مهدی مطهرنیا در گفتگوی نوروزی با رویداد۲۴:
ایران در مقابل عربستان باید متکی به تنش زدایی باشد
یک کارشناس مسائل سیاسی معتقد است اولویت سیاست خارجی ایران در سال ۹۵ باید متوجه ایجاد فضای مثبت در تعاملات منطقهای ایران برای ایجاد یک نظم منطقهای و همگرایی جمعی در جهت ایجاد امنیت منطقهای باشد.
رویداد۲۴- یک کارشناس مسائل سیاسی معتقد است اولویت سیاست خارجی ایران در سال ۹۵ باید متوجه ایجاد فضای مثبت در تعاملات منطقهای ایران برای ایجاد یک نظم منطقهای و همگرایی جمعی در جهت ایجاد امنیت منطقهای باشد.
مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه در گفتگو با رویداد۲۴ تاکید کرد عربستان که حوزه دیپلماسی خود را قبل از حوزه عملیاتی خود علیه ایران در دهههای گذشته به طور زیرپوستی حرکت میداد، امروز در حوزه عملیاتی رودررو و چشم در چشم ایران حرکت میکند و از سوی دیگر از نظر دیپلماتیک هم تلاش دارد که به اندازه حوزه عملیاتی در ایجاد فضای محدودکننده ایران فعال باشد. لذا ایران باید در این زمینه بسیار مقتدرانه و در عین حال متکی بر تنش زدایی عمل کند.
ارزیابی شما از عملکرد تیم سیاست خارجی دولت یازدهم در سالی که گذشت چیست؟
تیم سیاست خارجی دولت یازدهم در مقام قیاس با چند دهه گذشته به ویژه در عرصه سیاست بین المللی و معاونتهایی که به این حوزه برمی گردد یکی از کیفیترین تیمهای مطرح و شاید بهترین تیم مطرح در حوزه دیپلماسی پس از انقلاب محسوب میشود. تیمی که با هزینههای کم دستاوردهای فراوانی را در جهت ایجاد فضای مثبت تعامل بین المللی طبق سند چشم انداز ایران ۱۴۰۴ ابلاغی رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۸۲ به سران قوای جمهوری اسلامی ایران داشت. در این سند به عنوان یک سند فرادستی تعامل سازنده و موثر با نظام بین الملل در دستور کار سند چشم انداز ایران ۱۴۰۴ است و دولت یازدهم در چارچوب معناداری از این سند استقبال کرد و یکی از نتایج بارز آن دستیابی به توافق هستهای و سند برجام در جهت مدیریت آینده تعامل ایران با نظام بین الملل بود. دستیابی به انرژی هستهای صلح آمیز، برداشتن تحریمهای معطوف به پرونده هستهای و ورود قدرتمندانه ایران به نظام بین الملل علیرغم همه فشارهایی که در بیش از یک دهه اخیر به مردم وارد آمد، خروجی این تیم تلقی میشود و به پیروی از آن باز شدن فضای تعامل با ایران و شکست انزوای فلج کننده ایران در چارچوب تئوری جنگهای نامتعادل، اینها دستاوردهای کمی برای تیم دیپلماتیک در سال ۹۴ نیست.
در حوزه منطقهای چطور؟
در حوزه منطقهای به نظر میرسد پاشنه آشیل وزارت امور خارجه در منطقه رقم میخورد. و لذا ساختار وزارت خارجه در بخش تخصصی خود در حوزه منطقهای باید به یک بازنگری در سیاستهای کنشگران روی بیاورد. به نظر میرسد ظریف باید در حوزه مسائل مربوط به آسیا، کشورهای عربی و جنوب شرق آسیا به یک تجدیدنظر معنادار پرداخته و بتواند یک تیم خوب از افراد موجود و افرادی که ممکن است در آینده به آنها اضافه شده و جابجاییهایی صورت بپذیرد، ایجاد کند و در سال ۹۵ مناسب و متناسب با توانمندی موجود در تیم دیپلماتیکی که در حوزه بین المللی وارد عمل شده، در حوزه منطقهای هم این تیم را مورد توجه و عنایت قرار دهد.
با توجه به اینکه در سال ۹۴ تیم سیاست خارجی بیشتر بر پرونده هستهای متمرکز بود، از نظر شما اولویت سیاست خارجی این تیم در سال ۹۵ روی چه موضوعی باید متمرکز باشد؟
اولویت سیاست خارجی باید متوجه ایجاد فضای مثبت در تعاملات منطقهای ایران برای ایجاد یک نظم منطقهای و همگرایی جمعی در جهت ایجاد امنیت منطقهای باشد. به بیان دیگر ما از یک سو باید موضوعات موجود در منطقه خاورمیانه عربی یعنی هارت لند نو و مسائل مرتبط در خلیج فارس و فلات ایران را در اولویت معنادار قرار دهیم و در اولیت نه در اولویت آن کاهش مقتدرانه تنش میان ایران و عربستان را در دستور کار قرار دهیم تا بتوانیم مناسب و متناسب با آنچه که در نظام بین الملل حاصل کردهایم، در نظم منطقهای هم در آینده تاثیرگذار باشیم. تحرکات کنونی در تروریست خواندن حزب الله و ایجاد همگرایی میان کشورهای عربی علیه تهران توسط ریاض از نکاتی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت. عربستان که حوزه دیپلماسی خود را قبل از حوزه عملیاتی خود علیه ایران در دهههای گذشته به طور زیرپوستی حرکت میداد، امروز در حوزه عملیاتی رودررو و چشم در چشم ایران حرکت میکند و از سوی دیگر از نظر دیپلماتیک هم تلاش دارد که به اندازه حوزه عملیاتی در ایجاد فضای محدودکننده ایران فعال باشد. لذا ایران باید در این زمینه بسیار مقتدرانه و در عین حال متکی بر تنش زدایی عمل کند.
شما بر مسئله تنش زدایی ایران با کشورهای منطقه و به خصوص عربستان تاکید دارید. اما در شرایط فعلی ترس کشورهای عربی از بهبود روابط ایران با غرب باعث شده آنها به سمت ائتلاف سازی علیه ایران بروند. از نظر شما این روند تا کجا ادامه خواهد داشت و رویکرد ایران چه باید باشد؟
آنچه که از منظر ژنوم ژئوپلیتیک در باب آینده جایگاه ایران در نظام بین الملل میتوانم به آن به عنوان یک آینده سازی اشاره کنم این است که برای نظام بین الملل همکاری با ایران یک الزام گریزناپذیر است و در آینده قطب اصلی قدرت در جهان یعنی آمریکا حتی با وجود جمهوری خواهان به طور احتمالی در کاخ سفید، نیاز به همکاری ایران در قالب ۱+۵ پیرامونی شامل کانادا، ژاپن، کره جنوبی، ایران و استرالیا دارد و به طبع ایران به عنوان شریک استراتژیک آمریکا از منظر ژنوم ژئوپلیتیک نه گرایشهای سیاسی مطرح است و لذا همکاری میان ایران و آمریکا نه به عنوان یک جهت گیری فرهنگی ایدئولوژیک بلکه بر اساس یک سمت گیری ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک در حال شکل گیری و محتوابخشی است که گرچه چالشهای بسیاری را درون خود دارد اما در صورت فعال شدن میتواند بسیار مستحکم باشد، به گونهای که در نیمه دوم قرن حاضر ایران به صورت ژاپن آسیای جنوب غربی در نظام بین الملل مطرح خواهد شد. لذا با ادراک این موضوع توسط عربستان و نگرانیهای اسرائیل از سوی دیگر و همگرایی نیات تل آویو در محدودسازی ایران امروز شاهد ایجاد فضای همگرایی عربی با همکاری تل آویو و ریاض در صحنه موجود سیاسی در جهان هستیم. از این جهت وزارت امور خارجه نیز در فهم این موضوع، آن هم توسط دیپلمات برجستهای مانند دکتر ظریف موفق عمل کرده و یک ادراک حکومتی شکل گرفته و همان گونه که در رابطه با پرونده هستهای به وزیر خارجه در این زمینه یاری رسانده شد، در حل و فصل مسئله ایران هراسی به مثابه همان اسلام هراسی در حوزه بین المللی نیز باید وزارت امور خارجه وارد ایجاد فضای دیپلماتیک مناسب شود به گونهای که همانطور که در پرونده هستهای، اسلام هراسی را از متن به حاشیه راند، بتواند ایران هراسی در متن جغرافیای منطقهای را نیز به حاشیه براند.