غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، در گفتوگو با رویداد۲۴:
مبارزه با فساد از دفتر خود رهبری شروع شود/ مجلس سنتی اداره میشود/ قدرت ریسک لاریجانی کمتر از جهانگیری است
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده رشت میگوید هر اتفاقی غیر از ائتلاف اصلاح طلبان با اعتدالگرایان در انتخابات سال 1398 به وقوع بپیوندد منجر به شکست اصلاح طلبان خواهد شد و از اینرو در سال 1398 و 1400 ما مجدداً نیاز به چنین اجماعی را داریم.
رویداد۲۴- غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده رشت میگوید هر اتفاقی غیر از ائتلاف اصلاح طلبان با اعتدالگرایان در انتخابات سال 1398 به وقوع بپیوندد منجر به شکست اصلاح طلبان خواهد شد و از اینرو در سال
1398 و 1400 ما مجدداً نیاز به چنین اجماعی را داریم.
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده رشت سابقه حضور در مجلس نهم و اکنون مجلس دهم را در کارنامه خود یدک میکشد. وی که از محبوبیت بالایی در استان گیلان برخوردار است موفق شد با ۹۰۹۲۱ رای که از آن به عنوان یک رکورد دست نیافتنی یاد میکنند راهی بهارستان شود. از اینرو ایشان در روزهای پایانی سال 96 دعوت پایگاه خبری رویداد۲۴ را پذیرفتند و با حضور در این دفتر به گفتوگویی تفصیلی با ما نشستند.
جعفرزاده ایمن آبادی در گفتوگو با رویداد۲۴ عنوان میکند اصلاح طلبان در انتخابات مجلس دهم فقط میخواستند در تمام حوزهها لیست دهند و از اینرو لیستها خیلی ارزیابی نشدند.
***
سوتیتر:
- بارها گفتم که اگر ما 10 تا مشکل اساسی در کشور داشته باشیم، 10 تا کمیسیون هم داریم که میتوانیم بین آنها کار را تقسیم کنیم و بدون عجله قانونی برای رفع آن مشکل را به تصویب برسانیم
- سال 94 یک اجماع انتخاباتی خوب شکل گرفت که در آن مقطع درست بود. من معتقدم در سال 1398 و 1400 ما مجدداً نیاز به چنین اجماعی را داریم
- اگر اصلاح طلبان 30 نفر اصلاح طلب واقعی را وارد مجلس میکردند خیلی بهتر از این بود که 100 نفر نماینده که خیلی به اصلاحات باور نداشتند را برای راه یابی به مجلس کمک کردند
- من قبول ندارم که در انتخابات شورای شهر یک موفقیت سراسری در کشور برای اصلاح طلبان رخ داد. درست است در برخی شهرها موفقیت خوبی برای اصلاح طلبان حاصل شد ولی این گروه نتوانستند یک نسخه کاملی را برای همه شهرهای کشور تجویز کنند
- این حسن است که شما نسبت به فردی شائبه داشته باشید و بعد بروید و مطالعه کنید و نظرتان عوض شود و بگویید این نظر با تحقیقاتی که صورت گرفت آنطور که فکر میکردم نیست
- من اگر نماینده نباشم حقوقم به مراتب بالاتر از این است. امکاناتی که امروز در اختیار یک نماینده است از امکانات یک بخشدار کمتر است
- من به واگذاری کارخانه رشت الکتریک انتقاداتی داشتم ولی وقتی در موضوع پیش رفتم دیدم خیلی رنگ و بوی سیاسی به خودش گرفت. احساس کردم افرادی خاص به دنبال موضوع رشت الکتریک نیستند بلکه دنبال زدن افراد خاصی هستند
- من طرح اعاده نامشروع اموال مسئولان را خیلی دیر امضا کردم و راجع به این موضوع خیلی بحث کردم. هنوز هم معتقدم ما به اندازه کافی قانون داریم. مثلاً در همین رابطه در قانون اساسی، اصل از کجا آوردهای را داریم و الان با مشکل قانونی برای مواجهه با این مسائل روبرو نیستیم
- فساد در ساختار کشور دامنهدار شده و جا خشک کرده و من هیچ امیدی ندارم که این قانون بتواند جلوی این حجم فساد را بگیرد مخصوصاً که من در تشکیلات هستم و این اتفاقات ناخوشایند را از نزدیک میبینم
