شعر از خون جوانان وطن لاله دمیده از کیست؟
رویداد۲۴ الهام عندلیبمقدم: «از خون جوانان وطن لاله دمیده»، از سرودههای «ابوالقاسم عارف قزوینی» است. این تصنیف که با نامهای «راز دل» و «هنگام می» نیز شناخته میشود، هفتمین و مشهورترین تصنیف از این شاعر، موسیقیدان و تصنیفساز ایرانی است که در حدود سال ۱۲۹۰ شمسی سروده شده است.
عارف قزوینی (۱۲۵۹ قزوین – ۱۳۱۲ همدان) که حیات او مصادف با دوران قاجار و پهلوی بود، به دلیل سرودن تصنیفها و غزلهای سیاسی و عاشقانه مشهور است.
مضمون این تصنیف اشاره به افسانه سیاوش از قهرمانان شاهنامه دارد که از قطرات خون او گلهای لاله میروید.
عارف قزوینی، در مقدمه این تصنیف در دیوان خود، آورده است:
«این تصنیف در دوره دوم مجلس شورای ایران، در تهران ساخته شده است. به واسطه عشقی که «حیدرخان عمواوغلی» بدان داشت، میل دارم این تصنیف به یادگار آن مرحوم طبع گردد. این تصنیف در آغاز انقلاب مشروطه ایران به یاد اولین قربانیان آزادی سروده شده است.»
بیشتر بخوانید: نوحه این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
شاعران روحیات حساسی دارند و در پی هر حادثهای به کلمات در قالب شعر پناه میبرند تا به این وسیله تاریخ و حوادث رفته بر آن را به نسلهای بعد منتقل کنند.
به گزارش رویداد۲۴ وقتی عارف میگوید «از خون جوانان وطن لاله دمیده»، یک تاریخ خونین پر از جنایت و وحشیگری پشت آن است. دوره مشروطه یکی از مهمترین دورهها در تاریخ ایران است؛ دورهای که ارکان سنتی حکومت که قرنها به در یک مسیر بوده از هم پاشیده، شاه دیگر سایه خدا نیست، مردم ابراز عقیده میکنند و به دنبال قانون و عدالت هستند. واژگان در شعر عارف از درون همین مردم جوشیده، سروده آنها را به این باور میرساند که خونهای ریخته شده هدر نرفته است.
امروزه با گذشت بیش از صد سال، مضمون این سرود در نوشتارهای سیاسی دوران معاصر نیز به چشم میخورد.
متن کامل این سروده چنین است:
هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد
دربار بهاری تهی از زاغ و زغن شد
از ابر کرم، خطه ری رشک ختن شد
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد
چه کجرفتاری ای چرخ! چه بدکرداری ای چرخ! سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین، نه آیین داری ای چرخ!
از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده
در سایه گل بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کجرفتاری ای چرخ! چه بدکرداری ای چرخ! سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین، نه آیین داری ای چرخ!
خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یک خانه ویران
یا رب بستان داد فقیران ز امیران
چه کجرفتاری ای چرخ! چه بدکرداری ای چرخ! سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین، نه آیین داری ای چرخ!
از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن
مشتی گرت از خاک وطن هست بهسر کن
غیرت کن و اندیشه ایام بتر کن
اندر جلو تیر عدو، سینه سپر کن
چه کجرفتاری ای چرخ! چه بدکرداری ای چرخ! سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین، نه آیین داری ای چرخ!
از دست عدو ناله من از سر درد است
اندیشه هر آنکس کند از مرگ، نه مرد است
جانبازی عشاق، نه چون بازی نرد است
مردی گرت هست، کنون وقت نبرد است
چه کجرفتاری ای چرخ! چه بدکرداری ای چرخ! سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین، نه آیین داری ای چرخ!
عارف ز ازل، تکیه بر ایام نداده است
جز جام، به کس دست، چو خیام نداده است
دل جز به سر زلف دلارام نداده است
صد زندگی ننگ به یک نام نداده است
چه کجرفتاری ای چرخ! چه بدکرداری ای چرخ! سر کین داری ای چرخ! نه دین داری، نه آیین، نه آیین داری ای چرخ!
اجرای تصنیف توسط خواندگان مختلف
اولین بار این تصنیف، با صدای عارف و تنها با یک سهتار اجرا شده است. اما متاسفانه از آن اجرا هیچ نسخه صوتی وجود ندارد. این تصنیف بعدها، بارها توسط خوانندگان مختلف مانند سه خواننده زن ایرانی به نامهای افتخار، امجد و زری (1291)، عبدالله دوامی (1293) و عسگر عبداللهیف در تفلیس خوانده شد. یکی از مشهورترین اجراها مربوط به سال 1340 است که در برنامه رادیویی گلهای رنگارنگ و با صدای الهه به همراه یک ارکستر ۵۰ نفره ضبط شد. اجرای مشهور دیگر مربوط به سال ۱۳۵۱ است که با صدای محمدرضا شجریان و همکاری گروه شیدا بود.
از جمله خوانندگان دیگری که این سورده را خواندهاند میتوان به علیرضا قربانی، سالار عقیلی، سیما بینا، لیلا فروهر، سیما مافیها، پریسا، مجید خراطها و پرستو احمدی اشاره کرد.
و چه زیباست صبح آزادی وطن