مسیح مهاجری:
جفاهایی به آیتالله هاشمی شد که نمیتوان گفت
آیتالله هاشمی در اوج مظلومیت از دنیا رفت، افراد بسیاری به اصول، احکام و شرایط حریت نظام جمهوری اسلامی ایران پشت پا زدند و به ایشان تهمتهای ناروایی نسبت دادند.
رویداد۲۴- مسیح مهاجری میگوید: جایگاه آقای هاشمی رفسنجانی نزد امام خمینی بسیار بالا بود، در دوران دفاع مقدس وقتی آیتالله هاشمی به جبههها سرکشی میکرد امام ضمن سراغ از وی برای سلامتی ایشان نذر میکرد؛ مظلومیت آقای هاشمی این بود که افراد متدین از روی عدم شناخت، به او تهمت میزدند و تخریبش میکردند و علیه او سمپاشی میکردند. مظلومیت بالاتر آقای هاشمی رفسنجانی این بود و هنوز هم هست که جفاهایی به او شد که نمیتوان گفت.
«شفقنا» نوشته است: ۴۰ روز از نبود مردی موفق و تأثیرگذار در عرصههای مختلف تاریخ معاصر ایران میگذرد؛ مردی که در هوش سیاسی بینظیر بود و بهحق، کنشهای او تأثیرات تعیینکنندهای داشت.
حجتالاسلام والمسلمین مسیح مهاجری از یاران دیرین و نزدیک و همچنین مشاور آیتالله هاشمی رفسنجانی در دوران ریاست جمهوری او بود و اکنون مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی است؛ مسیح مهاجری از تهمتهایی که عدهای علیه اشخاص مطرح میکنند، گله دارد و میگوید: آیتالله هاشمی در اوج مظلومیت از دنیا رفت، افراد بسیاری به اصول، احکام و شرایط حریت نظام جمهوری اسلامی ایران پشت پا زدند و به ایشان تهمتهای ناروایی نسبت دادند. هرچند هوشیاری و صبوری آیتالله هاشمی توطئه این افراد را به خودشان برگرداند، اما صدمه روحی و جسمی زیادی به این مرد بزرگ وارد شد.
او معتقد است: همچنان نیز برخی از افراد جامعه به اصول و احکام آزادی پایبند نیستند و هر حرف و تهمتی را به ناروا مطرح میکنند و این عمل نشانه این است که این افراد دارای استحقاق و استبداد هستند؛ با شناختی که از آیتالله هاشمی رفسنجانی دارم وی همه آنهایی را که به ناحق علیه وی مطالبی به زبان آوردهاند را میبخشد ولی باید درس بگیریم و دوباره به ناحق علیه کسی صحبت نکنیم، زیرا هنوز نیز از این قبیل شخصیتها در کشور داریم که در اظهارنظر در مورد آنها باید دقت کافی داشته باشیم.
مهاجری اظهار میکند: هاشمی رفسنجانی همواره در محافل سیاسی و خصوصی از رهبری حمایت کرد و چه در دوران ریاست جمهوری و چه بعد از آن در مواردی که با رهبری اختلاف نظر داشتند، ساعتها با یکدیگر به مباحثه مینشستند و در صورتی که قانع نمیشد با این برهان که آیتالله خامنهای رهبر است موضوع مورد اختلاف خود با رهبری را میپذیرفت و به آن عمل میکرد.
مسیح مهاجری حضور گسترده مردم در مراسم تشییع پیکر و رحلت آیتالله هاشمی رفسنجانی را نتیجه صبری میداند که آقای هاشمی رفسنجانی برای حفظ انقلاب و نظام کردند.
متن گفتوگوی «شفقنا» با حجتالاسلام والمسلمین مسیح مهاجری را میخوانید:
* یکی از گمانهزنیها و صحبتهایی که بسیار تکرار شد، این بود که رهبری و آیتالله هاشمی رفسنجانی بر سر مسائلی از سال ۸۸ به بعد، با یکدیگر دچار مشکل شدند. در خصوص چنین اختلافی که عدهای آن را مطرح کردند، اطلاعی دارید؟
اختلافی بین آیتالله هاشمی رفسنجانی با رهبری نبود؛ آیتالله هاشمی رفسنجانی همواره در محافل سیاسی و خصوصی از رهبری حمایت کرد او در اوج مظلومیت هیچگاه زبان به گلایه در انظار عمومی به صورتی که نظام، انقلاب و رهبری خدشهای وارد شود، نگشود. او همواره رهبری را جان خود میدانست و در جلسات خصوصی که با او داشتیم، همواره مدافع نظام، رهبری و ولایت فقیه بوده و رعایت اصول را کرد؛ رهبری هم به ایشان علاقه ویژهای داشت، انتخاب ایشان به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از سوی رهبری نشاندهنده درایت رهبری و پایبندی و جایگاه ارزشمند آیتالله هاشمی به نظام بوده است، این شخصیت برجسته انقلاب تا آخرین لحظه عمر خود با همه توان پای انقلاب ایستاد.
نکته دیگری که میتواند نشانه حمایت آیتالله هاشمی رفسنجانی از رهبری باشد، مربوط به سفر آیتالله هاشمی رفسنجانی به عراق و دیدار با آیتالله سیستانی است، در ابتدای این دیدار رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام از عملکرد آیتالله سیستانی در عراق تشکر میکنند. آیتالله سیستانی به رسم همه علماً که خودشان را هیچکاره میدانند و به قول معروف شکستهنفسی میکنند در جواب گفتند: همه کارهای عراق دست شماست شما باید ائتلاف را حفظ کنید من که کارهای نیستم و اینجا چیزی دست من نیست اختیاردار من نیستم. آقای هاشمی رفسنجانی گفتند: بله شما قانوناً اختیاری ندارید ولی نفوذتان زیاد است و میتوانید کارهای فوق قانون انجام بدهید و مردم عراق و مسئولین هم از شما اطاعت میکنند. پیدا بود که آیتالله قصد ندارند به این بحث تن بدهند و میخواهند موضوع را عوض کنند. لذا در جواب گفتند: شما اگر خودتان در ایران متحد باشید همه مشکلات حل خواهد شد. آقای هاشمی رفسنجانی گفتند: ما اختلاف نداریم. من و رهبری با هم خیلی خوب هستیم و هیچ مشکلی نداریم. البته گاهی اختلاف نظرهایی پیش میآید ولی هر جا نتوانیم حل کنیم من کوتاه میآیم و از ایشان تبعیت میکنم.
* هیچ اختلاف نظری وجود نداشت؟
هاشمیرفسنجانی چه در دوران ریاستجمهوری و چه بعد از آن در مواردی که با رهبری اختلاف نظر داشتند، ساعتها با یکدیگر به مباحثه مینشستند و در صورتی که قانع نمیشد با این برهان که آیتالله خامنهای رهبر است، موضوع مورد اختلاف خود با رهبری را میپذیرفت و به آن عمل میکرد. با چنین رویکردی که هاشمی داشت، نمیتوانیم ادعا کنیم که وی با رهبر معظم انقلاب زاویه داشت.
غیر از شهادتهایی که مقام معظم رهبری در موارد مختلف در مورد ایشان دادند و نشاندهنده ارادت ایشان به رهبری بود، بنده نیز نکتههایی در این مورد دارم که عرض میکنم. یکی از این موارد هنگامی بود که حضرت آیتالله فاضل لنکرانی از دنیا رفتند؛ بعد از درگذشت ایشان ما به این فکر افتادیم که بعد از ایشان در قم باید مرجع تقلیدی باشد که از انقلاب و نظام حمایت کند. به همین خاطر من و چند نفر از دوستان خدمت آقای هاشمی رفسنجانی رفتیم که از جمله این دوستان آقایان دری نجفآبادی، دکتر احمد احمدی و جعفری گیلانی بودند. من از آیتالله هاشمی پرسیدم به نظر شما در قم چه کسی باید به عنوان یک مرجع تقلید مطرح شود که مانند آیتالله فاضل لنکرانی از انقلاب اسلامی دفاع کند و ما او را تبلیغ کنیم و به مردم بشناسانیم؟ ایشان گفتند آیتالله خامنهای، من گفتم ایشان به جای خود، ما میخواهیم برای ایشان در حوزه حامی پیدا کنیم، آیتالله هاشمی باز گفتند آقا، (ایشان مقام رهبری را از همان دوران آقا خطاب میکردند). باز برای بار سوم من تکرار کردم که مثل این که توجه نکردید، منظور ما این است که علاوه بر ایشان در قم کسی را به ما بگویید که حامی رهبری، نظام و انقلاب باشد و ما او را به مردم معرفی کنیم. باز هم برای بار سوم فرمودند آقا، شما ببینید که این علاقه تا چه حد بود.
