تاریخ انتشار: ۲۱:۱۰ - ۱۰ خرداد ۱۴۰۳
تعداد نظرات: ۳ نظر
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد:

چرا عزت‌الله سحابی، سیاست‌مداری نامدار، اما ناکام بود؟

عزت‌الله سحابی فعال ملی مذهبی بود که در دوره‌های مختلف عضو شورای انقلاب، رئیس ستاد بسیج اقتصادی کشور، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی، نماینده مردم تهران در اولین مجلس خبرگان قانون اساسی و رئیس سازمان صنایع ملی ایران بوده است. سحابی در دولت مهدی بازرگان رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور بود و با انزوای مهندس بازرگان او سحابی نیز از میدان قدرت طرد شد.

عزت‌الله سحابی؛ زندگی و مرگ یک سیاست‌مدار ناکام

رویداد ۲۴: «درد این دختران و پسرانم را به کجا ببرم؟ تحمل حوادث و درد‌هایی که در این نه ماهه بر این سرزمین و فرزندانش رفته است برای من در این سنین آخر عمر بسی سخت و ناگوار بوده است. از توان ملی این کشور که به سان قالبی یخ در دست دولتی بی کفایت به سرعت در حال ذوب شدن است تا آنچه در خیابان‌ها و زندان‌ها بر فرزندان حق‌گو و حق‌طلب این آب و خاک گذشته است. اما در روز‌های اخیر شنیده‌هایم غم جانکاه دیگری بر این تن رنجور ریخته است که نمی‌دانم شکایت این درد را به کجا ببرم و چه کاری از دستم ساخته است.» عزت‌الله سحابی، فروردین سال ۱۳۸۹

«دربررسی و نقد فعالیت‌های پیشین، مشاهده نمودم که عموما به تاکتیک‌ها، منش‌ها، واکنش درقبال تحرکات موجود جامعه و حتی استراتژی نقد می‌شد، ولی به نقد «ایدئولوژی» کمتر پرداخته می‌شد و یا اصلا ذکری به میان نمی‌آمد. در واقع افکار و عقاید و اخلاقیات، مورد نقد قرار نمی‌گرفت». از کتاب خاطرات عزت‌الله سحابی

مهندس سحابی از سیاست‌مداران نام‌دار دوران ما بود که البته، مانند اغلب سیاستمداران نامی این دیار، هم‌زمان سیاست‌مداری شکست‌خورده و ناکام بود. زندگی سیاسی وی مملو از ناکامی و شکست بود و نهایتا هم با تلخی و اندوهی عمیق این جهان را ترک کرد. برای «مهندس»، اما مرگ هم پایان این تلخی و اندوه نبود و فاجعه‌ی مراسم تشییع او خود به رویدادی غمبار بدل شد.

عزت‌الله سحابی کیست؟ 

عزت‌الله سحابی در نوزدهم اردیبهشت سال ۱۳۰۹ متولد شد. پدرش، یدالله سحابی، فعال سیاسی مشهور و از بنیانگذاران نهضت آزادی بود و به همین دلیل عزت‌الله نیز از سنین کودکی با عالم سیاست آشنا شد. وی تحصیلات ابتدایی را در تهران تکمیل کرد و برای تحصیل در رشته مهندسی مکانیک، وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران وارد شد.

عزت‌الله سحابی؛ زندگی و مرگ یک سیاست‌مدار ناکام

سال‌های دانشجویی سحابی

سحابی در ایام دانشجویی فعالیتش را در عرصه روزنامه‌نگاری آغاز کرد و سردبیری مجلات «فروغ علم» و «گنج شایگان» را برعهده گرفت. همچنین در دانشگاه به فعالان ملی‌گرا پیوست و مسئول تبلیغات و توزیع نشریات نهضت مقاومت ملی شد.
سحابی در کتاب نیم قرن خاطره و تجربه می‌گوید آشنایی با شعرای آزاد و نهج‌البلاغه تاثیر زیادی بر او گذاشته است و می‌نویسد: «آشنایی با حزب توده در من تاثیرگذار بود. سازمان جوانان حزب توده در آن سال‌ها نشریه‌ای مخصوص جوانان داشت به نام مردم که معمولا در بالای صفحه آن جملات حضرت علی را با خط قرمز می‌نوشت. من در جریان تحصیل در دبیرستان با هواداران دانش‌آموزی حزب توده آشنا و نزدیک شدم و همکاری کردم؛ ولی به علت ایراد و اشکالات مذهبی که داشت به عضویت آن در نیامدم.»

