تلاش برای احیای دریاچه، بیهوده و هزینه برای احیای آن هزینه اضافی است؟
یکسال است که بودجهای به دریاچه ارومیه اختصاص نیافته و این موضوع اعضای کارگروه ملی نجات دریاچه را نگران کرده است. عیسی کلانتری، دبیر و مجری این کارگروه اگرچه به حیات دوباره دریاچه امیدوار است اما میگوید: «با دست خالی نمیتوان کاری کرد.» و «چون بودجه احیا به موقع داده نشده، دریاچه هم طبق برنامه در سال ١٤٠٢ احیا نخواهد شد.»
کلانتری در این گفتوگو از تلاشهای تیم کارگروه و برنامههای آینده ستاد و از کیفیت همکاری دیگر دستگاهها سخن میگوید و هشداری میدهد که در چند ماه اخیر بارها تکرار شده اما به نتیجه نرسیده است: «بدون منابع مالی نمیتوان انتظار داشت که دریاچه احیا شود. اگر این منابع تأمین نشود، تمام آنچه تا امروز انجام دادهایم، هیچ است.»
احیای دریاچه ارومیه کِی به سرانجام میرسد؟
در برنامه احیای دریاچه، برشهای زمانی مشخص شده است که براساس آن، سهسال نخست، به تثبیت وضع موجود دریاچه اختصاص یافت. با اجرای موفقیتآمیز همین بخش، شاهد توقف روند کاهش آب دریاچه هستیم. البته اینکه در پایان برنامه ١٠ساله تدوین شده، دریاچه در چه موقعیتی قرار خواهد گرفت، بستگی زیادی به چگونگی تأمین منابع مالی دارد و اکنون که بودجه احیا به موقع پرداخت نشده، برنامه احیا در سال ١٤٠٢ هم محقق نخواهد شد. باید گفت که اگر این روند سال آینده هم ادامه داشته باشد باز هم احیای دریاچه عقب میافتد.
از طرفی با توجه به اینکه مردم و مسئولان تا حدودی به اهمیت احیای دریاچه واقف شده اند، اگر اهداف و برنامههای کاری با محدودیت منابع مواجه نشود، میتوان با اتکا به تجربه موفقیتآمیز ٢سال اخیر، چشمانداز خوبی برای تحقق بقیه اهداف داشت. دستاورد تثبیت تئوری مخالفان احیا را به شکل کارشناسی رد کرد. البته باز هم وعده داده شده که براساس مصوبه هشتمين جلسه كارگروه ملي و دستور معاون اول رئيسجمهوری تا آخر سال ٦٠٠ميليارد تومان از بودجه موردنياز پروژهها به سازمانهاي مجري مصوبات ستاد داده بشود. در هر حال ما امید زیادی به احیای دریاچه داریم اما با دست خالی کاری نمیتوان کرد.
یعنی برنامه احیای ١٠ساله به موقع انجام نخواهد شد؟
بله، با تأمین نشدن به موقع بودجه مورد نیاز برنامه ١٠ساله در زمان خودش اجرا نخواهد شد. کارگروه ملی نجات، دریاچه را براساس برنامه در شهریورماه ١٣٩٥ به حالت تثبیت رساند. اگر مثل سال قبل بودجه برنامههای اجرایی در زمان لازم تأمین بشود، احیای کامل در سال ١٤٠٣ اتفاق خواهد افتاد.
تحقق احیای دریاچه، چقدر به شرایط وابسته است؟
میدانیم که زمان اوج منابع ارزی دولت نهم و دهم، به دریاچه ارومیه کمتوجهی شد و حالا هم محدودیت شدید منابع مالی در دولت ادامه دارد. به دلیل شدت محدودیت، بودجه فقط به موارد خیلی مهم میرسد. در فرآیند اجرایی هم مشکلی نداریم و مردم پذیرش خوبی نسبت به برنامهها دارند. اما اینکه نظام تخصیص منابع مالی، فقط حقوق کارکنان دولت را مهم بداند، خوب نیست. پس سهم مردم چه میشود؟
آیا دولت راهکار دیگری برای تأمین مالی پروژههای احیای ارومیه ندارد؟
این دیگر کاری نیست که مردم یا بخش خصوصی بتوانند سرمایه آن را تأمین کنند. در همه جای دنیا توسعه زیربنایی و اکولوژیکی برعهده دولت است. احیای دریاچه مثل سدسازی نیست که بتوان با فروش آب و برقش، سود سرمایهگذاری را تضمین کرد. حاکمیت باید هزینههای احیای دریاچه ارومیه را تأمین کند و حتی اگر لازم شد، این کار را از طریق انتشار اوراق مشارکت انجام دهد.
این وسط تأخیر در تشکیل ستاد احیا و اجرای پروژهها، چه تأثیری بر هزینههای مورد نیاز برای احیای دریاچه ارومیه برجای گذاشت؟
در ابتدا کافی بود که روند ضربه زدن به دریاچه و اضافه برداشت از منابع آبی متوقف شود اما اکنون باید پروژههای متعددی را برای احیا انجام دهیم که هزینههای چند میلیارد دلاری دارد. در سال ٨٢ بهعنوان مشاور رئیسجمهوری وقت، در نامهای به رئیس وقت سازمان محیطزیست یادآوری کردم که اگر روند برداشت کنونی از منابع آبی ادامه یابد، در سالهای ٩٠ تا ٩٥ شاهد خشک شدن دریاچه خواهیم بود. متاسفانه موضوع را جدی نگرفتند. آن زمان حجم آب دریاچه ١٥ تا ١٦میلیارد مترمکعب بود و کافی بود همین حجم را حفظ کنیم. در دوره آقای احمدینژاد، بقیه حقابه دریاچه هم تاراج شد. توسعه بیرویه کشاورزی و تکمیل سدها، ضربههای نهایی را زد. به دلیل نبود سرمایهگذاری در ارتقای راندمان آبیاری، دریاچه خالی شد. هر سال ١,٥میلیارد مترمکعب از منابع آبی این دریاچه اضافه برداشت میشد که در کنار افزایش دما و شدت گرفتن تبخیر، خشکیدن دریاچه در کمتر از ١٥سال، قابل پیشبینی بود. متاسفانه مسئولان وقت کاملاً بیتوجهی کردند درحالیکه آن موقع میتوانستیم با ٥درصد هزینه امروز احیای دریاچه، مانع خشک شدن آن شویم.
بعضی معتقدند اینها هزینه اضافی است و احیای دریاچه امکان ندارد.
هر تغییر اکولوژیکی، هزینههای گزاف اقتصادی و اجتماعی دارد. هزینههای اقتصادی در کوتاهمدت بروز مییابد ولی هزینههای اجتماعی، در میانمدت و درازمدت به هزینه اقتصادی تبدیل میشود. دریاچه به مساحت ٥هزار کیلومتر مربع، یک پیکره آبی بزرگ است. این دریاچه نقش تعدیل درجه حرارت دارد. زمستان را کمی گرمتر و تابستان را کمی خنکتر میکند. این پیکره آبی، جلوی ایجاد گرد و غبار را هم میگیرد؛ از تجزیه نور خورشید جلوگیری میکند و مانع از بین رفتن اقتصاد کشاورزی منطقه است.
خشک شدن دریاچه ارومیه، بادهای نمکی ایجاد میکند .این شرایط اگر ادامه پیدا کنند فقط در یک دهه میتواند ریشه کشاورزی منطقه را بخشکاند.
آقای دکتر روحانی گفته که دریاچه ارومیه را احیا میکنیم. این کار دستکم ١٢سال کار مداوم لازم دارد. منطقی نیست که هر سال پول داشتیم کار را دنبال کنیم و اگر پول نبود، طرح را متوقف کنیم.
همکاری قوای سهگانه با ستاد احیا چطور است؟ آیا انتظارات شما را برآورده کردهاند؟
همکاریها هنوز کامل نشده است. بعضی دستگاههای اداری با تصمیمات اشتباهشان دریاچه ارومیه را خشکاندند؛ البته با نیت خیر. جهادکشاورزی گفته کشاورزی را توسعه میدهیم تا درآمد روستاییان بالا برود و امنیت غذایی فراهم شود. اما چون نگاهشان تک بعدی بود، نتیجه خوبی نگرفتند و کارشان به قیمت کاهش عمق و مساحت دریاچه ارومیه تمام شد.
از طرفی وزارت نیرو میگوید سد میسازم تا آب بیشتری جمع شود و به مردم بدهم. اما این وسط توسعه پایدار و حیات دریاچه گم شده است.
دستگاههای اداری در ابتدا مقاومت نشان دادند و حاضر به همکاری کامل با ستاد نبودند. آن انرژی که دستگاههای اجرایی در ابتدای راه از ما گرفتند، مردم نگرفتند. همین الان برخی از دستگاههای دولتی مصوبات دولت در زمینه احیای دریاچه ارومیه را به خوبی اجرا نمیکنند. بزرگترین معضل ما دستگاههایی هستند که لازم است مسیر خود را ١٨٠ درجه عوض کنند. بعضی از آنها متاسفانه هنوز مقاومت میکنند؛ اینجا ما یا توجیهشان میکنیم یا مقاومتشان را میشکنیم. روند همکاری با قوهقضائیه خیلی خوب پیش میرود و با قضات مشکل کمتری داریم تا مدیران دولتی و اجرایی. با آغار کار مجلس جدید، عمده نمایندگان مجلس - آنها که عملکرد ستاد را دیدهاند - با ما همسو هستند.
مقامات دولتی که مانع احیای دریاچه ارومیه هستند را میتوان با قدرت متمرکز به راه درست کشاند. ولی در حوزه تعامل با مردم و سازمانهای مردم نهاد، فقط توجیه و گفتوگو اثر دارد. برای این گروه چه کردهاید؟
با دانشگاهها، سازمانهای مردم نهاد و شوراها، ارتباط کاری صمیمانهای داریم. تاکنون ٤٠ جلسه عمومی داشتهایم که مردم هم در آن حضور جدی داشتهاند. ابهام در آغاز راه زیاد بود. کشاورزانی بودند که میپرسیدند چرا میخواهید آب را از ما بگیرید و به دریاچه بریزید؟ انتظار نداشتیم که آنها سواد اکولوژیک و آیندهپژوهی داشته باشند. آن زمان فکر میکردیم مذاکره با این افراد سخت باشد ولی در عمل اینطور نبود. مردم منطقه به خوبی توجیه شدهاند و در انتخابات اخیر مجلس هم به مخالفان احیای ارومیه رأی ندادند. تشکلها هم در این مسیر کمک خوبی بودند. این وسط ما هم سعی کردیم که بدقول نباشیم و هرجا حرفی میزنیم، پای آن بایستیم.