تاریخ انتشار: ۰۹:۰۳ - ۱۷ بهمن ۱۳۹۵
گزارش رویداد۲۴، از روز ششم جشنواره فیلم فجر

شَنِل؛ یک غافلگیری دل‌نشین

شَنِل ساخته حسین کندری یکی از غافل‌گیری‌های جشنواره امسال بود. فیلم نه کارگردان مطرحی داشت و نه گروه بازیگری مشهوری. اطلاعات خاصی هم از فیلم به بیرون درز پیدا نکرده بود تا پیش زمینه‌ای در ذهن تماشاگران فیلم ایجاد کند. برای همین مخاطب فیلم بی‌واسطه با آن روبه‌رو می‌شد.
رویداد۲۴مازیار وکیلی: در روز ششم جشنواره فیلم فجر شاهد نمایش چهار فیلم در جشنواره بودیم: شَنِل(حسین کندری)، ایتالیاایتالیا(کاوه صباغ‌زاده)، دعوت‌نامه (مهرداد فرید) و ایستگاه اتمسفر(مهدی جعفری).

شَنِل ساخته حسین کندری یکی از غافل‌گیری‌های جشنواره امسال بود. فیلم نه کارگردان مطرحی داشت و نه گروه بازیگری مشهوری. اطلاعات خاصی هم از فیلم به بیرون درز پیدا نکرده بود تا پیش زمینه‌ای در ذهن تماشاگران فیلم ایجاد کند. برای همین مخاطب فیلم بی‌واسطه با آن روبه‌رو می‌شد.

این تجربه بی‌واسطه لذت تماشای فیلم را چند برابر می‌کرد. فیلم داستان پیچیده‌ای طاهر و رها است که دست تقدیر سرنوشتشان را به هم گره می‌زند.

فیلم یک تریلر خالص سینمایی است که قصه به ظاهر ساده ولی جذابش را با چنان التهابی تعریف می‌کند که تماشاگر لحظه‌ای چشم از پرده برنمی‌دارد. فضاسازی فیلم بدون این‌که با تصویر بازی عجیبی انجام دهد به شدت رعب‌آور از کار درآمده و وظیفه ایجاد التهاب را به قصه محول کرده و انصافاً قصه هم به خوبی از پس ایجاد این التهاب بر می‌آید.

از طرفی نویسنده کار به مدد شخصیت‌پردازی قدرتمند دو کاراکتر اصلی توانسته تصویر جذابی از سرشت انسان به ما نشان دهد. طاهر و صحرا در شرایطی معمولی آدم‌های بدی به نظر نمی‌رسند.

اما مشکل اصلی‌شان این است که این ظاهر معقول و حتی مظلوم صرفاً نقابی است که به صورت زده‌اند. پشت این نقاب ما با موجوداتی خطرناک و منفعت‌طلب مواجه هستیم که فقط به دنبال منافع شخصی خودشان هستند و برای به دست آوردن این منفعت شخصی به هیچکس رحم نمی‌کنند.

حتی رفقای صحرا که همدلی‌برانگیزترین کاراکترهای فیلم هستند به دنبال سوءاستفاده از موقعیت سختی هستند که صحرا در آن گرفتار آمده. جهان شَنِل جهانی به شدت تیره و تار است که در آن همه شخصیت‌ها به سوی تباهی می‌روند و از آن‌جایی که این تباهی اخلاقی است تاثیرگذاری آن ده برابر می‌شود. فیلم درباره رازها و دروغ‌های زندگی انسان‌هاست.

رازهایی که پنهان شده‌اند و دروغ‌هایی که گفته‌ می‌شوند تا خوشی‌های ما به هم نخورد. اما زمانی که موقعیت به ظاهر متعادل زندگی ما به هم می‌خورد و رازها آشکار می‌شوند و دروغ‌هایی که گفتیم برملا می‌شود، فاجعه رخ می‌دهد.

فاجعه‌ای که همه را با خود به قعر چاه تباهی می‌فرستد.  اما نمی‌توان نوشتن درباره این مطالب را به پایان برد و از بازی به شدت درخشان رضا بهبودی یاد نکرد. رضا بهبودی در این فیلم موفق می‌شود چنان هیولایی بیافریند که تا مدت‌ها ترس از او را در ذهن خواهید داشت.

