تاریخ انتشار: ۲۲:۵۶ - ۱۲ مهر ۱۴۰۳

فرشاد مومنی: چرا برچسب چپ گرایی به اقتصاد ایران نمی چسبد؟ | مداخله دولت در اقتصاد ما، نزدیک به یک سوم فقیرترین کشورهای دنیا است

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصادگفت: اکنون مداخله دولت در اقتصاد ما، نزدیک به یک سوم فقیرترین کشورهای دنیا است. بنابراین نسبت دادن آنچه که در ایران می‌گذرد، به مساله چپ گرایی، توهم و کج‌اندیشی است

 

رویداد۲۴ | دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در نشست مروری بر دیدگاه ها در مورد اقتصاد ایران بعد از انقلاب، که توسط فرهنگستان علوم برگزار شده بود، با بیان اینکه از واکاوی مساله فراز و فرودهای جهت گیری های سیاستی در اداره اقتصاد ملی در دوره پس از جنگ و فراز و فرودهای بسیار شدیدتر در کارنامه و عملکرد نظام اقتصادی ایران، برای نجات کشور و برون رفت از دورهای باطل توسعه نیافتگی همگان نفع می برند، تصریح کرد: باید شناخت بنیان‌های اندیشه ای وضع موجود، به مثابه مهم ترین و فوری ترین مساله اندیشه ای در مرکز توجه قرار گیرد و بلافاصله بعد از آن نوبت به شناخت بنیانهای اندیشه ای شکل دهنده وضع مطلوب است.

تعارض منافع میان گروه های ذینفع مورد توجه قرار گیرد

وی افزود: آنچه که می تواند به عنوان رویه برای ما نجات دهنده باشد، این است که هم به پیچیدگی های مساله دقت بایسته داشته باشیم و هم به مساله تعارض منافع در داخل مرزهای ملی میان گروه های ذینفع را شامل می شود وهم مساله اقتصاد سیاسی بین المللی در آن ذی مدخل است، دقت داشته باشیم . بزرگترین خطر و آفت این است که برای درک بنیانهای اندیشه ای شکل دهنده وضع موجود، به جای رویه مبتنی بر علم و ادب و اخلاق، رویه های برچسب زنی و فرافکنی در دستور کار قرار گیرد. در رویکردهای هتاکانه، برچست زن و فرافکن، قربانی اصلی منافع ملی است و ما باید در این زمینه بسیار دقت داشته باشیم.

بساط برچسب زنی، جامعه را از تمرکز بر منافع ملی اش محروم می کند

این اقتصاددان با بیان اینکه از ربع پایانی قرن هجدهم تا امروز، یک اراده بیرونی مشکوک وجود دارد که با ترویج و تشویق شیوه های برچسب زننده، به جای برخوردهای عالمانه، راه را بر روی فهم عالمانه مسائلمان بسته است، توضیح داد: اگر بخواهیم رد این مساله را دنبال کنیم، به شکوه های پرشمار زنده یاد آخوند ملامحمدکاظم خراسانی می توان مراجعه کرد. ایشان شکوه می کند که هر وقت بر محور منافع ملی، به اقدامات سوء و سبعانه انگلیسی ها اعتراض می کنیم، کسانی پیدا می شوند و به ما برچسب روسفیل می زنند و هر وقت به جنایتها و خیانتهای روسها حمله می بریم، ما را متهم به آنگلوفیلی می کنند. این بساط برچسب زنی، جامعه را از تمرکز بر منافع ملی اش محروم می کند. این مساله در همیشه تاریخ، خصوصا در تاریخ معاصر ایران وجود داشته است و آن اراده های مشکوک بیرونی و منافع گروه های ذینفع داخلی باعث شده تمایل به برچسب زنی نسبت به تمایل به فهم عالمانه واقعیت، ترجیح داشته باشد.

مومنی خاطرنشان کرد: اکنون اگر بگوییم در میان جنبشهای آزادی بخش قرن بیستم، یکی از ضد کمونیستی ترین جنبشها، جنبش فیدل کاسترو و یارانش در کوبا بود، همه شگفت زده می شوند. اما واقعیت این است و اسناد پرشماری درباره آن وجود دارد. در آن زمان کمونیستهای کوبایی با این تحلیل که کوبا در مرحله فئودالیته قرار دارد، از رژیم دست نشانده باتیستا حمایت می کردند با این توجیه که باتیستا، مظهر بورژوازی ملی است، بنابراین کمک به او باعث می شود کوبا یک مرحله تاریخی به سمت سوسیالیسم نزدیک تر شود. این کارهای کمونیستی کوبایی، آنچنان کاسترو را عصبانی کرده بود که اگر نطق های او را بعد از پیروزی ببینید، بیش از 90 درصد اهانتها و حمله هایش به کمونیستهای کوبایی و کمتر از 10درصد آن به باتیستا و امپریالیسم آمریکا است. مشابه این مساله، در برآمدن رضا شاه هم وجود دارد.

چگونه تحلیلهای غلط در خدمت تحقق اراده انگلستان در ایران شد؟

این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه تحلیلهای غلط و فقدان قدرت تشخیص و در اسارت دیدگاه های ایدئولوژی زده قرار گرفتن باعث شد روسهای بلشویک، دقیقا با همان تحلیل که کمونیستهای کوبایی داشتند، رضا شاه را نماد بورژوازی ملی تلقی کرد و به صورت غیرمستقیم کمک کرد که اراده انگلستان در این سرزمین گرامی برقرار شود، یادآور شد: کلید بحث این است که ما اگر بتوانیم خویشتن داری کنیم و آلت دست نشویم و بتوانیم رویه های علمی و اخلاقی را جایگزین رویه های برچست زننده کنیم، ایران از بلاتکلیفی اندیشه ای نجات پیدا می کند و تا زمانی که این اتفاق نیفتاده باشد، گرفتاری های ما تمام شدنی نیست.

این عضو فرهنگستان علوم، با بیان اینکه بسیار باعث تاسف است که کسانی که ولو اینکه حسن نیت هم داشته باشند، اما فاقد بینش و صلاحیت تخصصی هستند، در واقع چاقوی برچسب زنندگان را تیز کنند، اظهارداشت: اکنون نزدیک به 90 سال از انقلاب کینزی می گذرد و یکی از مهمترین مولفه های انقلاب کینزی، به عنوان صورت بندی مجدد برای نجات سرمایه داری، این بود که دولت باید در اقتصاد مداخله کند. بنابراین اگر کسی با ضوابط و معیارهای علمی، درباره ضرورت مداخله دولت در اقتصاد صحبت کرد، کمونیست نیست. بلکه به تجربه تاریخی بشر، مسیری است که سرمایه داری را نجات داده. اگر کسانی را داشته باشیم که به نام علم، کینز را هم کمونیست بدانند، ما نمی توانیم با آنها دادوستد علمی داشته باشیم.

مومنی ادامه داد: در چارچوب منازعه های هژمونیک، بسیاری آگاه یا ناآگاه، آلت دست جنگهای حیدری – نعمتی قرار می گیرند و علم را به حاشیه می برند. نزدیک به 50 سال از پایان جنگ سرد می گذرد، چگونه می شود افرادی در ایران، هنوز هم گویا اخبار این تحولات به گوششان نرسیده و هنوز در چارچوب مناسبات جنگ سرد، برچسب زنی می کنند و هنوز هم برای آنها، شکوه ای که آخوند خراسانی داشته، کار می کند! پیام این مساله این است که ما باید بسیار دقت داشته باشیم که خدای ناکرده، ولو با حسن نیست، آلت دست منافع بیرونی ها و یا گروه های ذی نفع غیرملی داخلی قرار نگیریم.

هر میزان توسعه جامعه ای بالاتر رود، مداخله دولت در اقتصادش افزایش پیدا می کند

وی با بیان اینکه کانون دیگر مناقشه، موضوع مداخله دولت در امر قیمت گذاری است که ابزار برچسب زنی شده است، توضیح داد: اگر واقعا علم ملاک باشد، گزارش کتاب خشونت و نظم های اجتماعی که یکی از قله های اندیشه توسعه است را ببینید! می گوید صرف نظر از منازعه های ایدئولوژیک درباره مداخله دولت در اقتصاد، آنچه که به عنوان یک مشاهده علمی وجود دارد این است که هر میزان سطح توسعه و رفاه جامعه ای بالاتر می رود، اندازه مداخله دولت در اقتصاد افزایش پیدا می کند.

چرا برچسب چپ گرایی به اقتصاد ایران نمی چسبد؟

مومنی تاکید کرد: آنها که حسن نیت دارند و یا آلت دست شده اند و هنوز تحولات اندیشه ای و عملی 100سال گذشته را درک نکرده اند و با مناسبات پیشا انقلاب کینزی برچسب زنی می کنند را باید روشن کرد. داگلاس نورث، در کتاب خشونت و نظمهای اجتماعی، می گوید بررسی های واقعا موجود، حکایت از این دارد که کشورهای ثروتمند دنیا که درآمد سرانه بیش از 20هزار دلار دارند، نسبت مداخله دولت به تولید ناخالص داخلی شان به طور متوسط ۵۳درصد است. ما به آنها کشورهای سرمایه داری می گوییم و این میزان مداخله دولت در آن انجام می شود در این شرایط، اگر کسی به کشوری که مداخله حاکمیتی دولت در تولید ناخالص داخلی اش زیر 10درصد است بگوید تحت سیطره اندیشه چپ است، را حتی نمی توان مضحک هم دانست.

مداخله دولت ایران در اقتصاد، حدود یک سوم فقیرترین کشورهای دنیا است

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد خاطرنشان کرد: داگلاس نورث می گوید شاخصه مداخله دولت در اقتصاد فقیرترین کشورهای دنیا، که درآمد سرانه بین 2 تا 5هزار دلار دارند، به طور متوسط، 27 درصد است. اکنون مداخله دولت در اقتصاد ما، نزدیک به یک سوم فقیرترین کشورهای دنیا است. بنابراین نسبت دادن آنچه که در ایران می گذرد، به مساله چپ گرایی، توهم و کج اندیشی است و اگر عقبه های دیگر هم داشته باشد باید به آنها هم رسیدگی کرد.

اینکه اسم قیمتهای موجود در کشورهای سرمایه داری را بازاری بگذاریم، یک فریب بزرگ است

مومنی مساله مداخله دولت در امر سرمایه گذاری را دیگر مبنای سوء تفاهم ها و نشان دهنده عدم صلاحیت علمی افرادی که چنین مساله ای را بیان می کنند دانست و توضیح داد: نزدیک به 70سال پیش، میردال، اقتصاددان بزرگ سوئدی، به صراحت گفت اینکه اسم قیمتهای موجود در کشورهای سرمایه‌داری را بازاری بگذاریم، یک فریب بزرگ است. می گوید واقعیت این است که تمام قیمتها در کشورهای پیشرفته صنعتی، سیاسی و با مداخله و اراده دولت تعیین تکلیف می شود. منطق میردال این است که تمام اقتصاددانها از هر نحله فکری که باشند، مساله درماندگی های بازار و ضرورت مداخله دولت در اقتصاد را قبول دارند و بنابراین مداخله تنظیم گرانه دولت است که تکلیف قیمتها و قیمتهای نسبی را تعیین می کند.

وحشتناک ترین استثمار حقوق بگیران، طی ۳۵ساله گذشته اتفاق افتاده

ادعای قیمت گذاری دستوری در ایران، در اصول حرفی بی مبنا است

 

به گفته این استاد دانشگاه؛ اینکه می بینید در ایران، هر میزان که کوچکترین مداخله ای علیه منافع رانتخوارها، رباخورها و دلالها می شود، بلوایی راه می افتد، که باز ایران به سمت قیمت گذاری دستوری رفت، در اصول حرفی با مبنا نیست. می توانیم بگوییم دولت به دلیل بی کفایتی هایش و فقدان ظرفیتهای بایسته علمی، مداخله های غلط می کند. اما این مساله که وحشتناک ترین استثمارهای مزد و حقوق بگیران در ایران، طی 35 ساله گذشته اتفاق افتاده و وحشتناک ترین سقوط در قدرت خرید دستمزدی که به آنها پرداخت می شود در این دوره انجام شده ، اما هیچ گاه شما نمی بینید که باندهای مافیایی و رسانه های پشتیبان آنها، صحبت از سرکوب دستمزدها کنند.

بحث درباره چپ و راست نیست، دعوا بر سر منافع مافیاها است

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه در کشوری که قیمت تمام شده پول برای تولیدکنندگانش در 35 سال گذشته، بین 5 تا 10 برابر میانگین جهانی بوده است، به محض اعتراض به این قیمت شکنندگی آور ، بحث از سرکوب مطرح می شود، اضافه کرد: هر زمان که به منافع مافیاها و دلالها جسارتی می شود و ایده ضرورت کنترل این زیاده خواهی ها و آزمندی بی پایان آنها مطرح می شود، می بینیم که بحث از سرکوب قیمتها مطرح می شود. اینها با منافع مافیاها ارتباط دارد و اصلا بحث چپ و راست نیست.

ضرورت ملی کردن بانکهای خصوصی

مومنی ضمن اشاره به ضرورت توجه به تاریخ اقتصادی واقعا موجود ایران، گفت: لایحه ملی کردن بانکهای خصوصی، توسط دولت موقت ارائه شده است. به دلیل اینکه ملی کردن بانکهای خصوصی، راه را بر چپاول گری ها می بندند، اکنون این به عنوان یک نشانه چپ گرایی مطرح می شود. در حالی که در دوره بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم ، یعنی وقتی که بنیه تولیدی در کشورهای پیشرفته سرمایه داری، لطمه فراوان دید دولت انگلستان ، فرانسه و دیگران، جزء اولین کارهایی که کردند، ملی کردن بانکهای خصوصی بوده است. حتی در سالهای بعد، یعنی در دهه 1970 هم وقتی که کودتای پینوشه در شیلی اتفاق افتاد و بچه های شیکاگو، مدیریت اقتصادی کشور را در دست گرفتند و فاجعه های بزرگ، برای انسانها پدیدار شد، همان پینوشه برای برون رفت از بحران، اولین کاری که انجام داد، ملی کردن بانکها بود.

