۱۰ سال خبری را به دروغ منتشر کردند | پرونده تبرئه یاسین در دادگاه ناپدید شده است | بعد از حرفهای رامین در مورد مهناز افشار مثل مرغ سرکنده در اتاق راه میرفتم
رویداد۲۴ |زینب غبیشاوی: یاسین رامین، فرزند محمدعلی رامین از نزدیکان و معاون مطبوعاتی دولت احمدینژاد و همسر سابق مهناز افشار که آخرین دادگاه خود از شکایت هلال احمر تبرئه شده بود، بعد از چند سال مجدد در یک دادگاه دیگر محکوم شده است.
جمعیت هلال احمر در سال ۱۳۹۳ از یاسین رامین شکایت کرده بود که در نتیجه این شکایت مجتمع رسیدگی به جرایم کارکنان دولتی در اردیبهشت سال ۱۳۹۸ او را به ۱۷ سال حبس و «رد مال به میزان دو میلیون یورو» محکوم کرد. یاسین رامین که مدیر شرکت دارویی «رشد» بود، متهم شده بود دو میلیون یورو از جمعیت هلال احمر برای واردات دارو و تجهیزات پزشکی دریافت کرده، اما این مبلغ را به فروشنده تحویل نداده است. با اعتراض رامین به حکم دادگاه کیفری، پرونده به دادگاه تجدید نظر ارجاع داده شد. در نهایت موضوع شکایت سازمان تدارکات پزشکی که کیفری بود، به حقوقی تغییر کرد و مبلغ مورد ادعای شاکی که در دادگاه اول ۸۷۳ هزار و ۸۸۷ یورو بود، به ۵۰۰ هزار یورو کاهش یافت. اکنون، با فرجامخواهی سازمان تدارکات پزشکی جمعیت هلال احمر، رای تبرئه او «نقض» و به حبس و پرداخت جریمه محکوم شده است. دیوان عالی کشور رأی تبرئه یاسین رامین، فرزند یکی از مقامات سابق جمهوری اسلامی را نقض و او را به سه سال زندان و پرداخت نزدیک به نهصد هزار یورو جریمه محکوم کرد.
این دادگاه در حالی تشکیل شده بود که یاسین رامین بعد از تبرئه در این پرونده به خارج از کشور رفته بود و همچنین هیچ وکیلی از سوی او در این دادگاه حضور نداشته است. قوه قضاییه با اعلان قرمز، اعلام کرده که برای استرداد یاسین رامین به کشور از طریق پلیس اینترپل اقدام میکنیم. محمدعلی رامین هم با اعلائم برائت از پسرش، اعلام کرد که مهناز افشار فرزندش را به سقوط اعتقادی و سیاسی کشانده است.
در همین رابطه به سراغ سوسن صفاوردی، استاد علوم سیاسی دانشگاه و مادر یاسین رامین رفتیم تا در این خصوص صحبت کنیم. دکتر صفاوردی معتقد است دادگاه و محکومیت جدید فرزندش نوعی تسویهحساب سیاسی است.
مهمترین بخش های این گفتگو را در ادامه میخوانید:
*شما میدانید ما به عنوان یک معلم زمانی که یک پایاننامه به ما داده میشود، سوالی که از دانشجو برای ارائه یک مقاله و یا مطلب میپرسیم، این است که چه مستنداتی دارد و منبع خبر چیست؟. منبع خبر این نیست که فلان شخص این حرف را زد. در طول این سالها یک خبر دروغ در رابطه با شیر خشک در یک کانال تلگرامی به نام سهام نیوز، به نقل از یک منبع امنیتی (بدون ارائه هر گونه مستندی) در آن زمان منتشر شد. بلافاصله یک هجمه خبری گسترده از طرف خبرگزاریهای داخلی امنیتی منجمله فارس، تسنیم، کیهان ... و خبرگزاریهای خارجی شکل گرفت و با یک اتحاد نانوشته.
*بدون راستیآزمایی این دروغ را تبدیل به یک باور در اذهان عمومی کردند؛ که این روش کاملا در تضاد با رسالت خبری مبنی بر ضرورت راستیآزمایی یک خبر است. در ادامه این خبر دروغ را ربط دادند به شکایت هلال احمر که آنها نیز اختلاف حساب یک شرکت را منتسب به یاسین رامین کردند و با خلق سه اتهام ساختگی تلاش شد از این طریق فرایند سناریوی شیرخشکهای فاسد کاملا اثباتشده تلقی شود و رسانههای چپ و راست با اشتیاق بسیار خبیثانه این سناریو را پوشش دادند؛ و تا به امروز هم هیچ رسانهی داخلی (حتی خود شما) پی گیر راستیآزمایی دروغ به این بزرگی نشدند.
*آیا از نظر تعهد خبری و راستیآزمایی یک خبر، برای جلوگیری از فریب مردم و تشویش اذهان عمومی، میتوان یک خبر بدون سند، را موثق دانست، که چپ و راست در طول قریب به ۱۰ سال آن را انتشار دادند، در حالی که دروغ محض بود. ظاهرا وقتی هدف تخریب و حذف توسط گروهای با نفوذ سیاسی است، تشویش اذهان عمومی معنایی پیدا نمیکند.
* با تکنیک عملیات روانی منجمله برجستهسازی آقازادگی، ژست عدالتطلبی، تولید دروغ، تهمت، تحریف، چینش و تعمیم گسترده شایعات به یکدیگر، برچسب اختلاسگری و تکنیک ابهام و غیره، همان اتفاقی رخ داد که در نظامهای غیرارزشی در جهت حفظ منافع حکمرانی خودشان انجام میدهند. متاسفانه کلماتی که بار معنای ارزشی دارند، ابزار کسانی شده است که اکثرا هیچ بویی از ارزشهای اخلاقی و انسانی نبردهاند از این طریق اقدام به ترور شخصیتی افراد میکنند. لازم است بدانیم در کشورهای در حال توسعه و به علت اینکه افراد با محکومیت سیاسی ممکن است، تبدیل به یک قهرمان شوند، بجای آن بیشترین موفقیتی که دولتها در حذف رقبای سیاسی خودشان به دست میآورند، به قول هانتیگتون تولید اتهامات اقتصادی است.
*با اتهامات اقتصادی میتوانند رقیب را کاملا حذف کنند و، چون مردم از یک رفاه نسبی برخوردار نیستند، نسبت به این افراد حساسیت، تنفر و کینه پیدا میکنند. نمیشود از دین و ارزشهای دینی صحبت کرد، اما همان عملکرد نظام غیرارزشی را در حوزه سیاست نشان داد و تنها به تغییر شکلی حکومت دل خوش بود. این تکنیکها منش معاویه در حذف حقیقت بوده است، موضوعی که من سالها در رابطه با آن مطلب نوشتم و سر کلاسها توضیح دادم که تا ماهیت یک نظام سیاسی اخلاقی نشود با تغییر قالب و شکل ویا ادعا نمیشود به شاخصههای ارزشی یک حکومت دینی همچون عدالت دست پیدا کرد که همه افراد باید در پناه آن، با هر فکر، مسلک و آئینی باشند و این دقیقا اصل شاخصبودن و تفاوت یک حکومت دینی است! اگر بحث جمهوری اسلامی را مطرح کردیم و انقلاب کردیم، به دنبال تغییر ماهیت بودیم. یعنی بهطور مثال در حوزه رسانه انتظار داشتیم در طی این سالها خبرگزاریهایی متعهد به راستیآزمایی و مستقل داشته باشیم، نه اینکه خبرگزاریها بدون رعایت هرگونه ارزشهای انسانی و اخلاقی و عدمتعهد به قلم هر آنچه که دولتها از آنها میخواهند را بهعنوان حقیقت ارائه دهند. البته که میدانم هزینه انتشار حقیقت بسیار سنگین است. اما رسالت خبری و رسالت قلم و رسالت انسانی، مسئولیتی نیست که بشود براحتی از آن عبور کرد، صرف اینکه مامور هستند و معذور؟!
*در تمام این سالها جبهه دروغپرداز و سناریونویس، با بودجههای دولتی و به قول خودشان بیتالمال تریبون گسترده داشت، اما یکبار به متشاکی میدان برای پاسخگویی نداند.
*اولین دروغی که در خبر جدید خبرگزاری به اصطلاح اصولگرای تسنیم، اما با عملکرد جارچیان معاویه منتشر شده این است که یاسین رامین به محض شنیدن خبر محکومیت از ایران رفته است! یاسین چند سال است که از ایران رفته. من مخصوصا این خبرگزاری را، اینگونه لقب میدهم، چون همانطور که گفتم ماهیت آن بر مبنی شانتاژ. تحریف، دروغ پردازی و تخریب و ترور شخصیتی هر فردی است که در قالب فکری آنها نیست و یا هر فردی که دستور پیدا میکنند، اورا به هر دلیل از صفحه روزگار پاک کنند و اجازه ندهند صدایش شنیده شود و لذا هیچ فرقی با ماهیت یک روزنامه ضد اصولهای دینی که برای منافع حاکمان همین روش را پیاده میکنند، ندارند. البته این تعریف شامل تمام خبرگزاریهای دیگر با این نوع عملکرد هم میشود.
