یعقوب نیمرودی اولین وابسته اطلاعاتی اسرائیل در ایران و مجری مذاکرات مکفارلین
رویداد۲۴ لیلا فرهادی: «یعقوب نیمرودی» سال ۱۹۲۶ در بیتالمقدس به دنیا آمد و در ۱۶ سالگی از طریق «اسحاق نافون» دوست دوران کودکیاش که بعدها رئیس جمهور اسرائیل شد جذب سیستمهای اطلاعاتی شد. همین دوستی در ادامه او را به یکی از مرموزترین افسران اطلاعاتی اسرائیل تبدیل شد. او در خاطرات خود میگوید در کارنامه کاریاش، به اینکه توانسه یک افسر مصری را به تلآویو بکشاند، در تله یک دختر قرار دهد و در نهایت او را به یک جاسوس اسرائیلی تبدیل کند افتخار میکند.
یکی از مدیران سابق موساد درباره چرایی توجه جهانی به نیمرودی به عنوان یک افسر اطلاعاتی اسرائیلی با واشنگتنپست گفتگو کرده است. او گفته دلیل موفقیت نیمرودی این بود که عربی میدانست، با دوستانش عربی حرف میزد و با محیط و آداب و رسوم اعراب به خوبی آشنایی داشت. او چنان به فارسی مسلط بوده که بعضا ایرانیها متوجه نمیشدند که او ایرانی نیست و در نهایت هم این نوع رابطه اسرائیل با ایران بود که همه مهارتهای او در زمینه جاسوسی را شکوفا کرد. واشنگتنپست در گزارشی درباره نیمرودی او را یک «جاسوس واقعی و باهوش» خوانده که به توسعه روابط اسرائیل و ایران در دهه ۱۹۶۰ میلادی (دوره پهلوی) کمک کرد.
زمانی که نیمرودی به عنوان وابسته نظامی به ایران اعزام شد، هیچ شخصیت اسرائیلی به اندازه او در رژیم شاه نفوذ نداشت. او یکی از برجستهترین مستشاران اسرائیلی بود که به ساواک مشورت و آموزش میداد. خودش مدعی است که ساختار ساواک و نیروی هوایی ارتش ایران را درست کرده است. او گفته از طریق یهودیان ایرانیالاصل به چتربازان و توپخانه ایران آموزش میداده است. نیمرودی مدعی است برخی افسرانی که توسط او آموزش دیدهاند سالها بعد از انقلاب در ارتش ایران بودهاند.
مشخص نیست این ادعا چقدر درست است، اما پس از انقلاب چندین هزار نفر از افسران ارتش به اتهاماتی نظیر ارتباط با کشورهای دیگر و ... تصفیه شدند و کنار گذاشته شدند.
روابط ایران و اسرائیل در دوره پهلوی
روابط اسرائیل و ایران در سالهای ابتدایی دهه ۱۹۶۰ با سفر مخفیانه رئیس اطلاعات ایران به اسرائیل آغاز شد. به گفته «شموئل سگف» روزنامهنگار و کارشناس مسائل ایران در واشنگتنپست، یک سرهنگ جوان اسرائیلی به نام یعقوب نیمرودی در طول سفر، رئیس اطلاعات ایران را همراهی میکرد. در پایان سفر، ژنرال ایرانی پیشنهاد کرد که اسرائیل به طور مخفیانه یک وابسته نظامی به تهران بفرستد و پیشنهاد کرد که این کار به نیمرودی واگذار شود.
«دیوید بن گوریون» نخست وزیر اسرائیل این ایده را پذیرفت و نیمرودی برای ماموریتی که به طور رسمی ۱۴ سال و به طور غیررسمی ۱۰ سال دیگر ادامه پیدا کرد، به ایران فرستاد. به گفته سگف، نیمرودی شخصیت مناسبی برای شروع رابطهای استراتژیک بین ایران و اسرائیل بود.
نیمرودی سال ۲۰۰۴ خاطرات خود را در دو جلد تحت عنوان «ایران گیت: امیدی که نقش بر آب شد» منتشر کرد و در آن ماجرای نقش خود در تجارت اسلحه با ایران (ماجرای مک فارلین) بعد از انقلاب را شرح داد. دلیل انتشار این کتاب در واقع پاسخ دادن به ادعایی بود که نشریه «یدیعوت آحارانوث» علیه او منتشر کرد.
این نشریه اسرائیلی گفته بود نیمرودی در جریان مبادله سلاح با ایران در ازای آزادی زندانیان آمریکایی از لبنان در جریان جنگ عراق، پولی که به عنوان دلال معامله گرفته را بالا کشیده است.