کودتای ۲۸ مرداد

عزت‌الله سحابی پس وقوع کودتای ۲۸ مرداد و باوجود تنگ شدن فضای فعالیت سیاسی، همچنان به فعالیت تبلیغاتی علیه رژیم پهلوی ادامه داد و در مرداد ماه سال ۱۳۳۳ برای نخستین بار دستگیر شد و یک ماه زندانی شد. وی علت دستگیری‌اش را فعالیت مطبوعاتی می‌داند و می‌گوید فردی که ادعای وابستگی به حزب توده را داشت و نامش کیوان بود، با او مرتبط می‌شود، اما دو سه روز بعد روزنامه اطلاعات عکس یک چاپخانه را با تیتر (کشف چاپخانه مخفی راه مصدق) منتشر می‌کند. بعد معلوم شد کیوان همه آن‌ها را لو داده است.
سحابی پس از آزادی دو ماه از فعالیت برکنار شد و از اواخر سال ۳۳ دوباره به تشکیلات نهضت ملی پیوست. در آن سال‌ها با حسین نزیه همکار می‌کرد و مطالبی در حمایت از دکتر مصدق و علیه محمدرضا شاه می‌نوشت و به صورت پلی کپی توزیع می‌کرد.

سحابی در اسفند همان سال با زرین دخت عطایی، خواهرزاده مهندس بازرگان، ازدواج کرد. به ادعای خودش در آن سال‌ها از راه آهنگری تامین معاش می‌کرد و ماهانه ۳۰۰ تومان درآمد داشت. سحابی دو ماه پس از ازدواجش، در اواخر فرودین سال ۱۳۳۴ برای بار دوم و به جرم «فعالیت مضره» دستگیر شد.

وی در زندان با افرادی همچون مرتضی یزدی، رهبر حزب توده، و سروژ استپانیان، عضو سازمان اطلاعات حزب توده، آشنا شد و روابط خود را با افرادی، چون مهدی بازرگان، امیر علائی، دکتر معظمی، باقر کاظمی و اللهیار صالح گسترش داد. سحابی درباره اهداف سیاسی این گروه می‌گوید: «ایده ما اسلامی بود و به دنبال نهضت اسلامی و جنبش بیداری مسلمان‌ها بودیم. از سال ۳۲ تا ۵۷، آرزو و آمال ما تشکیل یک جریان اسلامی بر اساس ارزش‌های اسلامی به نام حکومت اسلامی بود.»

عزت‌الله سحابی؛ زندگی و مرگ یک سیاست‌مدار ناکام

فعالیت اقتصادی سحابی

سحابی پس از اتمام دوره حبس خود به شرکت صافیر، که توسط مهندس بازرگان تاسیس شده بود، رفت و در آن مشغول به کار شد. شرکت صافیر برای استقلال اقتصادی ۱۲ استاد اخراجی دانشگاه تهران تاسیس شده بود و مهندس سحابی به عنوان مدیر عامل شرکت مشغول فعالیت بود. اما وضعیت مالی مهندس سحابی زمانی بهبود یافت که همراه با مهندس بازرگان در مناقصه نصب اسکله «کارخانه نساجی شماره دو شاهی» شرکت کرد و آن را با مبلغ ۴۵۰ هزار تومان به دست آورد.

سحابی در این دوره فعالیت‌های سیاسی خود را نیز گسترش داد و به چهره‌هایی همچون مرتضی مطهری، مصطفی کتیرایی، کاظم حاج طرخانی و کاظم یزدی نزدیک‌تر شد. آن‌ها گروهی به نام «متاع» تشکیل دادند؛ نامی که مخفف عبارت «مکتب تربیتی اجتماعی علمی» بود. این گروه تا دوران انقلاب و ترور مطهری همچنان فعال بودند.

تشکیل نهضت آزادی

نهضت آزادی در سال ۱۳۴۰ تشکیل شد و عزت‌الله سحابی یک ماه پس از تاسیس آن و به دعوت مهندس بازرگان به جلسات نهضت آزادی دعوت شد. اعضای نهضت آزادی درمورد عضویت افراد غیرمسلمان و زنان بایکدیگر اختلاف نظر داشتند. دکتر یدالله سحابی شدیدا با آن مخالف بود و همین مسئله باعث استعفای تعدادی از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی شد و با استعفای این افراد، عزت‌الله سحابی به عضویت شورای مرکزی نهضت آزادی درآمد.

انقلاب سفید

پس از وقوع انقلاب سفید، نهضت آزادی به مخالفت با اصلاحات اراضی برخاست و همین موضوع باعث دستگیری و محکومیت فعالان اعضای آن شد؛ مهندس سحابی در این دوران به شش سال زندان محکوم شد و اغلب سال‌های دهه پنجاه شمسی را در زندان سپری کرد.

عزت‌الله سحابی؛ زندگی و مرگ یک سیاست‌مدار ناکام

گرایش سحابی به سوسیالیسم

سحابی در ایام زندان به مطالعات اقتصادی روی آورد و به این نتیجه رسید که اسلام در زمینه اقتصادی به سوسیالیسم نزدیک‌تر است تا به سرمایه‌داری و لیبرالیسم. سحابی در این زمینه با مهندس بازرگان اختلاف نظر داشت، زیرا بازرگان معتقد بود در اسلام مالکیت خصوصی به رسمیت شناخته شده و کسی نمی‌تواند آن را از بین ببرد. ابراهیم یزدی سال‌ها بعد درباره دیدگاه‌های سحابی چنین گفت: «من معتقدم برای خودشان هم خیلی روشن نیست که چه می‌خواهند. فرق است میان اینکه شعاری را بدهیم و کاری را انجام بدهیم. متاسفانه مرحوم مهندس سحابی خیلی سیاسی نبود و بعضی‌ها اعتقاد داشتند که نباید در سیاست دخالت کند، چون گاهی اوقات حرف‌هایی می‌زد که نمی‌شد جمعش کرد!»

سحابی در سال ۴۸ با افرادی مانند محمد حنیف‌نژاد و سعید محسن، از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق، معاشرت داشت. خود سحابی می‌گوید حنیف‌نژاد و محسن با وی تماس گرفته‌اند و از کار‌های خود و نحوه تربیت نیرو‌ها گفته‌اند و باب آشنایی آن‌ها چنین گشوده شده است. این روابط و فعالیت‌های دیگر سحابی باعث برخورد مجدد حکومت پهلوی با وی شد و در اردیبهشت سال ۵۱ دوباره محکوم به تحمل شد؛ این بار ۱۱ سال. سحابی شش سال دیگر را در زندان بود و نهایتا سه ماه پیش از پیروزی انقلاب، در روز چهارم آبان ماه سال ۵۷، از زندان آزاد شد.

عضویت عزت‌الله سحابی در شورای انقلاب

سحابی پس از انقلاب با حکم آیت‌الله خمینی به عضویت شورای انقلاب درآمد و مهندس بازرگان هم او را مسئول مدیریت اجرایی نهضت آزادی کرد و همچنین در دولت موقتش ریاست سازمان برنامه و بودجه را به او سپرد.

گرایش‌های سوسیالیستی سحابی در جزوه‌های اقتصادی که از دهه سی به بعد نوشته مشخص است. مشهورترین آن‌ها «جزوه کوکاکولا» است که معروف است در سال‌های ۵۴ و ۵۵ در زندان دست به دست می‌شد. این جزوه توضیحی درباره فعالیت‌های اقتصادی حکومت اسلامی بود و مجموعه‌ای از اطلاعات و آمار‌های اقتصادی را شامل می‌شد که اطلاعات آن برآمده از دیدگاه‌ها و مصاحبه‌های مقام‌های دولتی بود.

گرایش‌های سحابی در شورای انقلاب باعث شد در مقابل مهندس بازرگان که بازار آزاد و سرمایه‌داری نظام مطلوبش بود و روحانیونی مانند هاشمی رفسنجانی و مهدوی کنی که با بازار و سرمایه رابطه گرمی داشتند شد، قرار بگیرد. سحابی در مصاحبه‌ای با احمد امویی وضعیت آن دوران را این طور شرح می‌دهد: «در آن زمان بحث بین بنده و مهندس بازرگان زیاد بود. بنده به اقتصاد سوسیالیستی دولتی گرایش داشتم و مرحوم بازرگان به آزاد و سرمایه‌داری گرایش داشتند. آقای طالقانی هم معمولا شنونده بودند و موضعی نمی‌گرفتند و معمولا میانه ما را می‌گرفتند... لکن وقتی در سال ۵۷ با آقای مطهری برخورد کردم متوجه اثر آن اختلافات _اختلاف با روشنفکران_ و تحول و تغییری که در خط مشی و دیدگاه‌های وی گذاشته بود شدم، در آن زمان هم دیگر انقدر کار‌ها و گرفتاری‌ها و مسائل مربوط به فضای انقلابی زیاد بود که دیگر فرصتی برای گفت و گوی صمیمانه باقی نبود.» درنهایت هم این اختلافات باعث جدایی عزت‌الله سحابی از نهضت آزادی شدند.


بیشتر بخوانید:نشستن آیت الله طالقانی روی موکت مجلس خبرگان قانون اساسی


مواضع سیاسی مهندس سحابی در شورای انقلاب، ابدا آزادی‌خواهانه نبود. برای مثال وی با وجود موسیقی مخالف بود و آن را فقط برای «تحریک انقلابی» مفید می‌دانست. همچنین در در واکنش به نگرانی اعضای شورای انقلاب نسبت به اعدام‌های بی‌رویه‌ی صادق خلخالی چنین اظهارنظری کرد: «انقلاب که نظم و قاعده ندارد. روسیه ۱۲ سال کشتار داشته، زود ناامید نشوید. دوم این‌جا انقلاب است و انتقال مسالمت‌آمیز نیست. صددرصد تاکید دارم کار‌ها منظم باشد، ولی نباید زیاد ناراحت شد. دولت از زودگرفتن و زودکشتن ناراحت است، درست، ولی طرف دیگر مردم هستند که کمیته دارند... اگر دولت و شورای انقلاب و دادگاه بخواهند محاکمات را عقب بیاندازند مردم می‌ریزند و کشتار می‌کنند. اگر دادگاه معطل کند و مجرمین را مجازات نکند، اگر هویدا و امثال او اعدام نشوند مردم قیام می‌کنند.» جالب است که بنی‌صدر در جواب سحابی گفته بود: «بسیار ترجیح دارد خود مردم بکنند تا شما به اسم اسلام، دادگاه انقلاب تشکیل دهید...»

مجلس خبرگان قانون اساسی

سحابی در خاطراتش ادعا می‌نویسد که بسیار بیشتر از مهندس بازرگان، شیفته آیت‌الله خمینی بوده و در مصاحبه‌ای با خبرگزاری ایسنا می‌گوید: «مهندس بازرگان به پاریس رفته بود و با امام دیدار داشت؛ ولی پس از بازگشت برداشت خوبی نداشت و تعبیرش این بود که آقای خمینی یک نوع استبداد رای دارد و بر سر نظریات خود محکم و قاطع می‌ایستد، ولی نظریات دیگران را قبول نمی‌کند. ولی ما به دلیل شوری که امام خمینی در جامعه ایجاد کرد و ملت را از دست آن رژیم نجات داد، برای ایشان احترام زیادی قایل و طالب ارتباط بودیم.»

این موضع مهندس صحابی، مانند بسیاری از مواضع و نظرات دیگرش، به مرور تغییر کرد که روند تدریجی این تغییرات را می‌توان از همان ایام ابتدایی پیروزی انقلاب مشاهده کرد.

در دوازدهم مرداد سال ۱۳۵۸ انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی برگزار شد و مهندس سحابی به عضویت مجلس خبرگان درآمد. سحابی درکنار آیت‌الله طالقانی، مرتضی حائری یزدی، ابوالحسن بنی‌صدر و علی گلزاده غفوری از جمله افرادی بود که به گنجاندن اصل ولایت فقیه رای منفی داد.

سحابی در مجلس خبرگان قانون اساسی دلیل مخالفت خود را با اصل ولایت فقیه اینگونه توضیح داد: «ولی‌فقیه از مسئولیت مبراست و به لحاظ این‌که تشکیلاتی نیز در اختیار خواهدداشت، این تشکیلات حتی اگر قصد مداخله در امور جاری را نیز نداشته‌باشد، به هرصورت، به نحوی در امور مداخله خواهدکرد. درچنین شرایطی عملا در کشور دو نظام به‌وجود خواهد آمد و همین مساله به نابودی کل نظام منجر خواهدشد.» این مواضع مهندس سحابی نشانگر تغییر نظریات وی و تمایل بیشتر به سوی مهندس بازرگان بود.

آخرین سمت رسمی مهندس سحابی نمایندگی مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی بود. با کنار گذاشتن مهندس بازرگان از قدرت، سحابی نیز از کانون قدرت سیاسی فاصله گرفت و دیگر تا پایان عمر شغل دولتی نداشت. از زمان حذف بازرگان تا اواخر دهه شصت، مهندس سحابی نیز مانند اغلب همقطارانش حضور چشمگیری در عرصه عمومی نداشت. اما پس از درگذشت آیت‌الله خمینی، به تدریج به فعالیت سیاسی بازگشت: این‌بار به عنوان روزنامه‌نگار و منتقد؛ نه به عنوان سیاستمدار.

تجدیدنظرطلبی در سحابی 

مهندس سحابی پس از تجربه کردن مشاغل دولتی و با مشاهده اوضاع و احوال اتوپیای انقلابی خود، در بسیاری از نظریاتش تجدیدنظر کرد. بسیاری از این تجدیدنظرها، باتوجه به روحیه‌ی محافظه‌کار و به دور از جنجال وی، چندان محل توجه و مخالفت نبودند.

سحابی درباب تغییر عقاید سوسیالیستی خود می‌گوید: «خود من نیز در آن زمان به تفکر چپ گرایش داشتم. ولی از وقتی که به سازمان برنامه رفتم با واقعیت‌های جدیدی آشنا شدم که تفکر مرا دستخوش تحول نمود. با توجه به تجربیات سازمان برنامه و واقعیات جامعه و کشورایران، صددرصد اطمینان داشتم که ایران راهی جز تقویت بورژوازی ملی برای توسعه خود ندارد».

شاید باورش سخت باشد، اما مهندس سحابی که به عنوان کنشگری سوسیالیست شناخته می‌شود، از نخستین مخالفان حق تحصیل رایگان بود؛ مسئله‌ای که حتی در قانون اساسی نیز به صراحت بر آن تاکید شده است. مورد سحابی درباره این مسئله می‌گوید: «دراین میان سعی من براین بود که تعادلی را بین آرمان‌خواهی آنان و واقعیت‌های اجتماعی ایجاد کنم... درآن روزهمه روی تحصیلات رایگان تأکید می‌کردند. حرف ما این بود که اگر هرسه مقطع آموزشی رایگان شود می‌بایست ۲۳% بودجه جاری به این امراختصاص یابد و این امرشدنی نبود؛ بنابراین می‌گفتیم بیاییم و روی مجانی شدن آموزش در مقطع ابتدایی بایستیم. درآن روزبچه‌ها، به کمتر از سوسیالیسم رضایت نمی‌دادند و برپله آخر چشم دوخته بودند، درحالی که ما اکید داشتیم که سوسیالیسم آن است که بچه ابتدایی نماند پشت خط! و این یک دید مرحله‌ای بود که برروی سوسیالیسم ممکن می‌ایستاد».

تجدیدنظر در مواضع پیشین و نگاه انتقادی به خود، حتی در تحلیل مهندس سحابی از کارنامه حکومت پهلوی نیز دیده می‌شود. برای مثال نوشت: «بسیاری از کارشناسان صدیق اذعان می‌کنند که تعدادی از برنامه‌های شاه از نظر اصولی به نفع ایران بود. مثلا می‌توان به این اظهارنظر وی اشاره کرد: «وقتی که قرارداد ۱۹۷۵ میان شاه و صدام حسین بسته شد، دو دولت امضاء کردند، در دو مجلس نیز تصویب شد و به سازمان ملل رفت و بسیار در آن محکم‌کاری شد. این قرارداد خیلی به نفع ایران بود و خطی را به عنوان خط مرز تعیین کردند که قسمت پرعمق اروندرود بود. شرق این خط به ایران تعلق گرفت، ولی ما این را متوجه نمی‌شدیم».

دستگیری عزت‌الله سحابی و زندان

مهندس سحابی در سال ۱۳۶۹ نامه‌ای خطاب به رییس جمهور وقت، علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، نوشت که با عنوان «نامه نود امضایی» معروف است. سحابی در این نامه از اوضاع معیشتی، اختلاف طبقاتی و فضای بسته سیاسی گلایه کرده بود. وی در تشریح نامه چنین می‌گوید: «ما به آقای هاشمی نامه اعتراضی نوشتیم. اعتراض ما به آقای هاشمی این بود که اولا اوضاع اقتصادی کشور بسیار خراب است. فقر و اختلاف طبقاتی بسیار فاحش است. دوم اینکه وضع سیاست خارجی ما به گونه‌ای است که ما در انزوای کامل قرار گرفته‌ایم و همه دنیا با ما مخالف هستند. بعد از دستگیری‌ها، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، چند تن از نمایندگانی که مرا می‌شناختند، به آقای هاشمی اعتراض کردند که چرا عزت‌الله سحابی را گرفتی؟ آقای هاشمی پاسخ داده بود: رویش زیاد شده بود، می‌خواستیم رویش را کم کنیم.»

نگارش این نامه باعث دستگیری مهندس سحابی و ۲۲ نفر دیگر شد. در دوران بازداشت، سعید امامی مسئول بازجویی از عزت‌الله سحابی بود و خود سحابی در کتاب «در مهمانی حاجی آقا» دوران بازداشت و بازجویی‌اش را بسیار سخت و طاقت‌فرسا توصیف می‌کند. همچنین از مهندس سحابی اعترافات تلویزیونی گرفته شد؛ فیلمی که در سال ۱۳۷۵ و با نام برنامه هویت از صدا و سیما پخش شد.

سحابی یک سال بعد از آن، درسال ۱۳۷۶، نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد، ولی شورای نگهبان او را رد صلاحیت کرد. پس از آن در ماجرای کنفرانس برلین، باز هم محکوم به زندان شد و در اسفند ماه سال ۱۳۷۹ پس از سخنرانی در دانشگاه امیرکبیر، به مدت دو سال به زندان رفت. مهندس سحابی این دو سال را دشوار‌تر از تمام سال‌های زندانی بودنش در دوران پهلوی می‌دانست. براساس نوشته خودش، در این دوران به مدت شش ماه و به صورت چشم بسته در انفرادی بود و گاهی روزانه هجده ساعت از او بازجویی می‌شد. البته محافظه‌کاران به این حد راضی نبودند. برای مثال علی اکبر ناطق نوری در خاطرات خود می‌نویسد که پس از سخنرانی سحابی در دانشگاه امیرکبیر، خواستار اعدام وی شده است!

سحابی بعد از سال ۱۳۸۸

سحابی پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ به انتقاد از نحوه برخورد با زندانیان سیاسی پرداخت و در سال ۱۳۸۹، در هشتاد سالگی، به اتهام تبلیغ علیه نظام به دو سال حبس محکوم شد.

سحابی در سال‌های پایانی حیات خود، از رنجی که هم‌وطنانش متحمل می‌شوند در عذاب بود. در مصیبت نامه‌ای که ۲۱ فروردین سال ۱۳۸۹ منتشر کرد چنین نوشته بود: «برای بنده که فضای بازجویی و زندان در حاکمیت قبل و بعد از انقلاب را تجربه کرده‌ام، انقلابی که به سهم خود نقش ناچیزی در آن داشته‌ام؛ بسیار غمبار است که اذعان کنم برخورد‌های غیراخلاقی با زندانیان و تهدید جان و سلامت آنان با تبعیدکردن‌شان میان برخی متهمان به قتل و آدم‌کشی و زیر اعدام و یا اعمال فشار و فحاشی به زنان و آوردن فشار بر برخی از آنان برای اعترافات شرم‌آور و نظایر آن در رژیم قبل نیز کم‌سابقه یا بی‌سابقه بوده است.»

«مهندس» نامه خود را با این جمله‌ی غمبار به پایان برد که: «ای خدای بزرگ،‌ای تغییر دهنده قلب‌ها و فکرها، یا حال و روز ما را دگرگون کن، یا مرگ مرا برسان...»

عزت‌الله سحابی مدت کوتاهی پس از نوشتن این نامه و در تاریخ دهم خرداد سال ۱۳۸۹ درگذشت. اما مراسم تشییع پیکر او خود فاجعه‌ی دیگری بود.

مراسم تشییع پیکر مهندس سحابی یک روز پس از درگذشت وی و در بهشت فاطمه لواسان برگزار شد. فضای مراسم وی شدیدا امنیتی بود و به ادعای برخی نزدیکان مهندس سحابی، عده‌ای ناشناس می‌خواستند پیکرش را بدزدند. دختر مهندس سحابی، هاله سحابی، که به جرم شرکت در اعتراضات سال ۸۸ به دو سال حبس محکوم شده بود و برای تشییع پیکر پدرش موقتا به مرخصی آمده بود، بر اثر ضربه یکی از افراد لباس شخصی دچار حمله قلبی شده و درگذشت.

حبیب‌الله پیمان که از حاضران واقعه بود ماجرا را اینطور نقل می‌کند: «هاله درحالی که عکس پدر را در دست داشت دوش به دوش تعدادی از خانم‌ها حرکت می‌کرد که با ممانعت مأموران روبرو شد و پس از قدری گفتگو و مشاجره چند گامی بیش جلوتر نرفته بود که با یک هجوم عکس‌ها را از دست او و همراهان ربوده بی‌اعتنا به اعتراض هاله که این عکس پدر من است و تصریح همراهان که ایشان دختر مهندس سحابی است، پاره کردند. شاهدان می‌گویند هاله برای پس گرفتن عکس پدر قدم جلو گذاشت وسعی کرد عکس را از دست مهاجم خارج کند که با ضربه دو دست به عقب پرت شد. هاله تعادل خودرا ازدست می‌دهد و نقش زمین می‌گردد.»

پیکر هاله سحابی شبانه در کنار پدرش دفن شد.

 

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: تاریخ ایران
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۶:۳۸ - ۱۴۰۳/۰۳/۱۱
5
13
منم ارادت ویژه ای خدمت ایشان داشتم ، ولی حقیقت اینه که هرکی به اعلیحضرت خیانت کرد عاقبت این شد که می بینید.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۳۹ - ۱۴۰۳/۰۳/۱۲
0
6
خودکرده را تدبیر نیست!?
امید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۰ - ۱۴۰۳/۰۳/۱۲
0
4
وقتی همه بزرگ بودند حتی مخالفان...
نظرات شما