* علاوه بر اینکه عدهای صحبت از اختلاف میان رهبری و آیتالله هاشمی رفسنجانی میکردند، نسبتهایی هم درخصوص زاویهدار بودن آیتالله هاشمی رفسنجانی با سپاه و بسیج مطرح کردند و شاید هنوز هم این صحبتها مطرح است.
من و آقای هاشمی هر هفته یک ساعت در مورد همه مسائل صحبت میکردیم، نظرش در مورد سپاه را اینگونه دیدم که سپاه نور چشم ایشان است، در زمان جنگ عدهای با قدرت در مقابل سپاه ایستادند که قد علم نکند، اما هاشمی از سپاه حمایت جانانه کرد. آیتالله هاشمی رفسنجانی بسیج را نیز دست راست خود میدانست، در شرایطی که عدهای دنبال تخریب جایگاه سپاه بودند، سپاه را در اوج عزت و اقتدار میخواست. آقای هاشمی رفنسجانی این موارد را چندین بار در مجالس خصوصی و عمومی مطرح کرد.
* پس علت نسبتهایی که در این زمینهها به آیتالله هاشمی رفسنجانی داده شده را چه میدانید؟ ایشان فرد انقلابی بودند و برای این انقلاب بسیار زحمت کشیدند، سخت است باور اینکه عدهای از بطن همین انقلاب، علیه فردی انقلابی اقدام کردند.
متأسفانه عدهای در جامعه بدون در نظر گرفتن هیچ اصولی هر حرف و تهمتی را علیه اشخاص و ایشان مطرح میکردند، علیرغم اینکه بیشترین تهمتها علیه آیتالله هاشمی رفسنجانی به ناحق روا داشته شد، همچنان نیز برخی از افراد جامعه به اصول و احکام آزادی پایبند نیستند و هر حرف و تهمتی را به ناروا مطرح میکنند و این عمل نشانه این است که این افراد دارای استحقاق و استبداد هستند؛ اگر به شرایط آزادی پایبندی نشان ندهیم بردگی، استبداد و استعمار به سراغ ما میآید و به وضعیت گذشته برمیگردیم.
* واکنش آیتالله هاشمی رفسنجانی در برابر این افراد به چه صورت بود؟
هوشیاری و صبوری آیتالله هاشمی بسیاری از توطئهها را خنثی کرد، این شخصیت بلند نظر و هوشیار هیچگاه در مقام پاسخگویی و دفاع بر نیامد و سکوت کرد. آیتالله هاشمی رفسنجانی مرد عمل و نیک کردار بود، با روی گشاده با مخالفان خود نیز حشر و نشر داشت. آیتالله هاشمی با قلب سلیم آغوشش را برای مخالفان باز میکرد و با روی گشاده آنها را میپذیرفت، با شناختی که از آیتالله هاشمیرفسنجانی دارم وی همه آنهایی را که به ناحق علیه وی مطالبی به زبان آوردهاند را میبخشد ولی باید درس بگیریم و دوباره به ناحق علیه کسی صحبت نکنیم زیرا هنوز نیز از این قبیل شخصیتها در کشور داریم که در اظهارنظر درمورد آنها باید دقت کافی داشته باشیم.
* یکی دیگر از مسایلی که بسیار در مورد آن صحبت شده نوع زندگی آیتالله هاشمی رفسنجانی است. گرچه فرزند بزرگ ایشان آقای محسن هاشمی در مورد میزان دارایی ایشان تلویحاً در صدا و سیما توضیحاتی داد، اما همچنان این صحبتها شنیده میشود.
سادهزیستی یکی از ویژگیهای آیتالله هاشمی رفسنجانی بود. عدهای همواره تلاش میکردند آیتالله هاشمی رفسنجانی را مروج اشرافیگری در کشور جلوه دهند، اینکه گفتند ایشان در دل جنگل و کوه منطقه زیبای کلاردشت در استان مازندران ویلای میلیاردی دارد، تهمتی بیش نبوده است. آیتالله هاشمی در اوج مظلومیت از دنیا رفت، افراد بسیاری به اصول، احکام و شرایط حریت نظام جمهوری اسلامی ایران پشت پا زدند و به ایشان تهمتهای ناروایی نسبت دادند. هر چند هوشیاری و صبوری آیتالله هاشمی توطئه این افراد را به خودشان برگرداند، اما صدمه روحی و جسمی زیادی به این مرد بزرگ وارد شد. آیتالله هاشمی رفسنجانی با صبوری و درایت و خدمت صادقانه به مردم و نظام، داغ بزرگی را بر دل قدرتطلبان فرصتطلب گذاشت.
