کیمیا علیزاده: مدال گرفتم تا صبح گریه کردم/ جوایز من بزرگنمایی شد
روزنامه خبرورزشی نوشت: کیمیای علیزاده با مدال برنزش تاریخساز ورزش بانوان ایران شد، مدالی که تاکنون برای ورزش بانوان ایران به دست نیامده بود. هرچند او با طلای مسابقههای قهرمانی جهان در ردهسنی نوجوانان، برنز مسابقات قهرمانی بزرگسالان جهان و طلای گرندپریکس، بارها نام خودش را در ورزش بانوان ایران جاودانه کرده بود اما این مدال طعم دیگری برای کیمیای تکواندو داشت.
دختر ۱۸ ساله در حالی مدال برنز المپیک را به گردن آویخت که به ادعای خودش باید درد پارگی کف پا، آسیب شدید زانو و حتی شکستگی دست را تحمل میکرد و حالا به همه این مصدومیتها کاهش وزن ۱۰ کیلویی هم اضافه کنید! دختر شایسته و محجوب تکواندوی ایران سه ماه قبل، پای مصدوم خود را به تیغ جراحان سپرد تا از این درد کهنه رهایی پید ا کند. او حالا سخت تلاش میکند تا مهیای حضور در بیستوسومین دوره مسابقههای قهرمانی جهان کرهجنوبی شود و مدال برنز دوره قبل را که اتفاقاً اولین مدال بانوان تکواندوکار در پیکارهای جهانی بود به مدال طلا تبدیل کند. تنها بانوی تکواندوی ایران در المپیک ریو پس از تحویل گرفتن آپارتمان مسکونی، هدیه استانداری البرز، مسیر کرج تا تهران را طی کرد تا درگفتوگوی اختصاصی خبرورزشی شرکت کند. کیمیای علیزاده همراه زهرا سروی نایبرئیس بانوان تکواندو رودررویمان نشست و با شور و اشتیاق درباره اتفاقات خصوصی زندگیاش، المپیک، جراحی پای مصدومش و برنامههای آینده حرف زد. گفتوگوی خبرورزشی با این دختر تاریخساز ورزش بانوان ایران را که متفاوتتر از همیشه از آب درآمد را بخوانید تا بدانید این دختر برای آیندهاش چه در سر دارد.
کیمیا فرزند چندم خانواده است؟
فرزند اول هستم، یک برادر دارم که ۴ سال کوچکتر است و والیبال بازی میکند.
آیا دوران کودکیات را به یاد داری؟
دختر
کمحرف و آرامی بودم اما باشگاه رفتنها باعث شد تا رودربایستی را کنار
بگذارم و با دختران همسن و سالم ارتباط برقرار کنم. با این شرایط الان هم
شیطنت ندارم (با خنده) فقط بعضی وقتها...!
کیمیا بعد از المپیک از مصاحبه با رسانهها طفره رفت، دلیل خاصی داشت؟
صادقانه
میگویم، پس از المپیک حجم کاریام زیاد شده بود و دیگر فرصتی نداشتم که
بتوانم با همه صحبت کنم. همیشه اصحاب رسانه را یکی از همراهان خودم میدانم
و اگر نتوانستم بعد از المپیک جوابگوی آنها باشم فقط به این خاطر بود که
وقتم پر بود و دنبال مداوای مصدومیتم بودم.
روزهای دختر تاریخساز تکواندو چطور میگذرد؟
خیلی
سخت. برنامههایم بسیار فشرده است. بعد از المپیک حتی یک استراحت
کوتاهمدت هم نداشتم. سه ماه قبل مچ پایم را جراحی کردم و خدا را شکر جراحی
با موفقیت انجام شد. یک ماهی را در خانه درس خواندم تا برای امتحانات دی
ماه سال سوم دبیرستان آماده شوم. حالا هم هر روز فیزیوتراپی انجام میدهم
تا بتوانم هر چه زودتر به شرایط ایدهآل برسم و در مسابقات انتخابی تیم ملی
شرکت کنم. اگر برای مسابقات جهانی کره انتخاب شوم تمام تلاشم را میکنم تا
باز هم برای کشورم افتخارآفرین باشم.
اگر زمان به عقب بازگردد، آیا باز هم تکواندو را انتخاب میکنی؟
(با
خنده) من تکواندو را انتخاب نکردهام بلکه تکواندو من را انتخاب کرد. با
روزهای سختی که پشت سر گذاشتهام دیگر به هیچ رشتهای جز تکواندو فکر
نمیکنم چون به سختیها عادت کردهام.
دنیای کودکی کیمیا چطور بود؟
دوران
کودکیام دنیایی سرشار از روزهای خوب بود. با اینکه روزهای سختی را پشتسر
گذاشتهام اما هیچ گاه ناامید نشدم و با تمام توان به حرکتم ادامه
دادهام. افراد زیادی برای من زحمت کشیدند و در این مسیر به من کمک کردند،
خصوصاً پدر و مادرم و استاد مهرو کمرانی که واقعاً نقش پررنگی در
موفقیتهای من داشتهاند. هر زمانی که خسته شدم و پا پس کشیدم، این
عزیزان بودند که به من روحیه دانند و دوباره من را در مسیر حرکت قرار
دادند.
برنامه تو برای المپیک چه بود؟
از
اردیبهشت و بعد از مسابقات کسب سهمیه المپیک که در آنجا با مدال طلا سهمیه
گرفتم، اردوهای ما شروع شد اما کادر فنی تیم ملی تغییر کرد و مربی پایه من
استاد کمرانی که از هفت سالگی با من کار کرده بود، برای المپیک به عنوان
سرمربی انتخاب شد. واقعاً شرایط سختی داشتیم، چراکه به خاطر مصدومیتهای
کهنهای که از اردوهای قبل داشتم در انجام راحتترین تمرینات عاجز بودم.
تمرینات فنی هم که جای خود دارد و اصلاً نمیتوانستم تمرین کنم اما استادم
نحوه تمرینات را براساس نوع آسیبهای من برنامهریزی کرد تا بتوانم با
آمادگی بسیار خوبی به المپیک برسم.
تو به غیر از آسیبدیدگی کاهش وزن هم داشتی؟
نمیخواهم
حتی ثانیهای به آن دقایق فکر کنم. خیلی اذیت شدم. قبلتر هم وزن کم
میکردم اما نمیدانستم بیقاعده وزن کم کردن به مرور زمان چه بلایی سر من
آورده است. وقتی اردوی المپیک شروع شد ما یک برنامه داشتیم تا آرامآرام و
به مرور زمان وزن کم کنم اما شرایط فیزیکی من تغییر کرده بود، درصد عضلهام
بالا رفته بود و به خاطر اینکه در اردوهای قبل حین تمرین اجازه آب خوردن
نداشتیم، بدنم با کمآبی شدید مواجه شده بود. روزهای آخر هرچه میخوردم جذب
میکرد. واقعاً شرایط سخت بود و خدا را شکر روز مسابقه سر وزن رسیدم.
سختترین لحظه در المپیک چه بود؟
آن
لحظهای که مقابل تکواندوکار اسپانیایی باختم. واقعاً فکر میکردم که چهار
سال زحمتم به هدر رفته است، شبی که مدال گرفتم شب سختی بود و تا صبح گریه
کردم و فقط افسوس خوردم که میتوانستم مدال طلا بگیرم اما نشد!
با مدالهایی که گرفتهای، برای مدالآوری قانع نشدی؟
در
۱۶سالگی توانستم اولین مدال جهانی را بگیرم، ۱۸سالگی هم اولین مدال المپیک
را کسب کردم. برنامه من برای رقابتهای جهانی کره و المپیکهای بعدی است و
همانطور که گفتم به این مدالهایی که گرفتم قانع نیستم و تمام تلاش خود
را به کار میگیرم تا مدالهای خوشرنگتری را بگیرم. قطعاً برای تمام این
مسابقات برنامه دارم و در گام اول برای جهانی کره دورخیز میکنم، ضمن اینکه
اگر مصدومیتم به کلی برطرف شود نیمنگاهی هم به بازیهای کشورهای اسلامی
آذربایجان و بازیهای آسیایی ۲۰۱۸ اندونزی دارم چون هنوز برای مدالآوری
عطش دارم.
میخواهی رقابتهای جهانی کره استارت دوباره موفقیتهایت باشد؟
پس
از ۶ ماه دوری از میادین بینالمللی، به واسطه مصدومیتی که داشتم، الان
خودم را برای رقابتهای جهانی کره آماده میکنم و به خودم قول دادهام در
هر مسابقهای که شرکت میکنم با طلا برگردم. ضمن اینکه به دنبال ثبت رکورد
در تکواندوی بانوان هستم به همین خاطر نمیخواهم هیچ فرصتی را از دست بدهم
تا المپیک توکیو را هم تجربه کنم.
قصد تغییر وزن داری؟
بعد از رهایی از بند
مصدومیتها باید تمرینات را آغاز کنم اما همانند یک تازهکار... من هنوز
میتوانم سه مدال طلای تاریخساز دیگر بگیرم؛ طلای رقابتهای جهانی و طلای
بازیهای آسیایی و طلای المپیک که هنوز در ورزش بانوان ایران به دست نیامده
است. تلاش میکنم تا به این سه مهم دست پیدا کنم اما شرایطم برای المپیک
توکیو سخت است چون باید در وزن ۶۷- کیلوگرم مسابقه بدهم یعنی ۱۰ کیلوگرم از
وزن تخصصیام بالاتر.
یعنی از حالا خودت را مسافر توکیو میدانی؟
چراکه نه، من یک طلا از المپیک طلب دارم و میخواهم هر طور شده این طلبم را بگیرم.
به جز طلای جهانی و بازیهای آسیایی کیمیا چه هدف دیگری دارد؟
طلای المپیک ۲۰۲۰ توکیو و چند المپیک دیگر.
اهل آشپزی هستی؟
از آنجا که شبانهروز در اردوها
هستم و ورزش قهرمانی تمرینات سخت و نفسگیری دارد، وقتی به خانه میرسم دیگر
به هیچ چیزی فکر نمیکنم چه برسد به آشپزی. البته بعضی وقتها که در خانه
باشم علاوه بر کارهای خانه، آشپزی هم میکنم.
بهترین غذایی که تا به حال پختهای؟
(با خنده) نیمرو، املت، تخممرغ آبپز، ماکارونی، قرمه سبزی، لوبیا پلو...
به فوتبال علاقه داری؟
فقط در حد معمولی بازیهای ملی را دنبال میکنم.
اهل موسیقی هستی، چه موسیقیای؟
بله، پاپ و آهنگهای ملایم و آرام.
آهنگ چه خوانندههایی را گوش میدهی؟
مهدی احمدوند و حامد همایون.
با سینما ارتباط داری؟
بله.
آخرین فیلمی که دیدی؟
لاک قرمز
کیمیا بعد از المپیک روزهای سختی را داشت؟
بله،
روزهای عجیبی بود. بهطوری که ساعت ۱۰ صبح امتحان میدادم و به تهران
میآمدم فیزیوتراپی و آبدرمانی را پیگیری میکردم و بعد دوباره به کرج
برمیگشتم تا برای امتحان بعدی آماده شوم. خدا را شکر که امتحانات تمام شد و
دروس عمومی و تخصصی سال سوم دبیرستان را به خوبی پشتسر گذاشتم و حالا
باید برای امتحانات سال چهارم آماده شوم.
نظرت درباره پاداشهایت چیست؟
شهردار کرج ۵۰ میلیون
تومان، استاندار البرز یک واحد آپارتمان ۸۰ متری و لوازم خانگی کن،
اسپانسر من، یک خودروی پرشیا دادند اما نمیدانم چرا آنقدر جوایز من
بزرگنمایی شد. بهطوری که در ذهن مردم، کیمیا یک شخص پولدار و بدون دغدغه
است! حتی چند وقت پیش در مترو دختر کوچولویی سمت من آمد و گفت تو واقعی
هستی؟ تو در تلویزیون بودی و حالا اینجا در مترو. تو همانی هستی که مدال
گرفتی؟ تو با پاداشهایی که گرفتهای باید پورشه سوار شوی اما الان در مترو
هستی و من در جواب فقط میخندیدم.