سیاستورزیی خاص ناطقنوری
اتاق جلساتش دوباره شلوغ شده است؛ شبیه همه ادواری که در هنگامه انتخابات نگاه ها به او دوخته می شود. او همیشه در قامت شیخوخیت بوده چه آن زمان که در نیمه دهه 80 به عیان وارد معادلات و شکل دهی به تحولات می شد، چه حالا که دلگیر از برخی اتفاقات دوران ترجیح می دهد به روشی دیگر در سیاست تاثیر گذار باشد.
این روزها بازهم حرف هایی پیرامون و در مورد او مطرح می شود. گویا قرار است باز او نقش مهمی در تحولات پیش رو داشته باشد؛ آنهم درست چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری. درباره علی اکبر ناطق نوری حرف می زنیم ؛ «فرد تاثیر گذار سیاست ایران ».
راز تغییر فاز سیاست ورزی شیخ نور
«من به عنوان
فردی که بنیه دارم، نشاط دارم، حوصله کار تشکیلاتی دارم، نه افراطی هستم و
نه تفریطی، خیلی ها از اصولگرا و اصلاح طلبهای، راست راست و چپ چپ را هم
قبول دارم و آن ها نیز نزد من می آیند دلیل اینکه حاضر نیستم وارد میدان
شوم این است که قاعده بازی را نمی دانیم. تضادها در کشور باید حل شود
دموکراسی بدون ابزار امکان پذیر نیست.بعد از انقلاب بهترین حزب، حزب جمهوری
اسلامی است که هرچه داریم از آنجاست حزبی که با نظر امام تشکیل شد و
بهترین شخصیت ها همچون رهبرمعظم انقلاب اسلامی، مرحوم بهشتی، هاشمی
رفسنجانی، موسوی اردبیلی در راس آن بودند. بعدها به تشخیص امام راحل و به
دلیل عدم سازگاری با ساختار حکومتی فیتیلهاش پایین کشیده شد.ما قاعده بازی
را بلد نیستیم، کشوری که 37 سال حکومت جمهوری اسلامی دارد نباید این گونه
باشد، دکتر روحانی سه وزیر را که در مجلس قبلی رد شده بودند، پیشنهاد می
کند و آن ها در این مجلس رای می آورند! چنین چیزی بار را به منزل نمی
رساند. بايد در همه كارها به خبره آن كار مراجعه و از او سوال كرد. خبره
ميتواند خبره را انتخاب كند و معني حزب همين است.بنا براين شوراي مركزي يك
حزب كارشناس مسائل حزبي است كه بدنه و عامه مردم در مسائل انتخابات بايد
به آن مراجعه كنند و او بتواند پاسخگو باشد كه متاسفانه نوعا احزاب ما
اينگونه نيستند. لذا بايد به اين سمت حركت كنيم تا بتوانيم خبره كار
رياستجمهوري يا مجلس را به جامعه معرفي كنيم.»
این آخرین اظهار نظر ناطق نوری و البته یکی از مهمترین آنها در چند سال اخیر است. او تلاش کرده چند نکته را یادآوری کند؛
الف) همه آن حرف ها که مبنایش بازنشستگی سیاسی اوست را تکذیب کرده است.
ب) از آمد و شد ها به دفتر و اتاق کارش روایت کرده و اینکه همچنان فرد مورد وثوق عقلای و تصمیم سازان هر دو جناح است .
ج) حرف مهمش را هم در یک جمله مطرح کرده ؛ آنجا که دلیل دوری اش از کار تشکیلاتی را بیان کرده . او فی الواقع دلگیری اش از اتفاقات دوران را ، اینکه رفقا و رقبا چگونه بر خلاف رسم سیاست ورزی با او رفتار کرده اند را مبنای عملش در این چند سال قرار داده است .
این اما همه ماجرا نیست. کسانی هم که به دیدار او رفته اند روایت هایی دارند از محتوای جلسات. آخرین موردش یک اظهارنظر غیرمنتظره بود، ابوالقاسم رئوفیان ، دبیرکل حزب ایران زمین که به دیدار ناطق نوری رفته به رسانه ها چنین گفته بود « آقای ناطق نوری یکی از اعضای حزب ما هستند. یکی از پیشنهادات ما به ایشان رقابت با آقای روحانی بود. من معتقدم اگر آقای ناطق در عرصه رقابت حضور پیدا کند بسیاری از معادلات برهم میخورد.»
او گفته «شاید ناطق نوری یکی از گزینههای اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری باشد» و البته افزوده است :« ایشان یک اصولگرای اصلاحطلب است و اکثر اصلاحطلبان معتدل آقای ناطق را قبول دارند و در صورت حضور وی در عرصه رقابت؛ قطعاً اقبال بسیار خوبی از سوی طیفهای معتدل سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا نسبت به وی صورت میگیرد.»
دبیرکل حزب اسلامی ایران زمین درباره اینکه «آیا ناطق نوری چنین پیشنهادی را قبول کرده یا خیر؟»، گفته است:« ایشان نه درخواست ما را رد کرد و نه پذیرفت؛ تنها سکوت کرد. اما من نیز به ایشان گفتم اگر قصد «حضور و رقابت» را ندارید یک جبهه با اسم «اعتدال» یا «وحدت ملی» با محوریت شما تشکیل شود.»
مولفه های متعددی وجود دارد که به ما می گوید؛ «مشخصا این حرف ها که در مورد نامزدی ناطق نوری مطرح می شود نمی تواند منطبق با واقعیت باشد.» این ها نهایتا یک برداشت شخصی از یک جلسه سیاسی است. طرفه آنکه علی اکبر ناطق نوری شخصا دلایل عدم حضورش در کارهای تشکیلاتی سیاسی را اعلام کرده است.
ناطق کجای سیاست ایران است؟
باید قبل از ادامه بحث
در این مورد و اینکه ناطق نوری دقیق در کجای سیاست ایران قرار دارد یکی از
اظهارات پیرامون او را که اخیرا بیان شده مرور کنیم. حمید رضا جلایی پور از
چهره های اصلاح طلب که سال هاست با ناطق نوری ارتباط دارد و در جلسات دوره
ای او شرکت می کند گفته است :«اصولگرایان به خطا حدود ۱۰ سال است که به
آقای ناطق نوری پشت کردهاند، آقای ناطق کسی بود که میتوانست این جریان را
مدیریت کند. نگاه کنید در طرف مقابل کسی همچون آقای خاتمی جریان اصلاحات را
مدیریت می کند لذا این مشکل بزرگی در میان اصولگرایان است.در حزب موتلفه و
جامعه روحانیت مبارز نیز اوضاع را می بینیم. در جامعه روحانیت یک روزی
افرادی همچون هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و حسن روحانی بودند اما امروز به
آنها پشت کردند. اصولگرایان اکنون مشکل جدی مدیریت و پایگاه اجتماعی دارند.
قطعا اگر اصولگرایان به سمت کسانی همچون ناطق نوری و علی لاریجانی و علی
مطهری بروند وضع بهتری خواهند داشت اما اکنون چنین علائمی دیده نمیشود.»
اما آیا این دوری اصولگرایان از ناطق نوری او را در سطح سیاسی بی اثر کرده؟ پاسخ این سوال منفی است. او دقیقا همان جایی ایستاده که سالها حضور دارد. همچنان قبای شیخوخیت بر تن دارد و در تمام روزهای که بر دولت حسن روحانی گذشته از مدافعان و حامیان دولت او بوده است بر تحولات زمانه تا آنجا که توانسته و خواسته تاثیر گذار بوده و در توصیف جاگیری سیاسی اش میتوان او را در یک چند ضلعی قرار دارد که در سال های اخیر از اضلاع دیگری همچون اکبر هاشمی رفسنجانی ، حسن روحانی ،علی اکبر ولایتی، علی لاریجانی و حتی برخی عقلای اصلاح طلب تشکیل شده است. همان ها که در دوران صدارت محمود احمدینژاد ، ایده تشکیل دولت وحدت ملی را در ذهنشان می پرواندند.
ناطق همچنان تاثیرگذار بر معادلات سیاسی زمانه!
اجازه
بدهید بحث را با یک سوال مهم ادامه دهیم:«کسانی که می گویند علی اکبرناطق
نوری همچنان کاراکتر شیخوخیت داشته و در همین موقعیت بر معادلات زمانه
تاثیر می گذارد او را تصمیم ساز اصولگرا می دانند یا اصلاح طلب . به یک
معنا اگر زاویه تحلیل با این فرض شکل بگیرد، این شخصیت سیاسی به کدام جناح
نزدیک تر است؟ »
مساله همین است ؛ زمانه عوض شده ! دیگر نمی توان صورت بندی آرایش سیاسی را در دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا خلاصه کرد . حالا اگر نگوییم جریان سوم باید بگوییم یک جریان میان جناحی پدید آمده که از دو سمت سیاست ایران یارگیری کرده است . به یک معنا در دوره ای که گذار از تندروی و رادیکالیسم مبنای نتایج انتخابات شده، عقلا و مرکز گراهای دو جناح به هم قرابت پیدا کرده و قدرت رسمی را در دو قوه مجریه و مقننه به اکثریت به دست گرفته اند . حالا آنها و البته علی اکبر ناطق نوری برای تثبیت شرایط فعلی اندیشه می کنند. به اینکه چگونه می توان از یک سو صندلی پاستور را برای حسن روحانی نگه داشت تا رقبا ، شکل و صورت دولت میان جناحی را در میانه راه از میان برندارند و دیگر اینکه به پارلمانتاریست هایی که در صدرشان علی لاریجانی قرار دارد یاری رسانده تا در سطح نمایندگی نیز ریل های حرکت جریان میان جناحی استوار باشد. این همان جایی است که علی اکبر ناطق نوری ایستاده است ؛ کاراکتر پر اهمیت و تاثیرگذاری که ایفای آن را بر عهده دارد . او نرفته ؛ بازنشسته هم نشده ؛ او همچنان همانی است که سال ها بوده است ؛ فرد تاثیر گذار سیاست ایران ؛«علی اکبر ناطق نوری».
یک روحانیِ سنت گرا که مدرن فکر می کند
آنچه از
جانب سیاست ورزی او حاصل خواهد شد، در تداوم همان روش و منش همیشگی اوست
اما این وسط یک سوال مهم رخ نمایی می کند ؛«چرا ناطق نوری نمی خواهد مجری
باشد و به اتاق سیاستگذاری رفته است؟»
باید به رسم و رسوم او مراجعه کنیم. او چند سال است در این باره سخن می گوید؛ جان کلامش این است : «در دنیا سیاسیون باید عمر سیاسی برای خود تعریف کنند، کهنهکارهای سیاسی باید به اتاق فکر بروند»
او ایده اش را اینگونه شرح می دهد؛ « بعد از پایان کار سیاسی، باید کار به نسلهای جدید سپرده شود. کادرسازی یعنی اینکه به جوانان فرصت بدهیم. در دنیا رجال سیاسی بعد از اتمام مدت خدمت خود در اتاقهای فکر حضور دارند و تجربه خود را در اختیار جوانان مبتکر قرار میدهند.» به باور او باید در یک تحول بین نسلی ، نسلی تازه نفس ، پر تحرک و خوش ایده باید زمامدار امور شود.
ناطق نوری به قاعده بازی ایمان دارد و تمامی تغییرات سیاسی را در همین قواره میبیند . اینچنین است که قبل از اعلام رسمی نتایج ، شکست را پذیرفت و به رقیب تبریک گفت و اتفاقا به همین دلیل هم هست که اکنون به اتاق فکر رفته تا مرجعی باشد برای مشورت دادن به بازیگران سیاست از هر طیف و جناحی که هستند . او به تحزب و پذیرش الزامات آن عقیده دارد .
شاید درست ترین تعبیر درباره او این باشد ؛ «ناطق نوری در عین سنت گرایی ، از مدرنترین سیاستمداران عصر حاضر است و با رعایت قواعد پذیرفته شده مدرن سیاست در دنیا سیاست ورزی می کند».