* پس از درگذشت آیتالله هاشمی رفسنجانی بارها در صحبتهایتان از جمله «هاشمی مظلومتر از شهید بهشتی بود» استفاده کردید و همچنین این بار نیز بسیار اشاره میکنید که ایشان مظلوم بودند، منظورتان چه نوع مظلومیتی است؟
مرگ ناگهانی آیتالله هاشمی نه تنها ملت ایران و جهان اسلام بلکه تمام دنیا را تکان داد ، یکی از مظلومیت آیتالله هاشمی به عنوان شخصیتی که در مجلس خبرگان رهبری بالاترین رای را از مردم شریف ایران کسب کرد ، این بود که حدود ۱۲ سال از سوی رادیو و تلویزیون بایکوت شده بود و حتی ایشان را به انگلیسی بودن متهم کردند. در حالی که آیتالله هاشمی رفسنجانی از ستونهای استوار نظام جمهوری اسلامی بود و دارای قلب سلیم و مردی، صبور، بزرگ و مظلوم بود. جایگاه آقای هاشمی رفسنجانی نزد امام خمینی بسیار بالا بود، در دوران دفاع مقدس وقتی آیتالله هاشمی به جبههها سرکشی میکرد امام ضمن سراغ از وی برای سلامتی ایشان نذر میکرد؛ مظلومیت آقای هاشمی این بود که افراد متدین از روی عدم شناخت، به او تهمت میزدند و تخریبش میکردند و علیه او سمپاشی میکردند. مظلومیت بالاتر آقای هاشمی رفسنجانی این بود و هنوز هم هست که جفاهایی به او شد که نمیتوان گفت.
* آیتالله هاشمی رفسنجانی که از ارکان نظام بود، در انتخابات سال ۹۲ در کمال نا باوری رد صلاحیت شد، درد دلی از ایشان در این برهه زمانی شنیدید؟
بعد از رد صلاحیت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ و بعد از آنکه با یک جمله آقای هاشمی رفسنجانی معادلات تغییر کرد و آقای روحانی رئیسجمهور شد، آیتالله را عامل واقعی به این آیه شریفه دیدم که «لکی لاتاسواعلی ما فاتکم ولاتفرحوا بماآتاکم (سوره حدید آیه ۲۳). همواره یکسان، صبور، با وقار، متحمل و امیدوار به فضل الهی. تمکین به قانون، احترام به حریمها و حرمتها، دلسوزی برای نظام و انقلاب و کشور و تلاش برای تقویت ولایت فقیه و شخص رهبری، از ویژگیهای این استوانه نظام در سختیها و پیروزیها و نشیبها و فرازهاست.
به جزئیات آنچه مخالفان با آقای هاشمی رفسنجانی در ماهها و به ویژه هفتهها و روزهای قبل از انتخابات هفتم اسفند کردند وارد نمیشوم ولی اشاره به سیل تهمتها، دروغها، توسل به بوق انگلیسی و مفتی دربار سعودی و استفاده از امکانات بیت المال برای از چشم مردم انداختن این عالم مجاهد و انقلابی را لازم میدانم، نه برای بازگشت به دوران رقابت بلکه فقط با این هدف که یادآور شوم عالم محضر خداست و بالاتر از محاسبات مادی ما محاسبه دیگری وجود دارد که اگر از آن غفلت کنیم چوب این غفلت را خواهیم خورد. به همین دلیل، باید از آنچه انتخابات هفتم اسفند به همه گوشزد کرد عبرت بگیریم و باور کنیم که «یدالله فوق ایدیهم». این درس، فقط برای کسانی که در انتخابات هفتم اسفند بداخلاقی کردند و چوب آن را خوردند نیست. کسانی که احساس پیروزی میکنند نیز باید به این واقعیت توجه کنند که اگر قدر نعمت را ندانند خدا آن را از آنها میگیرد. آنها نباید مغرور شوند و حتی بیش از رقبای خود باید به این واقعیت که عالم محضر خداست توجه داشته باشند و خود را به خدمت به مردم و تقویت بنیانهای اخلاقی و آرمانهای انقلابی متعهد بدانند. این، راهی است که امام خمینی پیش پای ما قرار داده است، راهی که عزت و اقتدار ما در پیمودن آنست.
در معاشرت با آیتالله هاشمی رفسنجانی دریافتم که او عالم را محضر خدا میداند، در نشیب و فرازها از خدا غافل نمیشود، جواب بداخلاقیهای بدخواهان را با بداخلاقی نمیدهد و بسیار شجاع است و در نهایت مظلومیت در کوران حوادث تند با احساس تکلیف وارد قلب حادثه میشود. یک نمونه از این شجاعت مظلومانه اینکه در هنگامه سونامی تهاجمهای سنگین روزهای قبل از انتخابات هفتم اسفند که به اومی شد، با انتشار بیانیهای تاریخی خطاب به مردم اعلام کرد: «با توکل بر خدای لایزال، اعتقاد به مبانی اسلام، تاکید بر اصول اسلامی، تعالیم اهل بیت(ع) و با اعتماد کامل به صداقت انتخاب افکار عمومی، پس از سالها مسئولیتهای انتخابی و انتصابی، یک بار دیگر – و شاید آخرین بار – خود را در معرض آرای شما مردم بزرگوار میگذارم تا هم وزن عملکرد و هم میزان درستی و نادرستی مواضع خود را در ترازوی اندیشههای عام بسنجم و هم اگر رای لازم و قانونی را برای ورود به مجلس خبرگان رهبری به دست آوردم، براساس تکالیفی که قانون اساسی به صراحت از نمایندگان این مجلس خواسته، انجام وظیفه نمایم.» تردیدی ندارم که در صدر فهرست آراء خبرگان قرار گرفتن آقای هاشمی رفسنجانی، پاسخ مناسب خدا به مظلومیت او بود و عمل به وعده قرآنی «انّ الله یدافع عن الذین آمنوا»
بعد از انتشار خبر رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی به دیدار ایشان رفتم تا به خیال خودم ایشان را دلداری بدهم، ولی او به من دلداری داد. او را با چهره خندانتر از روزهای گذشته دیدم و هنگامی که پرسیدم با این بیانصافی چه خواهید کرد؟ گفت: من با احساس وظیفه به صحنه آمده بودم و حالا وظیفه را از من ساقط کردهاند، به همین دلیل خوشحالم و احساس راحتی میکنم. این، عشق به انقلاب و نظام و کشور و مردم بود که هاشمی رفسنجانی را به قلب مردم نفوذ داد و مردم با شنیدن خبر رحلت او عشق خود را به او اینگونه نشان دادند. این واقعه مهم تاریخی باید به موافقان و مخالفان آقای هاشمی رفسنجانی درس بزرگی بدهد. درسی که موافقان باید بگیرند این است که راه او را با عشق ورزیدن به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و ملت و کشور ادامه دهند، در برابر فشارها و ناملایمات صبر و تحمل خود را بالا ببرند تا بتوانند دین خود را به آیتالله هاشمی رفسنجانی ادا کنند.
همه فکر میکردند ایشان فریاد بر میآورد، اعتراض میکند و با نفوذی که دارد، غوغائی برپا میکند. ولی در نهایت شگفتی دیدیم که حتی کوچکترین شکوهای نکرد، خم به ابرو نیاورد و به همه گفت با نظام جمهوری اسلامی نباید قهر کرد. به او گفتند انتخابات را تحریم کنید. گفت: انتخابات، آبروی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است و ما نه تنها نباید آن را تحریم کنیم بلکه باید فعالانه در آن حضور داشته باشیم.
درسی که مخالفان میتوانند بگیرند این است که با حربه تخریب و تهمت و دروغ برای همیشه خداحافظی کنند و از هر کس انتقاد میکنند، با رعایت انصاف و ضوابط دینی و اخلاقی انتقاد کنند. باب انتقاد نباید در این کشور انقلابی بسته شود، اما باید انتقادها در چارچوب دین و اخلاق باشد. همه باید با تخریب و تهمت و دروغ خداحافظی کنند و درباره دیگران با رعایت انصاف و ضوابط شرعی سخن بگویند یا بنویسند یا برنامهسازی کنند. این، یعنی درهای بداخلاقی را ببندید و درهای اخلاق را بگشائید. ما امروز دچار بحران اخلاقی هستیم. همه، بهویژه بزرگان کمک کنند بحران اخلاقی را پشت سر بگذاریم.
* چرا آیتالله هاشمی رفسنجانی این چنین در برابر تهمت های وارده از سوی مخالفان خود، سکوت کردند؟
ما همه طرفدار انقلاب هستیم، ما در دنیایی هستیم که اطراف ما جنگ است و هدف اصلی آنها ما هستیم، آمریکا همچنان دشمن بزرگ است که باید در برابرش بایستیم. هاشمی برای حفظ اتحاد و انقلاب سکوت کرد. هاشمی رفسنجانی سرباز امام حسین (ع) بود و برای پیروی از این امام بزرگ، صبر پیشه کرد. هاشمی شخصی بزرگی بود، کسانی نمیخواستند جایشان تنگ شود و در فکر کنار گذاشتن او بودند تا به قدرت بیشتری برسند، هاشمی در برابر آنان سکوت کرد چون آنها قصد داشتند او در برابر نظام و انقلاب بایستد، اما هاشمی با سکوت خود داغ بزرگی بر دل آنانی که قصد جدایی هاشمی از نظام را داشتند گذاشت و خداوند پاداش هاشمی را داد به طوری که مرگ او تمام دنیا را تکان داد.
* پس از ارتحال آیتالله هاشمی رفسنجانی رسانههای دنیا برای مخابره خبر درگذشت ایشان از تعابیری مانند «مغز متفکر خاورمیانه» یا «بزرگترین سیاستمدار خاورمیانه در عصر از دنیا رفت»؛ استفاده کردند، به نظرتان چرا چنین تعابیری برای هاشمی رفسنجانی استفاده شد؟ ایشان چه توانایی هایی داشتند و آیا این توانایی ها در میان ما مغفول ماند؟
بله! بخش علمی شخصیت ایشان و نیز جایگاه ایشان میان روحانیت مفغول مانده است. آقای هاشمی یک مجتهد مسلم و یک مفسر قوی قرآن بود. آنقدر قدرت تفسیری داشت که در زندان شاه، با آن محدودیتها و بدون برخورداری از منابع توانست تفسیر بنویسد. اکنون تفسیر راهنمای ایشان که در ۲۱ جلد منتشر شده است، یکی از بهترین تفاسیر است. علاوه براین، بر مسائل فقهی و در مسائل قرآنی هم ایشان چیره بود. در مسائل اعتقادی هم همین طور. ایشان در زندان کتابی علیه کمونیزم نوشت که یک بار در اواخر انقلاب چاب شد و اخیراً هم چاپ دوم آن منتشر شد. انگیزه چاپ دوم این کتاب نیز این بود که یکی از دانشگاههای هند از ایشان خواست مطالبی درباره کلام جدید بنویسند که ایشان این کتاب را تجدید چاپ کردند. بنابراین، آقای هاشمی هم در فقه و هم در علوم قرآنی و تفسیر و کلام و هم در سیاست سرآمد بود. در سیاست بویژه میدانید که سیاستمداری مانند هاشمی در عصر خود ندیدیم لذا رسانههای دنیا گفتند که بزرگترین سیاستمدار خاورمیانه در عصر حاضر از دنیا رفته است.
* آیتالله هاشمی رفسنجانی بهطور بسیار ناگهانی از بین ما رفتند به گونهای که اگر هم کسانی که به ایشان بد کردند قصد حلالیت داشتند، فرصت را از دست دادند، جامعه امروز از رفتاری که با هاشمی در گذشته داشته چه تجربهای برای آینده میتواند کسب کند؟
در هفته آخر حیات شهید بهشتی من در چند شهر سخنرانی کردم و منبر رفتم و از آقای بهشتی دفاع کردم. بعد از سخنان من بسیاری از جوانان پیش من می آمدند و میگفتند مواردی که گفتی را نمیدانستیم و تحت تاثیر تبلیغات علیه آقای بهشتی بودیم. آنها از من میخواستند از طرف آنها از آقای بهشتی حلالیت بطلبم. من به تهران آمدم و در همان روز هفتم تیر که بمبگذاری باعث شهادت ۷۲ تن شد، موضوع را به ایشان منتقل کردم. آیتالله بهشتی در پاسخ به من گفتند به آنها بگویید من همه آنها را بخشیدهام و فقط یک درخواست دارم و آن این که دیگر فریب تبلیغات نادرست را نخورید. آقای هاشمی نیز همین مشی را داشته و افرادی که به ایشان ظلم میکردند را بخشیده و تنها این انتظار را دارد که دیگر فریب نخوریم.
* مردم در مراسم تشیع پیکر آیتالله هاشمی رفسنجانی حضور بینظیری داشتند، علت این همه ارادت مردم به ایشان را چه میدانید؟
مردم در مراسم تشییع جنازه آیتالله هاشمی رفسنجانی از ایشان تجلیل بیسابقهای کردند و در مجالس عمومی و مردمی در شهرها و روستاهای کشور برای آیتالله هاشمی رفسنجانی برپا شده که نشان از قدرشناسی مردم نسبت به این عالم جلیل القدر دارد. حضور پرشور مردم در تشییع جنازه آیتالله هاشمی، همه را یاد تشییع امام انداخت. آیتالله رفسنجانی یک فرد معمولی در نظام نبود و بعد از پیروزی انقلاب همواره نفر دوم نظام بوده است. خداوند ایشان را با عزت از دنیا برد، همین مرگ است که مردم را تکان داد در واقع آیتالله رفسنجانی مرگ را هم مقهور خود کرد. آیتالله هاشمی رفسنجانی با صبوری و درایت و خدمت صادقانه به مردم و نظام، داغ بزرگی را بر دل قدرتطلبان فرصتطلب گذاشت. فوت ناگهانی آیتالله هاشمی رفسنجانی برای بسیاری از افراد غیر قابل باور بود. ارتحال این شخصیت برجسته انقلاب ملت ایران و جهان اسلام را تکان داد. ملت ایران در همه عرصه های این انقلاب، دفاع مقدس و مقاومت در برابر فشار و تحریم های دشمنان داخلی و خارجی هوشیارانه ایستادند، باید قدردان شخصیت های خدمتگذار انقلاب باشیم چون زحمات و تلاش های بسیاری را برای پیروزی و استحکام پایه های انقلاب کشیدند.
خیزش عمومی مردم در تکریم آیتالله هاشمی رفسنجانی از لحظه انتشار خبر رحلت ایشان تا برگزاری مراسم تشییع و تدفین و برپایی مجالس بزرگداشت و ترحیم در سراسر کشور و حتی در خارج از کشور نشان داد حربه تهمت و تخریب، کارایی ندارد و هر قدر این حربه بیشتر بکار گرفته شود، مردم بیشتر به شخصی که مورد تخریب قرار میگیرد علاقهمند میشوند. همین واقعیت درباره سانسور و بایکوت خبری نیز صادق است کما اینکه دیدیم خودداری رسانه ملی و رسانههای مجازی مخالف آیتالله هاشمی رفسنجانی طی سالهای متمادی از مطرح کردن ایشان و انتشار اخبار مربوط به ایشان و حتی اقدام به تبلیغات مسموم علیه ایشان، مردم را علاقمندتر کرد و آن همه عشق و علاقه که در مراسم تشییع و تدفین و مجالس ترحیم نشان دادند نشاندهنده همین عشق و علاقه بود. مردم در ایران، نه فقط در شهرها بلکه حتی در روستاهای دورافتاده نیز برای آقای هاشمی رفسنجانی مجالس عزاداری برگزار و در تمام این مجالس جمع کثیری از مردم شرکت کردند. مهمتر اینکه در بسیاری از این مجالس، مردم غذا توزیع کردند و مانند مجالس عزاداری امام حسین(ع) از حاضران پذیرایی کردند. اینها کارهایی است که مردم معمولی با اندک بضاعتی که دارند انجام دادند و هرچه در بساط داشتند برای نشان دادن عشق و علاقه خود به آیتالله هاشمی رفسنجانی خرج کردند.
این، نتیجه صبری است که آقای هاشمی رفسنجانی برای حفظ انقلاب و نظام کردند. بسیار اتفاق میافتاد که افرادی به این کوه صبر و تحمل و استقامت میگفتند در برابر فلان جفایی که به شما شده موضعگیری کنید، سکوت خود را بشکنید و اقدامی به عمل بیاورید، ولی آقای هاشمی رفسنجانی میگفت به خاطر انقلاب و به خاطر حفظ نظام تحمل میکنم و صبر را بر هر اقدامی ترجیح میدهم.