بررسی موانع تحقق عدالت در جامعه ایران از منظر قانون/ بیعدالتی؛ واقعیت ناخواسته
مبنای انحراف منابع و رویکردها در اجرای عدالت و افزایش رفاه، یکی همین تدابیر برای بهترکردن شرایط محرومان و کمبرخورداران است، اما آنچه در نهایت نمود یافت، بارورترشدن سفره متمولان است. نتیجه سیاست یارانهپاشی در کشور این شد که هرکس ظرفیت بالاتر و کیسه بزرگتر و به تعبیر بهتر مصرف بالاتری دارد، سهم بیشتری هم ببرد و سیاست حمایتی یارانهای با روش یارانهپاشی را تبدیل به ضد خود کند.
رویداد۲۴ پیام برازجانی در روزنامه شرق نوشت: اگر بشر در طول قرون باقیمانده از حیات خویش به روشی برای ایجاد عدالت نرسد، انگار هیچ دستاوردی نداشته است؛ چون مهمترین رکن به رسمیت شناختهشدن هر اقدام، مثبت جلوهیافتن آن در ذهن است.
اقدامات بشر و حتی الطاف و تقدیر الهی (عدل تشریعی و عدل تکوینی) زمانی واجد شرایط شکرگزاری است که بشر ذاتا آن را مثبت بداند، یعنی از آن دستاورد یا اقدام در ذهن برداشت خوشایندی داشته باشد و این خوشایندی فقط در صورتی قابلتأمل و اتکاست که عادلانهبودن آن دستاورد و اقدام مفروض باشد؛ در غیر اینصورت بزرگترین اقدامات و دستاوردهای بشری در صورت نداشتن پیشزمینه عادلانه ممکن است پیشرفت محسوب شوند، اما قطعا اقدامی واجد ارزشگذاری مثبت و برشمردن بهعنوان خوبی نخواهند بود.
انسان وقتی با خود به گذشته بشری و خانواده و خویشتن میاندیشد، عموما فضایل خوشایند و واجد ارزشگذاری مثبتی را برای خود متصور است، اما زمانی میتواند آن فضایل را در عرصه عمومی عینیت بخشد و آن حس مثبت خود را به دیگران منتقل کند یا برداشت مثبت دیگران را دریافت کند که مفروض عادلانهبودن آن فضایل را به انضمام داشته باشد و نیک میدانید به محض زیر سؤال رفتن مفروض عدالت از آن فضیلت، نداشتن آن دستاورد بهتر از داشتنش است؛ چون نهتنها بهعنوان یک دستاورد محاسبه نخواهد شد بلکه در درک عمومی باید پاسخگوی پرسشی بزرگ مبتنی بر چرایی ناعادلانهبودن دستیابی به یک فضیلت نیز باشد.
پیشفرض عدالت در جهان امروز یک پیشفرض ضروری است. اما این پیشفرض خود برگرفته از یک امر الهی یا ماوراءالطبیعه صرف نیست. رالز در نظریه عدالت مینویسد: «عدالت اولین فضیلت برای نهاد اجتماعی است، همچنان که حقیقت برای نظام تفکر». (Rawls: ۱۹۹۹, p. ۳)
عدالت یک مفهوم عام است که در جهان اخلاقی هویت پیدا میکند. عادلانهبودن یک امر حقیقی نشانه و مجوزی برای پنداشت خوب درباره آن است، اما خوبی، بدی، خیر و شر فقط در جهان اخلاقی هویت مییابند، یعنی در یک سپهر اخلاقی عامشمول است که خیر و خوبی دارای ارزش انسانی و بینالاذهانی است، عدالت بهعنوان یک شاخص برای ارزیابی اقدامات مورد استفاده قرار خواهد گرفت. به قول حسین هوشمند در دومین نشست دوشنبههای عدالت در کتابخانه ملی، عدالت از نظر رالز مقدم بر خوشبختی است. خوشی و کامیابی آنگاه بهعنوان یک ارزش مثبت تلقی میشود که عادلانهبودن آن محرز باشد. عدالت چارچوبی است که افراد مختلف در آن فرصت پیگرفتن آمال و ارزشهای مورد نظر خود را پیدا میکنند.
تمام تلاش نگارنده در بخش اول این مقاله به این نکته ضروری معطوف است که به اثبات برساند عدالت در یک جهان اخلاقی مهمترین شاخص و حتما شاخص ضروری برای ارزیابی است و در صورتی که اخلاق، چه اخلاق معنوی دینی و ایدئولوژیک و چه اخلاق مبتنی بر عقل اثباتی و تجربی بشری را مفروض زندگی بشری ندانیم، چه اهمیتی دارد که فعلی با پیشفرض عدالت تحقق یافته یا اساسا آن فعل واجد ارزشگذاری خوبی و خیر است و نه شر. در جنگل که زور و قدرت معیار سنجش برتری است، چه تفاوت دارد حیوان قویتر در یک منازعه عادلانه شکارش را به دست آورده یا غیرعادلانه؛ آن حیوانی بقا را تداوم خواهد بخشید که بتواند شکار را تداوم بخشد نه عادلانه شکارکردن را.
اما عدالت چیست؟
عدالت در لغت معادل نظم و ادب است. در پارسی «داد» معادل عدل و «دادمندی» یا «دادگری» معادل عدالت است. «دادگر» نیز معادل عادل است. «دادگستر» نیز بهمعنای گسترنده عدل است. (فرهنگ پارسیمان، سرواژههای «عدل، عدالت، عادل») واژه «داد» برگرفته از «داتا»ی ایرانی باستان به معنای «قانون» است.
(ایرانیکا. Retrieved ۳ آبان ۱۳۸۹)
قبل دستیابی به تعریفی مناسب از عدالت لازم است تفکیک روشنی بین مفهوم عدالت در یک جامعه و نهادهای آن و بین افراد آن جامعه صورت گیرد. مهم است که فهم شود بین جامعه عدالتمحور با انسان عادل تمایز روشنی وجود دارد. درست است که انسان عادل کسی است که امورات را عدالتمحور سامان میدهد، اما ضروری است که درک شود جامعه عدالتمحور، جامعهای است که در آن حتی فرد غیرعادل نیز اجبارا و قهرا در حوزه اجرا امورات را بر اساس فرایندهای عادلانه سامان خواهد داد. عدالت را در فلسفه «هر چیز در جای خود» معنی کردهاند («مفهوم عدالت در حقوق» hawzah.net). در اصل جامعه عدالتمحور محکوم به اجرای عدالت است و مفروض این مقاله از عدالت، عدالت ایجادشده در شئون جاری جامعه است و نه افراد.
عدالت، به معنی خاص کلمه، برابر داشتن اشخاص و اشیا است. هدف عدالت همیشه تأمین تساوی ریاضی نیست. مهم این است که بین سود و زیان و تکالیف و حقوق اشخاص، تناسب و اعتدال رعایت شود. پس در تعریف عدالت میتوان گفت: «فضیلتی است که به موجب آن باید به هرکس آنچه را که حق اوست است داد». (همان)
مهمترین نکته مستتر در اشتیاق برای اجرای عدالت در بین حکومتها، افراد، نهادهای اجتماعی و... نبود منابع کافی است.
در این صورت است که دخالت دولتها در توزیع منابع به ضرورت توجیهپذیر میشود و البته این در تاریخ دینی مورد تجربه بشر هم سابقه تاریخی دارد. آنجا که قرآن، پروردگار کریم را قائما بالقسط میداند و در ضرورت برانگیختن پیامبران جنبه عدالتمحور باریتعالی متجلی است و به تعبیر امروزی بهنوعی پیامبران یارانه خداوند برای بشر بودهاند که از طریق آنان، عدالت جبرانی را به تعبیر امروز سیستمهای اقتصادی انجام دهد. باوجوداین خداوند در جایجای قرآن کریم به نظام جزا و پاداش بر اساس اعمال فرد اشاره دارد و هیچگونه دخالت منبع خارجی در آن را متصور نیست و اشاره دارد که وَأَن لَیسَ للإنسانِ إِلّا ما سَعى؛ و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست و اینکه تلاش او بهزودی دیده خواهد شد. ﴿نجم ۳۸- ۴۰﴾ رالز نیز عدالت را تبلور انصاف میداند و تعبیر او از وضع نخستین (original position) که افراد میخواهند جامعه مدنی تشکیل دهند و توافق جمعی آنها بر قواعدی منصفانه و معقول به همین منظور است. در اصل مفهوم عدالت همان کارویژه این توافقات در تفکیک و تنظیم حقوق، مسئولیتها و تقسیم مزیتها و منافع اجتماعی است. رفاه پیشنیاز زندگی بشری است و هدف بشر از زندگی، رفاه در سطوح مختلف است.
«عدهای از مردم، بدون اطلاع حرفهای غلطی میزنند و تاکنون قضاوتهای بیجایی کردهاند؛ میگویند اسلام فقر را پرورش داده است و برای اثبات سخن خود به آنچه مثلا در مدح فقر آمده، تمسک میجویند؛ درحالیکه اساسا از نظر اسلام فقر بهخودیخود مطلوب و پذیرفته نیست، بلکه غنا و بینیازی جامعه، مطلوب است. برای اسلام، استقلال مالی مسلمانان و عدم احتیاج آنها به دیگران اهمیت دارد و بالاتر از آن، رفاه و آسایش انسان، مورد نظر اسلام است؛ اما درعینحال، هیچکدام از اینها موضوعیت ندارد؛ یعنی غنا و رفاه، برای آن است که محیطی مساعد برای تعالی و تکامل انسان به وجود آید؛ چون اگر انسان تأمین نباشد، چنین محیطی برایش فراهم نمیشود» (تفسیر سوره برائت، حضرت آیتالله خامنهای، صص ۳۷۵ تا ۳۹۳).
وظیفه دولتها در جهان ایجاد رفاه نیست بلکه ایجاد محیط عادلانه برای زندگی بشری است؛ چراکه در یک جامعه متنی بر عدالت، رفاه دیر یا زود تحقق خواهد یافت، اما در یک جامعه با سازوکارهای ناعادلانه نهتنها رفاه و فرایندهای خیر به وقوع نخواهد پیوست بلکه هرگونه تلاشی برای ایجاد رفاه محکوم به شکست و اسراف منابع و ایجاد شکاف اقتصادی بیشتر است.
وَ لا تَجْعَلْ یدَک مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِک وَ لا تَبْسُطْها کلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً- و نه دست خود را به گردنت بسته بدار (که هیچ انفاقى نکنى) و نه آن را کاملا باز گذار که (چیزى براى خودت نماند و) سرزنششده و حسرتخورده (به کنجى) نشینى. (اسراء ۲۹)
رفاه یک مفهوم اقتصادی صرف نیست. رفاه در سطوح فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کارویژه و مصادیق قابلارزیابیای دارد که مهمترین هدف آن ایجاد امکان دستیابی و توزیع ثروت است. در جامعه عدالتمحور دستاوردها در هر سطوحی باشد، برای همه قشربندیهای اجتماعی بر اساس سازوکارهای همسان قابلدستیابی است و اساسا تلاش برای دستیابی به دستاوردها برای ایجاد امکان دسترسی به ثروت است که با تلاش بیشتر در هر سطحی این دسترسی بیشتر باشد و طبیعی است در این فرایند عدهای بهره بیشتری ببرند یا عدهای دسترسی کمتری که مهمترین امر این است که دستیابیها بهصورت عادلانه و همسان ایجاد شده باشد، هرچند دولتها وظیفه دارند شاخصهای حداقلی در همه سطوح را برای افراد تضمین کنند نه اینکه دائما بهصورت دایهوار در حال هلدادن افراد جامعه بهسوی شاخصهای حداقلی باشند.
بیشتر بخوانید: طبقه متوسط کشور در حال تجزیه شدن است
مثلا حق تحصیل رایگان و اجباری در ایران تا سطح دیپلم برگرفته از این کارویژه است، اما چرا همین حق تحصیل نتیجهبخش نیست؛ دلیلش این است که متضمن دستیابی به شاخص حداقلی نیست. زیرا در این فرایند دستیابی به مهارت منجر به درآمد، مغفول مانده و فقط به جنبه آموزشی موضوع توجه شده است و مثلا اگر بهجای حداقل دیپلم، مدرک سیکل معیار بود و پس از آن دوره چهارساله مهارتآموزی بهصورت رایگان بود و دوره دبیرستان نیازمند پرداخت ۵۰ درصد حق تحصیل بود، امروز نیروی کار ماهرتری را در جامعه شاهد بودیم که توانایی کسب درآمد و استفاده بهتر از عدالت ایجادشده را در بهدستآوردن شغل دارد.
در باب اقتصاد، علاوه بر مشکلات عمده مشهود، نمره مطلوبی در باب عدالت در دهه پیشرفت و عدالت بهدست نیاوردهایم و این واقعیتِ ناخواسته باید همه را به تلاش فکری و عملی در باب معیشت طبقات ضعیف بهمثابه اولویت وادار کند. (مقام معظم رهبری، پیام بهمناسبت آغاز به کار یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی)
یکی از موانع عدالت در کشور موانع قانونی است. یعنی بیعدالتی قانونی که در جامعه ایران رخ میدهد. برای مثال تعرفه گمرکی یا مالیات بر ارزش افزوده هرساله برای بخش زیادی از کالاها وضع شده و باعث میشود که قیمت عمومی کالاها به مقداری افزایش یابد. از سوی دیگر دولت با پرداخت یارانه نقدی در پی ایجاد عدالت جبرانی برای اقشار مختلفی است، در صورتی که با یک محاسبه ساده بین مالیات و افزایش قیمت تحمیلی به افراد کمبرخوردار جامعه از طریق وضع مالیات و تعرفه گمرکی بر کالاهای اساسی و رقم پرداختی یارانه میتوان به این نتیجه رسید که پارهای از قوانین وجود دارد که با برداشتن آنها رفاه بالاتری در سطح جامعه ایجاد میشود تا پرداخت یارانه مستقیم نقدی.
اسلام دادن یک درهم قرض را از نظر پاداش الهی برتر از یک درهم صدقه دانسته است (امام موسی صدر/عدالت در اسلام/ص ۳۱).
نفس پرداخت یارانه بهمعنای کمک، در هیچ آیین و ایدئولوژی نفی نشده است و بلکه از ضروریات است. در سوره توبه اشاره میشود؛ انَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّقَابِ وَالْغَارِمِینَ وَفِی سَبِیلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِیلِ فَرِیضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکیمٌ ﴿۶۰﴾ صدقات تنها به تهیدستان و بینوایان و متصدیان [گردآورى و پخش]آن و کسانى که دلشان به دست آورده مىشود و در [راه آزادى]بردگان و وامداران و در راه خدا و به در راه مانده اختصاص دارد [این]بهعنوان فریضه از جانب خداست و خدا داناى حکیم است (۶۰)، یعنی ضرورت کمک در آنجایی مستوجب پاداش و فریضه محسوب میشود که موجب گرهگشایی و کمک به رفع درماندگی و حرکت به سمت آزادی باشد و این معنا در ذات این آیه شریفه نهفته است که کمک برای تحقق هدفی است و رفع درماندگی و اگر قرار باشد یارانه تخصیصی اساسا منجر به این هدف نشود، ممکن است کمککننده باشد، اما تحقق فریضه صدقه و یاری اساسا صورت نپذیرفته است.
در نظریه بازبینیشده عدالت رالز نیز نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی به دو شرط قابلقبول هستند: اول باید مختص به مناصب و مقامهایی باشند که تحت شرایط برابری منصفانه فرصتها، باب آنها به روی همگان گشوده است و دوم این نابرابریها باید بیشترین سود را برای محرومترین اعضای جامعه داشته باشند (اصل تفاوت) (رالز: ۱۳۸۵، ص ۸۴).
سؤال اساسی اینجاست چه ضروریاتی باعث تدبیر پرداخت یارانه و کمک مالی در کشور میشود، اما همان ضروریات به اصلاح قوانین و رویههایی که موجب بیعدالتی و سختترشدن زندگی در جامعه است، منجر نمیشود. با برداشتن سود بانکی، مالیات بر ارزش افزوده بر کالاهای اساسی و نیاز روزانه مانند شیر و پنیر و کره و... عدالت اقتصادی بهتر برقرار میشود یا با تثبیت و تداوم این قوانین و پرداخت یارانه نقدی؟
محاسبه و مقایسه هزینه یارانه و مالیات بر ارزش افزوده خانواده سهنفره شهری/تقریبی ۱۳۹۹
سهم هزینه ناخالص کالای اساسی از هزینه خانواده
۱۵.۰۰۰.۰۰۰ ریال
مالیات بر ارزش افزوده پرداختی
۱.۳۵۰.۰۰۰ ریال
یارانه پرداختی
۱.۳۵۰.۰۰۰ ریال
به نظر میرسد مبنای انحراف منابع و رویکردها در اجرای عدالت و افزایش رفاه، یکی همین تدابیر برای بهترکردن شرایط محرومان و کمبرخورداران است، اما آنچه در نهایت نمود یافت، بارورترشدن سفره متمولان است. نتیجه سیاست یارانهپاشی در کشور این شد که هرکس ظرفیت بالاتر و کیسه بزرگتر و به تعبیر بهتر مصرف بالاتری دارد، سهم بیشتری هم ببرد و سیاست حمایتی یارانهای با روش یارانهپاشی را تبدیل به ضد خود کند.
منبع: روزنامه شرق
خبر های مرتبط