تاریخ انتشار: ۱۰:۰۴ - ۰۵ بهمن ۱۳۹۵

جمع‌آوری زباله‌های دریای شمال متولی ندارد/ یک قایق و موج‌موج زباله

«خب، حالا این یعنی که چی؟» ته‌لهجه شیرینش را لای صدایی خش‌دار پنهان می‌کند؛ صدایی که باد و باران و موج‌های ساحل آن را تغییر داده، سختش کرده است، درست مثل باورش به دیگران. گیلکی که حرف می‌زنم و مطمئنش می‌کنم اهل همان دریا و همان ساحل هستم که جاهایی که او قدم زده، من هم قدم زده‌ام، صدایش مهربان‌تر می‌شود.
رویداد۲۴-روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: «خب، حالا این یعنی که چی؟» ته‌لهجه شیرینش را لای صدایی خش‌دار پنهان می‌کند؛ صدایی که باد و باران و موج‌های ساحل آن را تغییر داده، سختش کرده است، درست مثل باورش به دیگران. گیلکی که حرف می‌زنم و مطمئنش می‌کنم اهل همان دریا و همان ساحل هستم که جاهایی که او قدم زده، من هم قدم زده‌ام، صدایش مهربان‌تر می‌شود.

تقصير خودشان نيست، دريا و زندگي در شهري رو به زوال به آنها ياد داده که سخت اعتماد کنند. فرزاد، دهه شصتي است، چهارشانه با پوستي آفتاب‌خورده و عضلاتي که دريا و ماهيگيري ورزيده‌شان کرده است: «بعله آباي! (معادل برادر در گيلکي)، دريا هيچي جز آشغال به ما نميده که.»

پوزخند هميشگي مردان شاکي دريا را تحويل مي‌دهد: «هه! مسافر! واسه ما که چيزي نداره.»
حکايت تورهاي خالي ماهيگيري و زباله‌هايي که از دريا به ساحل مي‌رسند، سال‌هاست مردم شمال را آزار مي‌دهند. انباشت تلي از زباله‌هاي توليدي دفع‌شده در حاشيه تالاب بي‌نظير انزلي و راهيابي اين مهمان ناخوانده به درون تالاب، آن را با وضعيت اسفناکي مواجه کرده است؛ زباله‌هايي که گفته مي‌شود بخش اعظمي از آن، سوغات ناخوشايند شهرها و روستاهاي اطراف انزلي است. شايد باورش سخت باشد اما در سه دهه اخير، عمق تالاب در برخي نقاط از 11 متر به کمتر از حتي يک متر رسيده تا اين پهنه آبي زيبا به ورطه نابودي کشيده شود. حالا اين تيتر در سايت‌هاي اينترنتي شمال کشور دست به دست مي‌شود: «براي اولين‌بار در کشور، مديريت شهري انزلي، قايق ويژه جمع‌آوري و حمل زباله تالاب را راه‌اندازي مي‌کند.»


موسوي‌فکور، سرپرست شهرداري انزلي با آب و تاب توضيح مي‌دهد: «شهرداري بندرانزلي تصميم گرفت با راه‌اندازي يک فروند قايق ويژه جمع‌آوري و حمل زباله‌هاي شناور، درباره پاکسازي تالاب انزلي در حوزه شهري اقدام مؤثري را انجام دهد.» درست خوانده‌ايد، فقط يک فروند قايق براي دريايي که تنها در يک مورد در مرداد سال 1395، محيط‌بانان آستارايي با کمک نهادهاي مردمي، دو تن زباله‌ تر و خشک را از نوار ساحلي آن جمع کردند. يکي از فعالان اجتماعي انزلي درباره اين قايق به ما گفت: «قضيه، طنز است. مي‌خواهند با اين حرف‌ها، سر مردم را شيره بمالند. با يک قايق که نمي‌شود چيزي را جمع کرد. فقط مي‌خواهند نشان دهند که دارند کاري انجام مي‌دهند.» اما آيا همه‌چيز به دولت مربوط است؟ مايي که هر هفته تقويم را ورق مي‌زنيم تا تعطيلات را پيدا کنيم و جاده شمال را در پيش بگيريم و هرچه زباله داريم، کنار ساحل جا بگذاريم. مايي که با وجود راه‌افتادن طرح‌هاي شهرداري، زباله‌هاي خود را تفکيک نمي‌کنيم؛ مايي که در حاشيه رودخانه‌ها و تالاب‌هاي بالادستي دريا، مانند گوهر‌رود و زرجوب، زباله‌هاي خود را رها مي‌کنيم و مايي که به‌جز عصبانيت و زور، هيچ مطالبه‌اي نداريم، در کجاي اين وضعيت خطرناک ايستاده‌ايم؟


پيمان بازديدي، مدير عامل مؤسسه محيط زيستي «سرزمين ايده‌آل ما» از حقوق شهروندي و مطالبه‌گرايي به ما مي‌گويد: «ما در استان گيلان، معضل مشارکت مردمي و مطالبه‌گر‌نبودن را داريم. به حقوق شهروندي خود آگاه نيستيم، چيزهايي که نياز است، مطالبه نمي‌کنيم و برعکس، به‌دنبال چيزهايي هستيم که مورد نياز نيست. مطالبه‌گري ما اصولي نيست. مطالبه‌گري، يعني مشارکت در امور. در شهرهايي مانند انزلي و رشت، علاوه بر مديريت ناصحيح با معضل همکاري‌نکردن مردم روبه‌رو هستيم. سازمان‌هاي مردم‌نهاد دستشان خالي است و ان‌جي‌اوها وجود ندارند. در سطح شهر انزلي حتي يک ان‌جي‌اوی فعال محيط‌زيستي وجود ندارد. در رشت با جمعيت بالايش، تنها سه سازمان مردم‌نهاد محيط‌ زيستي داريم. زباله، تهديدي ملي است ولي مردم به آن باور ندارند. نيروهاي مردم مديريت نمي‌شوند و اخبار، بيشتر مردم را نااميد مي‌کند.»

پیمان بازديدي که خود طرح‌ پاکسازي تالاب «عينک» رشت را با کمک مردم اجرا کرده است، درباره يک فروند قايق تالاب انزلي براي جمع‌آوري زباله مي‌گويد: «با يک قايق نمي‌شود کاري کرد اما وقتي الفباي حقوق شهروندي را بلد نيستيم، شهروندان به اعضاي شوراي شهري رأي مي‌دهند که تخصصي ندارند، مديريت شهري را نمي‌دانند و رأي‌گيري بر‌اساس قوم‌گرايي انجام مي‌شود. افراد بي‌تخصصي که برنده انتخابات مي‌شوند، مديران بي‌تخصص شهري را انتخاب مي‌کنند. درست است که اين کارها وظيفه دولت بوده اما وضعيت آن‌قدر بغرنج است که دولت به تلاش مردم نياز دارد. مردم بايد به کمک مديران بيايند. سازمان‌هاي مردم‌نهاد بايد تشکيل شوند و شلوغ‌تر از اين حرف‌ها باشند. ما حتي قانون هم داريم اما اجرا نمي‌شود و تنها شاهد نقض آن هستيم. شهرداري، قانون را اعمال نمي‌کند، زباله‌هاي شهري تفکيک نمي‌شوند و کسي براي اين مسئله جريمه نمي‌شود.

متأسفانه، انگار بايد زور بالاي سر ما باشد.» انزلي، رشت، لاهيجان، آستارا، ماسوله و همه شهرهاي گيلان به انتظار تعطيلات عيد نشسته‌اند تا چرخ اقتصاد آرام استان، اندکي تکان بخورد اما دريايي از زباله‌ها که در کنار درياي زيباي خزر تشکيل شده، وحشتي است که بايد چشم‌ها را بيشتر روي آن باز کرد. بازديدي در اين مورد مي‌گويد: «اميدوارم در انزلي و رشت هم مثل برخي ديگر از شهرهاي استان فرهنگ‌سازي شود و مردم به جاي عصبيت بيشتر به سازمان‌هاي مردم‌نهاد روي بياورند. مردم بايد خود اقدام کنند، همه‌چيز به دولت مربوط نمي‌شود و به‌تنهايي نمي‌تواند کار را انجام دهد. بايد بپرسيم خودمان کجا هستيم و حس مسئوليت را در خودمان تقويت کنيم.»

 


نظرات شما