یک پژوهشگر: در حکمرانی فضای مجازی به رویکردی جامع، انعطافپذیر و مشارکتی نیازمندیم
رویداد ۲۴| شفقنا رسانه سعی کرد در گفتگویی به چالشهای پیش روی حکمرانی فضای مجازی و پیشنهاد کارشناسان برای حکمرانی درست این فضا بپردازد.
گفتگو با عباس رضایی ثمرین پژوهشگر فضای مجازی را بخوانید:
چالشهای اصلی حکمرانی در فضای مجازی چیست؟
حکمرانی در یک تعریف ایجاد توازن میان نیروهای متضاد در فضای اجتماعی است. حکمرانی در فضای مجازی، قدم گذاشتن در خط مرز باریک میان آزادی و امنیت است. مهمترین چالش در همین نقطه است؛ از یک سو، حفظ امنیت ملی و حریم خصوصی شهروندان ضروری است و از سوی دیگر، نمیتوان آزادی بیان و دسترسی آزاد به اطلاعات را فدای تثبیت حکمرانی در فضای مجازی کرد. علاوه بر این، سرعت تحولات فناورانه باعث شده قوانین و مقررات اغلب از این پیشرفتها عقب بمانند. این مسئله چالشهای قانونی و نظارتی جدی ایجاد میکند. همچنین، قدرت فراملی شرکتهای بزرگ فناوری مانند گوگل یا متا، گاه با قوانین ملی در تعارض قرار میگیرد که این خود چالشی دیگر است.
مسئله دیگری که باید به آن توجه کرد، گسترش اطلاعات نادرست و اخبار جعلی در بستر اینترنت و خصوصا شبکههای اجتماعی است که تهدیدی جدی برای اکوسیستم اطلاعات به حساب میآید و میتواند منجر به بروز آشفتگی سیاسی شود. در کنار این، حفاظت از دادههای شخصی کاربران و مقابله با جرایم سایبری نیز جزء اولویتها در حکمرانی سایبری است. یک مسئله مهم دیگر در این زمینه موضوع شکاف دیجیتالی است. نابرابری در دسترسی به فناوریهای دیجیتال میتواند به تشدید نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی منجر شود. نهایتا اینکه با گسترش استفاده از هوش مصنوعی، با چالشهای اخلاقی جدیدی مواجه هستیم که نیازمند چارچوبهای حکمرانی جدید است.
گستردگی و پیچیدگی هر یک از این چالشها، نشان میدهد که ما به رویکردی جامع، انعطافپذیر و مشارکتی در حکمرانی فضای مجازی نیاز داریم. رویکردی که منافع تمام ذینفعان را در نظر بگیرد و بتواند با تحولات سریع این حوزه همگام شود.
چه ابزارها و روشهایی برای مدیریت درست فضای مجازی وجود دارد؟
اگر منظور از مدیریت فضای مجازی، کنترل کامل و تسلط دولت بر همه شئون و ابعاد زیست مجازی شهروندان باشد، اول باید درباره مطلوبیت چنین رویکردی بحث کنیم. ریشه بدگمانی جدی مردم نسبت به هر نوع مقرراتگذاری در زمینه فضای مجازی، همین نوع سوءتفاهمات است. متاسفانه در کشور کارنامه خوبی در این زمینه نداریم. به بهانه صیانت از فضای مجازی و شهروندان، محدودیتهایی در دسترسی به پرکاربرترین پلتفرمهای اینترنتی وضع کردهایم که عملا منجر به رواج فیلترشکنها شده و به نوبه خود امنیت کاربران را به خطر انداخته است. این یعنی سیاستگذاری ما دقیقا خلاف هدفگذاری اولیه عمل کرده است. همین عملکرد است که باعث شده هر کجا صحبت از حکمرانی سایبری میشود، مردم احساس کنند، قرار است محدودیتهای جدیدی وضع شود. اولین گام این است که اول تصور خود سیاستگذاران از حکمرانی سایبری اصلاح شود. وقتی صحبت از حکمرانی فضای مجازی میشود، این مهم است که از چه موضع و خاستگاهی وارد این بحث میشویم.