- احمدی نژاد به خاطر اینکه خودش را از حالت انفعال خارج و در جامعه مطرح کند شروع کرد به انتقادات گسترده علیه قوه قضاییه
- علیرغم اینکه آقای لاریجانی را بسیار فرد شایستهای میدانم اما توصیهای به ورود ایشان در صحنه انتخابات ریاست جمهوری نمیکنم
***
حدود دو سال از عمر مجلس دهم میگذرد، عملکرد مجلس را در این مدت چطور ارزیابی میکنید؟
حقیقتاً خیلی از عملکرد این دو سال مجلس راضی نیستم. به طور مثال یک روز به آقای لاریجانی گفتم ما در بررسی بودجه در زمین دولت بازی میکنیم. یعنی دولت یک زمین بازی را طراحی کرده و ما داریم در این زمین بازی میکنیم، اما انتظار مردم از ما این است که ما برای اشتغال، تورم، رکود، ارز و... برنامه ریزی کنیم. در حالی که دولت برنامه را طراحی میکند و ما در حال بالا و پایین کردن آن برنامه هستیم. من معتقدم مجلس باید خودش را از این فضایی که در آن افتاده بیرون بکشد. مجلس باید دو کار را انجام دهد: اول آنکه نقش نظارتی خودش را با جدیت دنبال کند. مثلاً من سوالی درباره یک وزارتخانه را مطرح کردم و وزیر مربوطه سه بار به مجلس آمد و حدود 10 ساعت در این خصوص توضیحاتی داد و اکنون سوال من از آن وزارتخانه در نوبت رفته و تازه قرار است سه ماه دیگر این سوال مطرح شود اما هنوز آن اتفاقی که من درباره آن سوال کردم در وزارتخانه در جریان است. دوم پیگیری و با برنامه ظاهر شدن در برابر مشکلات اساسی کشور. بارها گفتم که اگر ما 10 تا مشکل اساسی در کشور داشته باشیم، 10 تا کمیسیون هم داریم که میتوانیم بین آنها کار را تقسیم کنیم و بدون عجله قانونی برای رفع آن مشکل را به تصویب برسانیم. مجموع کارهایی که اکنون در مجلس انجام میشود و روالی را که طی میکند باعث شده من خیلی از عملکرد مجلس راضی نباشم.
یعنی میخواهید بگویید ما با یک مجلس محافظه کار و مصلحت اندیش مواجهیم؟
این انتقادات من به محافظه کاری و مصلحت اندیشی ربط پیدا نمیکند، به نوعی به بیبرنامگی مجلس ارتباط پیدا میکند. از نظر من مجلس در حال حاضر سنتی اداره میشود.
عملکرد خودتان را در این شش سالی که نماینده بودید چطور قضاوت میکنید؟
من عملکرد خودم را به دو بخش ملی و محلی تقسیم میکنم. در حوزه انتخابیه بنده یکسری انتظاراتی وجود دارد و تمام تلاش من این است که تا جایی که میتوانم این انتظارات را تحقق ببخشم، اما گاهی رفع برخی مشکلات محلی مثل اشتغال از دست من خارج است و به سیاستهای دولت برمیگردد. در موضوعات ملی هم ما تابع قانون اساسی هستیم و من خیلی اعتقاد به قانون گذاریهای مختلف ندارم، اما در بخش نظارتی سعی میکنم کار خودم را به درستی انجام دهم نه مثل برخی افراد که هر روز یک سوال را مطرح و موضوع را لوث میکنند. من از مشکلات کشور باخبرم و همیشه سعی میکنم به دولت کمک دهم مگر آنکه احساس شود باید از نقش نظارتی خودم برای توقف یک روند نادرست استفاده کنم.
به نظر شما الگوی ائتلافی که در سال 94 توسط اصلاح طلبان و اعتدالگرایان محقق شد در سال 98 هم عملیاتی است؟
به نظر من غیر از این هر اتفاق دیگری که بیافتد، شکست اصلاح طلبان است. سال 94 یک اجماع انتخاباتی خوب شکل گرفت که در آن مقطع درست بود. من معتقدم در سال 1398 و 1400 ما مجدداً نیاز به چنین اجماعی را داریم. موضوع عجیب این بود که بعد از ورود برندگان انتخابات به مجلس، توقعات به زبان دیگری مطرح شد و این نگاه سربازگونه و از بالا به پایین بود که امثال من کرنش کردیم و در این فضا نماندیم. ما نماینده هستیم و آمادگی داریم که در کار گروهی حاضر شویم ولی برخورد سربازگونه را نمیپسندیم. به نظرم دوستان اگر این نقص را برطرف کنند خیلی از مسائل حل میشود.
برخی اصلاح طلبان معتقدند که سرشان کلاه رفته و نتوانستند کرسیهای هیات رییسه و ریاست کمیسیونها را تصاحب کنند، شما دلیل این اتفاقات را در چه میبینید؟
این اتفاقات چند دلیل دارد: 1- اصلاح طلبان فقط میخواستند در تمام حوزهها لیست دهند و از اینرو لیستها خیلی ارزیابی نشدند. به طور مثال در شهری و به هر دلیلی همه اصلاح طلبان زمین خوردند و رد صلاحیت شدند، بعد فردی رای آورده که نمیداند اصلاح طلب و اصولگرا چیست! فرد دیده نان در اصلاحات است آمده به سمت اصلاح طلبان و از این طریق به مجلس راه پیدا کرده است. مطمئن باشید چنین فردی هیچ وقت با اصلاح طلبان نمیماند و فقط خواسته به مجلس راه پیدا کند. اتفاقاً همان موقع گفتم چه اشکال دارد اگر در استانی 5 نماینده برای مجلس میخواهد شما اسم 3 نفر را بدهید و بگویید ما افرادمان تایید نشدند و بیش از این نمیتوانیم کسی را معرفی کنیم. حال با این سیاستی که در پیش گرفته شد مجلس هم از نظر کیفیت و هم از کمیت نزول کرد زیرا این افراد به موضوعات مربوط به قانون گذاری آشنا نیستند و کیفیت کار مجلس پایین آمده است و از طرف دیگر چندی پیش وقتی اصلاح طلبان میخواستند به دیدار رییس دولت اصلاحات بروند همه آن افراد حاضر به حضور در جلسه نشدند که این نشان میدهد در کمیت هم به مشکل برخوردند. اگر اصلاح طلبان 30 نفر اصلاح طلب واقعی را وارد مجلس میکردند خیلی بهتر از این بود که 100 نفر نماینده که خیلی به اصلاحات باور نداشتند را برای راه یابی به مجلس کمک کردند. در مجلس شاید کمیت خیلی مهم نباشد ولی حقیقتاً کیفیت خیلی حائزاهمیت است. اگر نمایندههای واقعی اصلاح طلب در شهرهای مختلف ارزیابی میشدند و حتی کمتر از این تعداد به مجلس راه پیدا میکردند، بسیار تاثیرگذارتر بودند.
شما میگویید اگر ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالگرایان در سال 1398 و 1400 شکل نگیرد شکست اصلاح طلبان رقم خواهد خورد اما در انتخابات شورای شهر تهران و برخی شهرهای بزرگ دیگر این اتفاق نیافتاد، نظرتان در این باره چیست؟
من قبول ندارم که در انتخابات شورای شهر یک موفقیت سراسری در کشور برای اصلاح طلبان رخ داد. درست است در برخی شهرها موفقیت خوبی برای اصلاح طلبان حاصل شد ولی این گروه نتوانستند یک نسخه کاملی را برای همه شهرهای کشور تجویز کنند. همیشه نمیتوان با یک تاکتیک جلو رفت بالاخره طرف مقابل اتاق فکر قوی دارد و در حال برنامه ریزی برای انتخاباتهای بعدی است. ضمناً انتخابات ریاست جمهوری و مجلس با شورای شهر خیلی متفاوت است و رای آوردن افراد به مراتب سختتر میباشد و به نوعی صحبت برد و باخت است و خسارتی که از شکست به جریانهای سیاسی وارد میشود خیلی بیشتر است. مثلاً در انتخابات ریاست جمهوری یک نفر رای میآورد و یا در انتخابات مجلس، افراد پیروز محدود هستند ولی در شورای شهر گستردگی آن بیشتر است. من فکر میکنم جریان افراطی اصولگرایی که برخی نهادهای فکری هم بصورت نرم افزاری و هم بصورت سخت افزاری به آنها کمک میکنند بیکار نمینشینند و حتماً مدلهایی را برای رقابتهای آتی طراحی میکنند و براساس یک مدل واحد پا در عرصه میگذارند. عدهای از جریان اصولگرایی تلاش میکنند که اصولگرایان را نسبت به اصلاح طلبان پرکار و عملیاتیتر نشان دهند که تا حدی هم موفق بودند.
چندی پیش آقای تاجزاده در توئیتی اعلام کرد که اگر بدنه اصلاح طلب جامعه از اصلاح طلبان انتقاد داشته باشد به این معنی نیست که بخواهند به سمت اصولگرایان بروند، این صحبت را چقدر به واقعیت نزدیک میدانید؟
یک موقع بحثی در خودمان مطرح است و یک موقعی این بحث در بین مردم مطرح میشود. حقیقت امر اینست که جامعه آن اعتمادی که به اصلاح طلبان در سال 92 و 94 داشت را اکنون ندارد و در شعارهای اعتراضات دی ماه هم به وضوح این موضوع دیده شد. هرچند معترضان در این شعارها انتقاد به اصلاح طلبان و اصولگرایان را تواماً به زبان آوردند و تصورم بر این است که عدهای به دنبال یک فرمول جدید برای جذب مردم هستند. من فکر میکنم این فرمول مربوط به پایداریها است، منتها پایداری دارد با یک پوسته دیگر به جامعه ورود پیدا میکند و احتمالاً خیلی خطرناک باشد.
برخی معتقدند شما در کلامتان ثبات ندارید و در مواقعی چرخشهای سیاسی داشتید. بطور مثال در رای اعتماد به وزرا شما در ابتدا مخالف آقای جهرمی و بطحائی بودید ولی در ادامه کار دست از مخالفت برداشتید.
من هیچ وقت مخالفتی نکردم و فقط نظرم را دادم. اتفاقاً این حسن است که شما نسبت به فردی شائبه داشته باشید و بعد بروید و مطالعه کنید و نظرتان عوض شود و بگویید این نظر با تحقیقاتی که صورت گرفت آنطور که فکر میکردم نیست. این اسمش چرخش سیاسی یا عدم ثبات نیست. اینکه ما لج بازی نکنیم و گاهی به واقعیت پی ببریم و اعلام کنیم یک عمل شایسته است.
شما هنوز معتقدید که حقوق نمایندگان فاجعهبار است؟
یک موقع حرفی مصاحبه است و یک موقع، صحبت دل است. یک روز خانمی زنگ زد و نظری داشت و من تلاش کردم که نظرش را تعدیل کنم و همه مطالبی که آنجا گفتم درست است و اشتباهی هم رخ نداده و واقعاً حقوق نمایندگان ناجور است و حقیقتاً امکانات نمایندگان ضعیف است. من اگر نماینده نباشم حقوقم به مراتب بالاتر از این است. امکاناتی که امروز در اختیار یک نماینده است از امکانات یک بخشدار کمتر است، مخصوصاٌ نمایندگان شهرستانها و این اتفاق خوبی نیست. من قبل از نمایندگی حقوق و مزایای خوبی داشتم، الان حقوق و مزایای من نسبت به سختی کار گذشتهام اصلاً قابل قیاس نیست. اما در رابطه با آن اظهار نظر باید بگویم که صحبت من با آن خانم مصاحبه نبود و حتی ادبیات من، ادبیات یک مصاحبه نبود بلکه داشتیم صحبت عادی میکردیم که متاسفانه صوت آن مکالمه پخش شد. من با حقوق بالای مسئولین به شدت مخالفم و فکر میکنم این اتفاقات به اصل نظام ضربه میزند. برخی کارها مفسدهانگیز است و باید به آن مسئولی که آن موضوع را پیگیری میکند حقوق و مزایایی خوب دهند. به طور مثال به قضاتی که پروندههای مفسدهانگیز را پیگیری میکنند، حقوق و مزایای خوبی را میدهند که من این موضوع تایید و تحسین میکنم. کسی که قرار است یک اختلاس 10 هزار میلیاردی را بررسی کند باید از شرایط مالی به نسبت خوبی برخوردار باشد که یک موقع انحراف از وظیفه خود پیدا نکند. خیلیها میگویند نمایندگان از امکانات بالایی برخوردارند، من حاضرم همه این امکانات را بگیرند و امکانات یک بخشدار و فرماندار را در اختیار ما بگذارند. این حرفها را به خاطر خودم نمیزنم چون من با نیت وقف وارد این عرصه شدم و فقط به خاطر اینکه سیستم اصلاح شود این سخنان را بیان میکنم. ما کلاً حدود 300 نماینده داریم چه اشکال دارد به نماینده که یک نیروی کاری مهم برای حوزه انتخابیهاش است امکانات یک بخشدار و فرماندار را بدهند آنگاه خواهید دید که خیلی از بریز و بپاشها جمع میشود. ما برای اینکه به مردم حوزه انتخابیه خود خدمت کنیم نیازمند امکانات بیشتری هستیم. امکانات نباید با افزایش معیشت زندگی نمایندگان قاطی شود چون فردی که نماینده شده دستش به دهنش میرسد و دنبال حقوقهای خاص نیست.
