سقوط فاو و رقم خوردن سرنوشت جنگ ایران و عراق
رویداد۲۴ علیرضا نجفی: «هر کس از شنیدن خبر سقوط فاو سکته کند حق دارد... همه ضعفها و نارساییها مربوط به خود ما میباشد. ضعف پدافندی، فرماندهی و هوشیاری ما بود که دشمن را به چنین پیروزی فاجعه باری رساند. من که به نوبه خود دیوانه شده ام و نمیدانم گریه کنم یا افسوس بخورم.» از دفتر خاطرات شهید غلامرضا صالحی جانشین وقت فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسول الله / «از این پس زمان به نفع ما نخواهد بود.» هاشمی رفسنجانی پس از سقوط فاو
جنگ ایران و عراق میتوانست در سال ۱۳۶۱ به اتمام برسد. ایران عمده زمینها و شهرهای اشغالی خود را با عملیاتهای ثامن الائمه، طریق القدس و بیت المقدس پس گرفته بودند و طرف عراقی با دیدن این موفقیت ایران به هراس افتاد و پیشنهاد اتمام جنگ را داد. اما ایرانیها در آن دوران تازه انقلاب کرده بودند و در پی صدور انقلاب به کشورهای منطقه بودند. از طرفی هم پیروزیهای ارتش ایران در بازپس گیری خرمشهر همه را خوشحال و مغرور کرده بود.
ایران تصور میکرد پیروزیهای برقآسای عملیات بیت المقدس را میتواتد در خاک عراق انجام دهد و با تصرف عراق تا قدس برود. مقامات ایرانی مدام تکرار میکردند که حملات خود را تا «تنبیه متجاوز» دنبال خواهند کرد. اما نخستین عملیات بزرگ پس از پیروزی خرمشهر یعنی «عملیات رمضان» شکست خورد و نشان داد عراقیها در خاک خود به صورت دیگری میجنگند و مقاومت میکنند. عراقیها در خاک ایران چندان موفق نمیجنگیدند. اما احساسات ناسیونالیستی آنها با حمله ایران به قصد فتح بصره تحریک شده بود و اینبار بسیار مقاومت کردند. از طرف دیگر هم ادوات جنگی ایران در سالهای نخستین جنگ بسیار پیشرفتهتر از عراق بود چرا که محمدرضا پهلوی در سالهای حکومتش یکی از قویترین ارتشهای قاره آسیا را ساخته بود. حال هر چه از سالهای ابتدایی جنگ میگذشت ادوات خریداری شده در زمان پیش از انقلاب فرسوده و کم میشدند و دولت جدید انقلابی به علت تحریمهای ایالات متحده قادر به خریداری سلاحهای جدیدتر نبود.
این دلایل باعث شد که ایرانی جز مواردی نادر، دیگر در سالهای پس از فتح خرمشهر پیروزی بزرگی نداشته باشد. اما استثناءهایی نیز وجود داشت. فتح شبه جزیره استراتژیک فاو در ۲۹ فروردین سال ۱۳۶۵ از این استثناها بود. اما شبه جزیره فاو دو سال بیشتر در دست ایرانیها نماند و در فروردین ماه سال ۱۳۶۷ ارتش عراق فاو را پس گرفت و نیروهای ایرانی را شکست داد.
این شکست از تلخترین شکستهای ایران در طی جنگ ایران و عراق بود. ارتش و نیروی هوایی عراق در سالهای آخر جنگ بسیار قویتر شده بودند تجهیزاتشان را نوسازی کرده بودند. عراق در ابتدای جنگ ۱۲ لشکر نیروی زمینی داشت و در سال ۱۳۶۷ تعداد لشکرهایش به بیش از ۵۰ لشکر رسیده بود. عراقیها به واسطه همین افزایش تجهیزات، پس از چند سال از لاک دفاعی بیرون آمدند و مصمم شدند فاو را پس بگیرند.
بیشتر بخوانید:سقوط فاجعهآمیز هواپیمای فرماندهان ارشد جنگ
به گزارش رویداد۲۴ ایران در سال ۱۳۶۷ عمده نیروهایش را در جبهه شمال غرب متمرکز کرده بود و از جبهه جنوب که دروازه اصلی ورود عراقیها به ایران بود غافل شده بود. صدام حسین برای عملیات فاو چند تن از فرماندهان مجرب خود را از چندماه پیش مامور تهیه طرحی سری کرده بود که حتی رئیس ستاد ارتش عراق هم از آن اطلاع نداشت.
عراق با فریبی بزرگ توانست فاو را فتح کند. جعفرشیرعلی نیا مورخ جنگ ایران و عراق، در این باره مینویسد: «عراقیها برای فریب ایرانیها یک قرارگاه جعلی لشکر گارد مجهز در جبهه شمالی ایجاد کردند. لشکر ۱۰ زرهی را نیز به آنجا فرستادند تا ایرانیها باور کنند عملیات لشکر گارد در جبهه شمالی است. در این میان وزارت اطلاعات گزارشی مبنی بر آمادگی عراق برای حمله از جبهه جنوب منتشر کرد، اما برای فرماندهان سپاه مسجل شده بود که دشمن لشکر گارد را به جبهه شمال منتقل کرده و محسن رضایی میگفت تا وقتی لشکر گارد در جبهه شمال غرب است، دشمن از جبهه دیگری حمله نمیکند.»