وی تاکید کرد: در رویکردهایی که ابزارهای سیاستی را با منطق مشخص در دستور کار قرار می دهد، بحث چپ و راست نیست، بلکه بحث منطق هایی است که بنیان علمی و نظری مستحکمی دارد. بنیان علمی این مساله، این است که تولید فناورانه به صورت ابتدا به ساکن، قادر به رقابت با فعالیتهای غیرمولد نیست. بنابراین اگر آزمندی رباخوارها و تاجران پول کنترل نشود، توسعه محال است.

مهندس بازرگان و دولتش کمونیست نبودند و بایسته های توسعه را می فهمیدند

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد به تجربه کره جنوبی در طراحی برنامه جهش اقتصاد و مصلوب الاختیار کردن الیگارشی های مالی و ملی کردن بانکهای خصوصی اشاره کرد و افزود: اگر با این منطق، کره جنوبی را هم جزء کشورهای کمونیست به حساب آورید، نسبتی با علم و واقعیتهای مشاهده شده ندارد. بنابراین مهندس بازرگان و دولتش کمونیست نبودند و بایسته های توسعه را می فهمیدند.

بیش از 50درصد برندگان جایزه نوبل، صورت بندی نظری برای برون رفت از دورهای باطل توسعه نیافتگی را بر محور ملی کردن صنایع استراتژیک دنبال می کردند

این عضو فرهنگستان علوم ضمن انتقاد نسبت به برخی اظهارات که عنوان می کنند در اختیار دولت گذاشتن صنایع استراتژیک در اصل 44، نشانه چپ گرایی است، تصریح کرد: هر کس الفبای توسعه را بداند، می داند بیش از 50درصد آنها که در دهه1950 تا 1970جایزه نوبل اقتصاد را گرفتند، صورت بندی نظری برای برون رفت از دورهای باطل توسعه نیافتگی را بر محور ملی کردن صنایع استراتژیک دنبال می کردند و نکته جالب این است که تقریبا تمام موارد این ملی کردنها، در کشورهایی بوده است که جزء بلوک سرمایه داری محسوب می شدند. منطق این بود که بنا به مشاهده واقعیتهای محرز شده، صنایع مونتاژ در حیطه فعالیتهای راهبردی اگر ملی نشوند، به اعتبار اینکه منافع این صنایع با منافع بیرونی ها گره می خورند که عموما واحدهای اقتصادی بزرگ و قدرتمند و ثروتمند هستند، علیه منافع توسعه ملی کارشکنی می کنند. بنابراین اگر با مشاوره استاد فقید، مرحوم میرمصطفی عالی نسب، صنایع استراتژیک بعد از انقلاب در ایران ملی شد، نشانه توسعه خواهی است و نه چپ گرایی.

 به اسم برچسب چپ گرایی رای می دهند که منافع فراملیتی ها علیه مصالح توسعه ملی، همچنان در دستور کار قرار داشته باشد

مومنی با بیان اینکه برخی الفبا را نمی دانند و به اسم برچسب چپ گرایی رای می دهند که منافع فراملیتی ها علیه مصالح توسعه ملی، همچنان در دستور کار قرار داشته باشد، گفت: بدون تردید بعد از ملی شدن، همچنان خطاهایی در عرصه سیاستگذاری رخ می دهد، به لحاظ تئوریک این را اکنون در کادر موارد درماندگی یا شکست بازار بررسی می کنند و کسی برچسب کمونیستی نمی زند. واقعا آنها که ادعای مسلمانی هم دارند و می گویند کل ماجرای بعد از انقلاب به دلیل سلطه اندیشه های چپ بود، نزد خود و خدا می توانند بگویند اطلاق کمونیست به بازرگان و عالی نسب و بهشتی، اطلاقهای قابل دفاعی است!؟ عنصر بازی خوردگی در این قضیه، اصلا مساله کمی نیست. بنابراین اگر گفت و گوهای عالمانه در کشورمان بازتر شود، همه نفع می بریم.

در عصر طلایی سرمایه داری، مهم ترین مشخصه اقتصادهای سرمایه داری، مداخله های گسترده دولت در اقتصاد با سمت گیریهای معطوف به دولت رفاه بوده است

وی با بیان اینکه می گویند دوره 1945 تا 1970، عصر طلایی سرمایه داری بوده که در آن سه اتفاق برجسته است، اضافه کرد: در عصر طلایی سرمایه داری، مهم ترین مشخصه اقتصادهای سرمایه داری، مداخله های گسترده دولت دراقتصاد با سمت گیریهای معطوف به دولت رفاه بوده است و به واسطه آن، هاجون چانگ می گوید «بالاترین نرخ رشد اقتصادی تجربه شده»، «عالی ترین الگوی توزیع درآمد و ثروت تجربه شده» و «کمترین بحرانهای بانکی تجربه شده» رخ داده است. یعنی مداخله دولت در کشورهای پیشرفته سرمایه داری، در دوره ای که اسم آن را عصر طلایی سرمایه داری می گذارند، واجد این ویژگی ها است.

دهه 60 ، عصر حاکمیت چپ گرایی نبود، بلکه منطق آنان مبتنی بر فهم عالمانه نیازهای اداره اقتصاد ملی بود / آنچه در دوره جنگ شاهد بودیم بیشتر محصول اسلام گرایی بود و نه چپ گرایی

این اقتصاددان اضافه کرد: اکنون می گویند دهه 1360، دوره جنگ، عصر حاکمیت ایده های چپ بوده است. جرم آن دوره، چپ گرایی نیست، بلکه منطق آنها مبتنی بر فهم عالمانه نیازهای معرفتی اداره اقتصاد ملی در یک دوره خطیر از تاریخ کشور است. اگر واقعا علم ملاک باشد، دوستان را دعوت می کنم کتاب کارنامه دولت جنگ، چاپ انتشارات روزنه را ببینید، در 55 ساله گذشته، 17 رکورد که قله های عملکرد اقتصادی ایران را تشکیل می دهد، پدیدار شده از این 17 نمونه، 14 تا در دوره جنگ اتفاق افتاده است. این محصول چپ گرایی نبوده و بیشتر محصول اسلام گرایی بوده است. وقتی از دریچه اندیشه اسلامی، همه چیز با شاقول عدالت سنجیده می شود، آمارها نشان می دهد فوری ترین اقدامی که بعد از پیروزی انقلاب صورت گرفته این بوده که یک کاهش چشمگیر در سهم منابع رانتی برای اداره اقتصاد ملی رخ داده است که آن رکورد در تاریخ اقتصادی 60ساله گذشته ما، همچنان بدون تکرار باقی مانده است. نام کاهش دادن مناسبات رانتی، چپ گرایی نیست.

نام رسیدگی به حال فقرا، چپ گرایی نیست، بیشترین اهتمام برای رفع فقر، در دهه ۶۰ انجام شد

به گزارش جماران، مومنی با بیان اینکه بیشترین اهتمام به مواجهه فعال و مشارکت جویانه برای برطرف کردن فقر در آن دوره انجام شده است، ادامه داد: نام رسیدگی به حال فقرا، چپ گرایی نیست و این بزرگترین پیشبرد توسعه ای در یک نظام ملی است. در آن دوره، شاهد کاهش چشمگیر سهم رانت طبیعی در اداره اقتصاد ملی بوده ایم و همه می دانند که مناسبات رانتی، مقوم مفتخوارگی، رباخواری و ضد توسعه است و آنها این مناسبات را کاهش داده اند. یا در 10 ساله اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عرضه زیرساختهای فیزیکی توسعه روستایی، نسبت به آنچه که از رژیم پهلوی تحویل گرفته شده، 11.5 برابر شده است.

این استاد دانشگاه در تشریح منطق تصمیم حکومتگران بعد از پیروزی انقلاب برای اولویت دهی توسعه به مناطق روستایی، گفت: در ادبیات توسعه، گفته می شود مناطق روستایی، کانون فاجعه آمیزترین جلوه های فقر است. اینکه بستر ارتقای بنیه تولید کشاورزی را در دستور کار قرار دادند و برای آنها، جاده، مدرسه و درمانگاه ساختند و برق رسانی کردند و آبشان را بهداشتی کردند، اینها کمونیستی نیست و کاملا اسلامی است و این یک خودکم بینی غیرمتعارف است که ما این کارهای درستی که معطوف به عدالت اجتماعی بوده است را به چپ گرایی نسبت دهیم. در تمام تجربه های موفق توسعه قرن بیستم، یکی از ستونهای فقرات، بازتوزیع دارایی های مولد بوده است. هم در بخش صنعت و هم در کشاورزی ، این کار را کردیم.

وی ضمن اشاره به تلاشهایی که شهید بهشتی در تشریح اصول اقتصادی قانون اساسی و توجه به بند 2 اصل 43 قانون اساسی، توضیح داد: در این مساله، بحث شهید بهشتی این بود که ما زمینه های استثمار نیروی کار را به حداقل رساندیم و می خواهیم انگیزه ای کارآفرینی مولد در ایران را جهش دهیم. در این بازتوزیع داراییهای مولد، بازتوزیع زمینهای کشاورزی نیز بوده است.

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد ضمن اشاره به پژوهشی که در دانشکده اقتصاد علامه درباره بررسی تجربه اصلاحات ارضی قبل و بعد از انقلاب، مدیریت کرده است، تصریح کرد: در مرحله اول اصلاحات ارضی قبل از انقلاب، تولید کشاورزی در ایران کاهش پیدا کرد و این جزء نوادر تجربه های دنیا است. در حالی که بعد از جنگ، با اینکه حدود شش استان کشور ، یا مستقیما در معرکه جنگ بود و یا در خطوط پشتیبان جنگ قرار داشت، و در بخش اعظم آنها امکان کشت نداشت، بخش کشاورزی ایران، در سالهای جنگ، تنها بخشی است که همواره رشد مثبت بسیار بالاتر از میانگین میان مدتش را به نمایش گذاشت. اینها چپ گرایی نیست و از اصول عقلی اداره اقتصاد ملی است.

جوسازی ها، برخی حکومتگران را به تکرار خطاهای اقتصادی دوره پیش از انقلاب کشانده است

مومنی تاکید کرد: اینکه می بینید ایران امروز دچار فاجعه شده است، همین جوسازیها، حکومتگران با حسن نیت، اما فاقد صلاحیت تخصصی را به تکرار خطاهایی که در دوره پیش از انقلاب شده بود، کشانده است. مثلا، یکی از آن نشانه ها این است که اکنون در صنعت ایران ، به مونتاژکاری بیشتر پاداش داده می شود تا عمق بخشی به ساخت داخل! این یکی از مشکوک ترین روندها است و از آنجا که حساب و کتابی وجود ندارد و میدان بیشتر در اختیار مافیاهای رسانه ای و برچسب زنندگان است ، حساب و کتابها از دستمان در رفته است.

یکی از شیوه‌های میان تهی‌سازی بنیه تولیدملی، تشویق مونتاژکاری است

وی اضافه کرد: متون درجه یک سیاست صنعتی، می گوید یکی از شیوه های میان تهی سازی بنیه تولید ملی ، تشویق مونتاژکاری است و در آنجا با شواهد نشان می دهند که در هر کشوری چنین اتفاقاتی افتاده، رشد اقتصادی به سمت کاهش و نوسانی شدن شدید پیش رفته و گستره و عمق وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج ، افزایش پیدا کرده و توان تولید صنعتی ملی سقوط کرده و مساله ناتوانی در بهره گیری از نیروهای انسانی تربیت شده باسواد دچار بحران شده، چرا که مونتاژکاری به دانش و خلاقیت نیاز ندارد و افراد بی سواد و کم سواد هم می توانند از عهده آن برآیند.

اکنون مافیاها می گویند کوپنی کردن، همتراز است با کمونیستی کردن!

این اقتصاددان ادامه داد: یکی از معجزه های مدیریت اقتصادی کشور در دوره جنگ، این بود که مارکاپ فعالیتهای دلالی را به پایین ترین سطح تجربه شده تاریخی اش منتقل کرد. اکنون مافیاها می گویند کوپنی کردن، همتراز است با کمونیستی کردن! در حالی که با اراده و تدبیر استاد فقید آقای عالی نسب، دولت هیچ دستگاه توزیعی جدید برای آن اقلام ایجاد نکرد و از همان سیستم توزیعی استفاده کرد اما کنترل و نظارتش را افزایش داد. این به معنای سرکوب کردن نبود، بلکه اجازه ندادند که تاخت و تازهای مافیایی، اقلام حیاتی مورد نیاز جامعه را مورد تعرض قرار دهد. این مساله برای آنها بسیار مهم بود، به این دلیل که استاد فقید، تجربه اقتصاد ایران در دوره جنگ دوم را دیده بودند که در یک فاصله زمانی کوتاهی، با منطق های اقتصادی مشخص، قیمت نان، چند 10 برابر افزایش و همزمان کیفیت آن به شدت سقوط کرده بود.

مومنی یادآورشد: اینکه حکومت هزینه فرصت مفت خوارگی را بالا ببرد، بستری فراهم کند که بدون اینکه مستقیما مداخله کند، صرفا از طریق نظارت، مایحتاج عمومی به صورت عادلانه توزیع شود و یا اینکه طرح ژنریک دارویی را طراحی کنند که در اثر آن، کل مارکاپ فراملیتی های دارویی که خشن ترین و رادیکال ترین انحصارها را در دنیا تشکیل می دهند، کنار گذاشته شوند. اینها نسبتی با کمونیسم ندارند بلکه، نسبتی با این افتخار بزرگ دارد که سازمان برنامه گزارش کرده و می گوید به قیمتهای جاری، قیمت دارو در ایران، در سالهای پایانی جنگ، همچنان از قیمت دارو در سالهای حکومت پهلوی کمتر بوده است. اگر دولتی تا این درجه، نسبت به مقدرات مردمش و بقا و بالندگی آنها مسئولیت شناس باشد، همه حساب و کتابهای روشن دارد. اکنون برخی در چارچوب منافع مافیایی، قیمت ارز در بازار سیاه دوره جنگ را با قیمت ارز آزاد امروز مقایسه می کنند، فریب بزرگی که در این مقایسه وجود دارد این است که در دوره جنگ، قیمت کنترل شده رسمی، مبنای تنظیم معیشت مردم و اداره صنعت و اقتصاد ملی بود، یعنی هر میزان نوسان در بازار سیاه ارز بود، مایه انبساط خاطر مردم بود.

 

 یکی از فریبهای بزرگ این بود که بالغ بر 400میلیارد دلار، تحت عنوان کنترل ارز، به بازار موهوم آزاد ارز تزریق شده!