بحث واگذاری کارخانه رشت الکتریک بسیار جنجال آفرین شده و شما هم انتقاداتی به این واگذاری داشتید، کمی راجع به این موضوع برای ما توضیح دهید؟
من به این واگذاری یک انتقاداتی داشتم ولی وقتی در موضوع پیش رفتم دیدم خیلی رنگ و بوی سیاسی به خودش گرفت. احساس کردم افرادی خاص به دنبال موضوع رشت الکتریک نیستند بلکه دنبال زدن افراد خاصی هستند. وقتی این فضا را دیدم دیگر مصاحبههای خودم راجع به این موضوع را تعطیل کردم. مثل رشت الکتریک خیلی کارخانههای دیگری هم واگذار شد ولی دوستان خیلی به آنها نپرداختند و احساس کردم عدهای دنبال مقاصد سیاسی خود هستند. در رشت الکتریک نه فسادی صورت گرفت و نه اختلاس و خیانتی شد ولی به این موضوع به طور عجیبی ورود پیدا کردند. من نقدی در واگذاریها داشتم و میگفتم باید تضمینی گرفته شود که این کارخانهها تعطیل نشود اما متاسفانه امروز شاهد آن هستیم که رشت الکتریک دیگر کار نمیکند و تعطیل شده و حتی برخی کارگران آن هنوز طلبکارند. همچنان به این روند ایراداتی را وارد میدانم ولی وقتی موضوع خارج از عرف سیاسی شد من اظهار نظراتم را متوقف کردم.
چرا موافق طرح اعاده اموال نامشروع مسئولان هستید؟
من این طرح را خیلی دیر امضا کردم و راجع به این موضوع خیلی بحث کردم. هنوز هم معتقدم ما به اندازه کافی قانون داریم. مثلاً در همین رابطه در قانون اساسی، اصل از کجا آوردهای را داریم و الان با مشکل قانونی برای مواجهه با این مسائل روبرو نیستیم. اینکه اموال نامشروع باید پس گرفته شود کاملاً درست است و همه ما قبول داریم اما من کمی راجع به اینکه چه احتیاجی به قانون جدید است حرف داشتم که بعد آقای دهقان من را به نیاز این قانون قانع کرد.
چقدر امکان دارد این قانون در آینده رنگ و بوی سیاسی پیدا کند؟
همه دغدغه من هم همین موضوع بود که شاید هدف خدمت نباشد و افرادی به دنبال زدن یک گروهی خاص باشند. طراحان این طرح این تضمین را دادند که تمام اشکالاتی که در اجرای آن میتواند باشد را اصلاح خواهیم کرد. من حقیقتاً همیشه دغدغه این را دارم که سال بعد یک خبرنگاری از من سوال کند و بگوید این قانون را هم تصویب کردید ولی یک ریال هم از کسی گرفته نشد پس چرا دنبال این قانون رفتید؟
موضوع فساد مالی در کشور بسیار گسترده شده و رهبر معظم انقلاب هم به این روند ناامیدکننده واکنش نشان دادند، به نظرتان برای جلوگیری از رشد این معضل چه باید کرد؟
فساد در ساختار کشور دامنهدار شده و جا خشک کرده و من هیچ امیدی ندارم که این قانون بتواند جلوی این حجم فساد را بگیرد مخصوصاً که من در تشکیلات هستم و این اتفاقات ناخوشایند را از نزدیک میبینم. اگر روزی انقلاب ما با مشکل روبرو شود بدانید به خاطر همین فسادهای گسترده است. چه خوب است که مبارزه با فساد از دفتر خود رهبری شروع شود و من فکر میکنم اگر این اتفاق بیافتد و سپس در قوه قضاییه با فساد مبارزه شود و پس از آن قوه مجریه به پالایش فساد در درون خود بپردازد حداقل دستاوردی که از آن حاصل میشود "اعتمادسازی" در جامعه است. ضمناً باید توجه داشت که مبارزه با فساد فقط مالی نیست و من فساد اخلاقی را کمتر از فساد مالی نمیدانم. متاسفانه امروز افراد خیلی واضح و روشن سفارش یکدیگر را به مسئولین میکنند و ابایی هم از این موضوع ندارند. امروز قوه قضاییه باید در تمام پروندهها بیطرف ظاهر شود و با هیچکس مسامحه نکند. به طور مثال قتلی رخ میدهد و قوه قضاییه میگوید ما این پرونده را خارج از نوبت بررسی میکنیم، همین اظهار نظر به لحاظ حقوقی نشان میدهد که بیطرفی در کار نیست زیرا برای قوه قضاییه در رسیدگی به پرونده نباید قاتل و مقتول فرقی داشته باشند.
در برخی مواقع فضای جامعه متلهب میشود و شاید نیاز باشد به پروندهای خارج از نوبت رسیدگی شود.
این ما هستیم که جامعه را اینطور بار آوردیم. ما باید به جامعه یاد بدهیم که قوه قضاییه بیطرف است.
طیف نزدیک به آقای احمدی نژاد هم معتقدند قوه قضاییه جانبدارانه عمل میکند و بیشتر به جای بررسی قضایی اتهامات با آنها برخورد سیاسی میکنند، آیا شما موافق نظر این افراد هستید؟
این صحبتهای آقای احمدی نژاد و اطرافیانش یک ژست است و با واقعیت خیلی تفاوت دارد. اتفاقاً من معتقدم خیلی زودتر از اینها باید به اتهامات این آقایان رسیدگی میشد. حال وقتی این قدر گذشت شد این افراد طلبکار شدند. اگر قوه قضاییه در زمان خودش و بیطرفانه به اتهامات احمدی نژاد رسیدگی میکرد ما شاهد چنین اظهار نظرهایی نبودیم. احمدی نژاد به خاطر اینکه خودش را از حالت انفعال خارج و در جامعه مطرح کند شروع کرد به انتقادات گسترده علیه قوه قضاییه.
آقای احمدی نژاد عنوان میکند که اگر ما از قوه قضاییه شکایت داشته باشیم باید شکایت خود را به کجا باید اعلام کنیم؟ حرف ایشان را چطور ارزیابی میکنید؟
اگر قوه قضاییه بیطرف باشد، شما شکایت از هر فردی در این قوه را به همانجا اعلام میکنید. مطمئناً یک قاضی را برای رسیدگی به این پرونده تعیین میکنند و آن قاضی هم چون مستقل است به شکایت، بیطرفانه رسیدگی میکند. حال اگر اینطور نباشد نشان میدهد که دستگاه قضایی ما بیطرف نیست.
تصور کنید در سال 1400 هستیم و 4 نفر بنامهای جهانگیری، لاریجانی، فتاح و پزشکیان برای رقابت در انتخابات ریاست جمهوری در صحنه ماندند، شما از کدامیک از این افراد حمایت میکنید؟
بین آقای جهانگیری و لاریجانی دو دل هستم. آقای فتاح شخصیت بسیار محترمی است و آقای پزشکیان هم فرد بسیار سالمی هستند ولی این دو نفر را در حد ریاست جمهوری نمیبینم و فکر میکنم خیلی برایشان زود است که رییس جمهور شوند. آقای لاریجانی را ارجحتر میدانم ولی آقای جهانگیری را هم خیلی قبول دارم. البته باید بگویم که قدرت ریسک آقای لاریجانی پایین است و خیلی با احتیاط عمل میکند و به نوعی پایش را هر جایی نمیگذارد ولی آقای جهانگیری قدرت ریسکش بالاست.
عدهای اعتقاد دارند آقای احمدی نژاد با تخریبهایی که علیه آقای لاریجانی صورت داده است پایگاه رای ایشان را با کاهش روبرو کرده، شما این نظر را میپذیرید؟
این نظر را درست میدانم و معتقدم هم آقای احمدی نژاد و هم برادر آقای لاریجانی با عملکردش در دستگاه قضایی به وجهه ایشان ضربه زدند.
اگر امروز آقای علی لاریجانی از شما مشورت بخواهد که در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شود یا خیر، چه میگویید؟
علیرغم اینکه ایشان را بسیار فرد شایستهای میدانم اما توصیهای به ورود ایشان در صحنه انتخابات ریاست جمهوری نمیکنم.
به خاطر شکست احتمالی، ایشان را به ورود در صحنه تشویق نمیکنید؟
به هر حال نتیجه خیلی مهم است هرچند من فردی قویتر از ایشان را برای ریاست جمهوری نمیشناسم.
آقای کاظم جلالی در جایی گفتند سطح کلام آقای لاریجانی بالاتر از سطح متوسط جامعه است، این نوع اظهار نظر را چقدر تبلیغ و چقدر ضدتبلیغ میدانید؟
یک روز به آقای جلالی گفتم دیگر خیلی روغن داغش را زیاد کردی هرچند ایشان به من گفت من به این شکل نگفتم. به هر حال این نوع صحبت و تعریفها را نمیپسندم چون یک بار سابقه زدن حرفهایی مثل هاله نور را داشتیم.
خبر های مرتبط
راه چاره آزادی احزاب است و این که بودجه ی معینی به احزاب رسمی بدهند، با یک مبنای ثابت و یک بخش متغیر متناسب با تعداد اعضای فعال آنها. آن وقت در هر شهر و استان، حداقل دو مرکز دایمی تفکر و برنامه ریزی و نظارت و پاسخگویی خواهد بود که بر سر مناصب انتخاباتی رقابت میکنند و بعد هم به وظایف خود به صورت جمعی (و نه قائم به فرد) عمل میکنند
برای نمونه به مواردی اشاره می کنم.
در پرونده رشت الکتریک یا ظلمی و اجحافی صورت گرفته است یا نه اگر گرفته است وظیفه ایشان است که تا اخر کار را پیگیری کند اینکه میگوید سیاسی شد لذا سکوت کردم دلیل متقنی نیست. در این ماجرا عدالت کجا رفت ؟بهتر بود میگفت چون پای رفقای من در میان بوده گفتم اشکالی ندارد بگذار بخورند.
اینکه میگوید برخورد با فساد از دفتر رهبری اغاز شود حرف احمقانه ای است. فساد هرکجا سردرارود باید قطع شود.وگرنه همین می شود که می بینیم .مگر رهبری دفتری دارد؟ همه افراد منصوب به دولت و نظام اگر مرتکب فساد شدند باید بی ابرو شوند.وظیفه نماینده مردم است که نظارت کند و متجاوزین به ببت المال را معرفی کند . خوب حالا این مفسدین در دفتر رهبری چه کسانی هستند؟ معطل شدن به این مساله و سوال به چه معنی است؟ یعنی دوستان دزد اقای جعفرزاده ایمن ابادی با خیال راحت به دزدی ادامه دهند.
در بحث حقوق های نجومی کارنامه ایشان را ببینید خجالت اور است.
در بحث اینکه میگوید کسانیکه پرونده های سنگین را پیگیری میکنند باید حقوق بیشتری بگیرند را بببنید با تفکر اسلامی کاملا مغایر است. طوری حرف می زند که انگار دین ندارد. قانون نمی فهمد.
مجریان و کارمندان دولت باید باحقوق مشخص وظایف خودرا انجام دهند.اقایان نمی دانند که پول حد یقف ندارد.صفدر حسینی با حقوق ماهی 256 میلیون تومن هم راضی نبود . وام های میلیاردی بی بهره هم می گرفت .ما به ادم نیاز داریم تا جلوی دوزدیها را بگیرد .
از ایشان سوال کنید حقوق بگیران نجومی الان کجا هستند.؟ انان که به این شکل بیت المال را غارت کردند چرا مجددا مسئولیت گرفتند.؟
دست همین ها را ایشان از بیت المال قطع کند کار بزرگی کرده است. اما چون همگی از اهالی اصلاح طلب هستند قطعا ایشان پیگیری نخواهد کرد.
حتی تموم اقوام و رگ و ریشه شون هم با رانت بردن سر پستهای دولتی.
ایشون حرفی برای گفتن ندارند اگر هم منتخب شدن پول و سرمایه ایی که ایشون برای انتخابات هزینه کردن باعث موفقیتشون بود ......