ماجرای مذاکرات مک فارلین چه بود؟
ماجرای ایرانگیت در سال ۱۹۸۵ آغاز شد: دولت اسرائیل به نیمرودی مسئولیت داد که فرآیند فروش مخفیانه تسلیحات به دولت وقت ایران در جریان جنگ با عراق را بر عهده بگیرد. نیمرودی و شریکش الشویمر مدیر کل سابق صنایع هواپیماسازی اسرائیل، حدود هفت ماه روی این پروژه کار کردند تا اینکه از سطوح بالای حاکمیت در اسرائیل تصمیم به کنار گذاشتن آنها گرفته شد و مسئولیت تماسها و فروش تسلیحات به «امیرام نیر» واگذار شد. نیر مشاور نخست وزیر در امور مبارزه با تروریسم بود.
مطالبی بدیگر برای مطالعه در همین زمینه
ادعای عربستان در تبادل زندانی ایران و اسرائیل/ ماجرای گم شدن الیزابت سورکوف در عراق چیست؟
مذاکرات مک فارلین؛ اولین تلاش میانهروهای ایران برای بهبود روابط با آمریکا
نشریه واشنگتنپست هم بعدها گزیده از محتوای جلسه استماع کنگره در ارتباط با «ایران-کنترا» را منتشر کرده است. این متن حاوی شهادت «الیور نورث» مشاور رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا که نقش مهمی در ماجرای ایران-کنترا بازی میکرد، در پاسخ به «آرتور ال لیمان» مشاور ارشد کمیته منتخب سناست. نماینده سنا در این جلسه از خیانت نیمرودی در امانت پرده برداشته و گفته یکی از مشکلاتی که ایرانیها با مبادله داشتند این بود که مدعی بودند نیمرودی به آنها نارو زده است. الیور نورث در پاسخ این ادعا را تایید کرده و گفته تقلب نیمرودی در جریان انتقال یکی از سامانهها اتفاق افتاده بود و موضوع مالی نبود.
به گزارش رویداد۲۴ نیمرودی سالها بعد با واشنگتنپست گفتگو کرده و نقش مهم خود در اعمال نفوذ بر جمهوری اسلامی از طریق فردی به نام «منوچهر قربانیفر» را ستوده است. او دولت شیمون پرز را مقصر اخراج خود ار پروژه ایران-کنترا خوانده و گفته «من شخص پرز را مقصر میدانم. چرا ما را به این شکل زشت اخراج کرد؟»
نیمرودی در این گفتگو جزییاتی از معامله سلاح با ایران را شرح داده است. او گفته «در ماجرای ایران-کنترا، ۵۰۰ موشک تاو از انبارهای اسرائیل به ایرانیها داده شد و خودش در ازای این مبادله، ۵ میلیون دلار از ایرانیها گرفت که ۴ میلیون دلار آن را به حساب وزارت دفاع اسرائیل منتقل کرده و ۱ میلیون دلار را برای مخارج به جیب زده است.»
جزییات نقش نیمرودی در معامله اسلحه در ازای آزادی گروگانهای آمریکایی با ایران مبهم است. مقامات بلندپایه اسرائیل ادعا میکنند که پرز نخست وزیر وقت اسرائیل به درخواست آمریکا برای کمک به آزادی «ویلیام باکلی» رئیس سیا در بیروت، پاسخ مثبت داده است. در این مرحله پرز با دوستش «الشویمر» و او هم با نیمرودی تماس گرفته است. اگر روایت نیمرودی از این ماجرا را باور کنیم، او و «الشویمر» با فردی به نام خاشقجی سرمایهدار سعودی تماس گرفتهاند و از طریق او به «منوچهر قربانیفر» افسر سابق ساواک معرفی شدهاند.
خود خاشقجی در مصاحبهای با باربارا والترز در شبکهای بیبیسی مدعی شده که قرارداد تسلیحاتی معروف به مک فارلین، در اصل ابتکار او بوده و او با آمریکاییها، اعراب و اسرائیلیها تماس گرفته تا ببیند برای انتقال تسلیحات به ایران چه کاری میتوان انجام داد؛ و احتمالاً این راه را مسیری برای ایجاد ارتباط بین غرب و ایران میدانستند.
یکی از اعضای کابینه اسرائیل که درگیر پروژه ایران-کنترا بود، میگوید به دلیل وخامت حال آیتالله خمینی و جنگ قدرت در تهران، عناصری ظهور کرده بودند که به رابطه ایران و غرب علاقه داشتند. یکی از آنها هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس ایران بود.
