تاریخ انتشار: ۱۰:۱۲ - ۲۷ آذر ۱۳۹۵
تبار‌شناسی سینمای ایران (۲) / محافظه کاران

سینماگرانی که دیگر اثرگذار نیستند

سینمای ایران بعد از انقلاب مسیر یک‌سر متفاوتی را در پیش گرفت. سینمای ایران در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی درست مثل تمام ارکان دیگر جامعه ایران دچار تحولات ساختاری شد.
رویداد۲۴سینمای ایران بعد از انقلاب مسیر یک‌سر متفاوتی را در پیش گرفت. سینمای ایران در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی درست مثل تمام ارکان دیگر جامعه ایران دچار تحولات ساختاری شد.

تحولاتی که منجر به ورود مفاهیم جدیدی به سینمای ایران شد. مفاهیمی یک‌سر متفاوت که باعث شد مسیر سینمای ایران تغییر پیدا کند. سینمای ایران در قبل از انقلاب و تا سال 1347 (که موج نو آغازیدن گرفت) یکسره در سیطره فیلم‌فارسی‌های مبتذلی بود که پایه‌های اصلی‌شان را رقص و آواز و قهرمانان الکی خوش تشکیل می‌داد.

اما با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر ارزش‌ها نیاز به حضور بچه مسلمان‌ها  در سینمای ایران یک نیاز ضروری تلقی شد. بنا بود سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی سینمایی باشد بدون جنسیت و خشونت که در آن مفاهیم والای ایرانی_اسلامی تبلیغ ‌شود.

بنابراین ورود بچه مسلمان‌ها به فضای سینمای بعد از انقلاب اجتناب ناپذیر می‌نمود. این یاران هم‌فکر سینمایی در اوایل انقلاب اسلامی بعدها هر کدام به مسیر جداگانه‌ای رفتند.

چنان‌که پیکره اصلی دو جریان فکری و سیاسی بعد از انقلاب را در سینما شکل دادند. بعضی از آن‌ها مثل جمال شورجه، مسعود ده‌نمکی، جواد شمقدری، ابوالقاسم طالبی و مرحوم فرج‌الله به اصول‌گرایان پیوستند و کمال تبریزی، مجید مجیدی، رضامیرکریمی و تا حدی ابراهیم حاتمی‌کیا به سمت اصلاح‌طلبان و اعتدالیون گرایش پیدا کردند.

اوج این تقابل را می‌شد در فیلم‌های تبلیغاتی نامزدهای انتخاباتی سال هشتاد و هشت دید. جایی که جواد شمقدری فیلم‌های تبلیغاتی محمود احمدی نژاد را ساخت و مجید مجیدی و احمدرضا درویش ساخت فیلم‌های تبلیغاتی مهدی کروبی و میرحسین موسوی را بر عهده گرفتند.

اما باید دید چرا این تفاوت‌های آشکار میان فیلم‌سازان همراه ابتدای انقلاب ایجاد شد. کما این‌که هر دو این جریان‌ها تا سطوح عالی مدیریتی سینمای ایران هم پیش رفتند و توانستند سکان خانه سینما و معاونت سینمایی را هم در دست بگیرند.

تبارشناسی این جریان سیاسی را می‌توان از چند طریق پی گرفت. نخست آن‌که چهره‌های اصلی این جریان سینمایی را به طور کامل بشناسیم، سپس به مواضع آنان نگاهی بی‌اندازیم و در پایان علت شکل‌گیری این مواضع را ریشه‌یابی کنیم. نکته‌ای که درباره این جریان سیاسی/فکری/سینمایی مهم است و به شدت خودنمایی می‌کند این است که سینماگران این جریان سیاسی/فکری بیش از آن‌که فیلم ساخته باشند موضع گرفته‌اند و بیش از آن‌که در متن سینمای ایران حضور داشته باشند در حاشیه آن نفس کشیده‌اند.

مهم‌ترین فعالیت سینمایی این جریان بدل شدن به بازوی اجرایی/فکری محمود احمدی‌نژاد در دوران ریاست جمهوری او بود. افرادی مثل شمقدری، شورجه، طالبی، طالب‌زاده،ده‌نمکی حامیان بی واسطه دولت‌های نهم و دهم بودند.پس بهتر است ابتدا با چهره‌های اصلی این جریان سیاسی آشنا شویم و سپس به تحلیل مواضع آن‌ها بپردازیم.

جواد شمقدری
جواد شمقدری متولد سال1338 در مشهد مقدّس است. او که فارغ‌التحصیل مرکز آموزش فیلم‌سازی است فیلم‌سازی را با ساخت فیلم کوتاه آغاز کرد. مهم‌ترین فعالیت شمقدری پیش از احراز پست مشاور هنری رئیس جمهور و ریاست سازمان سینمایی ساخت چند فیلم و سریال نسبتاً گمنام در سینما و تلویزیون ایران بود. آخرین فیلم او در مقام فیلم‌ساز به سال 1375 و ساخت توفان شن بر می‌گردد. 

مهم‌ترین سمت شمقدری در سینمای ایران احراز سمت معاونت سینمایی و سپس رئیس سازمان سینمایی وزارت ارشاد در دولت دهم بود. دورانی پر از تنش و اقدامات عجیب که می‌شود آن را جنجالی‌ترین دوران معاونت سینمایی در تاریخ این نهاد نامید. معاونتی که بعدها به ریاست تغییر نام داد.

تغییر نامی که با کلی سر و صدا آغاز شد و حتی برای این تغییر جشن گرفتند اما مشخص نبود علت اصلی این تغییرات چیست و اساساً تغییر یک معاونت به ریاست چه دست‌آوردی را به همراه داشته است. شمقدری در دوران صدارتش بر سینمای ایران با تمام گروه‌های سینمایی وارد چالش شد.

از نامه مشهور عذرخواهی‌اش به ملت ایران درباره اظهارات اصغر فرهادی در جشن خانه سینما که به توقیف موقت فیلم جدایی انجامید بگیر تا توقیف گزارش یک جشن حاتمی‌کیا.

این نشان می‌داد که جواد شمقدری با تمام طیف‌های سینمای ایران به جز طیف فکری خودش مشکل دارد. شمقدری با شعار رفع توقیف به استقابل صدارت سینما آمد اما در دورانش شاهد توقیف و محدودیت برای بسیاری از فیلم‌ها بودیم.

او علناً اظهار کرد اجازه حضور به فیلم‌هایی را که او سیاه‌نمایی می‌پنداشت در جشنواره‌های خارجی نمی‌دهد و اگر سینماگران چنین کنند یک سال محروم و از خدمات دولتی معاف می‌شوند. یکی دیگر از پروژه‌های ناکام شمقدری بحث بستن خانه سینما بود.

این مناقشه طولانی و فرسایشی بدل به پیچیده‌ترین و عجیب‌ترین جدال حقوقی سینمای ایران شد و کار را به موضع‌گیری‌های تند گروه‌های مختلف سینمایی علیه هم کشاند. ماجرا از آن‌جا شروع شد که بعد از انتصاب محمدمهدی عسگرپور به ریاست سازمان سینمایی که از طیف مقابل شمقدری و متمایل نواندیشان دینی بود شمقدری اقدام به زمینه‌چینی برای انحلال خانه سینما کرد تلاشی که سرانجام در 14 دی ماه 1390 در هیئت دولت تصویب شد و نتیجه داد و وزیر ارشاد انحلال خانه سینما را اعلام کرد.

متقابلاً اعضای خانه سینما به دیوان عدالت اداری شکایت بردند و توانستند رای عدم انحلال خانه سینما را دریافت کنند. ماجرا تا جایی ادامه پیدا کرد که محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور وقت دستور بازگشایی خانه سینما را صادر کرد اما شمقدری با دستور رئیس جمهور هم مخالفت کرد و کار را نیمه‌تمام گذاشت. این مناقشات تا انتخابات سال 1392 ادامه داشت و حتی پای مناقشات این نهاد را به انتخابات ریاست جمهوری باز کرد.

نتیجه انتخابات بر خلاف خواست شمقدری و تیم همراه او رقم خورد و حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسید تا با یک دستور ساده وزیر جدید ارشاد خانه سینما باز شود و فعالیت خود را از سر بگیرد. طرح بعدی شمقدری ساخت فیلم‌های فاخر در سینمای ایران بود که به شکست انجامید.

فیلم‌هایی که زیر این عنوان ساخته شدند اصولاً فاقد کیفیت سینمایی لازم بودند و نتوانستند حداقل مخاطب را جلب کنند. یکی دیگر از حواشی شمقدری در زمان صدارتش بر سینمای ایران ساخت پروژه فاخر لاله توسط اسی نیک‌نژاد بود.

پروژه‌ای که به صراحت مورد مخالفت اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس قرار گرفت و آن‌ها فیلم را پروژه‌ای موهن و ضدملی تلقی کردند. این در حالی بود که کارگردان کار هم سوابق روشنی در سینمای آمریکا نداشت و کارنامه‌اش حکایت از مشارکت در ساخت فیلم‌های خلاف عرف جامعه ایران داشت.این پروژه شمقدری هم با شکست مواجه و فیلم لاله هیچ‌گاه به مرحله ساخت و اکران نرسید.

دوران مدیریت شمقدری در سینمای ایران دوره دوپاره کردن صنف و دو قطبی کردن سینمای ایران بود. دورانی که خاطره خوشی برای سینماگران ایرانی به جای نگذاشت. 

مسعود ده‌نمکی
دومین چهره جنجالی گروه موسوم به محافظه‌کاران را می‌توان مسعود ده‌نمکی دانست. مسعود ده‌نمکی با سابقه رادیکال مطبوعاتی و سیاسی در فضای فرهنگی جامعه ایران شناخته می‌شود و به عنوان یک چهره فعال مخالف دولت اصلاحات آن سال‌ها در صحنه سیاست حاضر می‌شد بعد از ساخت دو مستند آماتوری به جرگه فیلم‌سازان سینمای ایران وارد شد و با پیروزی محمود احمدی‌نژاد فیلم‌سازی حرفه‌ای خود را آغاز کرد. 

اخراجی‌ها ده‌نمکی بدل به یکی از جنجالی‌ترین پروژه‌های سینمایی دهه اخیر سینمای ایران شد. فیلم‌هایی با حمایت بی‌سابقه دولت وقت تبلیغات بی‌شمار اکران شد و قسمت دوم آن با هشت میلیارد تومان بدل به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران به لحاظ ریالی شد.

اخراجی‌ها سه اما با استفاده از فضای دو قطبی جامعه ایران در رقابت با جدایی باز هم پرفروش شد. اما دوران زوال ده‌نمکی را می‌توان با معراجی‌ها به وضوح مشاهده کرد.

دورانی که نه تنها آثارش پرفروش نشد بلکه شکست سختی در گیشه خورد و عملاً یکی از ناکامان گیشه لقب گرفت. نکته جالب درباره ده نمکی تغییر مواضع گاه و بی‌گاه اوست. او برخی بازیگران سینمای ایران را عامل فساد در سینما می‌دانست اما در پروژه‌هایش با آن‌ها همکاری کرد. 

از طرفی دیگر با مخالفان فیلم‌هایش یک‌تنه به مقابله پرداخت و سعی کرد با بهره‌گیری از مواضع رادیکالش در رسانه‌ها آنان را منکوب و مرعوب نماید.

این نوع موضع‌گیری بیشتر ناظر بر سوابق مطبوعاتی ده‌نمکی بود که در آن‌جا هم بهترین دفاع را حمله می‌دید. مسعود ده‌نمکی با آن مواضع آتشین پای به سینما گذاشت و سعی کرد همان دیدگاه را در سینما پیاده کند. دیدگاه‌هایی که کم‌کم به زوال رفت و شکست سخت معراجی‌های 2 موید همین نکته است.

مرحوم فرج الله سلحشور
مرحوم فرج‌الله سلحشور یکی دیگر از چهره‌های سرشناس این جریان سینمایی بود. او که به کارگردانی سریال‌های تاریخی/مذهبی شهره بود، اظهارنظرهای تندی علیه چهره‌های سرشناس سینمای ایران و فضای عمومی سینمای ایران می‌کرد.

مرحوم سلحشور معتقد بود سینمای ایران نه یک سینمای اسلامی/قرآنی که سینمایی برگرفته از مفاهیم اومانیستی است که توسط بنگاه‌ها و شرکت‌های صهیونیستی اداراه می‌شود. مرحوم سلحشور در اظهارنظر جنجالی دیگری که درباره آنجلینا جولی بازیگر سرشناس سینمای ایران و انتصاب آن اظهار نظر درباره آن فرد به بازیگران زن سینمای ایران کرد جنجال آفرید.

 به‌طوری که چندتن از بازیگران زن سینمای ایران از جمله ترانه علیدوستی، پگاه آهنگرانی، هانیه توسلی، نگار جواهریان و باران کوثری از این گفته‌ها اظهار تاسف نموده و خواستار کناره‌گیری ایشان از سینما شدند.

مرحوم سلحشور یک‌بار هم به دلیل ادعای بی‌بند و باری غریب به اتفاق سینمای ایران مورد شکایت خانه سینما قرار گرفت که به چهار هزار تومان جریمه نقدی از سوی دادگاه محکوم شد. هر چند ایشان بارها سخنان ابتدایی منتشر شده توسط خودش را تکذیب و آن را تحریف شده خواند. مرحوم سلحشور سرانجام در اسفند ماه سال 94 دیده از جهان فرو بست و تا آخرین لحظه عمر یکی از فعال‌ترین چهره‌های این جریان در رسانه‌های عمومی کشور بود.

نادر طالب‌زاده
نادر طالب‌زاده را نمی‌توان فیلم‌ساز تلقی کرد. او بیشتر از آن‌که یک فیلم‌ساز داستانی باشد مستند ساخته است و بیش از آن‌که درباره سینما اظهار نظر کند به نقد سینمای آمریکا و رسانه‌های آن کشور پرداخته است.

 نادر طالب‌زاده را می‌توان در کنار حسن عباسی تئوریسین‌های جناح اصول‌گرا در زمینه‌های مختلف دانست. حسن عباسی بیشتر در حوزه سیاست سخنرانی می‌کند و نادر طالب‌زاده در حوزه فرهنگ و هنر. طالب زاده بیش از آن‌که به دنبال نقد فیلم به صورت اصولی باشد به دنبال کشف نشانه‌های پنهان سینمای آمریکاست تا بدین وسیله ماهیت آن سینما را آشکار سازد.

طالب‌زاده هیچ‌گاه از موضع‌گیری صریح سیاسی رویگردان نبوده. او سازنده یکی از دو فیلم تبلیغاتی سعید جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 بود. هر چند درباره سیاست داخلی و سینمای ایران هیچ‌گاه به صراحت مرحوم سلحشور و حسن عباسی درباره سینمای ایران موضع نگرفت اما او را هم می‌توان یکی از منتقدین صریح‌الهجه سیاست‌های فرهنگی دوران اصلاحات و اعتدال دانست.

با نگاهی اجمالی به مواضع افراد حاضر در این لیست می‌توان به اشتراکاتی در نظرات تک‌تک این افراد رسید که جالب توجه است. افراد حاضر در این لیست به لحاظ سیاسی ناب‌گرا هستند و قائل به نگاه خاکستری در عرصه سیاست و فرهنگ نیستند.

آن‌ها به شدت روی مواضع سیاسی و فرهنگی خود تاکید دارند و سعی دارند تا جامعه را از طریق سیاست‌های فرهنگی خود به سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب  برگردانند. آن‌ها بدون در نظرگرفتن واقعیت‌های جامعه به دنبال پیگیری آرمان‌های خود  در عرصه فرهنگ و رسانه هستند و همیشه سعی دارند پیگیر آرمان‌های خود باشند. آن‌ها برای دست‌یابی به آرمان‌های خود ابایی از قطبی‌سازی فضای فرهنگی و سینمایی ایران ندارند.

نمونه این قطبی‌سازی فضای سینما را می‌توان در سیاست‌های فرهنگی شمقدری به وضوح مشاهده کرد. بستن خانه سینما، ساخت فیلم‌های فاخر توسط گروهی خاص و نزدیک به معاونت سینمایی نمونه‌‌هایی از این قطبی‌سازی فضای فرهنگی است. محافظه‌کاران در کش‌مکشی دائم با دو گروه دیگر سینما ایران هستند. کش‌مکشی که منجر به التهاب فضای سینمایی کشور شد و اوج این التهاب را در اکران بهار 91 هم مشاهده کردیم.

گروهی که شاید در سینمای ایران اقلیت به نظر برسند اما قدرتی بیش از تعدادشان برای تاثیرگذاری در فضای فرهنگی دارند. نمونه‌ای از این قدرت‌نمایی را می‌توان در مقاله عجیب یالثارات درباره سینماگران ایرانی مشاهده کرد. مقاله‌ای که علی‌رغم توهین آشکارش صرفاً به یک عذرخواهی ساده بسنده کرد.

محافظه‌کاران سینمای ایران مدتی است که اثرگذاری سال‌های گذشته خود را از دست داده‌اند چنان‌که عنوان پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را هم به جدی‌ترین رقیب خود روشنفکران عرفی باخته‌اند و این می‌تواند چالشی بزرگ بر سر راه این جریان فکری در سینمای ایران باشد. جریانی که می‌کوشد بعد از اتمام دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد هم هویت خود را حفظ و برای بازیابی آن بکوشند. باید دید فیلم‌های این جریان فکری در آینده و در اکران‌های عمومی چه سرنوشتی پیدا می‌کند. 

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما