رئیس اتاق بازرگانی ایران
صدای بخش خصوصی باید شنیده شود
سعی میکند حرف هایش را بدون سانسور بزند.کاری ندارد این سخنان مورد پسند عدهای واقع شود و یا اینکه عدهای دیگر ناراحت شوند از اینکه چرا مورد نقد قرار گرفته است. معتقد است اتاق بازرگانی شکل گرفته است تا صدای اقتصاد ایران باشد به همین دلیل برای آنکه اقتصاد رشد کند سعی میکند به گونهای عمل کند که دولت در این امور نقشش کمرنگ شود.
سعی میکند حرف هایش را بدون سانسور بزند.کاری ندارد این سخنان مورد پسند عدهای واقع شود و یا اینکه عدهای دیگر ناراحت شوند از اینکه چرا مورد نقد قرار گرفته است. معتقد است اتاق بازرگانی شکل گرفته است تا صدای اقتصاد ایران باشد به همین دلیل برای آنکه اقتصاد رشد کند سعی میکند به گونهای عمل کند که دولت در این امور نقشش کمرنگ شود.لذا نقدهای عنوان شده را سازنده میداند. محسن جلالپور که در خانواده و اجداد خود در کرمان فرد دولتی پیدا نمیکند و بیوگرافی زندگیش هم نشان میدهد که پدر پدربزرگش هم تاجر بوده است تنها راه نجات اقتصاد را در فعالیت بخش خصوصی میداند و میگوید دولت باید از بخش اقتصاد دور شود چرا که حضورش باعث شده کشور با عقبماندگیهایی مواجه شود. البته وی عنوان کرد دولت در کارهایی که جزو اختیاراتش بوده ورود کرده و کارنامه خوبی بر جای گذاشته است. جالب آنکه مرد اول پارلمان بخش خصوصی آرمانهایی برای خود دارد اما میداند که خیلی زود نمیتواند به آنها دسترسی پیدا کند.وی میخواهد پرونده امضاهای طلایی را در اتاق بازرگانی ببندد و تمام امور بر اساس شایسته سالاری تقسیم شود اما قبول دارد که این امر زمانی امکانپذیر است که همه واحدهای صنعتی و تجار در شرایط مساوی قرار گیرند. موضوع دیگری که رئیس اتاق بازرگانی ایران در گفتوگوی خود متذکر شد پول نفت بود. پولی که به اعتقاد وی باعث شد به جای منفعت ضرر کنیم. حال نگران آن است که مبادا با افزایش قیمت نفت مجدداً بخش خصوصی که این روزها جایگاه پیدا کرده است رها شده و روال گذشته تکرار شود. طی این مدت حضورش در اتاق بازرگانی سعی کرده به همه ثابت کند که این بخش میتواند نفشآفرین خوبی باشد و باعث تکیهگاه دولت شود. البته باید بر این نکته تأکید کرد که دولت یازدهم هم بر توان بخش خصوصی تردیدی ندارد و برای آنکه چرخ اقتصاد بچرخد، از بخش خصوصی میخواهد که در کنارش فعالانه باشد. محسن جلالپور رئیس اتاق بازرگانی ایران به پرسشهای صریح روزنامه ایران پاسخ گفت که در ادامه میآید.
سؤال اول ما در مورد جایگاه بخش خصوصی است. این بخش متهم است که بخش خصوصی واقعی نیست و همواره برای انجام فعالیتهای خود به دولت نگاه میکند.از آنجا که شما در مقایسه با سایر رؤسای اتاق دیدگاه متفاوتتری دارید و معتقدید این حوزه میتواند سکاندار خوبی در حوزههای اقتصادی باشد این بخش چگونه میتواند به جایگاهی که همیشه دنبال آن بوده است برسد و از سوی دیگر وابسته به دولت نباشد؟
رویکرد بنده نسبت به سایر رؤسای اتاق بازرگانی متفاوت است.چرا که من از بطن بخش خصوصی آمده ام.حداقل آنچه از تاریخچه خانواده خود میدانم که مربوط به سه نسل قبل است، هیچکدام در هیچ زمان ارتباطی با دولت و مجموعه کارهای دولتی نداشتند.مرحوم پدرم تاجری بود که 60 سال در بازار کرمان کار کرد.پدربزرگم هم طی سالیان متمادی تجارت غلات میکرد. پدر پدربزرگم هم پیشینهاش تجارت بوده است.بدین جهت فکر میکنم رویکرد من با سایر رؤسای اتاق تفاوت دارد. من هم با این عقیده موافق هستم آنچه در جامعه از بخش خصوصی به نمایش گذاشته شده است بخش خصوصی واقعی و بخشی که اصالتاً خصوصی باشد نیست.عدهای به عنوان بخش خصوصی در طول سالهای گذشته در فضای جامعه، بازار و مجموعه بنگاهی حضور پیدا کردند و عمدتاً نگاهشان این بوده است که در مجموعه داده ها، قوانین، مقررات و ضوابط، نقطه ضعف و یا خللی پیدا کنند که بواسطه آن بتوانند به نفع خود بهره برداری لازم را داشته باشند و از آن طریق حضور خود را پررنگ تر کنند.حال جدا ازاین امر باید فضا و شرایط کشور را هم دید.به نظر من فضای جامعه هیچ زمان فضای بخش خصوصی واقعی نبوده است.یعنی در 90 سال گذشته که مرور کردم به این نتیجه رسیدم که فضای جامعه، فضای رشد بخش خصوصی نبوده است. ما در بخش هایی میتوانیم توقع ظهور، بروز و توسعه داشته باشیم که شرایط مناسب را فراهم کنیم.فضایی که مجموعههای متعدد در آن حضور دارند و برای مجموعه هایی که در اساس یک نگاه واقعی بخش خصوصی است امکان رقابت و پیشرفت توسعه ندارد هر آنچه در جامعه شکل گرفته و رشد کرده است مربوط به بخش خصوصی غیر واقعی و وابسته بوده است.بخش خصوصی واقعی به دنبال فضای آزاد، رقابتی و سالم برای کسب و کار است که بتواند با همه آنچه در جامعه و در کشورهای دیگر وجود دارد با شرایط مساوی و برابر رقابت کند.لذا این مهم زمانی اتفاق میافتد که مابقی جامعه هم دنبال چنین موضوعی باشند.اگر در جامعه منفذهایی وجود داشته باشد و راههایی باشد که با استفاده از برخی اطلاعات، ارتباطات و رانت ورود پیدا کند و یک جهش بسیار بیشتر و بلندتر داشته باشد این قسمت از بخش خصوصی که میخواهد در فضای سالم کار کند نمیتواند رشد داشته باشد و لذا باید زیر سایه آن مجموعهها فعالیت کند.در طول سالهای گذشته کسانی در اقتصاد ایران فریاد زدند که بخش خصوصی نما بودند اما در کنار این مجموعهها بخش خصوصی واقعی هم بود که به دلیل نداشتن رانت و وابسته نبودن نتوانستند رشد و پیشرفت کنند و عملاً خصوصی نماها بیشترین سهم اقتصاد را به خود اختصاص دادند.متأسفانه شرایط به گونهای است که بخش خصوصی که دستش به زانوی خودش و نگاه رقابتی داشته باشد نمیتواند پا بگیرد و مجبور است بدون حمایت فعالیت خود را ادامه دهد.این در حالی است که بخش خصوصی نما بدون مشکل ادامه حیات میدهد و از طرف حوزههای مختلف هم مورد حمایت قرار میگیرد.حال اساس و پایهای که اتاق بازرگانی ایران میخواهد دنبال کند شکستن این نگاههایی است که از سالیان دور ایجاد شده است.ما به دنبال فضای رقابتی هستیم و به هیچ عنوان نمیخواهیم فضای حمایتی برای برخی از خصوصی نماها ادامه پیدا کند.در حقیقت باید شرایط مساوی بر اساس توان و شایستگیهای مجموعهها برقرار شود تا افراد بر اساس وابستگیها به درجات بالاتر برسند.هر قدر که بخش خصوصی واقعی توانمندتر و پویا تر شود سرعت و جهش اقتصادی هم بیشتر خواهد شد.
دیدگاه شما اینگونه است، اما بعضاً دیده شده که اعضای اتاق برای آنکه دستور و یا سفارشی از دولت بگیرند به دنبال اعضای دولت هستند و به نوعی عمر امضاهای طلایی به پایان نرسیده است.لذا برای ریشه کنی چنین اتفاقی چه کاری باید انجام داد. آیا زمانی میرسد که دولت به دنبال بخش خصوصی باشد و ما معنای واقعی بخش خصوصی در اقتصاد را متوجه شویم؟
دقیقاً این گفته درست است.متأسفانه چنین موضوعی وجود دارد، ولی تأیید نمیکنم که تمام اعضای بخش خصوصی چنین مسیری را طی میکنند.تجار و تولیدکنندگان در فضایی کار میکنند که مجبور به حیات و ادامه مسیر هستند لذا نمیتوانند این گروه خود را از فضای یاد شده جدا کند.بگذارید اینگونه توضیح دهم، تصور کنید شما یک بنگاه دارید و موظف هستید در پایان ماه این بخش را از نظر مالی مدیریت کنید.بنابراین شرایط را باید به سمتی برد که نتیجه مطلوب از آن گرفته شود.راه و مسیر اصلی همان است که در ابتدا گفته شد.ولی شما بگویید در شرایط امروز، مسیر عنوان شده به نتیجه میرسد و میتوان مقابل این ارتباطات و فضای پیش آمده موفقیت کسب کرد. قطعاً خیلی از اهداف محقق نمیشود و واحد صنعتی مجبور به کاهش تولید، نیروی کار و.... میشود. لذا در مقطع فعلی نمیتوان با چنین اتفاقهایی مبارزه کرد و ناچار به تحمل هستیم ولی با بهبود فضای کسب و کار، ساماندهی اقتصاد و تغییر نگاه دولت به سمت بخش خصوصی واقعی میتوان امضاهای طلایی را از بین برد و در این صورت بخشهایی امکان حیات پیدا خواهند کرد که بدون رانت بخواهند فعالیت کنند.
با این توضیحات بخش خصوصی که به کانالهای دولتی دسترسی ندارد چه کاری باید انجام دهد. آنها محکوم به شکست هستند.
دقیقاً همین اتفاق افتاده است یعنی بخش خصوصی که وابستگی به دولت ندارد با انواع بحرانها روبهرو شده است.می خواستم از سؤال شما به این پاسخ برسم.بخش خصوصی واقعی ما طی دهههای گذشته کوچکتر شده و به هیچ عنوان بزرگتر نشده است.بخش خصوصی ما نتوانست خود را تقویت کند.در مسأله خصوصیسازی کاملاً مشهود میباشد که چنین امری رخ داده است.کمتر از 10درصد از خصوصیسازی به بخش خصوصی واقعی رسیده است.حال سؤال این است در جریان خصوصیسازی مگر بخش خصوصی نمیخواست ورود کند و یا تقاضا از سوی آنها وجود نداشت.بخش خصوصی علاقهمند بود که از خصوصیسازی سهمی داشته باشد اما بواسطه نگاههای غیر خصوصی چنین اتفاقی رخ نداد و خصولتیها سهم خواهی کردند.لذا بخش خصوصی در فضای پیش آمده مجبور به تسلیم شد. از اینرو اتاق بازرگانی و بخش خصوصی واقعی باید برای رسیدن به فضای رقابتی و ایجاد یک شرایط مساوی تلاش و به عنوان یک مطالبه این امر را پیگیری کند.از آنجا که این مهم دو جانبه است، دولت نیز به سهم خود باید در بهوجود آوردن فضای سالم رقابتی اقدامات لازم را انجام دهد.به گونهای که حاکمیت باید به دنبال از بین بردن رانت، حذف نگاه ویژه و ایجاد زیرساخت برای بخش خصوصی واقعی باشد.اگر چنین امری اتفاق بیفتد بخش خصوصی واقعی شروع به رشد و نمو و بخش خصوصی غیر واقعی افول میکند.معتقدم عمده دلیلی که باعث شده بخش خصوصی واقعی در کشورمان شکل نگیرد پولهای فراوان و بیحساب و کتاب از درآمدهای نفتی بوده است. زمانیکه قیمت نفت در کشور بالا بود تمام خلأها و کمبودها را پوشش میداد. وقتی بهره وری، بهینهسازی ونیروی انسانی کارآمد نداشتیم میگفتیم مشکلی وجود ندارد چرا که پول نفت هست و آن کاستیها را جبران میکند. اینگونه نگاهها خلأهای زیادی را در کشور ایجاد کرد و حال که قیمت نفت کاهش یافته است میبینیم که گرفتار چه موضوعاتی شده ایم.تجربه در این دوران ثابت کرده است که وقتی درآمدهای نفتی بالا میرود نرخ بهره وری منفی میشود اما زمانیکه قیمت نفت سیر نزولی به خود میگیرد نرخ بهره وری هم رشد پیدا میکند. حال این روزها بواسطه کاهش قیمت نفت اکثر شاخصهای کیفی رشد پیدا کرده است.هر زمان که درآمدهای نفتی بیشتر میشود اصلاح ساختار در کشور کمتر خواهد شد.لذا بخش خصوصی از کاهش قیمت نفت به آینده امیدوارتر میشود.به هر ترتیب اتفاقهایی که در مورد بخش خصوصی رخ داده یک شبه قابل حل نیست چرا که یک روزه پدید نیامده است، برای این مسیر طولانی تغییر ریل نیاز است لذا باید برای تقویت بخش خصوصی بدون از دست دادن زمان برنامه ریزی کرد.در میدانی که بهوجود آمده بخش خصوصی نتوانسته است جایگاه خود را پیدا کند.لذا برای اصلاح سالهای گذشته نیازمند زمان هستیم و این امر باید از طرف دولت و بخش خصوصی واقعی صورت گیرد.بخش خصوصی باید عزت، همت، غیرت، منزلت و حمیت خود را به کار بگیرد و در کنار آن حاکمیت فضای مناسب را بهوجود بیاورد. تا زمانیکه سر شاخهها، فضای نامناسب، غیر رقابتی و رانتی باشد عملاً اگر بخش خصوصی تمام توان خود را بگذارد حتی نفس کشیدن هم برایشان سخت خواهد بود و همین است که در طول ادوار گذشته خصوصاً در 10 سال گذشته که منابع نفتی سرشاری داشتیم میزان توسعه، حرکت و بزرگ تر شدن بخش خصوصی نسبت به سالهای قبل از آن کمتر بوده است. وقتی چنین شرایطی پدید میآید حق بدهید به بخش خصوصی که برای حیات و بقای خود از آنچه در جامعه هست عقب نماند و استفاده کند، یعنی شرایط ایجاب کند که بخش خصوصی برای گرفتن امضاهای طلایی به دنبال دولت باشد. اگر امروز فعال بخش خصوصی صرفاً بخواهد آنچه نظر بخش خصوصی است را عمل کند نمیتواند ادامه حیات دهد.لذا بخش خصوصی مجبور است با توجه به آنچه در کل و کلان کشور مانند ضوابط، قوانین، تصمیمات، ارتباطات، امکانات و ظرفیتها که در جایی دیگر تصمیمگیری میشود ورود کند.در حقیقت بخش خصوصی ناخواسته باید وارد فضاهایی شود که بتواند امتیاز بگیرد.این امر تا زمانی ادامه خواهد داشت که فضای اقتصادی کشور رانتی باشد.
آیا در دولت یازدهم این اتفاق خواهد افتاد که دولت دنباله رو بخش خصوصی باشد و روند بیمارگونه گذشته ادامه پیدا نکند؟
بحث دولتها و جناحها نیست.فرقی نمیکند که دولت اصولگرا، اصلاح طلب یا حتی مستقل باشد.مهم ترین عامل فضای اقتصادی است و اینکه کشور در زمینههای مختلف چون سرمایه گذاری، توسعه و...چه شرایطی دارد.
قطعاً دولتها در جایگاه بخش خصوصی اثرگذار هستند.اگر دولتی بخش خصوصی را باور نداشته باشد اجازه نمیدهد این بخش حوزه فعالیتهای خود را گسترده کند. در مقابل اگر دولتی خواهان حضور بخش خصوصی در فضای اقتصادی باشد آن وقت شرایط تغییر خواهد کرد.
دولت یازدهم مجبور است نگاه خود را نسبت به بخش خصوصی تغییر دهد.اگر دولت یازدهم اختیار داشت قطعاً بخش خصوصی نمیتوانست به شرایط فعلی برسد. دولتها دوست ندارند از حاکمیت خود کم کنند و همواره خواهان قدرت بیشتری هستند.ولی امروز به دلیل شرایط کشور وضعیت تغییر کرده است.با این تفاسیر معتقدم تحریم و افت قیمت نفت شرایطی را برای کشور ایجاد کرده است که امروز همه مجبورند بپذیرند باید اقتصاد دولتی کوچک تر شود و از طرفی بخش خصوصی که مبتنی بر شایسته سالاری، توان، امکان و ظرفیت بنگاهها است در اقتصاد بزرگ تر شود.
با این تفاسیر شما نگران افزایش قیمت نفت هستید؟اگر قیمتها رشد پیدا کند مجدداً بخش خصوصی جایگاه فعلی خود را از دست میدهد.
نفت در عین حالی که برای کشور نعمت بوده است ولی ما نتوانستیم از این نعمت به عنوان یک فرصت استفاده کنیم. اگر بخواهیم بین نروژ و ایران مقایسه کنیم متوجه میشویم آن کشور نفتی چه دیدگاهی نسبت به درآمدهای نفتی خود دارد و ایران در مورد پول نفت چگونه عمل میکند. نروژحتی یک سنت از درآمد و فروش نفت خود را صرف هزینههای کشور نمیکند.همه پولهای نفتی تبدیل به ثروت و سرمایه یا در صندوقی جداگانه برای نسلهای بعدی این کشور سپرده میشود.این در حالی است که در ایران پول نفت ذخیره نمیشود.
در حقیقت آنها به پول نفت به عنوان یک ذخیره ارزی نگاه میکنند.دیدگاهی که دولت درباره صندوق توسه ملی داشت محور همین موضوع بود.اما به نظر میرسد صندوق توسعه ملی هم نتوانست طبق وظیفه ذاتی خود عمل کند.
بله، همان دیدگاهی که در مورد حساب ذخیره ارزی بود و عمل نشد و پس از آن صندوق توسعه ملی شکل گرفت و هنوز چنین ذخیرهسازی صورت نگرفته است. آنچه مهم است ما باید مبنای کار را به نحوی هدایت کنیم که اقتصاد مبتنی بر ظرفیتهای فراوانی که کشور دارد، باشد. امروز در دنیا آنچه مهم تر از نفت، منابع و ظرفیتهای خدادادی است، ابتکار عمل، خلاقیت، منابع انسانی و نگاه درست اقتصادی است.با چنین نگاهی عملکرد دولتها گویاتر و پویا تر میشود.به عنوان مثال کشور ژاپن مگر پول نفت داشت که اکنون به یکی از قطبهای اقتصادی تبدیل شده است.این کشور خاک را هم وارد میکرد.در مقابل کشور عربستان که منابع خدادادی آن بسیار زیاد است و همه ادعاهایش به 800 میلیارد دلار منابع نفتی است، اما در این کشور خبری از توسعه پایدار، اشتغال و... دیده نمیشود. عربستان با 300 میلیارد دلار چرخش فروش نفت در سال بیش از 40درصد بیکاری دارد و یکی از مشکل دار ترین کشورها در مسأله اشتغال است.از اینرو منابع برای کشورها تولید اشتغال، امکان و ظرفیت نمیکند.منابع همراه با ابتکار، خلاقیت، فکر، نگاه علمی و توسعهای میتواند برای کشور ایجاد فضای مناسب کند.مثال دیگر در مورد لیبی و کره است. در حالیکه لیبی از نظر درآمدهای نفتی بسیار ثروتمند است اما کره با آنکه به منابع خدادادی دسترسی ندارد قدرتمند تر و توانمند تر است.با این مثالها میتوان نتیجه گرفت کشورهایی که دارای درآمدهای نفتی هستند نسبت به سایر کشورها کندتر میباشند. خوشبختانه ایران را نمیتوان در مقیاس سایر کشورهای دارای نفت آورد.ایران با داشتن نفت توانست اقتدار و جایگاه خود را داشته باشد اما برخی کشورها حتی اقتدار و جایگاه خود در عرصه بینالمللی را از دست دادند و اکنون در اوج ذلت هستند.در نهایت معتقدم بدون منابع نفتی و با تکیه بر فکر و درایت، ظرفیت و خلاقیت داخلی میتوان از خیلی چالشها عبور کرد.
با توجه به توضیحاتی که ارائه کردید نگاه شما به دوران پسا برجام چیست؟ در این دوران بخش خصوصی چه روندی را دنبال خواهد کرد؟از سویی برخی تولید کنندگان نگرانیهای خاص خود را هم دارند.اینکه در آینده وضعیت اقتصاد در مؤلفههایی چون نرخ تورم، قیمت ارز و... چگونه خواهد بود.
اگر قیمت نفت به شکل فعلی ادامه پیدا کند دولت چارهای ندارد جز آنکه از بخش خصوصی کمک بگیرد.پیشبینی من این است که طی سالهای آتی قیمت نفت در سطح فعلی خواهد ماند. دولتی که 80 درصد بودجه اش جاری است، نمیتواند پرداخت یارانه را متوقف کند، بدهی بیش از 500 هزار میلیارد تومان از دولت قبل دارد و بیش از 400هزار میلیارد تومان پروژه نیمه تمام در اقصی نقاط کشور دارد و 5 برابر متوسط جهانی نیروی انسانی شاغل و بازنشسته روی دستش وجود دارد به طور قطع نمیتواند دولت توسعهای باشد.لذا ناچاراً مسیر بعد از برجام به سمت و سویی خواهد رفت که بخش واقعی اقتصاد خودش را در جامعه نشان دهد.ضمن اینکه اعتقاد دارم دولت یازدهم باید تجربه گذشته را بکار گیرد و اشتباههای گذشته تکرار نشود. باید به سمتی رفت که تمام امور به بخش خصوصی واقعی واگذار و فضای مناسب رقابتی پدیدار شود، در این صورت توسعه واقعی و پایدار در کشور خواهیم داشت.در چنین زمانی به جای فرار سرمایه، جذب سرمایه خواهیم داشت.به جای فرار مغزها، جذب نخبگان داریم.
با توجه به توضیحات عنوان شده اتاق بازرگانی برای تغییر وضعیت اقتصاد پس از برجام برنامهای دارد؟ آیا این بخش میتواند برای احیای کشور و از بین بردن رکود کاری انجام دهد؟
از زمانیکه ریاست اتاق بازرگانی ایران را بر عهده گرفتم یادآور شدم که ما دنبال توسعه بخش خصوصی واقعی هستیم. خوشبختانه با کاهش قیمت نفت این امکان برای حضور پررنگ تر ما در اقتصاد فراهم شده است.طی این مدت بیش از150 هیأت خارجی به اتاق بازرگانی آمدند و پیام من به آنها این بود که ایران دنبال توسعه واقعی بخش خصوصی، مشارکت، انتقال تکنولوژی و سرمایه گذاری است و به هیچ عنوان به دنبال مصرف گرایی نیست.وقتی رئیس پارلمان اروپا هم به ایران آمد در اولین صحبت اعلام کرد ایران فضای کار سرمایه گذاری مشترک برای انتقال تکنولوژی و توسعه بخش خصوصی است. بنابراین چنین رویکری در بین هیأتهای خارجی نهادینه شده است و همه میدانند با چه سبک و سیاقی میتوانند در ایران حضور پیدا کنند.
یکی از اتفاقهای مهمی که بعد از برجام در کشور رخ خواهد داد جذب سرمایههای خارجی است. زمانیکه این امر به نتیجه برسد کشور میتواند در ابعاد مختلف به پیشرفتهای خوبی برسد لذا میتوان گفت برای خروج از رکود، ورود سرمایههای خارجی بسیار اثرگذار است.موضوع دیگری که در دوره پسابرجام اتفاق خواهد افتاد تغییر مسیر دولت از خصولتیها و دولتیها به سمت بخش خصوصی واقعی بر اساس شایستگی ها، ظرفیتها و امکانات است.در این زمینه اتاق بازرگانی هم بالاترین همکاری را با دولت خواهد کرد به گونهای که بتوان فضای گفته شده را پیادهسازی کرد.تجربه ثابت کرده در بخشهایی که دولت وظیفه اصلی اش بوده موفقیت بیش از صددرصد بوده است.به عنوان مثال در منطقه خاورمیانه کدام کشور بالاترین امنیت را دارد.به طور قطع ایران است.وقتی دولت در کارهایی که مسئول آن است ورود میکند یقیناً به موفقیت کامل میرسد اما در مقابل زمانی که در حوزههای غیرمرتبط خود وارد میشود آن فعالیت با مشکل مواجه میشود.نمونه بارز این گفته مدیریت و کار اقتصادی است.در هیچ کجای دنیا مسئولیت فعالیتهای اقتصادی به دولتها سپرده نمیشود. دولت موظف بود در این بخش تنها به سیاستگذاری بسنده کند اما تصدیگری باعث شد دولت به ناکامیهای متعددی در بخش اقتصاد برسد. لذا دولت باید به فضای کاری خودش بازگردد. وزارتخانهها باید فضا و بستری را فراهم کنند که بخش خصوصی با شرایط خوب، سهل و روان کار کند و از سویی وزارتخانهها ضمن کوچک شدن تنها به سیاستگذاری بپردازند. در اینجا میخواهم به نیروی کار اشاره کنم.در وزارت جهادکشاورزی 120 هزار نیروی کار وجود دارد که حجم صادرات محصولات تولیدی این بخش 25 میلیون تن است.ولی وزارت کشاورزی کانادا 6 هزار نیروی کار دارد و در مقابل میزان صادرات محصولات کشاورزی این کشور120 میلیون تن است. وزارت صنعت، معدن و تجارت نیز باید برای ارتقای فضای کسب و کار برنامه ریزی کند. درست است که رتبه ایران در این بخش به 118 رسیده است اما این عدد کافی نیست و باید دو رقمی شود.تصور میکنم این نگاه در دولت شکل گرفته است که برای کوچک تر شدن اقدام کند. از اینرو امیدوارم روند یاد شده با سرعت بیشتری دنبال شود.
وقتی یک فرصت دو لبه مانند کاهش قیمت نفت و تحریم بهوجود آمد چرا بخش خصوصی از آن استفاده نکرد؟وضعیت پیش آمده به جای آنکه باعث تقویت بخش خصوصی شود باعث سقوط آن شد.در عین حال میبینیم وابستگی بخش خصوصی به دولت هم بیشتر شده است.
قطعاً میپذیرم که ما در کشور لخت شدیم.بحث بخش خصوصی و دولت نیست، مردم ما در این سالها به خمودگی رفتند. دوران تحریم میتوانست باعث رشد بخش خصوصی شود ولی در همین دوران، بخش خصوصیهایی در کشور بهوجود آمدند که امروز فساد و شرایطی که میبینید به آنها وصل میشود.بنابراین عرض من است که همه بخشها از جمله خصوصی و دولتی مجزا از هم نیستند باید برای اصلاح خودشان برنامه ریزی کنند.
سرمایهگذاران خارجی متعددی به ایران آمدند و مذاکراتی صورت گرفت. نتیجه این گفتوگوها چه امری بود و آیا خروجی آن مثبت بود؟
تمام هیأتهای خارجی که قبل از حذف تحریمها آمدند تنها برای ارزیابی وضعیت و شرایط ایران بود. هیچکدام از هیأتها در آن زمان به دنبال سرمایه گذاری و ورود جدی نبودند.در این رفت و آمدها مذاکرات و تفاهمهای اولیه صورت گرفت و خیلی از سرمایهگذاران از نزدیک با وضعیت ایران آشنا شدند. حتی کشورهایی که حاضر به همکاری نبودند در این مرحله ورود خود را اعلام کردند. حال وارد مرحله دوم حضور شرکتهای خارجی در ایران هستیم.حتی برخی از کشورها برای حضور از یکدیگر سبقت میگیرند و تمام سعی ما این است که در این مسابقهای که بین سرمایهگذاران رخ داده بهترین استفاده را ببریم به گونهای که بتوان قراردادها را برد-برد تنظیم کرد. از اینرو ما نیز بیکار ننشستهایم و نمیخواهیم هیأتهای بخش خصوصی را با هدف توسعه همکاریهای مشترک به کشورهای اروپایی، آسیایی، کانادا و... ببریم.
24 خرداد ماه سال جاری شما رئیس اتاق بازرگانی ایران شدید. آیا از آن زمان تاکنون از ریاست اتاق بازرگانی پشیمان نشدید؟
اگر حضور من در اتاق بازرگانی نتیجهای برای کشور داشته باشد پشیمان نخواهم بود. اما اگر نتوانم تأثیری برجای بگذارم قطعاً پشیمان میشوم. تحلیل خودم اینگونه است که تا حدودی اثرگذار بودم.
در مورد کلمات عنوان شده یک جمله بگویید.
پسته: مهم ترین سرمایه در این بخش بازار 5/1 میلیارد دلاری است.این امرباید حفظ شود.
کرمان: شهری است که در طول تاریخ با ظرفیتهای خودش ساخته شده است و کمترین وابستگی را به دولت داشته است.
محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیس جمهوری: اتاق بازرگانی را متحول کرد.
علی نقی خاموشی رئیس اسبق اتاق بازرگانی ایران: حق زیادی به گردن اتاق بازرگانی دارد.باید از تجربه ایشان استفاده کرد.
دولت یازدهم: در گرفتاریهای متعدد و سختیهای فراوان، توقعات بینهایت، ظرفیت و امکانات فعلی نسبت به دولتهای قبل بسیار کمتر است.
رانت: عذابی که این روزها کل کشور به آن مبتلا شدند.