نتایج کلی از نظرسنجیهای انتخاباتی
متأسفانه فقدان نهادهای نظرسنجی که مستقل از قدرت باشند و نیز عدم انتشار جزئیات نظرسنجیها موجب میشود که اعتماد کافی به نتایج بسیاری از این نظرسنجیها یا بخشی از آنها که منتشر میشوند به وجود نیاید.
رویداد۲۴_متأسفانه فقدان نهادهای نظرسنجی که مستقل از قدرت باشند و نیز عدم انتشار جزئیات نظرسنجیها موجب میشود که اعتماد کافی به نتایج بسیاری از این نظرسنجیها یا بخشی از آنها که منتشر میشوند به وجود نیاید.
عباس عبدی در ادامه در روزنامه «اعتماد» نوشت: اخیراً و پیش از مناظرهها نیز نتایج یک نظرسنجی را منتشر کردند که برمبنای آن آقای روحانی نفر اول و رئیسی دوم و قالیباف با فاصله قابل توجهی سوم بود. این نظرسنجی منتسب به یک نهاد رسانهای بود ولی هر کس که اندکی با فضای عمومی و حتی نظرسنجیهای معمول آشنا باشد میداند که این آمار و ارقام ساختگی بود. به عبارت دیگر جای آقای رئیسی و قالیباف را عوض کرده بودند، بدون اینکه به رتبه آقای روحانی دست بزنند. از این طریق میخواستند سرانجام مثلاً رقابت داخلی جمنا را به نفع خود خاتمه دهند.
پیش از این نیز اطلاع پیدا شده بود که در مواردی نظرسنجیهای اصلی را پیش خود نگه میدارند و آنچه را که منتشر میکنند با دستکاری در اعداد و ارقام انجام میدهند. این کار آنها مثل دستکاری در دماسنج است که مثلا هوای اتاق را به جای ٣٥ درجه ١٥ درجه نشان دهد، ولی واقعیت دما که سر جای خود است و با دستکاری دماسنج نمیتوان هوای اتاق را ٢٠ درجه گرم یا خنک کرد! در هر حال چنین رفتاری در ایران مرسوم است. با وجود این و براساس مجموعه دادههایی که از نظرسنجیها دریافت شده است، برخی نکات را به عنوان گزارههای کلی درباره این انتخابات تا زمان ۱۳۹۶.۲.۵ به این شرح میتوان ارایه کرد.
١- فضای انتخاباتی هنوز شکل نگرفته است. در حقیقت مردم و جامعه درک روشنی از ایدههای انتخاباتی نامزدها ندارند. دولت و نامزدهای آن وضع روشنتری دارند، چرا که کارنامه و برنامه و سیاست آن چه خوب یا بد باشد در هر حال به نسبت روشن است. ولی سایر نامزدها چنین نیستند. بدون آنکه هیچ ایده روشن و قابل دفاعی داشته باشند وارد میدان شدهاند به این امید که مردم از وضع موجود ناراضی هستند، پس به آنان رای خواهند داد. وعدههای سرخرمن آنان نتوانسته شوقی یا اعتمادی را برانگیزد. یک علت این است که این وعده تا حدی سوخته است.
علت دیگر این عدم شکلگیری فضای انتخاباتی به ساختار انتخابات مربوط میشود. برای نمونه موضوع رد و تایید صلاحیت نامزدها همیشه به عنوان یک مسأله در ذهنها است و تا هنگامی که نتایج این موضوع روشن نشود، انتخابات وارد شور و هیجان نمیشود، در حالی که انتخابات ریاستجمهوری باید چند ماه موضوع بحث عمومی باشد. تا اگر نامزدها طرح و برنامهای دارند آن را به جامعه عرضه کنند و پیرامون آن دیدگاهها فضای گفتوگو شکل بگیرد.
٢- ویژگی دیگری که درباره این انتخابات و تا این مرحله میتوان ذکر کرد، فقدان هسته مرکزی یا موتورهای انتخاباتی است. به این معنا که دادههای نظرسنجیها نشان نمیدهد که هرکدام از نامزدها توانسته باشند یک هسته مرکزی طرفدار خود را شکل داده و حمایت از آن نامزد را در اطراف خود تکثیر کنند.
به طور مشخص در سال ١٣٧٦ این هسته در فروردین ماه شکل گرفته بود، نسبت مردان جوان تحصیلکرده شهری در میان نامزد اول و دوم، حدود ٨ برابر تفاوت داشتند. این هسته توانست تا پایان انتخابات مثل آهنربا مردم زیادی را به خود جذب کند چنانچه بر اثر این جذب در روز دوم خرداد تفاوت مذکور به ٥/١ برابر کاهش یافت. در انتخابات پیش رو هنوز هسته مرکزی شکل نگرفته است، یک علت آن فقدان پیام مرکزی است پیامی که در شعارها تجلی پیدا میکند.
تاکنون هیچکدام از شعارهای داده شده، نتوانسته چنین حرکتی را ایجاد کند. شعارهای موجود فاقد مضمون بیرونی است. هرکدام را میتوان تعریف و تحلیل کرد ولی مردم و جامعه تعریف سیاسی روشنی از آن نکرده است.
٣- ویژگی دیگری که از نظرسنجیها میتوان یافت، وجود رأی منفی به نسبت بالا میان نامزدها است. این مسأله اهمیت فراوانی دارد. به عبارت دیگر نامزدها برای کسب رای نمیتوانند به ویژگیهای فردی خود چندان اتکا کنند.
آنان باید برنامهمحور باشند. اغلب مردم از روی عشق و علاقه فردی رای به کسی نخواهند داد. حتی ممکن است از یک نامزد به صفت فردی هم خوششان نیاید ولی به دلیل برنامههای او یا ترس از برنامههای بدتر، به او رأی دهند. این مسأله میتواند تا حدی مثبت تلقی شود، زیرا رای دادن مستقل از ویژگیهای فردی تلقی میشود.
برای نمونه وقتی بیمار میشویم سعی میکنیم نزد پزشکی برویم که حاذقتر و باتجربهتر است هرچند به صفت فردی انسانی جذاب یا خوشاخلاق نباشد. از این رو انتخابات ایران وارد این مرحله شده است. البته این نگرانی وجود دارد که خالی شدن سیاست از این وجه اخلاقی و انسانی؛ به مرور باعث شود که سیاست بیش از اینکه هست، غیرجذاب شود و شور و شوق کافی را در افراد برانگیخته نکند و این برای جامعه ایران یک خطر محسوب میشود که باندهای خطرناک عهدهدار سیاست آن شوند.
٤- چهارمین ویژگی که از نظرسنجیها قابل استنتاج است، گرایش مردم به مشارکت و رأی دادن است.
به یک معنا جامعه متوجه شده است که انتخابات ایران فارغ از هر ضعف و قوت آن، موضوعی جدی است و بر زندگی آنان اثرگذار است و انتخابات به عنوان یک نهاد جا افتاده است و ضعفهای آن را هم در مسیر حضور و مشارکت میتوان حل کرد و نه قهر و بیتفاوتی و این نکته مهمی است که همه را نسبت به آینده امیدوار میکند.