند
دیگران نیز دیدگاههای خود را بیان کنند. متاسفانه یکی از دلایل اصلی چنین
مسائلی ضعف اخلاق اسلامی در جامعه است که باید مورد توجه مسئولان و مردم
قرار بگیرد. از سوی دیگر هنگامی که در یک جامعه اسلامی یک سخنران قصد دارد
در یک مکان دانشگاهی و عمومی سخنرانی کند باید اخلاق را رعایت کند و به
دیگران توهین نکند و عقاید دیگران را زیر سوال نبرد. هنگامی یک سخنران
میتواند درباره عقاید دیگران اظهارنظر کند که خود آن فرد در آن محل حضور
داشته باشد تا فرصت پاسخگویی برایش مهیا باشد. متاسفانه برخی از سخنرانان
ما ملاحظه طرف مقابل را نمیکنند و در هنگام سخنرانی سخنانی را مطرح
میکنند که با اخلاق اسلامی همخوانی ندارد. به نظر من راهکار اصلی این
مساله تقویت اخلاق اسلامی و بالا بردن سعه صدر وحسن نیت نسبت به برادر دینی
خود است. نمیتوان دلایل این اتفاقات را به یک دلیل تقلیل داد. برای مساله
لغو سخنرانیها دلایل گوناگونی وجود دارد و از سوی دیگر مدیران زیادی نیز
در بخشهای مختلف در این زمینه نقش آفرینی میکنند. در نتیجه نمیتوان یک
راهکار مشخص را برای این مساله در نظر گرفت.