پاسخ های صریح موسوی خوئینی از کارشکنی در رأی مردم تا تسخیر سفارت
رویداد۲۴-آیتاللهسیدمحمدموسویخویینی گویی تصمیم دارد بار دیگر در عرصه عمومی حضور یابد. او که پس از تجربه روزنامه سلام و توقیف فوری سایت خبری مجمع روحانیون مبارز در سالهای گذشته قید رسانهها را زده بود اینبار تصمیم گرفته تا در کانال تلگرامی خود با مردم سخن بگوید. بهانهاش طرح سوالاتی از سوی یک کاربرگمنام است.سوالاتی صریح که سالها محور تهمتها و افتراها به جریان اصلاحات بوده است. او در دو بخش این پاسخها را منتشر کرد که خلاصهای از بخش دوم آن در ادامه میآید:
خواننده محترم مدعی شدهاند اسراییل و آمریکا به اصلاحطلبان بیشتر علاقه دارند. ولی گویا از یاد بردهاند که در زمان دولت اصلاحات بود که آمریکا ایران را محور شرارت نامید و امروز هم، در دولت مورد حمایت اصلاحطلبان، رییسجمهور آمریکا به منطقه آمده است و علیه ایران رجزخوانی میکند و سنای آمریکا تحریمهای جدیدی علیه ایران آغاز کرده است. این خواننده محترم پرسیدهاند: «چرا اکثر مراجع با اصلاحطلبان نیستند؟» اطلاعاتی که بنده دارم این ادعا را تایید نمیکند. اما چرا بعضی از جریانهای سیاسی سعی میکنند برای پیروزی سیاسی خود تمام مقدسات را سنگر قرار دهند؟ چرا طلاب و روحانیونی که باید مردم را به اخلاق و به معنویات و به عمل به احکام دین دعوت کنند را وادار میکنند برای رأیآوردن نامزد مورد علاقه خود به میان مردم بروند و تفاوت رأیدادن به آن نامزد را با رأیدادن به نامزد رقیب تفاوت بین بهشت و جهنم معرفی کنند؟ یا به طرفداری از امام حسین(ع) و طرفداری از یزید تشبیه کنند؟ پس اولا، اکثر مراجع آنگونه نیستند که این خواننده محترم ادعا کردهاند، و ثانیا، حاضر نباشید مراجع معظم تقلید را از جایگاه رفیع خود تنزل دهید و به درون جریانهای سیاسی بکشانید، که مقلدان آنان از همه جریانهای سیاسی هستند. این خواننده محترم پرسیدهاند: «چرا خوانندهها و بازیگرها و اپوزیسیون خارج از کشور و سازمان بهاییت و... از اصلاحطلبان حمایت میکنند؟» من نمیدانم این خواننده محترم چه نگاهی به هنرمندان جامعه و بهطور کلی به هنر دارند!
خلق انبوهی از فیلمها و موسیقیها و سایر آثار هنری ارزشمند نتیجه کار همین هنرمندان است که تمام یا اکثر اقشار جامعه برای دیدن و شنیدن آنها به اماکن فرهنگی کشیده میشوند. مگر یک هنرمند در ایام انتخابات در کنار نامزد اصولگرایان ننشست و از او حمایت نکرد؟ البته گمان نمیکنم نامزد اصلاحطلبان، حتی اگر هیچ یار و یاوری از هنرمندان نمیداشت، حاضر بود با آن آقا بنشیند و به طمع حمایت او، بخشی از اعتبار خود را از دست بدهد.
این خواننده محترم پرسیدهاند: «چرا وقتی یک اصلاحطلب رای میآورد، یک عده میآیند و در خیابان میرقصند و [...] میخورند؟» من فرض میکنم آنچه ایشان ادعا کردهاند صحیح است، ولی امثال این افراد در جامعه فراوانند، و این ظرفیت و توان اصلاحطلبان است که میتوانند تمام اقشار جامعه، از جمله همانهایی که ایشان یاد کردهاند، را پای صندوقهای رأی بیاورند و پس از پیروزی نامزدی که به او رأی دادهاند به عنوان ابراز شادمانی رقص و پایکوبی کنند. اینها هم از همان ۴۱ میلیونی هستند که مقام معظم رهبری از تکتکشان تشکر کردند؛ شما هم با همین سعه صدر باید به آن ۴۱ میلیون نفر نگاه کنید. اگر من و شما با رقصیدن در خیابان بهویژه در مقابل نامحرمان مخالف هستیم، سبب نمیشود که در یک کار بزرگ ملی و خداپسندانه که اعتبار نظام را در برابر چشم جهانیان به نمایش میگذارد آنان را از خود برانیم.
حضرت امام(ره) اگر با این منطق با رژیم شاه مبارزه میکرد، هرگز پیروز نمیشد. او همه کسانی که با استبداد و دیکتاتوری و فساد رژیم شاه مخالف بودند را به صف مبارزه دعوت کرد؛ در میان آنان از نمازشبخوان تا بینماز و از بانوان باحجاب تا بانوان بیحجاب و از هر قشری، همه و همه، بودند و آمدند و پیروز شدند. از این خواننده محترم میپرسم آن عدهای که آمدند و به قول ایشان در خیابان رقصیدند و...، اگر روزی برای پیروزی نامزد اصولگرایان به خیابانها بریزند و آن کارها را بکنند، آیا اصولگرایان خوشحال میشوند یا عدهای را با چوب و چماق بر سرشان بسیج میکنند؟! اکنون یک سوال هم من میپرسم: چرا وقتی اختلاف بین اصلاحطلبان و اصولگرایان بالا میگیرد، گروههایی در خیابانها و در اجتماعات به جان اصلاحطلبان میافتند و نهتنها آنان را میزنند، بلکه زشتترین کلمات را در مقابل چشم صدها نفر بر سر آنان فریاد میکنند؟! این گروهها آنقدر در این فحاشیها و دشنامهای ناموسی حرفهای هستند که معلوم است از کدام قماشند؛ اگر کسی قیافه آن افراد و رفتار و کردارشان و، بدتر از آن، سخنانی که از دهانشان خارج میشد را میدید، مطمئن میشد که این افراد در انجام بدترین کارها و گفتن زشتترین کلمات حرفهای هستند. اگر آمدن عدهای در خیابانها و رقصیدنشان برای پیروزی اصلاحطلبان سوالبرانگیز باشد، آمدن آن گروهها به خیابانها و ضرب و شتم اصلاحطلبان و فحاشی به آنان به حساب حمایت از اصولگرایان بارها و بارها سوالبرانگیزتر است. این خواننده محترم در آخر پرسیدهاند: «اگر یک بیننده بیطرف و منصف به این صحنه و گروهبندی نگاه کند، باید به این نتیجه برسد که مطلوب امام زمان (عج) و امام خمینی(ره) همین است که اصلاحطلبان میخواهند؟ شما من را اقناع بفرمایید.»
پیش از پاسخ، سوال را اینگونه با یک مقدمه تکمیل میکنم: دو جریان سیاسی نیرومند در صحنه سیاسی کشور به نام اصلاحطلب و اصولگرا حضور دارند و از آغاز تاسیس جمهوری اسلامی هم حضور داشتهاند، هرچند با نامهای دیگر. مدیریت کشور هم در این سالها به دست یکی از این دو جریان یا ترکیبی از آنها بوده است و امروز وضعیت کشور را، اگر تنها از زبان مسوولان مختلف بشنویم، اینگونه میبینیم: افزایش جرایم، افزایش فاصله فقیر و غنی که یکی از اصولگرایان از آن به ۹۶ درصد و ۴ درصد یاد کرد، افزایش آمار طلاق، افزایش قاچاق مواد مخدر و مصرف آن، افزایش نرخ بیکاری و... اکنون، با این مقدمه کوتاه و ناقص، سوال این است که آیا مطلوب امام زمان (عج) و امام خمینی (ره) همین است که این دو جریان اصلی کشور به وجود آوردهاند؟! شما به این سوال چه پاسخی دارید؟ اگر من سیاههای از آنچه به دست افراد منتسب به جریان اصولگرا انجام شده است ارایه دهم، خواهید گفت که مطلوب حضرت ولی عصر ارواحنا فداه و امام خمینی رضوانالله تعالی علیه آن چیزی نیست که اصولگرایان به وجود آوردهاند.
بنده پیش از پاسخ دادن عرض کردم که سوالها را به صحنه واقعیت میبرم و به داوری میگذارم و همین کار را هم کردم. اما در صحنه واقعیت، با وجود همه کاستیها، میتوانم فهرستی از توفیقات و دستاوردهای ارزشمند جمهوری اسلامی ارایه دهم بسیار بلندتر از فهرستی که در بالا آوردم.پس ارزیابی مطلوب یا نامطلوب بودن اصولگرایان یا اصلاحطلبان را از نظر مبارک حضرت ولی عصر، ارواحنا فداه، بگذارید برای روزی که خدمت آن حضرت رسیدیم، انشاءالله. و اما آنچه در ترازوی عقل و منطق من و شما قابل سنجش است عملکرد این دو جریان در اداره کشور است و احترام گذاشتن به آرای اکثریت. اکنون بیایید با هم عملکرد این دو جریان را، از سر انصاف، مقایسه کنیم و بهعنوان نمونه، مقایسه کنیم هشت سال ریاستجمهوری جناب آقای خاتمی را (دوره اصلاحات) با هشت سال ریاستجمهوری آن آقایی که مدعی هاله نور بود و اصولگرایان گمان میکردند که در پرتو آن نور دوران خوشی را میگذرانند. همچنین یکی دیگر از خوانندگان محترم پرسیدهاند: «درباره منزل مسکونی که در آن ساکن هستید توضیح دهید؛ آیا از اموال مصادرهشده چیزی به شما و نزدیکان شما رسیده است؟ آیا همچنان به تجاوز به سفارت آمریکا اعتقاد دارید؟ آیا همچنان به فعالیتهای تروریستی اعتقاد دارید؟
خواننده گرامی، هیچ چیزی از اموال مصادرهشده نه به من و نه به نزدیکان من نرسیده است. البته بنده با مصادره اموال نامشروع، اگر مطابق موازین شرعی و قانونی انجام شود، مخالف نیستم، اما هرگز به دنبال بهرهمندشدن از آنها نبودهام. در پاسخ به سوال دوم شما باید عرض کنم آری، بنده همچنان به درستی اقدام دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در سال ١٣٥٨ باور دارم و در آذرماه سال ١٣٨٩ در جلسهای با حضور دانشجویان، توضیحات مفصلی دادم درباره پیشزمینههای این اقدام و هدف از آن، حوادث پس از آن (اینکه تا چه اندازه در اختیار دانشجویان بوده و تا چه اندازه تحت تاثیر افکار عمومی بوده و تا چه اندازه حضرت امام، رضوان الله تعالی علیه در فراگیرشدن امواج این حرکت نقش داشتند)، عللی که سبب طولانیشدن زمان گروگانگیری شد و... . بهزودی متن آن سخنرانی را که در حدود ۱۸هزار کلمه است، از طریق همین کانال در اختیار خوانندگان قرار خواهم داد، انشاءالله.اما درباره فعالیتهای تروریستی، نمیدانم این خواننده محترم از من چه خاطرهای از اینگونه فعالیتها دارند که میپرسند آیا امروز هم همچنان به اینگونه فعالیتها اعتقاد دارم یا نه.