احزاب زنان در ایران چه میکنند/ بیتاثیر یا واقعی؟
رویداد۲۴ شش دهه پیش و طی
سالهای ١٣٢٢ تا ۱۳۳۵، تشکلی از زنان با عنوان «حزب زنان» فعالیت میکرد. عده این جمعیت در اولین جلسه که در منزل «صفیه فیروز» تشکیل شد
بیش از ۴۰ نفر بود و در جلسات بعدی در کلوپ ایران به ۱۵۰ نفر رسید.
چهار زنی که برای نوشتن اساسنامه انتخاب شدند «هاجر تربیت»، «صدیقه دولت آبادی»، «فاطمه سیاح» و «صفیه فیروز» بودند. هدف آن زنان بالا بردن سطح فرهنگ و دانش زنان و به دست آوردن حقوق اجتماعی و سیاسی بود. این حزب در مرداد سال ١٣٢٢ کمی بعد از اعلام حضور شاخه زنان حزب توده تحت نام «تشکیلات زنان ایران» تشکیل شد.
در سال ١٣٢٣ حزب زنان و تشکیلات زنان حزب توده توافقنامهای را امضا کرده بودند که در آن بر مبارزه مشترک علیه وضع نابسامان زنان ستمدیده تاکید شده بود. آنها توافق کرده بودند با توجه به اینکه محرومیت زنان بیشتر به خاطر بیسوادی است با کسانی که مخالف آموزش زنان هستند مقابله کنند و سخنرانیها و برنامههایی برای گسترش آگاهی طبقات مختلف زنان به اجرا بگذارند.
حالا شش دهه از آن زمان میگذرد. البته مشکل تحصیل «اکثریت زنان» حل شده است و فقط در بعضی مناطق بسیار سنتی و بعضی رشتههای خاص دانشگاهی، گاهی محدودیتهایی اعمال میشود. با این حال همچنان حقوق زنان و سهم آنها در سیاست، به درستی مراعات نمیشود.
هشت حزب زنانه
در ایران تا
امروز حداقل هشت حزب زنانه فعالیت سراسری
کردهاند.
جامعه
زنان انقلاب اسلامی ایران
مهمترین حزب، «جامعه
زنان انقلاب اسلامی ایران» بود. شاید بتوان گفت تنها تشکیلات نزدیک به نیروهای
ملی - مذهبی که توانست از وزارت کشور جمهوری اسلامی مجوز دریافت کند. دبیرکل این
حزب اعظم طالقانی فرزند اصلاحطلب آیتالله طالقانی است که در سال 71 مجوز خود را دریافت
کرد.
با این حال با بالا رفتن سن اعظم طالقانی، از فعالیتهای «جامعه زنان انقلاب اسلامی ایران» نیز به شدت کاسته شد. به شکلی که از این حزب مدتهاست خبری منتشر نمیشود. طالقانی البته با روی کار آمدن دولت روحانی، مجوز مجله «پیام ابراهیم» را گرفت که اشاره به نشریه تئوریک این جریان در دهه هفتاد با نام «پیام هاجر» بود.
حزب فرزندان خمینی
جمعیت زنان جمهوری اسلامی از دیگر احزاب زنانه ایران است که از سال 68 مجوز خود را از وزارت کشور گرفت.
زهرا مصطفوی، مرضیه حدیدچی (دباغ)، ربابه رفیعی طاری (فیاض بخش)، فاطمه ایرانمنش، صدیقه مقدسی، قدسیه فیروزان، سهیلا جلودارزاده و فاطمه طباطبایی (همسر سیداحمد خمینی) از اعضای هیات موسس آن هستند.
این حزب در انتخابات 88 در حمایت از میرحسین موسوی بیانیه داد و در انتخابات اخیر نیز از حامیان حسن روحانی بود. با این حال گرایش اصلاحطلبی این تشکل پر رنگ نیست.
حزب زنان اصولگرا
جامعه زینب (س) هم به عنوان یک تشکل اصولگرا از سال ۶۵ اعلام موجودیت کرد و با دبیرکلی مرحوم مریم بهروزی یکی از مهمترین تشکلهای زنانه اصولگرا شد و به شدت به دنبال اعمال سهمیههای چند درصدی در لیستهای انتخاباتی اصولگرایان بود. با وفات مریم بهروزی فعالیتهای این تشکل نیز به شدت افت کرد. فعلا دختر مریم بهروزی دبیرکل جامعه زینب است.
حزب زنان اصلاح طلب
مجمع اسلامی
بانوان نیز از احزاب اصلاح طلب همسو با مهدی کروبی است که توسط فاطمه کروبی اداره
می شود. بعد از اتفاقات سال 88، فعالیت های این تشکل به شدت کاهش یافت و با اینکه
اعلام رسمی انحلال نکرده است، اما ناچار از عرصه سیاسی کشور کنار رفته است.
مجمع زنان اصلاح
طلب
در سال های اخیر اما دو حزب اصلاحطلب زنانه توانستند اولین کنگره سراسری خود را برگزار کنند و به اعضای شورای مرکزی خود، ترکیبی دموکراتیک بدهند و به نظر میرسد در سال های آینده تاثیر بیشتری در مناسبات سیاسی ایران داشته باشند.
مجمع زنان اصلاح
طلب که اعضای آن ریشه در جمعیت زنان جمهوری
اسلامی دارند و بعضی سابقه عضویت در دو حزب را هم دارا هستند. زهرا شجاعی فعلا
دبیرکل این حزب است و سهیلاجلودارزاده نیز از اعضای شورای مرکزی آن است.
جمعیت زنان
مسلمان نواندیش
جمعیت زنان
مسلمان نواندیش هم حزب اصلاح طلبی است که ریشه در شاخه زنان جبهه مشارکت دارد و اکثر
اعضای آن سابقه عضویت در جبهه مشارکت را دارند یا یکی از نزدیکان آنان عضو این حزب
بوده است.
انجمن روزنامهنگاران
زن
انجمن روزنامهنگاران
زن یکی دیگر از تشکلهای زنانه و یکی از چهار امضا کننده نامه به موگرینی است. این
تشکل در دهه هفتاد با دبیرکلی جمیله کدیور تشکلی تاثیرگذار و پیشرو بود اما در حال
حاضر که توسط «ژاله فرامرزیان» مدیریت میشود، از تاثیرگذاری آن کاسته شده است.
جمعیت حمایت
از حقوق بشر زنان
جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان نیز تشکیلاتی است به دبیرکلی شهیندخت ملاوردی که البته به جز چند نامه و بیانیهای که با گروه های چهارگانه زنان صادر کرده است، فعالیت خاصی نداشته است.
اثرگذاری؟ هیچ؟ کم؟
با وجود تعدد و تنوع تشکل های وابسته به زنان، هنوز این زنان نتوانسته اند سهم خود را در سیاست به درستی تعریف کنند. نیمی از رای دهندگان ایران زنان هستند اما قدرت سازماندهی این زنان به اندازه ای نبوده که بتوانند نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری را به انتخاب وزیر زن مجاب کنند. لیستهای انتخاباتی همچنان با حداقل حضور زنان تتظیم میشود و در حوادثی مثل اعتراضات دختران خیابان انقلاب، تحلیلگران زن، چه موافق و چه مخالف، با ترس و بسیار عقبتر از تشکیلات مردانه اظهار نظر میکنند.