تاریخ انتشار: ۱۲:۳۶ - ۱۸ دی ۱۴۰۲
تعداد نظرات: ۱ نظر

کلیله و دمنه اثر کیست؟

کلیله و دمنه نامیست که همه‌ی ما آن را بارها و بارها شنیده‌ایم و حتا اگر آن را نخوانده‌ باشیم گوشمان با آن بسیار آشناست.

کلیله و دمنه اثر کیست؟

رویداد۲۴ نازنین فرزان‌جو: همه‌ی ما نام کلیله و دمنه را حتا از کودکی شنیده‌ایم و با آن آشناییم حتا اگر هرگز این کتاب را از نزدیک ندیده و آن را نخوانده باشیم.

به گزارش رویداد۲۴ شاید بسیاری از ما گمان کنیم این کتاب ایرانیست، اما باید بگوییم که این کتاب در اصل هندیست که در دوران ساسانی به زبان پارسی میانه برگردان شد.

این کتاب ازنظر و لفظ وهمچنین معانی بدیع و نثر سنگینش از بزرگترین و قویترین آثار منثور فارسیست که همان‌گونه‌که گفتیم در ابتدا به زبان سانکسیریت بوده که بعد‌ها به فارسی برگردان شده است. شاید برایتان جالب باشد که بدانید کلیله و دمنه پنچاتنترا یعنی ۵ فصل دارد پسکلیله و دمنه کتابی پندآمیز است که در آن حکایت‌های گوناگون (بیش‌تر از زبان حیوانات) بیان شده است.

کلیله و دمنه به دست فیلسوف بیدبا و به‌دستور پادشاه هندی دبشلیم نوشته شده و امروز در دست ماست.

بد نیست بدانید در روایات سنتی برزویه «مهتر اطبّای پارس» در زمان خسرو انوشیروان را مؤلف این اثر می‌دانند. نام پهلوی اثر کلیلگ و دمنگ بود. صورت پهلوی این اثر هم‌اکنون در دست نیست و در طول سالیان از بین رفته‌است؛ اما ترجمه‌ای از آن به زبان سریانی امروز در دست است. این ترجمه نزدیک‌ترین ترجمه از لحاظ زمانی به تألیف برزویه است.

ترجمه از پهلوی به عربی

روزبه پوردادویه (ابن مقفع) پس از اسلام این کتاب را به عربی برگرداند. ترجمهٔ ابن مُقَفّع بسیار مقبول افتاد و مظهری از فصاحت در زبان عربی تلقی شد.
خوش‌بختانه امروز این برگردان موجود است، اما تفاوت‌های بسیاری در میان نسخ گوناگون آن وجود دارد.

ابن ندیم در الفهرست∗ کلیله و دمنه را در شمار «کتاب‌های هند در افسانه و اَسمار و احادیث» آورده‌است و درباره‌ی آن گوید:

کتاب کلیله و دمنه هفده باب است و گویند هجده باب بوده که عبدالله بن مقفع و دیگران آن را ترجمه کرده‌اند، و این کتاب به شعر هم در آورده شده، و این کار را ابان بن عبدالحمید بن لاحق بن عقیر رقاشی کرده‌است و علی بن داود نیز آن را به شعر درآورده، و بشر بن معمده ترجمه‌ای از آن دارد که پاره‌ای از آن در دست مردم است؛ و من در نسخه دیدم که دو باب اضافه داشت و شاعران ایرانی این کتاب را به شعر درآورده‌اند که از فارسی به عربی ترجمه شده‌است؛ و از این کتاب مجموعه‌ها و منتخباتی است که ساختهٔ گروهی مانند ابن مقفع و سهل بن هارون و سلم رئیس بیت‌الحکمه و….

برگردان ابن‌مقفع سبب شد این کتاب از عربی به فارسی، یونانی، ترکی، اسپانیایی، روسی، آلمانی برگردان شود.

کلیله و دمنه اثر کیست؟

برگردان از عربی به پارسی

کلیله و دمنه چندین بار از عربی به فارسی دری برگردانده شده است. از جمله به دستور نصر بن احمد سامانی، ابوالفضل بلعمی آن را به نثر فارسی برگرداند و سپس رودکی آن را به نظم درآورد.
شوربختانه امروز چیزی از برگردان بلعمی باقی نمانده و از اثر رودکی جز چند بیت پراکنده باقی نمانده است.

در سده‌ی ششم هجری یکی از دبیر‌های دربار غزنوی، به نام نصرالله منشی (منشی بهرام‌شاه غزنوی) کلیله و دمنه را به فارسی برگردان کرد. این ترجمه ترجمه‌ای آزاد است و او هرجا لازم دانسته ابیات و تمثیل‌های بسیار از خود و دیگران در آن گنجانده است.

برگردان نصرالله منشی همان ترجمه‌ای است که از آن به‌عنوان کلیله و دمنه در زبان فارسی یاد می‌شود. گاه نیز آن را کلیله و دمنه‌ی بهرام‌شاهی می‌گویند.

تا چند سال پیش گمان می‌رفت که برگردان نصرالله منشی، یگانه برگردان فارسی است که از کلیله و دمنه در دست است و کسی از برگردان دیگر این کتاب آگاهی نداشت. تا آن‌که در سال ۱۹۶۱ در کتابخانه‌ی توپقاپوسرای استانبول، برگردان فارسی دیگری از کلیله و دمنه پیدا شد. این برگردان از سوی کسی به نام محمد بن عبدالله بخاری انجام شده است و از زندگی او هیچ آگاهی در دست نیست.

تنها از دیباچه‌ی کتابش چنین برمی‌آید که از وابستگان دستگاه اتابکان حلب سوریه بوده است. شگفت است که بخاری برگردان خود را هم‌زمان با نصرالله منشی انجام داده است، بی‌آن‌که آن دو از کار هم باخبر باشند. اما از آن باارزش‌تر آن است که برگردان محمد بخاری، وارون نثر دشوار و سنگین نصراله منشی، بسیار روان و ساده است. برخلاف نصرالله منشی، محمد بخاری به عبارت‌پردازی نپرداخته و کاملاً به متن اصلی وفادار مانده است. جالب این‌که بخاری خود این موضوع را تصریح کرده است.

البته پس از رودکی و پیش از این دو تن نیز ترجمه‌های زیادی از این اثر صورت گرفته بود، ولی هیچ‌یک به دست ما نرسیده است. آخرین تحریر کلیله و دمنه متعلق است به ابوالفضل علّامی ادیب پارسی‌گوی هندی. نثر این اثر روان و صحیح است.

باب‌های کلیله و دمنه

در برگردان سریانی

در برگردان سریانی‌ای که از روی متن پهلوی صورت گرفته‌است کلیله و دمنه ده باب است:

باب شیر و گاو
باب کبوتر طوق‌دار
باب بوزینه و سنگ‌پشت
باب بی‌تدبیری
باب موش و گربه
باب بوم و زاغ
باب شاه و پنزوه
باب تورگ (شغال)
باب بلاد و برهمنان
باب شاه موشان و وزیرانش


بیشتر بخوانید: بهارستان اثر کیست؟


در برگردان ابن‌مقفّع و نصرالله منشی

در کلیله و دمنه‌ی نصرالله منشی، در فصل دیباچه ابن‌مقفّع آمده است که کلیله و دمنه پانزده باب است و در اصل کتاب که متعلق به هندیان بوده و ۱۰ باب بوده است و پارسیان پنج باب دیگر به آن افزوده‌اند.
باب‌های با اصل هندی این‌گونه آمده است:

الأسد و الثَّور
الفحص عن امر دمنة
الحمامة المطوّقة
آلبوم و الغربان
الملک و الطّایر فَنزة
السِّنَّور و الجُرَذ
الاسد و ابن آویٰ
القِرْد و السُّلَحْفاة
الأسوارِ و اللَّبْوَة
الناسک و الضَّیف

باب‌های الحاقی پارسیان:

برزویة الطبیب
الناسَکَ و ابنِ عِرْس
البلار و البراهمة
السّائِحِ و الصّائِغ
ابن المَلِک و أصحابِه

عبدالحسین زرین‌کوب در کتاب دو قرن سکوت از ابوریحان بیرونی نقل می‌کند که:.

چون ابن مقفع کلیله و دمنه را از زبان پهلوی به تازی نقل کرد، بابِ برزویه را که در اصل کتاب نبود بر آن افزود تا در عقاید مسلمانان شک و تردید پدیدآورد و آن را برای قبول آیین خویش، که دین مانی بود آماده سازد.

کلیله و دمنه اثر کیست؟

داستان کلیله و دمنه

ماجرا‌های کتاب بین سال‌های ۱۰۰ تا ۵۰۰ پیش از میلاد در هند رخ داده است. نویسنده در این کتاب بخش زیادی از آن‌چه که مربوط به جامعه‌ی انسانی می‌شود را به حیوانات جنگل نسبت داده است تعالیمی مانند وظایف خانوادگی، وظایف اجتماعی، فضایل اخلاقی، پرهیز از رذایل اخلاقی و اصول کشورداری را در قالب داستان و در جامعه حیوانات بیان می‌کند تا ضمن جذابیت دارای اثرپذیری هم باشد.

کلیله و دمنه در حقیقت خلاصه تعالیم پیشینیان است برای آیندگان تا آن‌ها هم با آداب و اصول و قوانین زندگی آشنا شوند.

حکایتی از کلیله و دمنه

در ادامه یکی از حکایت‌های پندآموز کلیله و دمنه را بیان می‌کنیم.

حکایت قورباغه‌ای که قربانی مکر خودش شد

قورباغه‌ای در همسایگی ماری لانه داشت، هرگاه قورباغه بچه‌ای به دنیا می‌آورد، مار آمدی و بخوردی.

قورباغه با خرچنگی دوست بود. به پیش خرچنگ رفت و گفت: «ای برادر! تدبیری اندیش که مرا خصمی قوی و دشمنی بی‌رحم است. نه در برابرش مقاومت می‌توانم کرد و نه توان مهاجرت دارم، چرا که اینجا مکانی است خرم و زیبا، در نهایت آسایش».

خرچنگ گفت: «قوی‌پنجگان توانا را جز با مکر نتوان شکست داد. در این اطراف راسویی زندگی می‌کند، چند ماهی بگیر و بکش و از جلوی خانه‌ی راسو تا لانه‌ی مار بیافکن، راسو یکی‌یکی می‌خورد و، چون به مار رسد او را هم می‌بلعد و تو را از رنج می‌رهاند».

قورباغه با این حیله مار را هلاک کرد. چند روزی بگذشت، راسو دوباره هوس ماهی کرد، بار دیگر به دنبال ماهی در آن مسیر راهی شد، پس قورباغه و همه‌ی بچه هایش را خورد.

این افسانه گفته شد تا بدانیم که حیله و مکر بسیار بر خلق خدا موجب هلاکت است.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: سبک زندگی
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Germany
|
۱۳:۵۲ - ۱۴۰۳/۰۶/۲۵
0
0
حال انسان ایرانی جماعت خراب می کند شعر و کتاب هندی را هم متعلق به خود می دانند
نظرات شما