ارتش عراق در ۲۸ فروردین ماه حمله را آغاز کرد. کل نیروهای ایرانی در فاو یک لشکر بود و در مقابل عراق با ۱۲ لشکر به فاو حمله کرد. فرماندهان ایران روز حمله در کرمانشاه بودند. نقل شده زمانی که شهید احمد کاظمی از پادگان گلف گزارش حمله عراق به فاو را اعلام کرد یکی از فرماندهان خطاب به حاضرین جلسه گفت: «احمد دارد مساله را گنده میکند. شلوغ میکند تا به او کمک شود.»
محسن رضایی نیز حمله به فاو را باور نمیکرد و در حالی که ساعتها از حمله عراق به فاو میگذشت در مکالمه با سیداحمد خمینی اعلام کرد حمله به فاو برای ما قطعی نشده است.
رماندهان ایران زمانی که از حمله به فاو مطلع شدند پیشنهاد موشکباران شهرهای عراق را مطرح کردند تا جشن صدام را به عزا تبدیل کنند، اما ایران موشک زیادی نداشت و باید آن را برای مقابله با موشکباران شهرهای ایران توسط عراق نگه میداشت. اعزام نیرو به جبهه جنوب نیز بسیار کند انجام میگرفت و عملا کاری از ایرانیها برنمیآمد.
ارتش عراق ظرف مدت سی و شش ساعت فاو را فتح کرد، شش هزار ایرانی را کشت و بیش از دوهزار نفر اسیر گرفت. بسیاری از تجهیزات ایرانیها نیز دست نخورده به دست عراقیها افتاد.
شیرعلی نیا مینویسد: «سقوط فاو موقعیت برتر نظامی ایران را تضعیف کرد. روسای کشورهای اروپایی که مدتی بود سعی میکردند ایران را تحریک نکنند تا پایان جنگ به تاخیر نیافتد، لحنشان تغییر کرد و میتران گفت: «این جنگ باید بدون غالب و مغلوب پایان یابد.» وزیر خارجه شوروی نیز با توجه به پافشاری ایران بر تعیین متجاوز اعلام کرد: «بدون توجه به اینکه چه کسی مسئول آغاز جنگ است، این جنگ باید به فوریت پایان یابد.»
ارتش عراق بلافاصله پس از این پیروزی به شلمچه حمله کرد و پیروزیهای دیگری به دست آورد. همزمان با این اتفاقات ایالات متحده به مواضع ایران در خلیج فارس حمله کرد تا پاسخ مینگذاریهای ایران در خلیج فارس را بدهد. تحریم نفت و جنگ طولانی مدت نیز اقتصاد کشور را آشفته کرده بود و همه این اتفاقات باعث تضعیف روحیه ایرانیها میشد.
آیت الله خمینی پس از نبرد فاو خواستار پیگرد مسئولان این شکست بودند. در خاطرات آیت الله هاشمی آمده است: «یکی از فرماندهان ... فاو را با آن همه امکانات و اموال گذاشت و از روی پلی که با زحمت ساخته بودیم برگشت. در همان ایام مرحوم خلخالی به جنوب آمد و به بنده گفت آمدهام بخاطر از دست دادن فاو و دادن تلفات زیاد، سه نفر از فرماندهان سپاه و جنگ را اعدام کنم چون باعث این همه خسارت و ضرر به کشور شده و کشور را در وضعیت بسیار بدی قرار دادهاند. خیلی از بزرگان -ازجمله رییسجمهور وقت- میخواستند فرماندهانی که باعث این تلفات شده بودند اعدام شوند اما من اجازه ندادم که دادگاه نظامی در مورد این نیروها که با خلوص جنگیده بودند و البته گاهی هم ضعف نشان داده بودند برخورد کند. من باعث نجات جان آنها از اعدام شدم.»
سه ماه پس از فتح فاو، ایران قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت و به یکی از طولانیترین و ویرانگرترین جنگهای قرن بیستم پایان داد.
من در آن روز تاریخی و سرنوشت ساز آنجا بودم روز 97/01/21 از شهرمان به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شدیم و اول به شوشتر و بعد آبادان و در تاریخ 67/01/26 به فاو رسیدیم یه گردانی قبل از ما خط پدافندی بود که با آمدن گردان امیر که ما بودیم خود را آماده می کرد که به عقب برگردد.صبح روز 67/01/27 حمله عراق شروع شد چشمتان روز بد نبیند 24 ساعت زیر آتش شدید عراق بودیم اما مقاومت فایده ای نداشت و مجبور به فرار و عقب نشینی شدیم با یه دردسر از رودخانه اروند گذشتیم و خودمون را به خسرو آباد رساندیم چقدر شهید و جانباز و اسیر دادیم خدا می دند.یاد همشون گرامی باد ...خدا می داند پشت پرده چه خبر بود که ما نمی دانستیم
هست،تاتاریخ بوده،همین بوده
فتح وظفرنادرشاه راآن سربازان بینواباحمل توپ وبذل جان وبامشقت ممکن ساختند
ولی کونام آنها؟کوقدردانی اززحماتشان؟
بله همیشه خوکهارئیس مزرعه هستندوبرتر
بقیه زیردست آنها وجورکش بلایا