تاریخ انتشار: ۰۹:۱۴ - ۰۸ آذر ۱۴۰۳
رویداد۲۴ بررسی می‌کند:

سینماها در تسخیر کمدی‌های عامه‌پسند | چرا سینمای ایران از فیلم اجتماعی خالی شد؟

مدیران فرهنگی دولت‌های احمدی‌نژاد ترجیح دادند با ترویج کمدی‌های عامه‌پسند به عنوان فیلم‌های جریان اصلی سینمای ایران مردم را به سمت تماشای این آثار مبتذل سوق دهند.

 

رویداد۲۴ | مازیار وکیلی: نگاهی به جدول اکران سینمای ایران نشان می‌دهد سالن‌های سینما هم چنان در تسخیر کمدی‌های عامه‌پسند است. نگاهی به پرفروش‌ترین فیلم‌های سینمایی ایران هم این موضوع را ثابت می‌کند که کمدی‌های عامه‌پسند هم چنان تنها فیلم‌های مطمئن سینمای ایران برای سوددهی به حساب می‌آیند. البته این اتفاق مختص چند سال اخیر نیست و نزدیک به دو دهه است که سینمای ایران چنین وضعیتی دارد.

از زمان ظهور محمود احمدی نژاد و نشستن او بر مسند ریاست جمهوری تا به امروز فضا برای ساختن فیلم‌‌های موثر اجتماعی تنگ و تنگ‌تر شد و مدیران فرهنگی دولت‌های نهم و دهم ترجیح دادند با ترویج کمدی‌های عامه‌پسند به عنوان فیلم‌های جریان اصلی سینمای ایران مردم را به سمت تماشای این آثار مبتذل سوق دهند.


بیشتر بخوانید: مدیریت دهه ۶۰ سینمای ایران را نابود کرد؟ یا آن را حفظ کرد؟ | نگاهی دوباره به کارنامه و زمانه بهشتی و انوار در سازمان سینمایی


پروژه صفارهرندی و حسینی البته شکست خورد و تلاش‌های مدیران سینمایی مانند جواد شمقدری هم نتوانست سینمای ایران را از فیلم‌های اجتماعی تاثیرگذار خالی کند. اما این سیاست‌های مخرب فرهنگی در دراز مدت تاثیر خود را گذاشت و سینمای ایران را به لبه پرتگاه برد. 

با گذشت بیست سال و تغییر چند دولت هنوز این کمدی‌های عامه‌پسند هستند که مسیر اصلی سینمای ایران را تعیین می‌کنند و فروش سایر فیلم‌ها به قدری ضعیف است که اصلاً با کمدی‌های درحال اکران قابل مقایسه نیست.

از طرف دیگر ظهور پلتفرم‌های اینترنتی که تماشای فیلم و سریال را برای مخاطبین ایرانی راحت کرده است یکی دیگر از دلایلی است که سالن‌های سینما را در اختیار کمدی‌های مبتذل قرار داده است. اما تهی شدن سینمای ایران از فیلم‌های موثر اجتماعی دلایل مختلفی دارد که باید به دقت موشکافی شوند تا مخاطبین سینمای ایران بدانند چرا در سینمای امروز ایران همه چیز به ابتذال کشیده شده است.

فضای اجتماعی و سیاسی

یکی از دلایل عمده‌ای که مردم به کمدی‌های عامه‌پسند ی مانند فسیل، تگزاس و دینامیت اقبال نشان می‌دهند فضای اجتماعی و سیاسی جامعه ایران است. واقعیت امر این است که شرایط اقتصادی به قدری کمرشکن شده و معیشت مردم به قدری سخت شده است که عملاً طبقه متوسط معنای خود را از دست داده و جامعه ایران به دو گروه فقیر و غنی تقسیم شده است.

 در مباحث جامعه شناسی بارها بر روی این موضوع تاکید شده که طبقه متوسط شهری مهم‌ترین مصرف کننده کالاهای فرهنگی است و هر جامعه‌ای که یک طبقه متوسط پویا داشته باشد یقیناً به لحاظ فرهنگی هم جامعه‌ای پیشرو خواهد بود. اما در سال‌های اخیر شرایط اقتصادی به قدری بد بوده که طبقه متوسط را به شدت فقیر کرده و این طبقه در تلاش برای بقا صرفاً می‌کوشد که معیشت خود را تامین کند.

برای چنین مردمی محصولات فرهنگی عملاً یک کالای لوکس به حساب می‌آیند که بود و نبودشان تاثیری در زندگی این طبقه ندارد. وقتی محصولات فرهنگی از سبد خرید خانوارهای طبقه متوسط حذف شود سطح سلیقه این طبقه هم به شدت نزول می‌کند و نهایت توقعش از سینما می‌شود دو ساعت خندیدن و تخلیه انرژی. چرا که مصیبت‌های متعدد اقتصادی و معیشتی باعث شده که او حوصله تفکر نداشته باشد. مردم امروز ایران برای فکر کردن یا حتی سرگرم شدن به سالن‌های سینما نمی‌روند. آن‌ها به سالن‌های سینما می‌روند تا تمام تلخی‌های بیرون از سالن سینما را فراموش کنند و کمدی‌های عامه‌پسند هم برای آن‌ها به مثابه یک مخدر قدرتمند عمل می‌کند. در جامعه امروز ایران سینما افیون توده‌ها است و تبدیل به تنها پناهگاهی شده است که مردم را دعوت می‌کند تا فکر نکنند.

حوادث اجتماعی و بسته شدن فضا

از سال 1388 به این سو جامعه ایران شاهد حوادث اجتماعی متعددی بوده است. حوادثی که هر کدام می‌تواند برای مسئولین و کارگزاران سیاسی و فرهنگی به مثابه یک هشدار عمل کند. اما مسئولان حاکمیتی ایران به جای جدی گرفتن این هشدارها و عمل به خواسته‌های مردم عملاً به سمت بستن فضای فرهنگی حرکت و راه هرگونه گفت و گو را مسدود کردند.

سینما هم از این قاعده مستثنی نبوده است و بعد از حوادث تلخ سال ۱۴۰۱ شاهد این هستیم که نه تنها هنرمندان زیادی ممنوع‌الکار شده‌اند که بسیاری از آن‌ها سر از زندان و نهادهای امنیتی درآوردند تا عملاً فرهنگ و هنر ایران تبدیل به یک پادگان بزرگ شود.

چنین فضایی باعث ظهور پدیده تازه‌ای بنام فیلم‌های زیرزمینی شده و سازندگان این فیلم‌ها حساب خود را از نهادهای رسمی جدا کرده‌اند. آن‌ها با پذیرش تمام هزینه‌های احتمالی ترجیح می‌دهند که فیلم‌های خود را خارج از چهارچوب‌های رسمی بسازند. کیک محبوب من، آیه‌های زمینی و دانه انجیر معابد از جمله این فیلمها هستند.

فیلمسازان مهم دیگر سینمای ایران هم یا مانند مانی حقیقی خانه‌نشین شده‌اند یا مانند اصغر فرهادی مهاجرت کرده‌اند و یا حضور در پلتفرم‌های اینترنتی را به ساخت فیلم در سینما ترجیح داده‌اند.

با چنین وضعی مشخص است که سینما به تسخیر کمدی‌های عامه‌پسند ی در می‌آید که افیون توده‌ها هستند.

تعطیلی پاتوق‌های فرهنگی

زمانی که حجت‌الله ایوبی به عنوان معاونت سینمایی دولت یازدهم انتخاب شد با تاسیس گروه هنر و تجربه و جدی گرفتن آن شرایطی را مهیا کرد تا فیلم‌های هنری فضایی برای نمایش فیلم و دیده شدن داشته باشند. نتیجه تاسیس چنین گروهی شکل گرفتن پاتوق‌های فرهنگی و نمایش فیلم‌های مهم سینمای ایران که خارج از جریان اصلی تولید ساخته شده بودند بود و باعث کشف کارگردانان بااستعدادی مانند شهرام مکری، مجید برزگر و بهتاش صناعی‌ها شد.

اما با روی کار آمدن دولت سیزدهم عملاً گروه هنر و تجربه هم به محاق رفت تا همان فضای اندک هم برای نمایش فیلم‌های متفاوت وجود نداشته باشد و پاتوق فرهنگی که حول محور این فیلم‌ها شکل گرفته بود از بین برود و کلیت سینمای ایران دربست در اختیار کمدی‌های عامه‌پسند قرار بگیرد.

کلام آخر

حال سینمای ایران هم مانند حال جامعه ایران خوب نیست. مدیران فرهنگی با سیاست گذاری‌های غلط خود عملاً سینما را از معنا تهی کردند. سینمایی که در دهه‌های شصت و هفتاد هجری شمسی تبدیل به مهم‌ترین نماد فرهنگی ایران شده بود این روزها تبدیل به یک بنگاه شادمانی بزرگ شده که مناسبات فیلمفارسی‌های قبل از انقلاب را به سخیف‌ترین شکل ممکن بازتولید می‌کند.

اگر زمانی فیلم‌های پرفروش سینمای ایران قرمز و شوکران و مرد عوضی بودند. این روزها شاهد فروش تگزاس، شهرهرت و هتل هستیم. برخوردهای امنیتی و قضایی با کارگردانان تاثیرگذار راه را برای افرادی باز کرده نه تنها استعدادی در زمینه ساخت فیلم ندارند که باعث به ابتذال کشیده شدن کلیت فرهنگ و هنر جامعه ایران شده‌اند.

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات شما