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد اضافه کرد: مرحوم کیومرث صابری، بعد از پذیرفتن قطعنامه، گفته بود بیاییم یک قطعه 598 ایجاد کنیم. ماجرا این بود که بعد از اینکه حنگ تمام شد، سقوطی در قیمت ارز در بازار سیاه اتفاق افتاد اما دولت اصلا حساسیتی به آن نداشت و کوچکترین دلاری به آن بازار تزریق نمی کرد. در دوره پس از جنگ، که تعدیل ساختاری مبنا قرار گرفت، یکی از فریبهای بزرگ این بود که بالغ بر 400میلیارد دلار، تحت عنوان اینکه می خواهیم ارز را کنترل کنیم به بازار موهوم آزاد ارز تزریق شده! در همین دوره، آقای دکتر شاکری محاسبه کردند با لحاظ سقوط قدرت خرید دلار و جهش قیمت دلار در ایران، در این دوره قیمت ارز 32هزار برابر شده است. به اسم کاهش نرخ ارز ، 400میلیارد دلار از ذخایر استراتژیک بین نسلی را دود کردید و به هوا فرستادید، در عین حال، چنین اتفاقی افتاده است. اما از آنجا که نظام تصمیم گیری ما به تسخیر این رانت خوارها و مفتخوارها درآمده، یک بار هم آنها به عنوان مساله ملی آن را مطرح نکرده اند که کجای تحلیل و اقدامات ما غلط است که این میزان علیه معیشت مردم، علیه بنیه مالی حکومت و تشدید بحران سرمایه در گردش تولید کننده ها، این سیاست فاجعه ایجاد کرده اما متوقف نمی شود. اینها حساب و کتابهای رانتی فاسد دارد و ربطی به چپ و راست ندارد.

وی تاکید کرد: سند پیوست برنامه اول توسعه بعد از انقلاب را افراطی ترین منتقدان سیاستهای اقتصادی دولت در دوره جنگ نوشتند، در آنجا گفته می شود آن سهمی از جمعیت در سنین فعالیت، که هیچ نقشی در تولید ملی ندارند، در دوره جنگ به 40درصد رسیده است. در دوره ای که آن دقتها گذاشته شد، در کل 35 ساله گذشته، این سهم به حدود 60درصد رسیده است. یعنی همین اکنون، بی سابقه ترین مشارکت زدایی همراه با کاهش عزت نفس در رقم زدن سرنوشت اقتصادی شان اتفاق افتاده، بعد این کار به اسم بازارگرایی مبتذل انجام شده و جالب این است که آنها که این کار را کردند، نمی گویند ما کمونیست بودیم، بلکه در چارچوب بازارگرایی این کار را کردیم، اصل ایده مان درست بوده، اما بد اجرا شده! حالا افرادی هم پیدا می شوند که ابعاد فرافکنی را به حدی می رسانند که می گویند این اقدام کار کمونیستها بوده و کار بازارگرایان مبتذل نبوده است، این بسیار مایه شگفتی و تاسف است.

مومنی گفت: در کتاب اقتصاد ایران در دوره تعدیل ساختاری، سندی را آوردم که در آن هم مسئولان بانک جهانی و هم مسئولان صندوق بین المللی پول، در آموزشهایی که به کارشناسانشان می دهند، گفته اند هر میزان این سیاستهای بنیادگرایانه بازار، فاجعه سازی کرد، شما مسئولیتش را بر عهده نگیرید، بلکه آن را به اجرای بد ارجاع دهید.

شدت بی پایه بودن بحثها حیرت انگیز است

این اقتصاددان با بیان اینکه شدت بی پایه بودن بحثها حیرت انگیز است، ادامه داد: این میزان هشدار دادیم که واردات در کشور را ضابطه مند کنید و محور را تولید قرار دهید و نه استمرار واردات! اکنون این ماجراهایی که همین چند روزه اتفاق افتاده به چه معناست!؟ شما دیدید که غفلت از ساخت سخت افزارهای مورد نیاز برای استفاده از آی. تی. با عزت نفس و استقلال، باعث شده اکنون آنها می توانند هر فرد ایرانی را مورد اصابت حملات تروریستی خود قرار دهند.

هشدار نسبت به بی اعتنایی به رشد بنیه تولید داخلی برای ساخت سخت افزارهای صنعت فناوری اطلاعات

وی با اشاره به پژوهشهایی که درباره علت شکست آمریکا در اجرای پروژه های بازدارندگی علیه چین با وجود فشارهایی متعددی که آورده است، اظهارداشت: رهبران چین، این هوشمندی را داشتند که اولویت را به ارتقای بنیه تولید داخلی برای ساخت سخت افزارهای صنعت فناوری اطلاعات قرار دهند. فرانسوی ها هم سالها است که تمرکزشان را بر این مساله گذاشته اند. ما دهها بار به حکومت گران گرامی هشدار داریم و نخواستند این هشدارها را جدی بگیرند.

مهمترین نقطه امید تحریمها، ترجیح سیاستهای تورم زا و اشتغال زدا توسط حکومت  است

مومنی یادآورشد: در کتاب هنر تحریمها، ریچارد نفیو، آورده است که این اراده ما است که آگاهانه اجازه مصرف مواردی مانند موبایل و خدمات مخابراتی جدید را فراهم کردیم و از طریق ترغیب مصرف، به جای ارتقای بنیه تولیدی، ذخایر استراتژیک ارزی کشورهای تحریم شده را در شرایط تحریم، هدر می دهیم. کاش حکومت ما این میزان دقت داشت که اکنون که هشدارهای کارشناسان داخلی را توجه نمی کنند، حداقل به شیوه لقمان حکیم، به این تحلیلها توجه می کردند. آنها می گویند ما این کار را کردیم که شما را دچار فروپاشی کنیم، حداقل از این زاویه، این مسائل را مورد توجه قرار دهید. در این کتاب می گوید مهمترین نقطه امید ما برای فروپاشاندن ایران، این است که حکومتش را به سمت ترجیح سیاستهای تورم زا و اشتغال زدا از کانال واردات کالاهای مصرفی اغوا کنیم.

چه کسی اولویت آزادسازی واردات خودرو را در کاسه ما گذاشت!؟

این عضو فرهنگستان علوم خطاب به دولت و مجلس گفت: واقعا در این شرایط اضطراری که بنا به اظهارات صریح وزیر بهداشت دولت می گوید من برای تولید دارو و واردات تجهیزات پزشکی و دارو ارز ندارم، چه کسی اولویت آزادسازی واردات خودرو را در کاسه ما گذاشت!؟

هر کس که ما را وارد دعواهای چپ و راست کرد، در مناسبات مافیاها عمل می کند

مومنی خاطرنشان کرد: آنچه که بسیار تعیین کننده است، این است که هر کس که ما را وارد دعواهای چپ و راست کرد، نسبتی با منافع علم ندارد و در مناسبات مافیاها عمل می کند. به جای آن ما باید بررسی پدیده تسخیر شدگی ساختار قدرت در ایران، توسط رباخوارها، دلالها و واردکننده ها را در دستور کار قرار دهیم. در حالی که مطالعه هایی وجود دارد که می گوید در دو دهه گذشته، در بعضی از سالها، واردات کالاهای قابل تولید در کشور، از سالی 30 میلیارد دلار هم عبور کرده، حکومت را باید در زمینه مشکوک بودن این نوع جهت گیری ها آگاه کنیم . محمد نقی زاده، در کتاب ژاپن و سیاستهای امنیت اقتصادی ایران، با متدلوژوی بسیار روشنی، نشان دادند به ازای هر یک میلیارد دلار، واردات کالاهای ساخته شده قابل تولید در ایران، تا 100هزار فرصت شغلی در ایران از بین می رود. ایشان با همان متد نشان دادند، صادرات خام فروشانه هم همان خصلت اشتغال زدایانه را دارد.

سیاستگذاران ما به کانونهای اصلی تهدید کننده نظام ملی بی اعتنایی می کنند

این استاد دانشگاه افزود: چرا سیاستگذاران ما به کانونهای اصلی تهدید کننده نظام ملی بی اعتنایی می کنند و در آن مسیرها، با استکبار پاس گل می دهد و هر کس به استقلال و منافع ملی و عدالت اجتماعی اهتمام داشته باشد میدان غیرمتعارفی در اختیار برچسب زنان تعلق می گیرد که آنان را با برچسبهای ناچسبی مورد تهاجم قرار دهند. با این حال تاکید می کنم هنوز مسائل ایران در تسخیر علم قرار دارد و اگر حکومت ما این بلوغ را از خود نشان دهد که در فرایندهای تصمیم گیری و تخصیص منابع، علم را فصل الخطاب کند ، به خوبی می توانیم کشور را به سمت نجات و اعتلا ببریم.

رئیس جمهور هنوز تصمیمات اقتصادی را درمعرض کارشناسی فرهنگستان علوم نگذاشته

مومنی در پایان گفت: باید به آقای رئیس جمهور گرامی یادآوری کرد که در آغاز روی کار آمدن تعهد کردید که سیاستهای اقتصادی تان قبل از اینکه اعلام یا ابلاغ شود در معرض ارزیابی کارشناسی شاخه فرهنگستان علوم قرار گیرد. تا امروز حتی یک مورد از پیگیری جدی از این مساله اتفاق نیفتاده و ما همچنان آمادگی خود را برای کمک به دولت و مجلس اعلام می کنیم. به رسانه های گرامی، می خواهم که مقداری بنیه کارشناسی شان را بالا ببرند تا مانند بعضی از گویندگان، ناخودآگاه حرفهای بی ضابطه، برچسب زننده و غیرعالمانه که منافع مافیاها را تامین و مسئولیت آنها را هم تطهیر می کند انشالله در کشورمان متوقف شود.

 

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما
پیشخوان