تاریخ انتشار: ۰۹:۲۱ - ۰۶ آبان ۱۳۹۵
گزارش رویداد۲۴ به مناسبت شهادت راوی واقعه کربلا:

امام سجاد(ع) و ابعاد رسانه ای پیام عاشورا

در موضوع حادثه کربلا، حضرت امام سجاد(ع) در جایگاه مدیریت انتقال پیام عاشورا برای ثبت در تاریخ و ممانعت از فراموشی آن، شاخصه های مخاطب شناسی را در مسیر اهداف خود، رعایت نمود.
رویداد۲۴، محمد مهدی تولایی- یکی از وظایف مهم و حیاتی در هر اقدامی، توجه به امر خطیر پیام رسانی و ابعاد رسانه‌ای آن است بدین معنا که برای هر عملی که قرار است صورت پذیرد باید وظیفه انتقال پیام در جهت تبیین اهداف و اقدامات، به نحو احسن انجام گیرد تا نتیجه عملکرد، ابتر نگردد. 

در موضوع قیام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) هم توجه به ابعاد رسانه‌ای و پیام رسانی نهضت، مورد توجه ویژه قرار داشته و مدیریت افکار عمومی و انتقال صحیح پیام عاشورا به نحو احسن انجام گرفته است.

اگر در کتب تاریخی، به دوران حرکت خاندان پیامبر اکرم (ص)؛ پس از واقعه عاشورا از کربلا تا شام و دوران حضور در شام دقت نماییم متوجه می‌شویم که حضرت سجاد (ع) با مدیریت صحیح انتقال پیام و با کمک و همراهی حضرت زینب (س) در مسیر ایجاد بستر مناسب آن، تلاش نموده‌اند حادثه عظیم کربلا را به درستی برای مردم و افکار عمومی و حاکمان، تبیین نمایند. 

سه مولفه اصلی در مدیریت انتقال پیام عاشورا توسط امام سجاد (ع) عبارتند از: مخاطب‌شناسی، زمان‌شناسی و موقعیت‌شناسی

۱- مخاطب‌شناسی
یکی از ابعاد مهم در جهت صحیح انتقال پیام، مخاطب‌شناسی است. در این موضوع نیز موارد ذیل یعنی:

۱- میزان اطلاعات مخاطب، ۲-نحوه کسب اطلاعات مخاطب، ۳- میزان آشنایی مخاطب با انتقال دهنده پیام، ۴- شخصیت مخاطب و ۵-قدرت انتقال پیام توسط مخاطب باید مورد توجه قرار گیرد که نمایانگر مخاطب‌شناسی است.
 
در موضوع حادثه کربلا، حضرت امام سجاد (ع) در جایگاه مدیریت انتقال پیام عاشورا برای ثبت در تاریخ و ممانعت از فراموشی آن، شاخصه‌های مخاطب‌شناسی را در مسیر اهداف خود، رعایت نمود. امام سجاد (ع) در برخورد با مردم کوفه و شام و یا برخی شخصیت‌های خاص، عملکردی متفاوت داشت چراکه جنس مردم کوفه و شام و افرادی که با آنان مواجه می‌شد قابل مقایسه با یکدیگر نبود. 

مردم کوفه، سال‌ها میزبان امیرالمومنین (ع) بودند و میزان اطلاعاتشان از دین اسلام و خاندان نبوت (ص)، زیاد بود و نحوه کسب اطلاعاتشان، مستقیم بود یعنی برخورد نزدیک و ملموس و بی‌واسطه با اسلام و اهل بیت (ع) داشتند و به طور کامل با امام حسین (ع) و اصحاب و یارانش، آشنا بودند. در خطبه امام سجاد (ع) در کوفه آمده است که ایشان خطاب به مردم فرمود: «اى مردم! هر کس مرا شناخت که مى داند من کیستم، ولى آن کس که مرا نمى شناسد بداند که من على فرزند حسینم،‌‌ همان کس که بدون هیچ جرم و گناهى کنار شطّ فرات [با لب تشنه] سر بریده شد... اى مردم! شما را به خداسوگند! آیا قبول دارید که همین شما بودید که به پدرم نامه نوشتید [و او را براى آمدن به کوفه دعوت کردید] ولى با او به نیرنگ عمل کردید؟ با او با جان خویش، عهد و پیمان بستید و بیعت نمودید، آنگاه او را تنها گذاشته و با وى پیکار کردید؟!» 

شخصیت مردم کوفه نیز برای امام سجاد (ع) شناخته شده بود و ایشان از عدم تعهد و بیعت شکنی آنان آگاه بود. در خطبه ایشان نیز به همین موضوع اشاره شده است لذا باید ابعادی از پیام که سرزنش کننده اقدام مردم کوفه و نمایانگر مظلومیت اهل بیت (ع) است منتقل می‌شد. «حذیم بن شریک اسدى» مى گوید در هنگام خطبه امام سجاد (ع) در کوفه، مردم همگى فریاد زدند: «اى فرزند رسول خدا (صلى الله علیه وآله)، همه ما گوش به فرمان و مطیع توایم و حافظ و نگهبان جان و مال شما هستیم؛ هرگز از شما روى گردان نیستیم، به ما فرمان بده ـ خدایت رحمت کند ـ که ما با هر کس تو بجنگى، مى ستیزیم و با هر کس که آشتى نمایى، صلح مى کنیم، و کسانى که به شما و ما ستم کردند و ظلم روا داشتند را مجازات خواهیم نمود!!» ولی امام سجاد (ع) در پاسخ به آنان که در واقعه عاشورا، یا در لشکر دشمن بودند و یا پس از دعوت از امام حسین (ع)، بدعهدی کردند فرمود: «هیهات! اى گروه پیمان شکن حیله گر! [هرگز به وعده هاى شما اطمینانى نیست زیرا] میان شما و خواسته‌هایتان پرده اى [از جهل و غفلت و ناتوانى] افکنده شده؛ آیا با‌‌ همان حال و هوایى که به سراغ پدران ما رفتید، مى خواهید به سراغ من بیایید [که فقط وعده مى دهید و عمل نمى کنید؟!]؛... خواسته من از شما این است که نه از ما طرفدارى کنید و نه با ما به جنگ و ستیز برخیزید.» (احتجاج طبرسى/ج ۲/ ص ۱۱۷ – ۱۱۹) 

مشاهده می‌شود که امام (ع) علاوه بر شناخت شخصیت مردم کوفه، از میزان ضعیف قدرت انتقال پیام توسط آنان نیز آگاه است و لذا نمی‌خواهد زمینه‌ای برای یک شورش بیهوده در کوفه فراهم شود. 

اما عملکرد امام سجاد (ع) در شام متفاوت است. امام (ع) می‌داند اطلاعات مردم شام، از جنس اطلاعات دست اول و مستقیم نیست و اسلام معرفی شده به آنان، اسلام بدلی است. به مردم شام، از پیامبر (ص) و خاندان ایشان، اطلاعاتی سطحی و تحریف شده رسیده است و لذا برای تبیین پیام عاشورا باید تلاش بیشتر و دقیق‎تری را انجام داد.

مردم شام، خاندان پیامبر (ص) و به ویژه امام سجاد (ع) را نه با چهره و نه با توصیف نمی‌شناسند و فکر می‌کنند مسیر خلافت، از طریق معاویه در جهت صحیح قرار گرفته است. به نظر می‌رسد مردم شام، به دلیل زندگی در پایتخت و همچنین برخورد نزدیک و رفت و آمد با حکومت‌های دیگر، از نوعی تفاوت در سطح زندگی هم برخوردار هستند و از ویژگی بدعهدی و تلاش برای کسب محوریت حکومت که در مردم کوفه وجود داشت نیز بی‌بهره هستند و لذا در هنگام مواجهه با خلاف آشکار، دست به اقدام می‌زنند. 

به همین دلیل است که حضرت سجاد (ع) از یزید می‌خواهند که خطبه نماز جمعه بخوانند تا از موقعیت اجتماع مردم، بهره برداری کنند و وظیفه انتقال پیام را انجام دهند. مشاهده می‌شود که بخش عمده‌ای از خطبه امام (ع) به معرفی خود و پدران و اجداد طاهرین اختصاص می‌یابد تا حاضرین، متوجه اقدام یزید شوند؛ مردمی که برای اولین بار در حال دریافت اطلاعات صحیح و مستقیم از منبع اصلی هستند و شخصیت آنان برای پیام رسان، شناخته شده است و آنان نیز در حال شناخت از پیام رسان و پیام وی هستند و از قدرت اقدام نیز برخوردارند. 