در دنیا مطالعات دانشگاهی پرشماری در زمینه مقابله با کژکارکردهای فضای مجازی انجام شده یا انجام میشود، اما انگیزه پیشران همه این مطالعات، مراقبت از دستاوردهای مردمسالارانه و مترقی اینترنت است. اگر راهکارهای ما برای حکمرانی سایبری، در خلال اجرا یا در نتیجه خود منجر به آسیب به این دستاوردها شود، مسیر درستی را انتخاب نکردهایم.
با فرض اینکه رویکرد و ذهنیت درستی در سیاستگذاری حاکم شود، بالاخره اینترنت امروز دچار آسیبهایی است که به ضرر شهروندان، جامعه و حتی دموکراسی است، برای مقابله با این آسیبها چه باید کرد؟
همانطور که عرض کردم راهکارهای ما باید جامع، منعطف و مشارکتی باشند. اگر این راهکار جامع را یک چند ضلعی در نظر بگیریم، یکی از اضلاع آن قانونگذاری هوشمند و بهروز است. حکمرانی کارآمد در فضای مجازی نیازمند قوانینی است که با سرعت تحولات فناوری همگام باشند و در عین حال، حقوق و آزادیهای اساسی شهروندان را تضمین کنند.
ضلع بعدی استفاده از فناوریهای نوین برای نظارت و مدیریت بهتر فضای مجازی ضروری است. برای مثال، استفاده از هوش مصنوعی برای شناسایی و مقابله با محتوای مجرمانه یا اخبار جعلی میتواند بسیار مؤثر باشد. البته باید مراقب بود که این ابزارها به نقض حریم خصوصی افراد منجر نشوند.
یکی دیگر از ابعاد موضوع، ارتقای سواد دیجیتال و رسانهای در جامعه است. وقتی شهروندان آگاهتر باشند، خودشان میتوانند نقش مهمی در حکمرانی فضای مجازی ایفا کنند. این امر میتواند از طریق آموزشهای عمومی و گنجاندن مباحث مرتبط در برنامههای درسی مدارس و دانشگاهها صورت گیرد.
همکاری بینالمللی نیز ابزار مهم دیگری است؛ بسیاری از چالشهای فضای مجازی، ماهیتی فراملی دارند و نمیتوان آنها را به تنهایی حل کرد. بنابراین، همکاری با سایر کشورها و سازمانهای بینالمللی برای تدوین استانداردها و مقابله با تهدیدات مشترک ضروری است.
در نهایت، ایجاد ساز و کارهای مشارکتی برای حکمرانی فضای مجازی بسیار مهم است. این یعنی دولت، بخش خصوصی، جامعه مدنی و دانشگاهیان باید در فرآیند تصمیمگیری و سیاستگذاری مشارکت داشته باشند.
چگونه میتوان به تعادل بین آزادی بیان و جلوگیری از سوءاستفاده در فضای مجازی دست یافت؟
وقتی صحبت از سیاستگذاری به میان میآید، اقناع یک متغیر کلیدی است. در حکمرانی فضای مجازی، این مهم است که مردم باور کنند، هدف سیاستگذار مقابله با کژکاکردهای فضای مجازی است، نه کنترل شهروندان یا مداخله در حریم خصوصی آنها. گفتوگوی مستمر با شهروندان و استدلالهای کارشناسی در اقناع نقش مهمی دارد، اما مهمتر از آن سابقه و پیشینه است. عملکرد پیشین سیاستگذار همیشه پیش چشم مردم قرار و در قضاوت آنها تاثیر دارد.
ایجاد تعادلی که از آن سخن میگویید بسیار دشوار و پیچیده است. گام اول در شکلگیری چنین موازنهای، همدلی و همذهنی دولت و ملت درباره آسیبها و نارساییهای فضای مجازی است. مادامی که بدبینی عمومی نسبت به نیتها و اهداف سیاستگذار وجود دارد، شکلگیری ذهنیت مشترک ساده نخواهد بود.
در عین حال، این تعادل اساسا در یک نقطه ثابت به دست نمیآید. اینترنت به دلیل ماهیت فناورانه خود، یک پدیده سیال و دائما در حال تغییر است. ما باید به چشم یک فرایند مستمر به موازنهای که از آن سخن گفتید نگاه کنیم. با تغییر فناوریها و شرایط اجتماعی، این تعادل نیز باید مرتباً بازنگری و تنظیم شود. گفتوگوی مداوم بین همه ذینفعان، از جمله دولت، جامعه مدنی، بخش خصوصی و دانشگاهیان، برای دستیابی به این تعادل ظریف ضروری است.
کشورهای موفق در این حوزه بیشتر بر چه مواردی تاکید داشتند؟
البته هر کشور شرایط خاص خود را دارد و نمیتوان یک مدل واحد را برای همه تجویز کرد. با این حال کشورهای موفق چنانکه در پاسخ به سوالات قبلی هم عرض کردم، یک رویکرد چندبُعدی در این زمینه را پیگیری کردهاند. قانونگذاری، مشارکتجویی، راهکارهای اجتماعی نظیر کمپینهای ارتقای سواد رسانهای و راهکارهای فنی برای کاستن از امکان بروز سوءاستفاده و جرایم سایبری در پلتفرمها از جمله مواردی است که در تجربیات موفق جهانی روی آنها تاکید شده است. همکاریهای بینالمللی نیز مورد توجه جدی بوده است. کشورهای موفق دریافتهاند که بسیاری از چالشهای فضای مجازی، ماهیتی فراملی دارند و نمیتوان در ساحت ملی از پس آنها برآمد. در عین حال، این کشورها بر اهمیت نوآوری و پژوهش در حوزه فناوریهای نوین هم تأکید داشتهاند. واقعیت این است که برای حکمرانی کارآمد و موثر در فضای مجازی، باید در خط مقدم توسعه فناوری قرار داشته باشیم.
با توجه به تاکید این دولت بر نگاه کارشناسان، شما به عنوان یک کارشناس رسانه با در نظر گرفتن جنبههای فنی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی مختلف و نیز برنامههای رئیس جمهور در این زمینه، برای حکمرانی درست در این فضا چه راهکارهایی پیشنهاد میدهید؟
در خلال پرسشهای قبلی در این زمینه صحبت کردم. از بعد فنی، استفاده از فناوریهای نوین مثل هوش مصنوعی برای مقابله با برخی آسیبهای اینترنت- مثل دستکاری افکار عمومی یا رواج اخبار جعلی یا اطلاعات فریبنده و نادرست- میتواند مفید باشد. از جنبه اجتماعی و فرهنگی، تقویت سواد دیجیتال در جامعه یک راهکار آزموده شده بین الملی است.
در بعد سیاسی، ایجاد ساختارهای مشارکتی برای تصمیمگیری در حوزه فضای مجازی ضروری است. این سیاست میتواند شامل تشکیل شوراهایی با حضور نمایندگان دولت، بخش خصوصی، دانشگاهیان و جامعه مدنی باشد. همچنین، بازنگری در قوانین مرتبط با فضای مجازی با هدف ایجاد توازن بین امنیت و آزادی ضروری است.
در حوزه علمی، حمایت از پژوهشهای مرتبط با فناوریهای نوین و ایجاد مراکز تحقیقاتی تخصصی میتواند به اقناع جامعه مدنی و نخبگانی کشور برای همراهی با سیاستگذاری حکمرانان موثر باشد.
در نهایت، باید دوباره حرفی که در ابتدا گفتم را تکرار کنم؛ حکمرانی درست فضای مجازی نیازمند رویکردی جامع، منعطف و مبتنی بر گفتوگوی مستمر بین همه ذینفعان است. این اتفاق پشت درهای بسته اتاقهای جلسات شوراهای حاکمیتی یا نهادهای دولتی، دستیافتنی نخواهد بود.