نیمرودی سالها پیش در گفتگو با واشنگتن پست گفته «ما این افراد میانهرو را نزد رابرت مک فارلین مشاور سابق امنیت ملی ریگان آوردیم. با آنها در اروپا ملاقات کردیم و آنها گفتند که میخواهیم رابطه با غرب را برقرار کنیم.» او گفته برخی ایرانیهایی میخواستند با غرب و آمریکا رابطه داشته باشند. آنها پذیرفته بودند که با شیطان بزرگ گفتگو کنند.
نیمرودی میگوید که مکفارلین در مورد این افراد به اصطلاح میانهرو تحقیق کرده بود و پس از بررسی به این نتیجه رسیده بود که آنها در داخل ایران مشروعیت دارند. به گفته نیمرودی، مک فارلین با رفسنجانی، میرحسین موسوی نخستوزیر وقت و سیداحمد خمینی در جریان سفر به ایران دیدار کرد.
نیمرودی میگوید اواخر سال ۱۹۸۵ «ریچارد سکورد» ژنرال بازنشسته نیروی هوایی آمریکا که در جریان قرارداد تسلیحاتی با ایران نفش مهمی داشت به همراه مک فارلین و چند ایرانی به منزل او آمده و با او ملاقات کردهاند.
او میگوید بخش اول توافق هم ماه مارس ۱۹۸۵ تا دسامبر همان سال اجرا شد و بخشی از تسلیحات اسرائیلی به ایران منتقل شد، اما ایرانیها نظر خود را تغییر دادند و خواستار سلاحهای آمریکایی شدند.
چگونگی تحویل سلاح به ایران در قرارداد ایران کنترا
داستان چگونگی تحویل سلاح به ایران مانند فیلم قدیمی ژاپنی به نام «راشومون» است که هر یک از ناظران ورژن خودشان را از ماجرا روایت میکنند. نیمرودی میگوید وقتی ۱۰۰ موشک تاو وارد تهران شد، ایران هیچ اقدام متقابلی نکرد. او میگوید به اروپا رفته و با نخست وزیر ایران صحبت کرده است. میرحسین موسوی به او پاسخ داده «سر و یک پای باکلی (گروگان آمریکایی در دستان گروه عماد مغنیه) را برایت میفرستم.»
نیمرودی میگوید بعد از این ۴۰۰ موشک تاو دیگر از انبارهای اسرائیلی به ایران فرستاده شد و ظاهرا او باید تضمین میکرده که اتفاقی برای این محموله نیفتد. نیمرودی میگوید این محموله برایش ۴ میلیون دلار هزینه داشته و در نهایت در ازای محموله دوم، «بنجامین ویر» یکی از گروگانهای آمریکایی آزاد میشود.
نیمرودی میگوید بعد از ارسال ۱۸ موشک هاوک، اوضاع شروع به خراب شدن میکند. او میگوید که وزارت دفاع اسرائیل با ارسال هاوکهای جدید موافقت کرده بود، اما به جای آن هاوکهای قدیمی را فرستاد. نیمرودی مدعی است که در اتاق هتلی در سوئیس به همراه چند ایرانی در انتظار نتیجه محموله بوده است. نخست وزیر ایران با عصبانیت گفته که هاوکهای ارسالی قدیمی است. نیمرودی میگوید که پول را به ایرانیها پس داده، اما هاوکها پیش ایرانیها باقی مانده است.
این جریان سرآغاز کنار گذاشتن نمرودی و ال شویمر از معامله سلاح با ایران بود و امیرام نیر، مشاور نخست وزیر پرز در امور تروریسم، جایگزین آنها شد. نیمرودی در یکی از گفتگوهای رسانهای خود از زندگی در خاورمیانه تحت عنوان «آمیزهای از تجارت و رویا» یاد میکند و میگوید با بسیاری از سران کشورهای عرب مخفیانه ملاقات کرده است.
نیمرودی گفته اولین بار به نخست وزیر «مناخیم بگین» طرحی را ارائه کرد که ظاهراً توسط ملک فهد طراحی شده بود و گفته میشود که پادشاه عربستان سعودی حاضر بوده در ازای نصب پرچم عربستان سعودی در یکی از مساجد کلیدی بیتالمقدس سرمایهگذاریهای عظیمی انجام دهد. بگین این ایده را رد کرده و گفته «در ازای هیچ پولی در جهان با این درخواست موافقت نخواهد کرد.»