بهبودی برای آفرینش چنین هیولایی کار خاصی نمی‌کند. او با نگاه بی‌احساس و لحن سردش مثل یک سرمای کشنده به جان تماشاگر رخنه می‌کند و به او این هشدار را می‌دهد که پشت نقاب هر آدمی چه موجود شریری می‌تواند وجود داشته باشد.

دومین فیلم به نمایش درآمده امروز ایتالیاایتالیا کاوه صباغ‌زاده بود. فیلمی فانتزی و رمانتیک که سعی می‌کرد در جهانی فانتزی داستان عشق نادر و بَرفا را روایت کند. مشکل ایتالیاایتالیا خیلی واضح است.

فیلم زیادی آشفته است. این درست است که در فیلم تک لحظه‌های جالبی می‌بینیم. مثل لحظه‌ای که نادر متوجه می‌شود کتابش مجوز انتشار گرفته، اما ساختار فیلم انقدر بی‌در و پیکر و باری به هر جهت است که این لحظات جذاب هم درون این ساختار اشفته گم می‌شوند.

از طرف دیگر ماجرای عشق نادر به ایتالیا که یکی از پیرنگ‌های اصلی فیلم است هم  توجیه منطقی ندارد. نادر می‌توانست عاشق هر کشور دیگری باشد بدون این‌که خللی در قصه وارد شود. اگر جای ایتالیا، آلمان، فرانسه یا برزیل را می‌گذاشتیم باز هم فرقی نمی‌کرد.

ایتالیاایتالیا یکی از شانس‌های اصلی اکران سال آینده است. فضای فانتزی و رمانتیکش بستر و زمینه را برای فروش بالای فیلم مهیا می‌کند. سارا بهرامی هم نقشش را خوب ایفا می‌کند. اما فیلم دلیل دیگری برای دوست داشتن ندارد. برای دیدن چنین فضاهایی همچنان نمونه‌های خارجی بهتری وجود دارد. ایتالیاایتالیا از آن نمونه‌ها خیلی ضعیف‌تر و دم دستی‌تر است.

فیلم سوم امروز پایان‌نامه مهرداد فرید، انقدر فیلم بدی است که نمی‌توان درباره آن اظهار نظر چندانی کرد. می‌شود در قالب چندصد کلمه ضعف‌های فیلم را نوشت. اما نوشتن این ضعف‌ها هم دردی از فیلم دوا نمی‌کند. وقتی فیلمی از یک تله‌فیلم درجه دو تلویزیونی هم ضعیف‌تر باشد و حتی نتواند یک داستان ساده تعریف کند، صحبت از سایر وجوه فیلم بی‌فایده است.

سوال اصلی را باید از مسئولین بنیاد سینمایی فارابی پرسید که چرا پول و بودجه دولتی را صرف چنین پروژه ضعیفی کرده‌اند؟ مگر در سازمانی به آن بزرگی یک گروه خبره و آگاه وجود ندارد که بر نوشته‌هایی که برای سرمایه‌گذاری پیشنهاد می‌شوند نظارت دقیق داشته باشد؟ همین قدر بدانید فیلمی که قرار بوده درباره عظمت امام رضا(ع) و مفهوم بخشش ساخته شود از بسیاری از کمدی‌های سینمای ایران خنده‌دارتر از آب درآمده و همین نکته باعث می‌شود که مدیران فارابی را ملزم بدانیم درباره علت سرمایه‌گذاریشان روی این فیلم پاسخگو باشند.

ایستگاه اتمسفر هم وضع بهتری ندارد. انقدر معمولی و کلیشه‌ای است که بلافاصله بعد از اتمام نمایش فیلم از ذهن‌ها پاک می‌شود. یک فیلم تکراری و ملالت‌بار که حتی حوصله انتقاد را هم از بیننده می‌گیرد و او را در یک بی‌حسی مطلق رها می‌کند. حداقل حسن چنین فیلمی این است که گاف‌های وحشتناک فیلمی مثل دعوت‌نامه را ندارد. 

روز ششم جشنواره، روز غافلگیری بود. غافلگیری که با شَنِل رقم خورد و ما را به روزهای بعد اُمیدوار نگه داشت. روزهایی که فیلم‌های مهم‌تری به نمایش در می‌آیند. فیلم‌هایی که شاید بتوانند گرمای بیشتری به جشنواره کم‌رونق امسال ببخشند. جشنواره‌ای که منهای دو سه فیلم پر بوده از آثاری ضعیف و سطحی و ناخوشایند.‌‌‎‌
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما