1460 روز با تغییراتملموس روحانی
باوجوداينکه اين دوره چهار ساله هم مثل ديگر دورهها نقاط ضعف و تاريک داشته اما با توجه به شرايط و رقباي روحاني، مردم و افکار عمومي نسبت به دورههاي پيشين هوشيارتر شدهاند و شبکههاي مجازي نهتنها در اين امر بيتأثير نيستند بلکه تأثير بسيار زيادي در آگاهسازي مردم نسبت به شرايط جامعه گذاشته است. مردمي که يک دوره هشت ساله را از سر گذراندهاند، ظاهرا با وعدهووعيدها رأي نخواهند داد. حالا کمپينهاي بسياري با عنوان تغييرات ملموس، دست اميد، تا 1400 با روحاني و... بدون هيچ منفعت گروهي از جانب ستادهاي انتخاباتي به راه افتاده تا چهار سال گذشته را با دوران هشت ساله احمدينژاد مقايسه کنند و اميد داشته باشند به بهبود شرايط. هرچند مردم از وضعيت موجود راضي نباشند اما ديگر ميدانند انتخاب بين بد و بدتر هميشه بد خواهد بود.
واکنشها به ثبتنام يک پوپوليست!
ميگفتند بقايي که براي انتخابات رياستجمهوري ثبتنام کرده در حال خروج از وزارت کشور بودند که احمدينژاد ميگويد صبر کنيد من هم بروم ثبتنام کنم و برگردم. حکايت هشت سال رياستجمهورياش هم همين بود؛ انگارنهانگار که مسئوليت يک مملکت را داشته باشد. حالا بعد از آن سالهاي سخت که از حافظه کمتر کسي پاک شده، دوباره براي رياستجمهوري ثبتنام کرده است، اينبار همراه با بقايي. با اينکه برخي پيشبيني اين اتفاق را ميکردند اما شوک ماجرا خيلي زود همه را خبردار کرد. ترس و نگراني، طنز و شوخي، تحليلهاي سياسي و گاهی خوشحالي، از واکنشهاي مردم به اين خبر بود اما در شبکههاي مجازي، واکنشها چند دسته بود: يکي افرادي که نسبت به آمدن احمدينژاد در کارزار انتخاباتي احساس ترس و نگراني داشتند. کساني که با طنز از اين موضوع ياد ميکردند. برخي نيز معتقد بودند اگر دموکراسي در کشور حاکم است، او نيز بايد بتواند ثبتنام کند. همچنين در بخشهاي ديگر، کاربران به تحليلهايي سياسي اشاره کرده بودند؛ موضوعاتي مانند نداشتن التزام عملي احمدينژاد به ولايت فقيه، تضمين صلاحيت بقايي، داغکردن شور انتخابات و... . شايد بتوان گفت ثبتنام کانديداهاي عجيبوغريب در اين چند روز به اندازه ثبتنام احمدينژاد براي مردم عجيب نباشد. «اگر احمدينژاد بيايد، ميخ آخر بر تابوت اقتصاد و فرهنگ و ايران زده ميشود»، «ميآید بهخاطر تضمين صلاحيت بقايي در شوراي نگهبان»، «به نظر من احمدينژاد از توجهِ زياد لذت ميبرد»، «فيلم انتخابات اکشن شد!»، «فقط بهاينخاطر که 500 سالِ ديگر مملکت را به عقب بکشاند؛ گراني، تورم، اختلاس و نابودي کامل». اينها بخشي از واکنشهاي مردم به ثبتنام او در انتخابات رياستجمهوري است. ثبتنام او با آن مناسبات و کليپهاي ازقبلمنتشرشده به نوعي مسخرهگرفتن نهاد رئيسجمهوري است که ميتواند نگاه به انتخابات را با اختلال مواجه کند. ترسي که امروز مردم از آمدن احمدينژاد دارند، شبيه به ترس مردم آمريکا از آمدن ترامپ است؛ يعني رواج پوپوليسم سياسي.
هواداران # رئيسي_ بيا
حمايت از آيتالله رئيسي، پيش از کانديداشدنش در دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري آغاز شد. گروهي از فعالان اجتماعي خوزستان، کمپيني با عنوان «رئيسي بيا» راه انداختند و براي حضور او در انتخابات اعلام حمايت کردند. هشتگ رئيسي بيا بهسرعت در شبکههاي اجتماعي پخش شد و بسياري از کاربران به آن واکنش نشان دادند. عکسهايي در شبکههاي اجتماعي دستبهدست ميشد که در ظاهر با مشي رفتاري و اعتقادي رئيسي در تضاد بود؛ شهرونداني با پوششهاي متفاوت و بعضا عجيب، پلاکاردهايي در دست داشتند که روي آن با فونت درشتي نوشته شده بود رئيسي بيا! در مقابل کاربراني نيز بودند که هياهو و تبليغات هواداران رئيسي را تکرار تبليغات انتخاباتي احمدينژاد ارزيابي کرده بودند و توزيع آرد تبرکشده براي شهروندان خوزستاني را با توزيع سيبزميني توسط احمدينژاد مقايسه کرده بودند. بااينحال، اين کمپين آنقدر فراگير شده که هواداران رئيسي حتي در سخنراني او در مسجد حوري تهران باوجوداينکه از انتخابات هيچ حرفي نزده بود، پلاکاردهايي با نوشته: «خدا را شکر، رئيسي آمد» در دست داشتند.
روز جمعه هم رئيسي رسما در انتخابات رياستجمهوري ثبتنام کرد و همراهان او هنگام ثبتنام در عکسهاي منتشرشده، در کنار حمايت بسياري از کاربران، صداي گروهي ديگر از کاربران شبکههاي مجازي را درآورد. پيشتر از ثبتنام رئيسي در انتخابات نيز کانال تلگرامي «رئيسي بيا» تصويري از کابينه پيشنهادي او منتشر کرده بود که بسياري از اعضاي آن، کابينه دولت احمدينژاد بودند و همين مسئله، نگراني بسياري از شهروندان را برانگيخته بود؛ کانديدايي که بهعنوان يک شوک در انتخابات معرفي شده تا رقيبي بهظاهر جدي براي روحاني باشد.