سطل زبالهای به وسعت جنگلهای شمال/جنگلهای شهرهای حاشیه خزر هنوز دفن در زبالهها
بیشترین حجم این دپو در اعماق جنگلهای سرسبز و کهن هیرکانی است؛ جایی که کمتر کسی به آنها قدم میگذارد. جنگلهایی که قرار است نفس مردم باشند اما به لطف زبالهها بهطور مستمر تحلیل میروند. علت دپو پسماند و زباله در اعماق جنگل نبود راهکاری مناسب برای دفع آن است، این تنها مردم نیستند که زباله را در طبیعت میپراکنند، بلکه حتی زبالهای که داخل زبالهدانهای شهری ریخته میشود، سرانجام با خودروهای حمل زباله از جنگل سردرمیآورد. این وضع در حالی سالهاست در جنگلهای بازمانده از دوره ژوراسیک ادامه دارد که همین دیروز مجلس شورای اسلامی قانونی برای ممنوعیت انباشت انواع زباله در معابر عمومی تصویب کرد؛ اتفاقی که شاید بعدها نگاهها را به جنگلهای شمال جلب کند
جنگل یا سطل زباله؟!
براساس آمار رسمی در
جنگلهای هیرکانی حدود ٤٢ واحد بزرگ انباشت زباله به وسعت ٣٠٠ هکتار وجود
دارد. از این تعداد، ٢٨ مرکز در جنگل، ١١ مرکز در مناطق تالابی و ٣ مرکز در
مراتع قرار دارد. انباشت زباله در جنگل سبب میشود عرصههای وسیعی از خاک
در اثر آلایندههای موجود در زبالهها توان رویش را از دست بدهد؛ همچنین
سبب تولید گازی به نام متان میشود که حریق را به جان جنگل خواهد انداخت.
از این گذشته انباشت زباله در جنگل سفرههای آب زیرزمینی و چشمهها را نیز
آلوده میکند که این امر عواقب وخیمی بر جای خواهد گذاشت. ترکیبات نیترات و
نیتریت از مهمترین آلایندههایی است که در اثر نفوذ شیرابه زبالهها،
سفرههای آب زیرزمینی و رودخانهها را آلوده میکند؛ تجمع فلزات سنگین
همچون کادمیُم، روی، مس و سرب در آبهای زیرزمینی و چشمهها نیز از دیگر
اثرات زیانبار شیرابه زبالههاست. این فلزات سنگین با برداشت آبهای
زیرزمینی برای تأمین آب شرب یا ازطریق چشمه، رودخانه و دریا وارد بدن
جانورانی مثل ماهی میشود و بهدنبال تغذیه و مصرف به بدن انسان منتقل
میشود. در میان زبالهها حتی بعضی انواع روغنهای صنعتی هم وجود دارد.
اینگونه از پسماندها را میبایست در مناطق دورافتادهای همچون بیابان و در
محیط عایق دفن کرد تا آلودگی آنها منتشر نشود، این در حالی است که اکنون
این مواد در جنگل پراکنده میشود و آلودگی آنها به خورد جانداران گوناگون
میرود.
با این تفاصیل باید فکری به حال پسماندهای تلنبارشده جنگلهای
هیرکانی کرد. یکی از راههای مهم برای دفع زباله تبدیل آن به کود پوسال یا
ورمی کمپوست است؛ این کار درباره حدود ٦٠درصد از زبالهها شدنی است و برای
الباقی آنها باید فکری دیگر کرد. پروژه مدیریت چندمنظوره جنگلهای هیرکانی
به همت دولت ایران و برنامه توسعه ملل متحد (UNDP) با حمایت تسهیلات
محیطزیست جهانی (GEF) از حدود سه سال پیش در وسعتی بالغ بر ۱۲۰هزار
هکتار و در قالب چهار حوزه پایلوت در سه استان گیلان، مازندران و گلستان
آغاز به کار کرد و از آنجا که موفقنبودن دستگاههای دولتی در حفاظت از
جنگلها به اثبات رسیده، فعالیتهای خود را بر پایه جلب مشارکت و همکاری
مردم در جنگلداری جامعهمحور استوار کرد. مسئولان این پروژه در تلاش هستند
با آموزش جوامع محلی جنگلها به آنان کمک کنند که ضمن حراست از جنگل،
بهجای اینکه هر یک از بخشها در تلاش برای بهرهبرداری حداکثری از منافع
حاصل از جنگل باشد، بر سر یک راهبرد مشترک بهعنوان مدیریت آن اکوسیستم به
توافق برسند و از آن بهرهبرداری کنند. یکی از راهبردهاي پروژه برای
مدیریت پسماند و زباله، آموزش مردم ساکن در حاشیه جنگلها برای تولید کود
کمپوست است.
عبدالکریم حسینزاده، نایبرئیس فراکسیون محیطزیست و توسعه
پایدار مجلس دهم دررابطه با آموزش مردم برای تولید کود کمپوست و پاکسازی
جنگل به «شهروند» میگوید: «قاعدتا شیوه کار پروژه مدیریت چندمنظوره
جنگلهای هیرکانی براساس الگوهای مجرّب در دنیا اتخاذ شده و دانش و مطالعات
تطبیقی پشت آن است. وقتی پروژهای جهانی باشد و آزمون و خطای خود را در
نقاط مختلف انجام داده باشد، امید بیشتری به موفقیت آن میرود.» او که
معتقد است مدیریت جامعهمحور جنگلهای هیرکانی میتواند سودی دوسر در پی
داشته باشد؛ با این شیوه هم به پایداری جنگلها کمک میشود و هم معیشت مردم
بهبود خواهد یافت، ادامه میدهد: « اگر پروژه مدیریت چندمنظوره
جنگلهای هیرکانی موفق شود مردم را به توانمندی لازم برای مدیریت بهتر
زندگی خود و جنگل برساند، تمامی شقوق توسعه پایدار محقق خواهد شد. زمانیکه
صنعتی به وجود میآید، صنایع پیرامونی خود را نیز توسعه خواهد داد.
بنابراین با توسعه تولید کود کمپوست ازطریق زبالههای جنگلهای شمال کشور
چرخ سایر صنایع نیز به حرکت درمیآید.
حسینزاده در پایان تأکید میکند
که دولت هم باید در این راستا برای مردم بومی مناطق جنگلی تسهیلاتی ببیند:
«به آنان در احداث کارخانجات تولید کود کمپوست کمک کند تا مردم هم در
کارخانه سهام داشته باشند و هم در آن مشغول کار شوند.»