پنهانکاری بهزیستی چگونه باعث جدایی مادر و فرزندخوانده شد؟
رویداد۲۴| مشکلات ناشی از عدم پیگیری مستمر وضعیت کودکانی که به فرزند خواندگی فرستاده میشوند. از سوی سازمان بهزیستی نه تنها به آسیبهای روحی و روانی به کودکان میانجامد بلکه در پی این کوتاهی با فشارهای اقتصادی و اجتماعی که خانوادهها متحمل میشوند بر دوش خانوادهها میگذارد، در حالی که حمایتهای شایسته از سوی نهادهای مسئول به ندرت صورت میگیرد.
اعظم خاکپور یزدی، مادر فرزندپذیر و از جمله افراد شجاعی است که در سال ۱۳۹۹ تصمیم گرفت کودکی ۷ ماهه به نام پناه را که به فرزند خواندگی گرفت او در گفتگویش با ما بارها اظهار کرد که من درپی فرزندی بدون هر گونه بیماری بودم و مسئولین بهزیستی اهواز پناه را با مدارکی از نظر فیزیکی سالم به من تحویل دادند، اما چند ماه بعد در یک سالگی پناه متوجه شدم او در تشخیص صدا و شناسایی محیط اطراف خود کند است، با مراجعه به پزشکان متوجه شدم او مبتلا به اتیسم است و بعد از پیگیریهای فراوان از سابقه والدینش این موضوع برایم محرز شد، چون مادر پناه مبتلا به کند ذهنی و اسکیزوفرنی شدید است و پناهجو بوده و این بیماری از طریق وراثت به او قابل انتقال بوده است و پیش بینی اش برای پزشکان بسیار ساده بود که متاسفانه سازمان بهزیستی نسبت به آن بی توجه بود.
در ادامه خانم یزدی روایت میکند که چگونه با طی ۱۲ جلسه مشاوره در حالی که باید به صورت استاندارد ۳۰ جلسه برای مشاوره طی میشد فرزند به آنها داده شد و در طی این چهارو نیم سال حتی یک بار مددکاران بهزیستی برای بررسی وضعیت پناه به منزل او مراجعه نکردند و صرفا با ارسال فیلم در واتساپ وضعیت پناه را گزارش داده است.
مهاجرت و هزینههای سنگین درمان اتیسم
داستان از جایی شروع میشود که خانم یزدی پس از پیگیریهای متعدد، در درمان پناه میکوشد، اما بلافاصله مشکلات شروع میشود. او برای درمان پناه به تهران مهاجرت میکند پس از انتقال به تهران و پیگیری درمانهای مختلف، پناه از لحاظ روانی و رفتاری تغییراتی داشت که تشخیص قطعی اوتیسم برای او داده شد. در این میان همسر خانم یزدی با فشارهای زیادی که از لحاظ روحی و مالی تحمل میکند نمیتواند در ادامه مسیر با او همراه باشد بنابراین متارکه میکند و خانم یزدی با سرپرستی دو فرزند راه خود را ادامه میدهد.
خانم یزدی با نارضایتی از حمایتهای ناکافی از سوی بهزیستی در این مسیر، اشاره میکند که هیچ کمکی از طرف این نهاد در زمینه مشاوره یا حتی پیگیری مددکاری در این سالها صورت نگرفته است. در نهایت، در شرایطی که هزینههای درمان پناه بسیار سنگین شده بود، خانم یزدی تصمیم به فسخ فرزندخواندگی میگیرد. در این مدت او و همسرش با مشکلات مالی و روانی بسیاری دست و پنجه نرم کردند.
او در حال حاضر نگران وضعیت پناه در مرکز نگهداری شیرخوارگاه آمنه است و با توجه به اینکه این کودک باید هر چه زودتر جانمایی شود خواستار رسیدگی به این وضعیت است. او میگوید در این مدت یعنی از تاریخ ۷/۹/۱۴۰۳ اجازه ملاقات پناه به سختی به او داده شود و حتی برای دیدار او مجبور به طی مراحل قضایی شده در حالی که او مادر غیر زیستی پناه است و از نوزادی تا این سن او را بزرگ کرده و در شرایطی که ناخواسته بوده او را به سازمان واگذار کرده است.
این داستان نمایانگر مشکلات بزرگ در سیستمهای حمایتی است و به روشنی نشان میدهد که برای مراقبت از کودکان نیازمند، سیستمهای دولتی باید به تعهدات خود بهطور جدیتر عمل کنند. اهمیت شفافیت اطلاعات، پیگیریهای دقیق و کمکهای روانی و مالی در روند فرزندپذیری و نگهداری از کودکان با نیازهای خاص میگوید.
این روایت تلخ، اما آموزنده از چالشها و سختیهایی است که یک مادر فرزندپذیر باید با آنها دست و پنجه نرم کند تا آیندهای بهتر برای فرزند خود فراهم کند.
مشکلات فرزندخواندگی و بیتوجهی به شرایط خانوادههای میزبان
فاطمه قاسمزاده، مشاور، پژوهشگر و دکترای روانشناسی، در خصوص مشکلات موجود در فرآیند فرزندخواندگی و بیتوجهی سازمان بهزیستی به شرایط خانوادههای میزبان، به اظهار نگرانی پرداخت. او که عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان و مشاور موسسه مادران امروز نیز است، در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی رکنا گفت: بسیاری از مشکلات موجود در حوزه فرزند خواندگی ناشی از کوتاهی در نظارت بر خانوادههای میزبان است. یکی از این مسائل، عدم توجه به شرایط روحی، روانی و مالی خانوادههای پذیرنده کودک است. او با بیان این که در برخی موارد، جلسات روانشناسی که به منظور ارزیابی وضعیت خانوادهها برگزار میشود، تنها به صورت سطحی برگزار شده و بسیاری از خانوادهها از شرکت در تمام جلسات غافل میمانند، به اهمیت این جلسات برای تضمین آینده کودکان تاکید کرد.
او همچنین به نگرانکننده بودن شرایط فرزندخواندگان در برخی خانوادهها مانند فرزند خوانده ۱۱ ساله در کاشمر و پناه اشاره کرد و گفت: «در موردی که بررسی کردیم، حتی پس از چهار سال زندگی کودک در خانهای که شرایط مناسب نداشت، هیچ مددکاری برای ارزیابی وضعیت کودک به خانه مراجعه نکرده بود. تنها از خانواده خواسته میشد که فیلمی از کودک بگیرند تا نشان دهند شرایط استاندارد رعایت میشود.» این وضعیت، به گفته وی، نشاندهنده بیتوجهی جدی سازمان بهزیستی به مشکلات و نیازهای این کودکان است.
کمبود منابع مالی سازمان بهزیستی
مشاور موسسه مادران امروز همچنین با اشاره به مشکلات ناشی از کمبود بودجه در سازمان بهزیستی، گفت: این مشکلات باعث شده است که نظارت و ارزیابی خانوادههای میزبان به درستی انجام نشود و مسئولان این سازمان به صورت غیرمؤثر عمل کنند.
او افزود: «به نظر میرسد این مشکل به دلیل کمبود منابع مالی است که برخی از وظایف نظارتی به درستی انجام نمیشود. این مسائل، به ویژه در زمینه فرزندخواندگی، به شدت باید مورد توجه قرار گیرند.»
دکتر قاسمزاده همچنین به یکی دیگر از مشکلات موجود در نحوه نگهداری کودکان دارای معلولیت اشاره کرد. او با انتقاد از شیوههای فعلی نگهداری این کودکان در کنار کودکان سالم، گفت: «در گذشته نیز اعتراضاتی در این زمینه مطرح شده بود. به نظر من، جداسازی این کودکان نه تنها الزامی است، بلکه به رشد و شکوفایی آنها کمک میکند. نباید بچههای دارای مشکلات خاص را در کنار دیگر کودکان قرار داد، زیرا هر یک از آنها به شیوههای خاص خود نیاز دارند.»
یکی از نکات مهمی که قاسمزاده در این گفتوگو مطرح کرد، توجه به شرایط روحی روانی خانوادههای میزبان بود. او بر این نکته تأکید کرد که باید فرآیندهای ارزیابی خانوادهها بهطور دقیق و با دقت بیشتری انجام شود. «این مسئله که برخی خانوادهها بدون ارزیابی دقیق به کودک سپرده میشوند، میتواند به بحرانهای جدی برای کودک و خانوادههای میزبان منجر شود.»
لزوم توجه سازمانهای نظارتی به موضوع فرزندخواندگی در ایران
این مشاور برجسته در پایان پیشنهاد کرد:کارزارهایی برای تحت فشار قرار دادن سازمانهای دولتی و مسئولان برای ارتقای فرآیند نظارت و ارزیابی بر خانوادههای میزبان و بهزیستی ایجاد شود. او همچنین افزود که باید این فرآیندها به گونهای بهبود یابند که حقوق کودکان حفظ شود و دیگر شاهد بروز چنین مشکلاتی نباشیم.
«در نهایت، دکتر قاسمزاده از تمامی گروههای اجتماعی خواست تا در این زمینه فعالانه وارد عمل شوند و از طریق امضا کارزارها و ارسال نامهها به مسئولان، فشار لازم را برای بهبود وضعیت کودکان فرزندخوانده وارد کنند.»
با توجه به نگرانیها و پیشنهادات فاطمه قاسمزاده، به نظر میرسد که نیاز به بازنگری جدی در فرآیند فرزندخواندگی و نظارت بر خانوادههای میزبان احساس میشود. این مسائل نه تنها به سلامت روانی کودکان آسیب میزند، بلکه میتواند تأثیرات منفی زیادی بر آینده آنها داشته باشد.