*حکمی که در آن زمان صادر شد یک حکم قطعی بود و تبرئه از اتهامات بود؛ چرا که خود رئیس دادگستری پس از صدور رأی تبرئه در همان زمان تاکید کرد که شکایت هلال احمر از همان روز اول خلاف قانون بوده است چرا که اولاًی بدون ارائه مستندات مبنی بر تخلف بوده است و ثانیا برای اختلاف حساب بجای آنکه از شرکت رشد شکایت کند از شخصیت حقیقی یاسین رامین شکایت کرده است. این مطلب در نظریههای کارشناسی پرونده هم منعکس شده است!؛ بنابراین وقتی بعد از چندسال یک حکم کاملاً قطعی مجددا در یک روال نامتعارف در یکی از شعب دیوانعالی (که عرفا بطور مستقل خود رای صادر نمیکند)، حکمی غیابی صادر میشود، کاملا مشخص است که باز یک بازی خبیث سیاسی برای ادامه تخریب فرد در جریان است.
* از روزی که حکم تبرئه یاسین صادر شد، کل پرونده او در شعبه مربوطه دادگاه ناپدید شد. این اتفاق غیرقانونی را حین مراجعات مکرر به دادگاه برای آزاد کردن سند وثیقه که متعلق به یکی از بستگان بود، متوجه شدم و هر بار با این پاسخ مواجه بودم، که پرونده در شعبه مربوطه نیست!. باز هم روال غیر قانونی، یک پرونده به غیر از شعبه ذی ربط باید کجا باشد؟! و لذا گفته میشد تا پرونده به شعبه نیاید و پیدا نشود ما نمیتوانیم کاری انجام دهیم؛ لذا از همان زمان مشخص بود یکسری تحرکاتی در حال انجام است.
*معتقدم با مصاحبهای که یاسین با بی.بی.سی انجام داد، آن وجههٔ مدنظر کسانی که به دنبال تخریب کامل وجهه یاسین بودند، برای اهل فکر کاملا اصلاح شد؛ و متوجه شدند، فردی که سالها از او تصویر یک اختلاسگر ومفسد اقتصادی ساخته بودند، برعکس یک فرد آکادمیک، صاحب فکر و تحلیل است. طبیعتا این وجهه دوباره باید تخریب میشد تا صدای اعتراض او به ساختارهای مریضی که زندگی او را تباه کردند، تربیون خاصی پیدا نکند. چون همان نه سال پیش یکبار یک بار یک فرد امنیتی در جلسه اول دادگاه آن زمان در برابر بازپرس و من قسم خورد، اگر یاسین تبرئه شود باز هم برای او یک پرونده دیگر درست خواهد کرد و شخص دیگری آنهم وصل به نهاد امنیتی قسم خورده بود که با تمام توان چهره یاسین را تخریب خواهد کرد و اجازه نخواهد داد تا یاسین توان بلند شدن پیدا کند. جدای از این مطالب زخمخوردگان رسانهایی در زمان معاونت مطبوعاتی آقای رامین پدر (که واقعا از زخمهای آنها در همان زمان نیز شخصا بشدت شرمنده بودم)، هر کدام در جایی از جهان دارای تربیون شده بودند و همگی با شعف کامل در فرصت بدست آمده برای مرهم زخمها و کینههایشان، برای ترور شخصیت یاسین رامین در این سناریوهای سیاسی امنیتی همصدا شدند.
* [در پاسخ به این سئوال که برخی مطرح میکنند مواضع آشکار ایشان قطعا در حکم جدید اثر داشته، با این نظر موافق هستید] قطعا همین طور است وپیشتر نیز توضیح دادم. اینکه دوباره پرونده به جریان میافتد که کاملا مشخص است سیاسی است.
*کسی که قریب به ده سال ظلم دیده و ترور شخصیتشده و زندگیاش با دروغهای مکرر تخریب شده است، انتظار دارید این فرد زخمخورده و تمام افراد مثل ایشان برای این ظلمها کف بزنند و تشکر کنند؟ ترور شخصیت بسیار از ترور فیزیکی افراد ناجوانمردانهتر است. ترور شخصیت همچون حضرت علی را در اذهان عمومی، فردی بینماز جلوه میدهد، که وقتی در محراب شمشیر بر فرق عدالت میخورد، مردم میگویند مگر علی نماز میخواند؟ طبیعی است افرادی که به ناحق زخم میخورند، معترض میشوند.
*هلال احمر سالها تلاش کرد تا در این راستا مستنداتی درست کند، اما حکم قطعی تبرئه یاسین صادر شد، چون نتوانستند هیچ ادعایی را مستند ثابت کنند و برای سه اتهام ساختگی، تاکید میکنم، حتی یک سند محکمهپسند، کیفری یا حقوقی وجود نداشت. اگر هلال احمر در طرح ادعای خود صداقت میداشت، این شکایت را طبق قانون در آلمان طرح دعوی میکرد، چرا که هم شرکت رشد یک شرکت آلمانی است و هم فعالیت تجاری مورد بحث در آلمان بوده است. در نتیجه پر واضح است که هدف از طرح شکایت در دادگاههای ایران اعمال نفوذ جهت محکومیت و تخریب یاسین است.
*چرا پروندهای که تا این اندازه پرسروصدا بوده، نباید جلسات دادگاهش علنی برگزار شود؟ اینکه فقط چند عکس یا فیلم کوتاه چند ثانیهایی از هر متهمی در دادگاه نشان دهیم که فریب مردم است. در جلسات دادگاهی که طبق قانون برای حق متشاکی باید علنی باشد، حتی من به عنوان مادر، استاد دانشگاه و در نهایت یک شهروند هر زمان میرفتم با اکراه و اجبار اجازه پیدا کردم تا در دو سه جلسه حضور پیدا کنم و قاضی شاکی میشد و میگفت تو اصلا حقی نداری و در پاسخ ما که دادگاه علنی است میگفتند بسته به تشخیص قاضی این حق میتواند سلب شود! که اینهم از آن حقوق قابل پرسش متهمین است! حال وقتی دادگاه علنی نباشد، امکان مقایسه اطلاعات و ادعاها سلب میشود و دستهای پنهان در مسندهای قضایی و رسانههای وابسته هرگونه که بخواهند و یا از آنها خواسته شود خبر را پوشش میدهند. گستردهترین ترورهای شخصیتی ممکن میشود و در یک نظام به اصطلاح ارزشی با استفاده از مفاهیم ارزشی و اعتقادی برای مقاصد خود به جنگ گسترده با ارزشها و اعتقادات میروند. نتیجه میشود عصیان نسلی که هر ظلم و تبعیضی را تحت عنوان حفظ ارزشها لمس کردهاند و به آن ارزشها و اعتقادات پشت پا میزند.
*کل این پروندهای که دوباره به جریان انداخته شده روند نامتعارف و بعضا غیرقانونی دارد؛ و ما به یکباره از طریق هجمه رسانه باخبر شدیم. جالبتر اینکه با اینهمه پروندههای سنگین چندین هزار میلیاردی و زمینهایی که به اسم مقدسین میشوند، تنها پروندهایی که اعلان قرمز برایش صادر میشود، یاسین رامین است!
* [در پاسخ به این سئوال که در رابطه با سخنان اخیر آقای رامین مبنی بر اینکه خانم افشار باعث سقوط اعتقادی و دینی یاسین شده است، نظرتان چیست؟] قلبم درد گرفت و ساعتها از اعتقادی که به نام دین و انقلاب ما را تا این حد تنزل داده است، مانند مرغ سرکنده در اتاق راه میرفتم. و باید دانست در خیلی از موارد سکوت به هیچ وجه به معنی موافقت و یا همصدایی با یک اتفاق نیست، بلکه ناشی از استیصال است.
*در آموزههای دینی ما تاکید میشود مردم یا به پدرنشان شبیه میشوند و درجایی دیگر تاکید میشود حتی از پدرانشان به حاکمان، شبیهتر هستند. پس طبق اعتقاد به سخنان معصومین، اگر هم هر کس شبیه ما نبود اندیشه و روش زندگیش با ما تفاوت پیدا کرد، و به زعم ما یعنی سقوط کرده است و در نهایت سقوطی وجود دارد باید علت آنرا در جای دیگر جستجو کرد و متهم کردن هر کس غیر از خود و نظام حاکم، منبعث از همان نگاه سنتی پدرسالار است که غالبا نیز زنستیز است که اولا تفاوت و تغییر را برنمیتابد و دوم آنکه علت هر تغییری و یا به اصطلاح ضعفی را به گردن همه و بخصوص زنان میاندازد و خود را پاک و منزه از هرعیبی.
*متاسفانه ظاهرا دست آورد یک نظام مدعای ارزشها این شده است که منکراتی که در تضاد با آیات صریح قرآن هستند، با توجیه معروف عادیسازی شدهاند.
* انسانها به لحاظ روانی و عقیدتی به سمت خطکشی و مرزبندی، قضاوت خلاف و در نهایت تبری از هم کشیده میشوند، تا در کلیشه تحمیل شده از انقلاب و مذهبی بودن مشروع باقی بمانند.