تاریخ انتشار: ۱۳:۰۶ - ۲۲ شهريور ۱۳۹۷
گزارش رویداد۲۴ به بهانه درگذشت صدای شاهین مال؛

حسین عرفانی کیست؟

جنس صدای عرفانی، نحوه ادای دیالوگ‌ها و تلاشش برای حفظ صلابت صدا باعث می‌شد تماشاگر صدای او را فراموش نکند و صدای جادویی‌اش از ذهن تماشاگر پاک نشود.

حسین عرفانی

رویداد۲۴  مرگ حسین عرفانی مرگ یکی از دیگر هنرمندان نسل دوم دوبلاژ ایران است که بعد از ورود به این عرصه هنر دوبله ایرانی را به کل دگرگون کردند و تا سال‌ها دوبله فیلم را به عنوان یک ضرورت قطعی در سینمای ایران جا انداختند. تا همین یکی دو دهه پیش که نه صدابرداری سر صحنه به اندازه امروز متداول بود و نه زیرنویس فیلم‌های خارجی به وفور در دسترس مخاطبان قرار داشت دوبله تنها راهی بود که مخاطب سینما را با فیلم‌های داخلی و خارجی پیوند می‌داد. به خاطر همین بود که صدای نسل دوم دوبلاژ ایران که عرفانیان هم جزء این نسل بود پیوندی ناگسستنی با خاطرات مردم پیدا کردند. آلن دلون را بیشتر از آن‌که با صورت زیبا و بازی منحصربه فردش به خاطر بیاورند با صدای خسرو خسروشاهی به خاطر سپردند. محمد علی فردین بیشترین وجه ستاره بودنش را از صدای چنگیز جلیلوند می‌گرفت. مثل جک نیکلسون که با صدای ناصر طهماسب جاودانه شد و جلال مقامی که رابرت ردفورد را بدل به ستاره محبوب ایرانیان کرد.

حسین عرفانی، اما در میان هم‌نسلان خودش مهجورتر بود. این مهجور بودن نه به استعداد عرفانی ربط داشت و نه به ناتوانی او در دوبله ماهرانه نقش‌های عرفانی. عرفانی کمی کمتر از هم نسل‌های خودش به شهرت رسید، چون از شاه‌نقش‌هایی که در سال‌های دور گفته بود مدت زمان زیادی می‌گذشت و همین باعث شده بود نسل جدید کمتر صدای او را به یاد بیاورد. وگرنه کیست که به توانایی حسین عرفانی به عنوان یک دوبلور شک کند. مشکل اینجاست که نسل جدید سینما دوستان ایرانی حوصله ندارد مثل عشاق فیلم قدیمی به دنبال نسخه دوبله آثار همفری بوگارت مثل گذرگاه تاریک، دست چپ خدا، کی لارگو، گنج‌های سیرا مادره، سراسر شب و شاهین مالت بگردد یا در خاطره فیلم بینی و فیلم‌بازی‌اش جایی هم برای رت باتلر بربادرفته باز کند.


بیشتر بخوانید: منوچهر اسماعیلی؛ مردی برای تمام فصول


از شاه‌نقش‌هایی که عرفانی گفته بود مدت زمان زیادی می‌گذرد. به همین خاطر تماشاگران پر و پا قرص سینما و تلویزیون صدای او را زیاد می‌شنوند و کمتر به خاطرش می‌سپارند. البته حسین عرفانی در تمام این سال‌ها حواسش بود که برای استفاده از صدایش حد و مرزی قائل باشد و مثل منوچهر والی‌زاده و ناصر طهماسب صدایش را به راحتی خرج نکند. صدای استثنایی ناصر طهماسب وقتی مداوم و پشت سر هم روی تبلیغات تلویزیونی به گوش رسید کیفیت جادویی خودش را از دست داد و از فرط تکرار شنونده را دل زده کرد. یا منوچهر والی زاده به خاطر حضور مداوم و همیشگی‌اش به عنوان دوبلور/ مجری باعث شده صدای شفاف و بی‌نظیرش به شدت مصرف شود و همین مصرف بیش از حد تماشاگر را خسته کند. عرفانی این‌گونه نبود. نه این‌که از دوربین بدش بیاید یا اجرا را دوست نداشته باشد. اما حواسش بود که خاطره صدایش را خراب نکند و خودش را بیش از اندازه خرج نکند اما این حواس جمع و حضور به اندازه تصویری هم باعث نشد حسین عرفانی نزد مخاطب جدید سینما و تلویزیون در حاشیه قرار نگیرد. شاهد مثال برای اثبات این موضوع هم این‌که برای بررسی فراز‌های کارنامه دوبلوری حسین عرفانی به سال‌های دور برگردیم و از گوزن‌ها، کازابلانکا و بربادرفته یاد کنیم.

صدای گیرا و مردانه عرفانی که جایی میانه صدای جلیلوند و مرحوم عطاءالله کاملی قرار می‌گرفت نتوانست با تحولات جامعه ایران هماهنگ شود و به خاطر همین مهجور باقی ماند. به خاطر همین است که در کارنامه حسین عرفانی نقش ماندگاری در سال‌های آخر فعالیتش به چشم نمی‌خورد. انگار دیگر نقشی برای این صدا نوشته نمی‌شد. نقشی که با جوش و خروش قدرت گوزن‌ها و تلخ‌اندیشی همفری بوگارت یکسان باشد. وگرنه کیست که نداند عرفانی توانایی بی‌نظیری داشت که با صدایش تماشاگر را با فیلم همراه کند. اگر عرفانی نبود رت باتلر انقدر در ذهن تماشاگران قدیمی‌تر سینما جاودانه نمی‌شد. رت باتلر یکی از معدود نقش‌هایی است که عرفانی موفق شده به آن چاشنی شوخ‌طبعی اضافه کند و از رت باتلر یک مرد رند تمام عیار بسازد. تنها مردی که می‌تواند در برابر جاذبه و جادوی اسکارلت اوهارا مقاومت کند و او را ترک کند.

به گزارش رویداد۲۴ صدای عرفانی با زمانه تازه هماهنگ نشد و به همین خاطر کمی به حاشیه رفت. صدای بم و گیرای او بیشتر به درد مردان نسل قدیم می‌خورد. مردانی که چه تلخ‌اندیش بودند چه کلبی مسلک چه چریک بودند چه بازنده مردانگی‌شان بارزترین ویژگی‌شان بود. به همین خاطر است که در سال‌های اخیر عرفانی را با نقش شاخصی به خاطر نمی‌آوریم. با نقشی که به لحاظ بزرگی و جایگاه در تاریخ سینما قدرت مقابله با سَم اسپید شاهین مالت، رت باتلر برباد رفته و قدرت گوزن‌ها را داشته باشد. شاید به همین خاطر بود که عرفانی به تیپ سازی رو آورد و سعی کرد با ساختن تیپ‌های مختلف به جای کمدین آلمانی دیتر هالروردن گوشه دیگری از توانایی‌هایش را به نمایش بگذارد. اما این تلاش عرفانی هم علی‌رغم تلاش قابل احترام او تجربه‌ای ناکام بود. چرا که نه کمدی‌های این کمدین آلمانی کمدی‌های خوبی بودند و نه تیپ سازی کیفیت تیپ‌سازی منوچهر اسماعیلی و ناصر طهماسب را داشت. به همین خاطر است که مرگ عرفانی برای عشاق سینما بیش از هر چیز مرگ نوستالژی بود. صدای او در این سال‌ها بدل شده بود به یک نوستالژی و خاطره. هرجا که در یکی از شبکه‌های تلویزیونی صدایش را می‌شنیدی بلافاصله وصل می‌شدی به زمان‌های دور و کلاسیک‌هایی که دیگر سینما توانایی ساخت‌شان را ندارد.

جنس صدای عرفانی، نحوه ادای دیالوگ‌ها و تلاش او برای حفظ صلابت صدایش باعث می‌شد تماشاگر صدای او را فراموش نکند. هر چقدر هم که نقش خوب برای صدایش گیر نمی‌آمد صدای جادویی‌اش از ذهن تماشاگر پاک نمی‌شد. این مهم‌ترین حسرت تماشاگران حرفه‌ای سینما است. عرفانی مهم‌ترین خاطره ما از روزگاری فراموش شده بود. روزگاری که مهم‌ترین تجلی‌گاه زخم‌ها، رنج‌ها و شادی‌های قهرمانان سینما در صدای دوبلور‌هایی متجلی می‌شد که آن نقش و آن بازیگر را برای ما جاودانه می‌کردند. صدا‌های امروزی فارغ از کیفیت‌شان چنین قدرتی ندارند و همین مرگ عرفانی را تلخ می‌کند. خیلی تلخ

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما