تجارت مرگ؛ داستان فروش اجساد مومیایی در خیابانهای مصر
رویداد۲۴ | تصور کنید در کوچههای پرغبار و پیچدرپیچ قاهره در سال ۱۸۶۵ قدم میزنید. فروشندهای، با مومیاییهای واقعی مصر باستان بر دوش، توجه شما را جلب میکند و با چهرهای مصمم شما را به خرید فرا میخواند. این تصویر، که شاید در نگاه اول شبیه به صحنهای از یک فیلم تاریخی باشد، واقعیتی تلخ و حیرتانگیز از تجارت آثار باستانی است که روزگاری در مصر رخ میداد. اما چرا مومیاییها، این نمادهای اسرارآمیز و پررمز و راز تمدن مصر، به چنین سرنوشت عجیبی دچار شدند؟
این داستان پرهیجان، شما را به سفری در زمان میبرد؛ سفری که همزمان پر از حیرت، غم و شگفتی است.
مصر باستان: دنیایی از راز و جادو
مومیایی کردن مردگان در مصر باستان یکی از پیچیدهترین و پر رمز و رازترین فرآیندهای تدفین در تاریخ تمدن بشری است که ریشه در باورهای مذهبی عمیق مصریان به جاودانگی و حیات پس از مرگ داشت. مصریان بر این باور بودند که بدن انسان باید پس از مرگ حفظ شود تا روح بتواند به زندگی خود در جهان دیگر ادامه دهد. این اعتقاد به ارتباط میان جسم و روح، اساس فرآیند مومیاییسازی را تشکیل میداد. فرآیند مومیایی کردن شامل چند مرحله دقیق و منظم بود که هدف آن جلوگیری از فساد و تجزیه بدن بود. ابتدا اندامهای داخلی مانند معده، رودهها، ششها و کبد از بدن خارج میشدند، زیرا این اندامها سریعتر از سایر قسمتهای بدن دچار فساد میشدند. این اندامها در ظروف خاصی به نام "کانپیک جار" نگهداری میشدند که هرکدام به یکی از چهار خدای محافظ تعلق داشتند. مغز معمولاً از طریق سوراخهای بینی به وسیله ابزارهای خاص خارج میشد، اما قلب که در باور مصریان مرکز هوش و احساسات بود، اغلب در بدن باقی میماند. پس از این مرحله، بدن با استفاده از مادهای به نام "ناترون" که ترکیبی از نمک و مواد معدنی بود، خشک میشد. این ماده تمام رطوبت بدن را جذب کرده و مانع از رشد باکتریها میشد. فرآیند خشک شدن معمولاً حدود ۴۰ روز طول میکشید. پس از خشک شدن کامل بدن، پوست و اعضای باقیمانده با روغنها و مواد معطر آغشته میشدند تا نرمی و انعطافپذیری خود را حفظ کنند. در نهایت، بدن با نوارهای کتانی باریک و به صورت لایهلایه پیچیده میشد. هر لایه با طلسمها و نوشتههای مقدس همراه بود تا از روح در سفر به جهان دیگر محافظت کند. در طول این فرآیند، کاهنان مذهبی با اجرای آیینهای خاص و خواندن دعاها، نقش مهمی در تضمین انتقال امن روح به دنیای پس از مرگ ایفا میکردند. مومیایی آمادهشده معمولاً در تابوتهای چوبی یا سنگی قرار میگرفت که با نقوش و نوشتههای مذهبی تزئین شده بود. این تابوتها سپس در مقبرههای پیچیده و پرجزئیات که اغلب حاوی اشیای قیمتی، غذا و ابزارهای روزمره بودند، قرار داده میشدند. این مقبرهها به گونهای طراحی شده بودند که نیازهای متوفی در جهان دیگر را تأمین کنند. فرآیند مومیاییسازی در مصر باستان نه تنها بازتابدهنده دانش پیشرفته پزشکی و شیمیایی آنان بود، بلکه نشاندهنده اهمیت باورهای مذهبی و ارزشهای فرهنگی در حفظ هویت و جاودانگی انسان نیز محسوب میشد.
مصریان میخواستند بدن مردگانشان برای همیشه سالم بماند تا در دنیای دیگر به زندگی ادامه دهند. اما این نمادهای ابدیت، در قرن نوزدهم به ابزاری برای کنجکاوی اروپاییها و تجارت سودآور تبدیل شدند.
اروپا و اشتیاق به کشف اسرار مصر
در قرن نوزدهم، همزمان با اوجگیری عصر روشنگری و انقلاب صنعتی، اروپا شاهد افزایش چشمگیر علاقه به تاریخ، باستانشناسی و فرهنگهای شرقی بود. در این میان، تمدن مصر باستان با اهرام شگفتانگیز، معابد عظیم و مومیاییهای اسرارآمیز، توجه خاصی را به خود جلب کرد. این علاقهمندی، که بعدها به عنوان "مصرگرایی" (Egyptomania) شناخته شد، از ترکیب دانش علمی، کنجکاوی فرهنگی و خرافات شکل گرفت و به یکی از جذابترین پدیدههای فرهنگی آن زمان تبدیل شد.
اشتیاق اروپاییان به آثار باستانی مصر، تا حد زیادی با اکتشافات برجستهای، چون کشف سنگ روزتا در سال ۱۷۹۹ توسط نیروهای ناپلئون و رمزگشایی زبان هیروگلیف توسط ژان-فرانسوا شامپولیون در سال ۱۸۲۲ تقویت شد. این کشفیات، که دروازهای تازه به سوی درک تمدن مصر گشودند، موجی از علاقه به حفاریهای باستانشناسی و جمعآوری آثار فرهنگی را در میان دانشمندان، ماجراجویان و حتی شهروندان عادی اروپا به راه انداختند. مصر، با میراث عظیم خود، به نمادی از رمز و راز و دانش از دسترفته تبدیل شد که اروپاییان مشتاق کشف و تصاحب آن بودند.
این اشتیاق، اما تنها به کشف علمی محدود نبود و گاه به جنبههای خرافی نیز کشیده میشد. بسیاری از اروپاییان بر این باور بودند که مومیاییهای مصر حامل قدرتهای جادویی یا ماورایی هستند. این خرافات به شکلهای گوناگون در میان مردم رواج داشت؛ از جمله اینکه پودر مومیایی میتواند بیماریها را شفا دهد یا برخورد با آنها میتواند خوششانسی به همراه آورد. حتی برخی از پزشکان اروپایی، پودر مومیایی را به عنوان دارو برای درمان بیماریهای مختلف تجویز میکردند. این باورها، که پایهای علمی نداشتند، ریشه در علاقه اروپاییان به کشف اسرار ناشناخته و تمایل به بهرهبرداری از آنها داشت.
یکی دیگر از جنبههای خرافی رایج، "نفرین مومیاییها" بود. پس از کشف و باز کردن مقبرههای فراعنه، شایعاتی درباره نفرینهایی که ممکن است به کسانی که مقبرهها را دستکاری کنند آسیب برساند، در میان مردم اروپا منتشر شد. این داستانها، که بعدها به افسانههای عامهپسند تبدیل شدند، ریشه در فرهنگ عامیانه و ترس از ناشناختهها داشتند. مشهورترین نمونه از این داستانها، مربوط به کشف مقبره توتعنخآمون در سال ۱۹۲۲ و مرگ مشکوک برخی از اعضای تیم کاوش بود که به نفرین فراعنه نسبت داده شد. هرچند بعدها دانشمندان تلاش کردند این حوادث را با دلایل طبیعی مانند عفونتهای باکتریایی یا قرار گرفتن در معرض گازهای سمی توضیح دهند، اما این داستانها همچنان در میان مردم محبوبیت خود را حفظ کردند.
علاوه بر خرافات، علاقه اروپاییان به مصر باستان تأثیرات فرهنگی و هنری گستردهای نیز داشت. سبکهای هنری و معماری اروپایی تحت تأثیر طرحهای مصری قرار گرفتند و نمادهایی مانند ابلیسکها و نقوش هیروگلیف در ساختمانها و اشیای تزئینی ظاهر شدند. نمایشهای عمومی باز کردن مومیاییها، که در آنها جسد مومیاییشده در برابر چشم تماشاگران باز و بررسی میشد، به یکی از سرگرمیهای محبوب محافل اشرافی تبدیل شد. این نمایشها، که اغلب بدون توجه به احترام به فرهنگ مصر برگزار میشدند، بازتابدهنده نگاه ابزاری اروپاییان به آثار باستانی بود.
تصویر مردی که در سال ۱۸۶۵ مومیایی میفروشد، نمادی از استعمار فرهنگی است؛ زمانی که اروپا نه فقط منابع طبیعی، بلکه تاریخ، هنر و هویت ملتها را نیز به تاراج میبرد. موزههای معروف امروز، مانند موزه بریتانیا و لوور، مملو از گنجینههایی هستند که از دل مقبرههای مصر خارج شدهاند. این مومیاییها و آثار باستانی، گاهی با ادعای "حفظ تاریخ" دزدیده شدند، اما حقیقت آن است که آنها بخشی از غرور و هویت ملت مصر بودند.
مومیاییها به عنوان نمایش زنده مرگ
در برخی موارد، مومیاییها حتی به نمایش عمومی گذاشته میشدند. اروپاییها بلیت میخریدند تا در مراسمی عجیب به نام "بازکردن مومیایی" شرکت کنند. در این مراسم، جسد فردی که هزاران سال پیش در مصر باستان زندگی کرده بود، در برابر چشم حضار باز و بررسی میشد. این نمایشها، به جای آنکه باعث احترام به تمدن مصر شود، تنها به کنجکاوی بیمارگونهای دامن میزد که به تخریب و تحقیر این میراث منجر شد.
تغییر تدریجی اوضاع
امروزه، جهان نگاه متفاوتی به این میراث دارد. تلاشهای بسیاری برای بازگرداندن آثار باستانی به مصر انجام شده است. دولت مصر، قوانینی سختگیرانه برای حفاظت از میراث خود وضع کرده و موفق شده بسیاری از گنجینههای خود را به خانه بازگرداند. مومیاییها دیگر به عنوان اشیای زینتی یا کنجکاوی دیده نمیشوند، بلکه به عنوان نمادهای مهمی از تاریخ بشریت شناخته میشوند.
داستان مومیاییهای فروخته شده در قرن نوزدهم، فقط درباره گذشته نیست؛ بلکه درباره ما، ارزشهایی که به آنها اعتقاد داریم و نوع نگاه ما به تاریخ و فرهنگ است. این داستان، یادآوری میکند که میراث فرهنگی، بخشی از هویت هر ملت است و بیاحترامی به آن، به معنای بیاحترامی به بشریت است.
آیا این داستان شما را شگفتزده نکرد؟ این فقط بخشی از حقایق حیرتانگیز تجارت مومیاییهاست. این تاریخ عجیب و تلخ، به ما میآموزد که برای درک گذشته، باید با احترام بیشتری به میراث فرهنگی بنگریم. پس دفعه بعد که به موزهای قدم میگذارید، به یاد آورید که هر شیء پشت ویترین، داستانی دارد؛ داستانی که شاید به تلخی تجارت مومیاییهای مصری باشد.