گزارش رویداد24 در باب لزوم مشارکت حداکثری در انتخابات:
اگر جلیلی رئیس جمهور بود...
نظرات حسین شریعتمداری و کوچک زاده و رسایی، به عنوان علوم انسانی اسلامی در دانشگاهها تدریس می شد و هرگونه مخالفتی نیز در حکم مخالفت با اسلام بود...
رویداد24- شاید بسیاری از افراد جامعه پس از ردصلاحیت های گسترده نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی، با خود بگویند نتیجه انتخابات از نحوه چیدمان کاندیداها مشخص است و حضور یا عدم حضور ما در انتخابات، تاثیری در نتیجه ندارد. درست است که اکثریت افرادی که شخصیت های کارآمد و شناخته شده و رای آوری بودند حذف شده اند و بسیاری از افراد هوچی گر اما متعهد به جناح اصولگرا تایید شده اند اما باید از کمترین ها، بیشترین را عائد کرد.
در جواب افراد مذکور، باید اتفاقات سال 92 را یادآور شد. اتفاقاتی که طی آن، به دلیل فضای حاکم و فشارهای موجود، رئیس دولت اصلاحات از کاندیداتوری انصراف داد و آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز در عین بهت و ناباوری، رد صلاحیت شد و فضای یاس و ناامیدی، جامعه را فرا گرفت.اگر ایده تحریم انتخابات، مورد اجماع قرار می گرفت نتیجه چه می شد؟ اگر ائتلاف بر گزینه مطلوب موجود و انصراف عارف وار و ایثارگونه، صورت نمی گرفت شرایط فعلی به چه نحو می بود؟
اگر سعید جلیلی رئیس جمهور شده بود در چه شرایطی به سر می بردیم؟
1- تحریم های فلج کننده و مانورهای تهدیدگونه در جنوب کشور، کشور را درگیر جنگی فرسایشی نموده بود و بودجه و امکانات کشور را سرازیر جبهه های جنگ کرده و فرزندان ملت را دسته دسته به کام مرگ می کشاند. کلیت نظام به دلیل پافشاری بر موضوع هسته ای، به خطر افتاده بود و کشور، باید چاره ای می اندیشید که مذاکرات صلح را آغاز نموده و قطعنامه ای از قطعنامه های شورای امنیت را بپذیرد.
2- جنگ نظامی رخ نداده بود اما مذاکرات تیم ارسالی سعید جلیلی ادامه داشت و هر روز بر متن بیانیه های خوانده شده توسط مذاکره کنندگان افزوده و لحن تندتری به خود می گرفت. طرف مقابل در سطح مدیر دوم اداره سوم تفریحات سالم وزارت خانه در مذاکرات شرکت می کرد و مکان های پیشنهادی برای ادامه مذاکرات را به بحث و گفت و گو می گذاشت. در کشور هم اتفاق خاصی نمی افتاد. سی درصد باقی مانده از بنگاههای اقتصادی هم ورشکسته بودند و مابقی بیماران هم در حال تلف شدن. مسوولان هم از بی تاثیر بودن تحریم ها می گفتند...
3- قطعنامه های دیگری هم بر علیه ایران صادر شده بود درعین حالی که مشکلی هم برای قطعنامه دان صادرکنندگان ایجاد نشده بود. همچنان ایران را به عنوان خطر بین المللی بر می شمردند و کشورهای ذره بینی جهان هم ضمن پذیرش کمک های نقدی و غیر نقدی ایران، به قطعنامه های ضد ایرانی، رای مثبت می دادند.
4- چند ده هزار میلیارد دیگر هم یا اختلاس شده بود و یا گم. دلال ها با دُم خود گردو می شکستند و جوانان ایرانی با وضعیت اسف بار پیش آمده در اوضاع اقتصادی، انواع انحرافات را در مقابل خود مشاهده می کردند. دکل های نفتی نیز به سرنوشتی بدتر از آنچه اتفاق افتاده دچار می شد. حامیان سعید جلیلی نیز دو سه نفر باقی مانده از اصلاح طلبان را که در سال 88 زنده بودند را برای اعتراف فراخوانده و در حال ساخت مستند برای صداوسیما بودند. همه مشکلات از دوره خاتمی باقی مانده بود و معجزه هزاره سوم هم نتوانسته بود خسارات مجلس ششم و دولت اصلاحات را جبران کند.
5- اثری از شبکه های اجتماعی مجازی نبود.مردم تفاوت تلگرام و سیب زمینی را نمی دانستند. تنها ابزار ارتباطی، پیامک بود که آن هم در ایام انتخابات، دچار اختلال می شد. رسانه مورد اعتماد و اطمینان، رسانه ملی بود که با پخش مستندهای جذاب و واقعی از رابطه اصلاح طلبان و هر کسی که در جهان، ظالم است و همچنین تبیین خطرات فراوان خروج پرونده ایران از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل و بیان اینکه «لولو» موجود پرکار و سودمندی است اوقات بینندگان بی شمار خود را پر می کرد و رضایت صد و بیست درصدی از دولت و صداوسیما اعلام می شد.
6- دانشجویان دانشگاه با ارسال نامه ای، از رئیس جمهور جلیلی می خواستند در صورتی که لطف بنمایند و دستور بفرمایند بخشی از آزادی پادگان ها به دانشگاهها منتقل شود و دانشجویان بتوانند بدون تعهد کتبی مبنی بر انجام کار خلاف، به سرویس بهداشتی مراجعه کنند...
نظرات حسین شریعتمداری و کوچک زاده و رسایی، به عنوان علوم انسانی اسلامی در دانشگاهها تدریس می شد و هرگونه مخالفتی نیز در حکم مخالفت با اسلام بود. فضای رسانه ای بسیار پویا و با نشاط بود. از طرف دولت جلیلی به رسانه های اصلاح طلب، متن و عکس داده می شد و همین مطالب هم در چاپخانه با اعمال تظر قاضی مرتضوی سانسور می شد. اصلاح طلبان، فقط حق داشتند در انتخابات ثبت نام کنند ولی حق تایید صلاحیت را نداشتند.یا باید از کشور خارج می شدند و یا باید سکوت می کردند...
موارد ذکر شده، بخشی از اوضاعی بود که در صورت تحریم انتخابات، انتظار جامعه ما را می کشید. باید از شرایط موجود، بهترین استفاده را نمود. باید از تفکر عقلانی بهره ها برد و از تهدیدها، فرصت ساخت. بیایید از افراد حاضر در صحنه انتخابات، خیرالموجودین را با نظر بزرگانی همچون (....) ها و هاشمی ها و عارف ها به مجلسین خبرگان و شورای اسلامی بفرستیم تا هرچه بیشتر از خفقان دوران اصولگرایی، فاصله بگیریم و آینده ای آباد را برای آیندگانمان رقم بزنیم.
در جواب افراد مذکور، باید اتفاقات سال 92 را یادآور شد. اتفاقاتی که طی آن، به دلیل فضای حاکم و فشارهای موجود، رئیس دولت اصلاحات از کاندیداتوری انصراف داد و آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز در عین بهت و ناباوری، رد صلاحیت شد و فضای یاس و ناامیدی، جامعه را فرا گرفت.اگر ایده تحریم انتخابات، مورد اجماع قرار می گرفت نتیجه چه می شد؟ اگر ائتلاف بر گزینه مطلوب موجود و انصراف عارف وار و ایثارگونه، صورت نمی گرفت شرایط فعلی به چه نحو می بود؟
اگر سعید جلیلی رئیس جمهور شده بود در چه شرایطی به سر می بردیم؟
1- تحریم های فلج کننده و مانورهای تهدیدگونه در جنوب کشور، کشور را درگیر جنگی فرسایشی نموده بود و بودجه و امکانات کشور را سرازیر جبهه های جنگ کرده و فرزندان ملت را دسته دسته به کام مرگ می کشاند. کلیت نظام به دلیل پافشاری بر موضوع هسته ای، به خطر افتاده بود و کشور، باید چاره ای می اندیشید که مذاکرات صلح را آغاز نموده و قطعنامه ای از قطعنامه های شورای امنیت را بپذیرد.
2- جنگ نظامی رخ نداده بود اما مذاکرات تیم ارسالی سعید جلیلی ادامه داشت و هر روز بر متن بیانیه های خوانده شده توسط مذاکره کنندگان افزوده و لحن تندتری به خود می گرفت. طرف مقابل در سطح مدیر دوم اداره سوم تفریحات سالم وزارت خانه در مذاکرات شرکت می کرد و مکان های پیشنهادی برای ادامه مذاکرات را به بحث و گفت و گو می گذاشت. در کشور هم اتفاق خاصی نمی افتاد. سی درصد باقی مانده از بنگاههای اقتصادی هم ورشکسته بودند و مابقی بیماران هم در حال تلف شدن. مسوولان هم از بی تاثیر بودن تحریم ها می گفتند...
3- قطعنامه های دیگری هم بر علیه ایران صادر شده بود درعین حالی که مشکلی هم برای قطعنامه دان صادرکنندگان ایجاد نشده بود. همچنان ایران را به عنوان خطر بین المللی بر می شمردند و کشورهای ذره بینی جهان هم ضمن پذیرش کمک های نقدی و غیر نقدی ایران، به قطعنامه های ضد ایرانی، رای مثبت می دادند.
4- چند ده هزار میلیارد دیگر هم یا اختلاس شده بود و یا گم. دلال ها با دُم خود گردو می شکستند و جوانان ایرانی با وضعیت اسف بار پیش آمده در اوضاع اقتصادی، انواع انحرافات را در مقابل خود مشاهده می کردند. دکل های نفتی نیز به سرنوشتی بدتر از آنچه اتفاق افتاده دچار می شد. حامیان سعید جلیلی نیز دو سه نفر باقی مانده از اصلاح طلبان را که در سال 88 زنده بودند را برای اعتراف فراخوانده و در حال ساخت مستند برای صداوسیما بودند. همه مشکلات از دوره خاتمی باقی مانده بود و معجزه هزاره سوم هم نتوانسته بود خسارات مجلس ششم و دولت اصلاحات را جبران کند.
5- اثری از شبکه های اجتماعی مجازی نبود.مردم تفاوت تلگرام و سیب زمینی را نمی دانستند. تنها ابزار ارتباطی، پیامک بود که آن هم در ایام انتخابات، دچار اختلال می شد. رسانه مورد اعتماد و اطمینان، رسانه ملی بود که با پخش مستندهای جذاب و واقعی از رابطه اصلاح طلبان و هر کسی که در جهان، ظالم است و همچنین تبیین خطرات فراوان خروج پرونده ایران از ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل و بیان اینکه «لولو» موجود پرکار و سودمندی است اوقات بینندگان بی شمار خود را پر می کرد و رضایت صد و بیست درصدی از دولت و صداوسیما اعلام می شد.
6- دانشجویان دانشگاه با ارسال نامه ای، از رئیس جمهور جلیلی می خواستند در صورتی که لطف بنمایند و دستور بفرمایند بخشی از آزادی پادگان ها به دانشگاهها منتقل شود و دانشجویان بتوانند بدون تعهد کتبی مبنی بر انجام کار خلاف، به سرویس بهداشتی مراجعه کنند...
نظرات حسین شریعتمداری و کوچک زاده و رسایی، به عنوان علوم انسانی اسلامی در دانشگاهها تدریس می شد و هرگونه مخالفتی نیز در حکم مخالفت با اسلام بود. فضای رسانه ای بسیار پویا و با نشاط بود. از طرف دولت جلیلی به رسانه های اصلاح طلب، متن و عکس داده می شد و همین مطالب هم در چاپخانه با اعمال تظر قاضی مرتضوی سانسور می شد. اصلاح طلبان، فقط حق داشتند در انتخابات ثبت نام کنند ولی حق تایید صلاحیت را نداشتند.یا باید از کشور خارج می شدند و یا باید سکوت می کردند...
موارد ذکر شده، بخشی از اوضاعی بود که در صورت تحریم انتخابات، انتظار جامعه ما را می کشید. باید از شرایط موجود، بهترین استفاده را نمود. باید از تفکر عقلانی بهره ها برد و از تهدیدها، فرصت ساخت. بیایید از افراد حاضر در صحنه انتخابات، خیرالموجودین را با نظر بزرگانی همچون (....) ها و هاشمی ها و عارف ها به مجلسین خبرگان و شورای اسلامی بفرستیم تا هرچه بیشتر از خفقان دوران اصولگرایی، فاصله بگیریم و آینده ای آباد را برای آیندگانمان رقم بزنیم.
البته تاريخ نشان داده طرفداران و اطرافيان انسانهاي سالم و پاك بسيار اندكند.