فضای جلسه ملتهب می‌شود و مردم پایتخت، آماده شورش می‌شوند. هنگامى که امام سجاد علیه السلام آن خطبه رسا را ایراد فرمود، مردم حاضر در مسجد را سخت تحت تأثیر قرار داد و انگیزه بیدارى را در آنان برانگیخت و به آنان جرأت و جسارت بخشید. یکى از علماى بزرگ یهود که در مجلس یزید حضور داشت، از یزید پرسید: این نوجوان کیست؟ یزید گفت: على بن الحسین است. سؤال کرد: حسین کیست؟ یزید گفت: فرزند على بن ابى طالب است. باز پرسید: مادر او کیست؟ یزید گفت: دختر محمد. یهودى گفت: سبحان الله!! این فرزند دختر پیامبر شماست که او را کشته‎‏اید؟! شما چه جانشین بدى براى فرزندان رسول خدا بودید؟! بخدا سوگند که اگر پیامبر ما موسى بن عمران در میان ما فرزندى مى‏‎گذاشت، ما گمان مى‎‏کردیم که او را تا سر حد پرستش باید احترام کنیم، و شما دیروز پیامبرتان از دنیا رفت و امروز بر فرزند او شوریده و او را از دم شمشیر خود گذراندید؟! واى بر شما امت!!! یزید در خشم شد و فرمان داد تا او را بزنند. آن عالم بزرگ یهودى بپاى خاست در حالى که مى‏‎گفت: اگر مى‏‎خواهید مرا بکشید، باکى ندارم! من در تورات یافته‎‏ام کسى که فرزند پیامبر را مى‎‏کشد او همیشه ملعون خواهد بود و جایگاه او در آتش جهنم است.» (حیاة الامام الحسین/ج ۳/ ص۳۹۵) 

۲- موقعیت‌شناسی
توجه به عنصر موقعیت، موجب می‌شود یک پیام مهم، در مجرای صحیح انتقال و اثرگذاری قرار گیرد و هدر نرود. اینکه گفته می‌شود «هر سخن جایی و هر نقطه، مکانی دارد» نمایانگر اهمیت مکان و موقعیت مکانی برای بیان مطلب و انتشار پیام دارد و‌گاه، ممکن است عدم توجه به موقعیت مکانی، موجب هدر رفت اقدامات گذشته و سوختن پیام گردد. 

امام سجاد (ع) پس از واقعه عاشورا، در مکان‌های مختلف و به فراخور موقعیت ایجاد شده، نحوه انتقال پیام و ابعاد پیام را مشخص می‌نمود. یعنی ایشان می‌فرمود چه کسی باید منتقل کننده پیام و به چه میزان از آن باشد. به طور مثال، در کوفه، اولویت انتقال پیام با حضرت زینب (س) بود چراکه ایشان، سال‌ها در این شهر سکونت داشته و مردم شهر نیز به خوبی ایشان را می‌شناختند. بسیاری از زنان کوفی، شاگردان کلاس‌های قرآنی و معارفی حضرت زینب (س) بودند و لذا در برخی نقل‌ها آمده است که هنگام خطبه خوانی زینب کبری (س)، مردم به یاد خطبه‌های امیرالمومنین (ع) افتاده بودند در صورتی که هنگام شهادت امیرالمومنین (ع)، امام سجاد (ع)، کودک دو یا سه ساله بوده و مردم کوفه، آشنایی کافی با شخصیت ایشان به صورت نزدیک نداشتند؛ هرچند ایشان هم خطبه کوتاهی بیان فرمود. 

اقتضای کوفه، خطابه‌های آتشین و خطاب به مردم بود چراکه مردم این شهر، در برابر خطابه‌های آتشین انذار دهنده و تهدید کننده، از موضع خود، عقب نشینی می‌کردند و دچار پشیمانی زودگذر می‌شدند. خطابه هم باید خطاب به مردم و حاوی بخش‌هایی از پیام می‌بود که به بدعهدی و پیمان شکنی کوفیان و جفای آنان اختصاص داشت چراکه حاکم کوفه، دست نشانده و در حقیقت، عامل حکومت مرکزی بود و از خود، اختیار چندانی نداشت که مورد خطاب قرار گیرد. 

اما در شام، اولویت انتقال پیام با امام سجاد (ع) بود چراکه مختصر آشنایی با خاندان پیامبر (ص) هم در آن دیار، وجود نداشت و موقعیت مکانی نیز می‌طلبید مردی با ویژگیهای پیامبر (ص) به تبیین پیام عاشورا بپردازد و داوطلب ایرادخطبه‌های نماز جمعه بشود. 

اقتضای شام، خطابه‌هایی بود که مَطلعی نرم و منتهایی آتشین داشت که حاکم را مورد خطاب قرار می‌داد. چراکه پیش نیاز اعلام پیام؛ در مکانی که خطیب را نمی‌شناسند، در وهله اول؛ معرفی پیام رسان به مردم برای استمداد از آنان در جهت همراهی و سپس مورد خطاب قرار دادن شخص مورد نظر است. شناخت امام سجاد (ع) از موقعیت شام، به ایشان امکانی را داد که ابعادی از پیام که متوجه جفا به خاندان پیامبر (ص) و ظلم به دین ایشان است را بیان نمایند تا گمراهی مردم به سمت و سوی آگاهی سیر نماید و شورشی عظیم برای مقابله با این اقدام یزید صورت پذیرد؛ حاکمی که دارای اختیار است و اقدامات و دستورات او، کارگشا در تمام امور مملکتی است و اگر دستوری صادر نماید همه امیران مناطق تحت نظر باید عمل نمایند. 

۳- زمان‌شناسی
بهره گیری صحیح از عنصر زمان، یکی از مهم‌ترین معیار‌ها در مسیر انتقال پیام است. اینکه در چه زمانی باید گفتنی‌ها را گفت، چه میزان از گفتنی‌ها را باید گفت و چه میزانی از آن را نباید گفت تا زمان مناسب آن برسد در مسیر انتقال پیام، بسیار مهم است. 

حضرت سجاد (ع) در مدیریتی صحیح و برنامه ریزی شده، زمان‌های مناسب برای بیان ابعاد پیام واقعه عاشورا را تدوین نموده و در مسیر حرکت خود، اعمال می‌نمود. امام (ع) می‌دانست زمان انتقال کدام بخش از ابعاد پیام، شام است و کوفه نیست و بالعکس. اگر بخشی از پیام عاشورا، زود‌تر از زمان موعود، انتقال می‌یافت ممکن بود باعث بی‌سرانجامی کار شود و نتیجه مطلوب حاصل نشود. به طور مثال، راوی می‌گوید: هنگامی که حضرت زینب (س) در کوفه، در حال سخنرانی بود التهاب و پشیمانی بزرگی، فضای کوفه را فراگرفت. «مردم با شنیدن این سخنان ملامت‏ انگیز، حیرت‏ زده و مبهوت می‌‏گریستند و دست‎های خود را از حسرت و اندوه به‎ ‏دندان می‌‏گزیدند. متوّجه پیرمردی در کنارم شدم و او را دیدم که می‌‏گریست و ریشش از اشک،‌ تر شده و دستش را به ‏سوی آسمان بلند کرده بود و می‌‏گفت: پدر و مادرم فدای این‌ها، که سالخوردگانشان بهترین سالخوردگان و زنانشان بهترین زنان و جوانانشان بهترین جوانان است! نسل این‌ها نسلی بزرگوار و دارای فضیلتی عظیم و بزرگ هستند» هنگامی که چنین فضایی که حاکی از نوعی درخواست برای قیام و شورش بود حاکم شد امام سجاد (ع)، متوجه حضرت زینب (س) شدند و فرمودند: «عمه جان! آرام و خاموش باش که باقیماندگان باید از گذشتگان پند گیرند و تو بحمداللَّه ناخوانده دانایی و نیاموخته خردمند هستی...» (کتاب زینب عقیله بنی هاشم/رسولی محلاتی/ص۲) 

حضرت سجاد (ع) در این جملات کوتاه، در جهت مدیریت انتقال پیام و با توجه به موقعیت زمانی، در حرکتی محترمانه، از ادامه سخنرانی حضرت زینب (س) ممانعت به عمل می‌آورند تا مانع از نافرجامی پیام عاشورا شوند. اگر سخنرانی ادامه پیدا می‌کرد ممکن بود احساسات مردم به سمت شورش بر علیه حاکم کوفه هدایت شود و نتیجه آن؛ باقی ماندن پیام قیام کربلا در کوفه و نافرجامی آن بود؛ چراکه هم پیام به مقر حکومت اصلی نرسیده بود و هم امکان گسیل نیرو برای سرکوبی شورش توسط حکومت مرکزی وجود داشت و در نتیجه، انتقال صحیح پیام به شکست می‌انجامید. لذا امام سجاد (ع) ضمن دعوت زینب کبری (س) به سکوت، این نکته را هم متذکر می‌شوند که باید باقیماندگان از گذشتگان پند گیرند و لذا لازمه آن، انتقال صحیح و تبیین درست پیام با مدیریت موقعیت‌های زمانی و مکانی و شناخت مخاطب است. 

حتی امام سجاد (ع) در انتهای سخنرانی خود در کوفه هم می‌فرماید: «خواسته من از شما این است که نه از ما طرفدارى کنید و نه با ما به جنگ و ستیز برخیزید.» بیان این موضوع یعنی توقف هر حرکت خونخواهانه و قیام گونه مردم کوفه تا زمان انتقال صحیح پیام عاشورا و تبیین آن در مناطق مختلف و به خصوص در مرکز حکومت؛ جهت حصول نتیجه مطلوب. 

این در حالیست که در شام و هنگامی که یزید برای ایجاد توقف در خطابه امام سجاد (ع) به موذن دستور می‌دهد که اذان بگوید، امام (ع) ساکت نمی‌شوند و در اثنای اذان هم به تبیین پیام عاشورا اقدام می‌کنند تا شورش درونی و بیرونی در میان مردم شام، گسترش یابد و نتیجه مورد نظر، حاصل شود.
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما