تاریخ انتشار: ۰۹:۲۷ - ۳۰ فروردين ۱۳۹۹

واگذاری "شستا" فروش فرش زیر پا یا ایجاد شفافیت؟

«یک گام به جلو». این جمله شاه کلید توصیف مدیریت استراتژیک در یک بنگاه اقتصادی است. برای ابرهلدینگی که ۱۰ درصد از سهامش را آخرین روز کاری هفته ای که گذشت، در بورس واگذار کرد،این جمله می تواند حسن ختام تمام حرف و حدیث هایی باشد که حول و حوش این واگذاری طی یک هفته اخیر شنیده شد.
واگذاری شستا
رویداد۲۴ شستا یا همان شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی که امسال وارد سی و چهارمین سال فعالیت خود می‌شود، اواخر هفته گذشته ۱۰ درصد از سهامش را در بورس عرضه کرد. وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و مقامات این سازمان هدف اصلی از این واگذاری را کمک به افزایش شفافیت و نظارت مردمی در شستا اعلام کردند و در مقابل گروهی هم عنوان می‌کردند که این واگذاری که به عنوان بزرگترین واگذاری در تاریخ بورس ایران از آن یاد می‌شود، برای این ابرهلدینگ و البته خریداران سهام آن در بلند مدت مشکل ساز خواهد شد.

این روز‌ها سئوالات متعددی درباره این واگذاری مطرح است. اینکه، آیا واگذاری ۱۰ درصد سهام شستا واقعا به زیان خریداران است و به زودی همین سرمایه اندک خود را از دست می‌دهند؟ دولت راسا اجازه فروش سهام شستا را در بورس نداشته، چون حق کارگران و بیمه گذاران را فروخته است؟ یا دولت با کسری بودجه مواجه است و ناچار اقدام به این واگذاری کرده است؟ این‌ها نمونه سوالاتی است که در روز‌های گذشته در شبکه‌های اجتماعی مطرح شد و متعاقب آن البته پاسخ‌هایی که از سوی مقامات دولتی دو نهاد منتفع ارایه شد که بنظر می‌رسد برخی ابهامات همچنان باقی است.

واقعیت این است که سرعت اجرای این تصمیم سبب شد تا ابهامات بسیاری در خصوص این واگذاری، باید و نباید‌های آن باقی بماند. هرچند باید امیدوار بود که طی روز‌های گذشته، پاسخ‌های روشن تری از سوی مسئولان شستا به افکار عمومی داده شود که چه هدفی را از این واگذاری با این سرعت دنبال کردند و چه برنامه‌هایی در آینده در دستور کار دارند.

حراج فرش زیرپا یا سرمایه گذاری؟

یکی از شروط اصلی پذیرش یک شرکت در بورس براساس قانون بازار سرمایه، بدهکار نبودن آن شرکت به سازمان مالیاتی و یا نداشتن وثایق سنگین نزد بانکهاست. مرحله بعد ارایه امیدنامه و صورت‌های مالی حسابرسی شده براساس زمان بندی اعلام شده در بورس، برنامه کسب و کار (Business Plan برای سه سال آینده و سایرموارد تخصصی مرتبط با شرکت متقاضی برای پذیرش در تابلو بورس است. تا اینجای کار یکی از ابهامات مطرح شده از سوی برخی افراد که عنوان می‌کردند، شستا زیان ده است، با پذیرش در بورس پاسخ داده شده است.


برخی فعالان اقتصادی مثل پدرام سلطانی معاون پیشین اتاق تهران اخیرا در توییتر نوشته بود: «برای ثبت در تاریخ می‌نویسم. عرضه سهام شستا فروش فرش زیرپای تامین اجتماعی کشور است. از سرنادانی، اضطرار یا بی مسئولیتی، از هر چه باشد یک ظهم به کارگر و کارفرما و یک خیانت در امانتی است که آن‌ها نزد دولت داشتند. پول می‌خواهید؟ سهام زیر مجموعه‌ها را بفروشید!»

امروزه یکی از شیوه‌های تامین سرمایه بنگاه‌ها، عرضه سهام در بورس است. بجز ابزار‌های مالی دیگر مثل اوراق قرضه یا بازار ارز که کارکرد‌های مشخصی در بازار‌های مالی دنیا در جهت تامین نیاز بنگاه‌های اقتصادی دارند، از این ابزار‌ها در اقتصاد ایران کمتر مورد استفاده قرار گرفته که البته دلیل عمده آن وابستگی اقتصاد ایران به نفت بوده است.

در سال‌های اخیر، تحریم‌ها این فرصت را پیش روی دولت قرار داده که بدون درآمد نفت دخل و خرج کند و به سایر ابزار‌های تامین مالی همانند رویه‌ای که در اقتصاد‌های دنیا اجرایی می‌شود، روی بیاورد. موضوعی که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اقتصادی می‌تواند منجر به شفافیت و پاسخگویی بیشتر این دولت و دولت‌های بعدی نسبت به اموال عمومی شود.

اگر فروش ۱۰ درصد از سهام تامین اجتماعی در بورس مبنای پیروی از همین رویه در نظر گرفته شود و سپس با احتساب امیدنامه و برنامه کسب و کاری که شستا هنگام اعلام درخواست خود به بورس ارایه کرده جمع بسته شود، روشن می‌شود که فروش ۱۰ درصد از مجموع ۱۰۰ هزار میلیارد تومان سرمایه این شرکت در واقع رقم چندان بزرگی نیست و نمی‌توان تعبیر «فروش فرش زیرپای کارگران» را برای آن بکار برد. ضمن اینکه ماموریت اصلی سازمان تامین اجتماعی در اصل صیانت از حقوق بیمه شدگان است که این اقدام درست در همین راستا انجام شده است. یعنی تامین مالی برای طرح‌های توسعه‌ای که این سازمان حداقل برای سه سال آینده برنامه آن را به بورس ارایه کرده است.

نکته انحرافی که در لابلای نقد‌های مطرح شده در شبکه‌های اجتماعی از جمله توییتر مورد توجه قرار می‌گیرد، فروش شستا برای جبران کسری بودجه دولت است. این در حالی است که شستا هلدینگ زیرمجموعه سازمان تامین اجتماعی به عنوان یک نهاد عمومی است و نه شرکت دولتی؛ بنابراین قانونا دولت نمی‌تواند آن را بفروشد واز درآمدش برای کسری استفاده کند. از سویی فروش ۱۰ درصد سهام شستا، معادل ۷ هزار میلیارد تومان حتی ۳ درصد از کسری بودجه دولت را جبران نمی‌کند و قاعدتا دولت می‌تواند از ابزار‌های دیگری مثل انتشار اوراق قرضه برای جبران کسری بودجه خود بهره بگیرد که کارایی بیشتری دارند.

اطلاع نداری، سرمایه گذاری نکن!

رشد شاخص بورس ایران این روز‌ها هر روزش خیره کننده شده است. از تشکیل صف‌های طولانی برای گرفتن کدمعاملاتی توسط مردم گرفته تا سود‌های سه رقمی بر مبنای درصد که توجه خیلی‌ها را برای سرمایه گذاری در این بازار جلب کرده است.

البته این انتقاد را نمی‌توان نادیده گرفت که ورود به بازار سرمایه، نیازمند دانش و مهارت‌های فنی است، اما برای رشد این بازار در اندازه‌های اقتصاد ایران هنوز جای کار بسیاری وجود دارد. از همین رو، ورود ابرهلدینگ‌هایی مثل شستا به بورس علاوه بر آنکه جایگاه بورس را در اقتصاد ایران تقویت می‌کنند، بلکه موجب می‌شوند که فرآیند تشکیل سرمایه در اقتصادی که با تحریم‌ها دست و پنجه نرم می‌کند، سرعت بگیرد.

مزیت دیگری که واگذاری‌هایی مثل شستا در اقتصاد دارند، کمک به شفافیت بیشتر عملکرد شرکت‌ها و زیر ذره بین قرار گرفتن عمکلرد مدیران آنهاست. موضوعی که در سال‌های گذشته خواسته مردم بوده است. در عین حال که تسریع در اینگونه واگذاری‌ها در بورس سبب می‌شود که میزان پاسخگویی از سوی نهاد‌ها و شرکت‌های دولتی که سهامشان را در بورس عرضه می‌کنند، بیشتر شود و در بلند مدت به لحاظ اقتصاد سیاسی یک گام به جلوست.

در عین حال باید در نظر داشت که اگرچه بازار‌های مالی در تامین منابع مالی از طریق پس‌انداز‌های کوچک و بزرگ نقش مهمی داشته و موجب هدایت منابع مالی به‌سوی مصارف و نیاز‌های سرمایه‌گذاری در بخش‌های مولد اقتصادی می‌شوند، اما حتما تازه وارد‌ها به بورس باید این توصیه وان بافت سرمایه گذار معروف آمریکایی را مدنظر قرار دهند که: «هرگز در کسب و کاری که آن را درک نمی‌کنید سرمایه گذاری نکنید.»
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما