تاریخ انتشار: ۰۱:۳۰ - ۰۲ شهريور ۱۴۰۲
تعداد نظرات: ۲۱ نظر
گزارش رویداد۲۴ از چهره هفته؛

ابراهیم گلستان که بود؟

ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز مشهور ایرانی در ۱۰۱ سالگی در کاخ بزرگش در بریتانیا درگذشت. او در نیمه نخست زندگی‌اش در سینما و ادبیات ایران تاثیر زیادی گذاشت و سبکی منحصر به خود داشت، اما در نیمه دوم زندگی‌اش در قصرش نشسته بود و به جز مصاحبه و ناسزاگویی به دیگران کاری نداشت؛ عمده ناسزاهای او به احمد شاملو بود. رویداد۲۴ در گزارش چهره‌های خود زندگی و دیدگاه گلستان را بررسی کرده است.

ابراهیم گلستان

رویداد۲۴ رایان حسینی:«گلستان اصرار داشت به دیگران بگوید خر مانده‌‏اند، چون استطاعت آدم‌‏شدن ندارند!» محمد قائد

سیدابراهیم تقوی شیرازی معروف به ابراهیم گلستان در ۲۶ مهر سال ۱۳۰۱ در شیراز به دنیا آمد. پدربزرگ او، آیت‌الله سیدمحمد شریف تقوی شیرازی، از مجتهدان وقت بود و پدرش هم به تبع پدربزرگ این مسلک را پیش گرفت اما آن را نیمه‌تمام گذاشت.

بیوگرافی ابراهیم گلستان

پدرش صاحب روزنامه گلستان در شیراز بود و به خاطر همین نام ابراهیم گلستان را برای خود انتخاب کرد. گلستان دوره متوسطه را در دبیرستان شاهپور شیراز به اتمام رساند و در همین دوران در خانه زبان فرانسوی می‌آموخت. از همان زمان علاقه‌اش به کتابخوانی آشکار شد و در این‌باره خاطره‌ای تعریف می‌کند که در مدرسه ته صف می‌نشست و کتاب‌هایی چون سه تفنگدار و کنت مونت کریستو می‌خواند.

گلستان در دهه بیست به قصد تحصیل در رشته حقوق به تهران رفت اما به دلیل عضویت در حزب توده تحصیل را رها کرد و به فعالیت‌های حزبی پرداخت. او مدتی مسئول حزب توده در مازندران شرقی بود، اما در سال ۱۳۲۶ از این حزب جدا شد که به زعم او، علتش جاه‌طلبی‌های فردی اعضای آن بود. در همین سال نخستین داستان کوتاه خود یعنی «به دزدی رفته‌ها» را منتشر کرد.

گلستان بعد از خروج از حزب توده به آبادان رفت و در اداره انتشارات شرکت نفت ایران و انگلستان مشغول به کار شد. او مدتی دبیر انتشارات شرکت نفت شد و در همین مدت ترجمه آثار معروفی را آغاز و آن‌ها را در نشریه روزانه اخبار منتشر کرد.

سرانجام در سال ۱۳۳۳ عهده‌دار دفتر کنسرسیوم بین‌المللی نفت ایران شد که در آن فیلم، عکس و دفترچه‌های تبلیغاتی تهیه می‌کرد. او در اواخر دهه سی با پولی که از کار کردن برای شرکت نفت به دست آورده بود، استودیو گلستان را تاسیس کرد و به درخواست شرکت نفت دو فیلمِ «یک آتش» و «موج و مرجان و خارا» را ساخت.

فیلم مستند یک آتش جایزه برنز جشنواره فیلم کوتاه ونیز را از آن خود ساخت. گلستان در ۱۳۲۱ با دخترعمویش «فخری گلستان» ازدواج کرد که حاصل آن دو فرزند به نام‌های لیلی و کاوه بودند. وی پس از انقلاب ۵۷ در انگلستان سکونت داشت و در چهل سال انتهایی حیات خویش تقریبا هیچ فیلمی نساخت و کتابی ننوشت.

داستان‌های ابراهیم گلستان

«آذر، ماه آخر پاییز» نخستین مجموعه داستانی بود که ابراهیم گلستان منتشر کرد. این کتاب متشکل از هفت داستان کوتاه است که همه تم سیاسی دارند و نشانگر ذهنیت نویسنده‌ای «چپ‌گرا» هستند اما در عین حال تمامی داستان‌ها مملو از موتیف‌های «اگزیستانسیالیستی» مانند اضطراب و دلهره هستند:

«چیز‌هایی هست که هر چه هم که نخواهی‌شان ببینی باز می‌آیند، باز سنگین و بی‌رحم می‌آیند و خود را روی تو می‌افکنند و گرد تو را می‌گیرند و توی چشم و جانت می‌روند و همه وجودت را پر می‌کنند و آن را می‌ربایند که دیگر تو نمی‌مانی، که دیگر تو نمانده‌ای که آن‌ها را بخواهی یا نخواهی. آن‌ها تو را از خودت بیرون رانده‌اند و جایت را گرفته‌اند و خود تو شده‌اند. دیگر تو نیستی که درد را حس کنی. تو خود درد شده‌ای.»

گلستان در زمان نوشتن این کتاب ۲۶ سال بیشتر نداشت و نثر و سبک ادبی‌اش به پختگی نرسیده بود. با این حال نثر خلاقانه و سنت‌شکنی نویسنده در روایت نشانگر بارقه‌های استعدادی در حال ظهور بود.

گلستان در آثار داستای بعدتر خود، به‌ویژه در «شکار سایه‌ها» و «مد و مه»، به پختگی و کمال ادبی خود رسید و به تعبیر رضا براهنی «نثرش و حتی گاه آن نثر مبدل‌شده به شعرش، از بهترین نوشته‌های معاصر» شدند؛ نثری که به قول عباس میلانی خصلتی «دموکراتیک» دارد و برخلاف آثار ادبی اسلاف خود از روایت چندصدایی بهره می‌برد.

گلستان از سویی نثرنویسی نویسندگان و شعرای عصر مشروطه را ادامه می‌دهد که مشخصه اصلی آن فاصله گرفتن از زبان فاخر و خشک قدما و نزدیکی به زبان روزمره و عامیانه بود و از سوی دیگر هم با تاثیر از همینگوی و گرترود اشتاین شیوه‌های روایی و صنایع ادبی مدرن را وارد نوشتار خود می‌کند.

در واقع گلستان دو تراز از نثر را در آثارش به کار برده می‌برد. تراز اول، نوع روان، ساده و هم‌بسته‌ای است که نویسنده مضمون و درون‌مایه آثارش را فدای آن نمی‌کند و در نتیجه خواننده به سهولت با آن ارتباط برقرار می‌کند.

تراز دوم، نثری مشخص است که در عمل وزن شعری پیدا کرده است و در جمله‌ای که از براهنی آوردیم نیز به آن اشاره شد. همچنین مضمونی که بیش از هرچیز در نوشته‌های ادبی گلستان مشهود است عبارت است از نقد سنت و فرهنگ ایرانی از راه به تصویر کشیدن تناقضات و پلشتی‌های آن در قالب روایتی دراماتیک. گلستان جامعه‌ای درهم شکسته و سترون را ترسیم می‌کند و همواره در آثارش به سنت و اخلاقیات سنتی تعریض دارد. 


مطالبی برای مطالعه بیشتر در این زمینه

ناصر تقوایی؛ اسطوره منزوی سینمای ایران

فریدون گله؛ تضاد طبقاتی در فیلمفارسی

رضا کرم رضایی مکمل قدر نادیده بهروز وثوقی

عباس کیارستمی؛ اسطوره خنثی در سینمای ایران

کاوه گلستان که بود؟


ابراهیم گلستان که بود؟

ابراهیم گلستان

اسرار گنج دره جنی؛ نقد ابراهیم گلستان به مدرنیته

همه این مضامین و موتیف‌ها در رمان «اسرار گنج دره جنی» تکرار شده و از شکل داستان کوتاه به فرم رمان بسط پیدا می‌کنند. گلستان این رمان را در سال ۱۳۵۳ نوشت و خود فیلمی متوسط از روی آن ساخت.

«اسرار گنج دره جنی» را می‌توان روشن‌ترین و رادیکال‌ترین نقد گلستان به مدرنیته ایرانی دانست؛ حکایت جامعه‌ای که تاب مدرن شدن را ندارد و در نتیجه مدرنیته‌ای غیراصیل فرومی‌پاشد. این کتاب به نوعی پیش‌بینی سقوط حکومت پهلوی است. شخصیت اصلی رمان فردی روستایی و بی‌فرهنگ است که به گنجی بادآورده (استعاره از نفت) دست پیدا کرده است.

در قسمتی از رمان شخصیت اصلی در کنار طلاهایش به رادیو گوش می‌دهد و گلستان در جملاتی به شدت غریب می‌نویسد: «یک مرد روحانی سرگرم حرف زدن بود، اما انگار در پخش حرف‌هایش یک عیب فنی بود گویی نوار ضبط صدای سخنرانی وارونه می‌چرخید، از ته به سر می‌رفت.» که به نوعی پیشگویی هراس‌آوری است از یک مرد روحانی که جامعه را وارونه چرخاند و از ته به سر رفت، یعنی از مدرنیته به سنت.

«مد و مه»؛ انتقاد تند ابراهیم گلستان به باورهای دینی و سنت

در داستان «مد و مه» نیز تعریض گلستان به باور‌های دینی و سنتی را می‌توان با روشنی تمام دید. راوی داستان، آشکارا مفهوم انتظار را به زیر سوال می‌برد و می‌نویسد: «اصلاً انتظار یعنی چه؟ انتظار افیون است. هر روز صبح و عصر یک اسب، زین کرده، به بیرون شهر می‌بردند... وقتی نجات‌دهنده یادش رود سواره بیاید، من حق دارم در قدرت نجات‌بخشی او شک کنم. او آنقدر معطل کرد که اسب دیگر وسیله نقلیه نیست.»

فیلم‌های سینمایی ابراهیم گلستان

گلستان علاوه بر آثار داستانی در عرصه سینما نیز فعالیت‌هایی داشت که حاصل آن‌ها چند فیلم مستند و دو فیلم داستانی بلند است. فیلم «خشت و آینه» را می‌توان بزرگترین دستاورد سینمایی گلستان دانست که بدون شک یکی از شاهکار‌های تاریخ سینمای ایران است. در خشت و آینه نیز با مضمون اصلی آثار گلستان، یعنی هجو مدرنیته ناقص ایرانی مواجه هستیم.

نیمه خالی؛ نیمه دوم زندگی ابراهیم گلستان

به گزارش رویداد۲۴ ابراهیم گلستان در نیمه دوم حیات طولانی خود تقریبا هیچ فیلمی نساخت و کتابی ننوشت. وی پس از انقلاب به بریتانیا مهاجرت کرد و در طول پنج دهه کاری به‌جز مصاحبه با نشریات ایرانی و حمله و ناسزاگویی به دیگران نداشت که البته در شهرت او بسار اثر گذاشتند؛ از جمله زمانی که احمد شاملو و فروغ فرخزاد را تحقیر می‌کرد.

گلستان نسبت به شاملو با ادبیات تحقیرآمیز و نفرت‌آمیز سخن می‌گفت و جملاتی نظیر اینکه «تو اصلا کی بودی که بخوهند دستگیرت کنند» درباره شاملو یا «فروغ شعر بلد نبود» درباره فروغ از معمولی‌ترین نفرت‌پراکنی‌های او علیه شاملو و فروغ بود که او را برای روزنامه‌نگارانی که از شاملو خوششان نمی‌آمد جذاب می‌کرد و مدام گلستان را به واسطه همین نفرت‌پراکنی‌های مستمر بر جلد ماهنامه‌ها و روزنامه‌ها می‌نشاند؛ تو گویی آنها با خود می‌گفتند اگر گلستان تحقیر کند، دیگر چیزی از شاملو باقی نمی‌ماند و خود گلستان نیز مجدانه همین مسیر را تا روزهای پایانی عمرش در پیش گرفت و با عاقبت هم با سینه‌ای مملو از نفرت زندگی را واگذاشت.

کتاب‌های گلستان در این سال‌ها تجدید چاپ نشدند و فیلم هایش فقط در چند سال اخیر بازسازی شده و در دسترس عموم قرار گرفتند.اگر صرفا کارنامه هنری گلستان را معیار قرار دهیم می‌توان او را در ردیف هنرمندان مدرنیست دهه چهل قرار داد. اما گلستان شهرت و آوازه خود را از دستاورد‌های هنری خود به‌دست نیاورده است. شهرت وی، به‌ویژه در چند دهه اخیر به‌واسطه مصاحبه‌ها و اظهار نظر‌های جنجالی، افسانه‌پردازی حول روابط شخصی، نمایش ثروت و سبک زندگی و روحیه اشرافی و نخوت‌آلوداش به‌دست آمده است.

گلستان که طی پنجاه سال آخر عمرش هیچگونه تولید و دستاورد هنری نداشت به لجن‌پراکنی و کین‌توزی روی آورد. وی با لحنی مملو از تحقیر و کینه‌توزی درباره افراد اظهار نظر می‌کند. طوری سخن می‌گوید که گویی وی «مرکز عالم» است و باید تکلیف عالم و آدم را با اظهارات جزمی خود مشخص کند. این مرکز عالم پنداشتن خود در مواردی مضحک می‌شود.

محمد قائد درباره موضوع اخیر می‌نویسد: «هویدا را امیرعباس می‌نامد و در مصاحبه‌‏ای با بی‌‏بی‌سی می‏‌گوید شاه آمد پیش من. منظورش این است که شاه در حال گشت‌‏زدن در سالن و خوش‌‏وبش با مهمانان، با ایشان هم چند کلمه صحبت کرد. به برکت این تاریخ‌های محاوره‌‏ای، بعد‌ها ممکن است کسانی نتیجه بگیرند شاه سوار ماشین شد رفت خدمت راوی. ایشان را البته در آن محافل می‏‌پذیرفتند، اما هنرمند نیازی به تظاهر به صمیمیت با قدرتمندان ندارد.»

رابطه ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد

در این میان علاقه نشریات داخلی به گلستان، به قول محمد قائد احیای آقای گلستان، بیشتر به‌خاطر رابطه وی با فروغ فرخزاد و زندگی و روابط شخصی وی بود. در واقع جنس این کنجکاوی از منطق پاپاراتزی‌ها پیروی می‌کند. فروغ به عنوان یکی از مهمترین هنرمندان مدرن ایرانی یک زندگی کوتاه و مرگی تراژیک داشت.

همچنین مدرنیسم رادیکال و خلاقانه فروغ وی را به چهره‌ای بحث‌برانگیز بدل ساخته است. طبعا روابط عاشقانه او با گلستان برای جماعت پاپاراتزی از مسعود بهنود تا مهدی یزدانی‌خرم، بدون آثار هنری گلستان جذابیت دارد. همین امر گرایش مریدوار این جماعت به گلستان را توضیح می‌دهد.

آنچه در مصاحبه‌های ابراهیم گلستان درباره فروغ می‌توان دید عبارت است از «فرومایه‌سازی فروغ»: روایت فرادستانه گلستان در مقام مرشد و مربی و آقابالاسر فروغ فرخزاد؛ روایتی مجعول که گویا گلستان فروغ را آدم کرده و قبل از آن دختری یک لاقبا بوده که اندکی ذوق هم داشته!

گلستان آثار فروغ را حاصل کار خودش و نه خلاقیت فروغ اعلام می‌کند. وی حتی سیاسی‌شدن فروغ را به «حرف‌هایی که از من می‌شنید» و سهم کتاب‌هایی که او به فروغ داده و منظور و محتوایشان را «تا آنجایی که می‌توانسته» برای فروغ شرح می‌کرده نسبت می‌دهد.

گلستان سهم خود را در فروغ‌شدن فروغ پررنگ‌تر از خود فروغ می‌بیند و سهم مستقل فاعلانه او را لابه‌لای تاکیدگذاری‌های گاه‌وبیگاه‌اش بر نقش آموزگارانه‌ای که خود در این میان ایفا کرده، آنقدر کوچک‌سازی می‌کند که در نهایت دیگر چیزی از فروغ باقی نمی‌ماند.

آنچه در روایت خودشیفته گلستان محوریت دارد نفی صریح و ضمنی کنشگری جسورانه فروغ است. روایت گلستان، از این حیث، نه تنها هیچ دست‌کمی از کلیشه عامیانه فرودستی منفعلانه زنان ندارد که به آن دامن می‌زند و بازتولیدش می‌کند، آنهم از راه فرودست‌سازی فیگوری که برای همه این سال‌ها به حق تجسم شجاعت تن‌سپردن یک زن به مخاطرات مدرن‌بودن در جامعه‌ای پدرسالار بوده است.

ابراهیم گلستان محصول دهه‌های پر تلاطم سی و پنجاه بود؛ دهه‌هایی که حتی معلم ساده‌اش هم «صمد بهرنگی» می‌شد. در چنین فضایی که پیوندهای اجتماعی میان روشنفکران و جامعه به شدت قوی بود و به واسطه فعالیت‌های چریکی و سیاسی، جامعه به شدت درگیر سیاست شده بود، نویسندگان، مترجمان، شاعران و فیلمسازان زیادی رشد کردند که همگی عمدتا غول‌های فرهنگ و هنر و ادبیات کشور شدند، اما در دهه‌های بعد وقتی به واسطه اتفاقاتی نظیر مهاجرت یا گوشه‌گیری، آنها خود را از جامعه کنار کشیدند (اصطلاح روشنفکر برج عاج‌نشین از همین دوره مد شد)، طبیعتا نمی‌توانستند صدای جامعه باشند و به واسطه همین «تغییر وضعیت»، صرفا خود را در «گذشته» می‌دیدند. ابراهیم گلستان مهمترین نمونه از این دست روشنفکران بود که مدام در «گذشته» زیست می‌کرد؛ گذشته‌ای که البته شاهدان آن همگی فوت کرده‌اند!

در این فضا، ابراهیم گلستان تبدیل به «متکلم وحده‌ای» شد که خودش در همه چیز قهرمان گذشته بود؛ فروغ را آدم کرد؛ سینمای ایران را سینما کرد؛ مستندسازی را او به ایران آورد؛ او به بقیه یاد داد سینمای روشنفکری یعنی چه؛ او نخستین نقد جدی به سنت را مطرح کرد و هر آنچه تصور کنید، چیزهایی است که گلستان از گذشته خودش می‌ساخت و به خورد مصاحبه‌کنندگانش می‌داد که مرعوب مقابل پیرمردی صدساله‌ نشسته بودند و جوری صحبت می‌کرد که انگار مرکز عالم اوست!

اگر می‌خواهید از گلستان یاد کنید، از دوره نخست زندگی او یاد کنید؛ دوره‌ای که بسیار کار کرد و بسیار تاثیر گذاشت. دوره دوم زندگی او چیز دندان‌گیری ندارد؛ مگر آنکه دنبال ماجرای دیگری بگردید!

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲۱
زارعی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۷:۴۶ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۲
4
5
تناقض در معرفی آقای گلستان وجود دارد در کل متن خودخواهی گلستان را بیان می کند که انگار کلری نکرده است اما در پایان عملکرد تاثیر گذار او نشان می دهد که قابل جمع نیست
شادی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۲
7
10
باورم نمیشه این نگارش سخیف رو
که از رویداد24 اومد بیرون!
انگار از بنگاه لنج پراکنی فارس
کپی پیس شده!
خیلی بد،زشت،یک طرفه!
مد شده با چند کلمه در کنار هم قرار
دادن کل زندگی یک نفر رو زیر
سوال برد! اونم ابراهیم گلستان!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۲
4
11
به نظر من اینچنین اظهار نظر کردن و تخریب کردن درست نیست
اگر او نبود شاید فروغ فروغ نمی شد
او واقعا کسی بود که مستند سازی نوین را به ایران آورد
و اگر فروغ هم الان بود با بزرگ منشی به اظهارات گلستان ایراد نمی گرفت
بالاخره اینها همه بزرگان هنر معاصر ایران بوده اند یکی خاکی تر و یکی مغرور تر
مهم‌ اینه که ما به همه شان افتخار می کنیم و از خواندن خاطراتشان لذت می بریم
سید حمید بروهان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۱۹ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۲
9
7
آفرین به نویسنده‌ی این نقد . اگر چه قلم به شرح دقایقی فرسود که شاید بعدها بابت این صرف انرژی و هزینه‌ی وقت افسوس بخورد که چه ارزشی داشت چنین باغچه‌یی را بیل بزند ولی در کل برای یک بار لازم بود یک نفر بنشیند و برای مخاطب امروز به زبان ساده بگوید مطلب از چه قرار است . دست مریزاد جناب قلم.
علی
|
Netherlands
|
۱۲:۵۴ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۲
1
6
ابراهیم گلستان چندین سال قبل از انقلاب به انگلستان مهاجرت کرد و در انجا عمدتا در کار خرید و فروش اثار هنری مانند تابلو های نقاشی بود و از این راه ثروت زیادی کسب کرد. خروج او از کشور ارتباطی با انقلاب نداشت.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۰۴ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۲
6
6
مطلب متفاوت، در عین حال روشنگری بود و مثل مطالب دیگه فقط مجیزنامه نبود.
ناشناس
|
Japan
|
۱۴:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۲
4
6
مطلب عالی بود.... اغلب مطالب مدیحه گویی صرفه که شدیداً باب شده
پاسخ ها
ناشناس
| United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland |
۲۰:۱۴ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۴
اشتباه مثبت دادم.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۴ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۲
1
12
من خیلی این آقا نمیشناسم اما این طور که متوجه شدم کتاب اسرار گنج دره جنی حکایت این روزهای کشور است .
محسن.پ
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۱۴ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۲
6
10
بنظر من نویسنده این مقاله فکر کرده گلستان ارث پدرشو به تاراج داده .
برادر من تو در اندازه های خودت ( قیمت نوشابه )
قلمفرسایی بکن.
مرتضی عطائی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۲
6
4
نقد خوبی بود، من فقط مستند بی بی سی را چند سال پیش کامل از ابراهیم گلستان دیدم، متاسفانه ویژگی های بارز اختلال شخصیت خود شیفته در رفتار و گفتارش نمایان بود، البته از لحاظ روان شناختی این رفتارهای خودشیفته وار رویه و پوشش طرحواره نقص و شرم و عزت نفس آسیب پذیر است، البته باید یک نکته را در نظر دلشت شاید کهولت سن و انزوا و از سوی دیگر توجه و تایید گرفتن از سوی دیگران در بروز این رفتار گلستان نقش به سزایی داشته باشد، در نظر بگیربد که قشر پیشانی که مرکز هیومنیتی است در سنین پیری دچار آسیب می شود، بنده خدا به در آن مصاحبه کلا سلول های آیینه ای اش از کار افتاده بود و فیدبک رفتار و کلامش را اصلا متوجه نمی شد.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۶ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۴
1
4
نوشته بشدت مغرضانه و دور از اصول نقد نویسی، گلستان و فروغ بر هم تاثیر متقابل داشتند،فروغ در ارتباط با گلستان، تولدی دیگر را سرود و آنچه که گلستان را گلستان کرد، عشق و شور والایی فروغ بود، به گفته کاوه گلستان، پس از مرگ فروغ گلستان هم مرد. دیگر نه داستانی نوشت و نه فیلمی ساخت.
رز
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۹ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۴
0
4
گلستان و فروغ غول ادبیات و شعر و سینما بودند. هرگز مانندشان نخواهد آمد. بهتر است به جای پرداختن به زندگی خصوصی آنها به آثار زیبا و جاودانه شان بیندیشیم. چرا همیشه حاشیه برای ما از متن پر رنگ تر است؟!
کیقباد ساسانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۹ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۴
5
0
به اینگونه افراد وهوشنگ ابتهاج میگویند خره دانا
Niki?
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۵
0
0
تقصير شاه و شهبانو بود كه كتاب هاي اينا رو نمي خوندن فيلم هاشون تماشا نميكردن بي اطلاع بودن غرب زده بودن باعث شدن ايران دست چپ ها و كمونيست و مجاهدين دورو و دروغگو بيفته اخرشم اين مملكت دست روس هاي مفت خور بيفته
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۰۴ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۷
0
0
به نطرم نویسنده یک انگلیسی است
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۵ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۷
0
1
این دوستانی که اینقدر برای مرحوم یقه چاک می دهند بروند مصاحبه دخترش خانم لیلی گلستان را در خصوص
آثار پدرش و رفتار او با فرزندانش و خانواده و همچنین تربیت انها بخوانند و نقد آثار او را هم بخوانند و ببیند این چیزی که از مرحوم ساخته اند آیا واقعیت دارد یا اسطوره سازی بر اساس تخیلات افراد هست
حمید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۶ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۷
0
0
ممنون از نگارنده... از خواندن مطلب که بدون حب وبغض بود لذت بردم...ایشان در سیر تحولی مردم ایران نقش آنچنانی نداشته است . اگر مهاجرت در خارج از کشور را بهانه کنیم ،'باز هم توجیه قابل قبولی نیست! با وجود اقامت در انگلیس و فراوانی رسانه در دنیای امروز حرف قابل فهمی برای ایرانیان نداشته است...
هومن
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۴۶ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۹
0
1
به شما توصیه میکنم مستند ابراهیم گلستان رو دانلود کنید و ببینید . یک انسان خودخواه و ثروت اندوز به تمام معنا می باشد. شما به من بگویید این قصر در انگلیس با اون همه ثروت در کنارش فقط از راه نویسندگی جمع شده !!!! یا اینکه در دوره عملکرد ایشون در شرکت نفت بدست آمده ؟
اول پیشینه ملت رو بخونید بعد بزرگشون کنید.
فرجی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۱۶ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۲
0
0
امثال من که ایشان را نمی شناسیم بعداز خواندن متن های مختلفی که چاپ شده، متوجه وی شدم واین متن از دیگر متنها کاملتر دیدم متشکرم??
نظرات شما
پیشخوان