مدیران از شعار دست بردارند/ وضعیت آب شرب و کشاورزی ایران «هندوانهای» است
رویداد۲۴-سال هاست در بسیاری از کشورهای جهان کشت و زرعی صورت نمیگیرد مگر بر اساس الگوی کشت. همان موضوعی که بیتوجهی به آن این روزها ایران را وارد بحران تمامعیاری در زمینه آب کشاورزی و حتی شرب کرده است.
فاطمه صابری- سرانجام بعد از حدود 7 دهه از تاسیس تشکیلاتی که امروز با عنوان وزارت جهاد کشاورزی در ایران شناخته میشود خبر داده شد که «طرح ملی الگوی کشت محصولات کشاورزی» تا دو ماه آینده در تمام استانهای ایران اجرایی میشود.
اینکه وعده دادهشده از سوی عباس کشاورز معاون زراعت وزارت جهاد کشاورزی در موعد مقرر عملیاتی میشود یا خیر البته مسئله مهمی است چه به گفته او بیش از دو سال و نیم برای تهیه و نقشههای پایه این طرح مهم وقت و هزینه صرف شده است و ممکن است زمان اجرایی شدن آن هم علیرغم وعدهها سالها به طول بینجامد.
سالیان درازی است که در بسیاری از کشورهای جهان کشت و زرعی صورت نمیگیرد مگر بر اساس الگوی کشت. همان موضوعی که بیتوجهی به آن این روزها ایران را وارد بحران تمامعیاری در زمینه آب کشاورزی و حتی شرب کرده است.
به گذشتههای دور کاری نداریم اما دستکم بیش از یک دهه است که از سوی کارشناسان آبوخاک و کشاورزی و فعالان محیطزیست درباره بحران و کمبود آب در ایران بهصورت جدی هشدار داده میشود اما در این مدت تمام وزارتخانهها و ارگانهایی که در این خصوص مسؤولاند ازجمله وزارت کشاورزی مانند سالیان طولانی فعالیتشان بدون برنامه پیش رفتند تا حدود 96 درصد منابع ارزشمند آبی ایران صرف پروژههای عموماً غیراستاندارد کشاورزی شود.
تصور کنید وزارتخانهای که در 32 استان تشکیلات و ساختار مشخص با صدها معاونت و شرکتهای وابسته دارد دراینارتباط عملکرد صحیح داشت آیا امروز از هر گوشه این کشور فریاد کمبود آب بلند بود و دولت روحانی درگیر بحرانی چنین ناخواسته میشد؟
وزارت جهاد کشاورزی نمونهای از وزارتخانههای بزرگ در ایران است که طی سالیان گذشته هزاران کارمند و مدیر در آن حاضر بودهاند و از بودجه عمومی حقوق و مزایا دریافت کردهاند اما عملکرد این ارگان هرگز نشاندهنده استفاده از فرصتها و افزایش بهرهوری و راندمان بالا نبوده است.
از خاطر نبریم که کار این وزارتخانه چندان دشوار نیست چون تنها در 12 درصد از وسعت ایران کشاورزی صورت میگیرد و نه بخش بزرگی از ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومترمربع از خاک کشور.
ایران در زمینه کشاورزی، باغداری و زراعت پیشینهای بلند در جهان دارد و در تولید برخی محصولات دارای رتبههای اول تا چهارم دنیا است؛ محصولاتی که عموماً بر اساس شرایط خاص مناطق و تجربیات سنتی بهدستآمده و نسل به نسل منتقلشده است.
کمکاری از سوی جهاد کشاورزی در حالی است که ازجمله رسالتهای اصلی این وزارتخانه تامین امنیت غذایی مردم با تکیهبر ۴ محور اساسی حفظ منابع پایه، مدیریت بر زمین، آبوخاک، مدیریت بر تولید و کشت، مدیریت بر منابع و نهادهها، مدیریت بر بازار عرضه و مسائل اقتصادی تولید و پروژه اصلاح الگوی مصرف آب در بخش کشاورزی است.
حالا باوجودآنکه دولتهای گذشته در ایران شعار سر داده و از الگوی کشت محصولات کشاورزی تنها وعدههایی بهوقت خشکسالی و دلخوشی کشاورزان بیکار شده، سر میدادند وزارت کشاورزی اعلام کرده که طرح «الگوی کشت مقدماتی» تا 10 روز آینده ارائه میشود، الگوی کشت نهایی نیز تا دو ماه آینده اجرایی میشود موضوعی که میتواند به راهی برای جلوگیری از کشت محصولات آببر در مناطق کم آب منجر شود و به رویه دستوری و برخوردهای خشن با کشاورزان برای منع کشت محصولات آب بر بدون آنکه راهکاری مقابلشان گذاشته شود، پایان دهد.
اما نگرانی آنجاست که زمانهای وعده دادهشده از سوی مدیران دولتی برای اصلاح امور در ایران هرگز واقعی نبوده و ممکن است دو ماه گفتهشده در نهایت به دو سال و حتی بیشتر منجر شود تا شاهد تکرار موضوعاتی مانند پیشنهاد بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسراییل برای کمک به حل مشکل خشکسالی در ایران باشیم.
کسی که نام و دولت متبوع اش جزو خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران است اما به خاطر همین سوء مدیریتها حالا سنگ مردم ایران را به سینه میزند و میگوید که میداند کشاورزان و مردم ایران چه شرایطی بعد از بحران بیآبی دارند و اسرائیل با ایجاد یک وبسایت ویژه به زبان فارسی که پروژههای مربوط به مدیریت منابع آب و دیگر مسائل همچون آبیاری است راهاندازی کرده تا ایرانیان بتوانند از آن برای غلبه بر بحران کنونی آب در این کشور بهره ببرند.
اینکه مقامات ایران مانند عیسی کلانتری رئیس سازمان محیط زیست در واکنش به پیام محیطزیستی نتانیاهو به ایران بگویند که «نتانیاهو بهتر است اول برود کثافتکاریهای خودش را جمع کند یا او غلط میکند و به نتانیاهو چه ربطی دارد محیطزیست ایران، او برود دنبال کار خودش» قطعا تنها وظیفه آنها نبوده و نیست.
سوال مردم این است که در این سالها عملکرد مدیران در دولتهای مختلف چرا باید آنقدر سهلانگارانه باشد که فردی مانند نتانیاهو رئیس دولتی که حدود 70 سال قدمت دارد به خود این اجازه را بدهد که سیستم مدیریتی ناکارآمد در ایران را با تمام ادعاهای مختلف به چالش بکشد و متظاهرانه درصدد کمک به مردم ایران باشد در حالی که تلاشهای شبانهروزی برای تحریم و حمله نظامی به ایران هم در دستور کارش است.
هرچند مسئله کمآبی در دولت روحانی بروز همهجانبهای پیدا کرده است اما واقعیت آن است که موضوع کمآبی و خشکسالی در برخی مناطق و استانهای ایران نه مربوط به امسال و سال گذشته که حدود 2 دهه است آغازشده است در سیستان و بلوچستان، کرمان، بخشهایی از شیراز و اصفهان و خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان سالهاست که فریاد کمآبی و استفاده نادرست از آبهای زیرزمینی سر داده میشود اما مانند بسیاری از مشکلات، از سوی مدیران بخشهای مربوطه و مشخصا وزارت کشاورزی به هیچ انگاشته شد.
دولت روحانی باید با هشدار و اولتیماتوم به مدیرانش بگوید که برعکس رفتارهای غیرمسئولانه دولتمردان گذشته از تکرار شعارهایی نظیر«تغییر الگوی کشت در مناطق کم آب کشور ضروری است» دست بردارند و یکبار برای همیشه درباره این موضوع مهم به نتیجه عملی برسند.
در جهاد کشاورزی صدها مروج و کارشناس حضور دارد و هزاران فارغالتحصیل کشاورزی و زمینههای مشابه در ایران داوطلبانه حاضر به ارائه دانستههایشان برای نجات ایران هستند تا معضل امنیتی شده آب در ایران به شکلی درست مدیریت شود.
چرا برای برقراری یک ارتباط و همکاری بین بخشی اینهمه زمان صرف میشود اما خبری از ترویج و نوآوری واقعی و نه شعاری و آمار سازی در بخش کشاورزی نیست.
بیش از 18 سال است که تمام روستاهای ایران شورا و دهیار دارند. آنها پل ارتباطی خوبی برای انتقال و یا هماهنگکننده بین مروجان و کشاورزان هستند. از ظرفیت آنها چه استفادهای شده است؟ چه بررسی علمی پیرامون آب و کشاورزی صورت گرفته تا به کمک آنها در روستاها و مناطق کشاورزی درگیر کمآبی، محصولات جایگزین کشت شود و صدها روستا در ایران خالی از سکنه نشود و بر تعداد خانوادههای بیکار و فقیر اضافه نشود؟
اگر در این مدت ابزارهای تشویقی برای تغییر الگوی کشت در نظر گرفته میشد و در ابتدای امر به کشاورزانی که طبق عادت و سنت کشاورزی میکنند یارانه کشت و مشوقهای خرید محصول جایگزین اختصاص پیدا میکرد آنها این روزها از ترس بینان ماندن، با داس و بیل به ادارات کشاورزی و شرکت آب حملهور میشدند؟ پرداخت یارانه به کشاورزان توجیه اقتصادی امنیتی دارد یا اختصاص یارانه واردات به انواع کالاهای لوکس و غیرضروری که اساساً استفادهکنندگان اندکش نیازی به حمایتهای ازایندست ندارند.
مدیران دولتی باید باور کنند که فرصتی برای سوزاندن و تلف کردن نمانده و امنیت کشور بر سر منابع آبی به خاطر سهلانگاری و مماشات عدهای درگذشته که در اسم مدیر بودند اما در رسم هیچ تمهیدی برای حل مشکلات و آیندهنگری نداشتند، در حال تهدید جدی است.
بهترین مثال برای توصیف وضعیت حاکم بر ایران در زمینه آب شرب و کشاورزی اصطلاح «پروژههای هندوانهای» است که در ظاهر سبزند ولی از داخل سرخ هستند و میتواند نشانهای از انفجار تعبیر شود.کاش مدیران بخشهای مربوطه واقعنگر باشند و وضعیت سرخ و صدای آژیرهای گوشخراش کمآبی را بشنوند.ولاند ازجمله وزارت کشاورزی مانند سالیان طولانی فعالیتشان بدون برنامه پیش رفتند تا حدود 96 درصد منابع ارزشمند آبی ایران صرف پروژههای عموماً غیراستاندارد کشاورزی شود.
تصور کنید وزارتخانهای که در 32 استان تشکیلات و ساختار مشخص با صدها معاونت و شرکتهای وابسته دارد دراینارتباط عملکرد صحیح داشت آیا امروز از هر گوشه این کشور فریاد کمبود آب بلند بود و دولت روحانی درگیر بحرانی چنین ناخواسته میشد؟
وزارت جهاد کشاورزی نمونهای از وزارتخانههای بزرگ در ایران است که طی سالیان گذشته هزاران کارمند و مدیر در آن حاضر بودهاند و از بودجه عمومی حقوق و مزایا دریافت کردهاند اما عملکرد این ارگان هرگز نشاندهنده استفاده از فرصتها و افزایش بهرهوری و راندمان بالا نبوده است. از خاطر نبریم که کار این وزارتخانه چندان دشوار نیست چون تنها در 12 درصد از وسعت ایران کشاورزی صورت میگیرد و نه بخش بزرگی از ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومترمربع از خاک کشور.
ایران در زمینه کشاورزی، باغداری و زراعت پیشینهای بلند در جهان دارد و در تولید برخی محصولات دارای رتبههای اول تا چهارم دنیا است؛ محصولاتی که عموماً بر اساس شرایط خاص مناطق و تجربیات سنتی بهدستآمده و نسل به نسل منتقلشده است.
کمکاری از سوی جهاد کشاورزی در حالی است که ازجمله رسالتهای اصلی این وزارتخانه تامین امنیت غذایی مردم با تکیهبر ۴ محور اساسی حفظ منابع پایه، مدیریت بر زمین، آبوخاک، مدیریت بر تولید و کشت، مدیریت بر منابع و نهادهها، مدیریت بر بازار عرضه و مسائل اقتصادی تولید و پروژه اصلاح الگوی مصرف آب در بخش کشاورزی است.
حالا باوجودآنکه دولتهای گذشته در ایران شعار سر داده و از الگوی کشت محصولات کشاورزی تنها وعدههایی بهوقت خشکسالی و دلخوشی کشاورزان بیکار شده، سر میدادند وزارت کشاورزی اعلام کرده که طرح «الگوی کشت مقدماتی» تا 10 روز آینده ارائه میشود، الگوی کشت نهایی نیز تا دو ماه آینده اجرایی میشود موضوعی که میتواند به راهی برای جلوگیری از کشت محصولات آببر در مناطق کم آب منجر شود و به رویه دستوری و برخوردهای خشن با کشاورزان برای منع کشت محصولات آب بر بدون آنکه راهکاری مقابلشان گذاشته شود، پایان دهد.
اما نگرانی آنجاست که زمانهای وعده دادهشده از سوی مدیران دولتی برای اصلاح امور در ایران هرگز واقعی نبوده و ممکن است دو ماه گفتهشده در نهایت به دو سال و حتی بیشتر منجر شود تا شاهد تکرار موضوعاتی مانند پیشنهاد بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسراییل برای کمک به حل مشکل خشکسالی در ایران باشیم. کسی که نام و کشورش جز خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران است اما به خاطر همین سوء مدیریتها حالا سنگ مردم ایران را به سینه میزند و میگوید که میداند کشاورزان و مردم ایران چه شرایطی بعد از بحران بیآبی دارند و اسرائیل با ایجاد یک وبسایت ویژه به زبان فارسی که پروژههای مربوط به مدیریت منابع آب و دیگر مسائل همچون آبیاری است راهاندازی کرده تا ایرانیان بتوانند از آن برای غلبه بر بحران کنونی آب در این کشور بهره ببرند.
اینکه مقامات ایران مانند عیسی کلانتری رئیس سازمان محیطزیست در واکنش به پیام محیطزیستی نتانیاهو به ایران بگویند که «نتانیاهو بهتر است اول برود کثافتکاریهای خودش را جمع کند یا او غلط میکند و به نتانیاهو چه ربطی دارد محیطزیست ایران، او برود دنبال کار خودش» قطعا تنها وظیفه آنها نبوده و نیست.
سوال مردم این است که در این سالها عملکرد مدیران در دولتهای مختلف چرا باید آنقدر سهلانگارانه باشد که فردی مانند نتانیاهو رئیس دولتی که حدود 70 سال قدمت دارد به خود این اجازه را بدهد که سیستم مدیریتی ناکارآمد در ایران را با تمام ادعاهای مختلف به چالش بکشد و متظاهرانه درصدد کمک به مردم ایران باشد در حالی که تلاشهای شبانهروزی برای تحریم و حمله نظامی به ایران هم در دستور کارش است.
هرچند مسئله کمآبی در دولت روحانی بروز همهجانبهای پیدا کرده است اما واقعیت آن است که موضوع کمآبی و خشکسالی در برخی مناطق و استانهای ایران نه مربوط به امسال و سال گذشته که حدود 2 دهه است آغازشده است در سیستان و بلوچستان، کرمان، بخشهایی از شیراز و اصفهان و خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان سالهاست که فریاد کمآبی و استفاده نادرست از آبهای زیرزمینی سر داده میشود اما مانند بسیاری از مشکلات، از سوی مدیران بخشهای مربوطه و مشخصا وزارت کشاورزی به هیچ انگاشته شد.
دولت روحانی باید با هشدار و اولتیماتوم به مدیرانش بگوید که برعکس رفتارهای غیرمسئولانه دولتمردان گذشته از تکرار شعارهایی نظیر«تغییر الگوی کشت در مناطق کم آب کشور ضروری است» دست بردارند و یکبار برای همیشه درباره این موضوع مهم به نتیجه عملی برسند.
در جهاد کشاورزی صدها مروج و کارشناس حضور دارد و هزاران فارغالتحصیل کشاورزی و زمینههای مشابه در ایران داوطلبانه حاضر به ارائه دانستههایشان برای نجات ایران هستند تا معضل امنیتی شده آب در ایران به شکلی درست مدیریت شود.
چرا برای برقراری یک ارتباط و همکاری بین بخشی اینهمه زمان صرف میشود اما خبری از ترویج و نوآوری واقعی و نه شعاری و آمار سازی در بخش کشاورزی نیست.
بیش از 18 سال است که تمام روستاهای ایران شورا و دهیار دارند. آنها پل ارتباطی خوبی برای انتقال و یا هماهنگکننده بین مروجان و کشاورزان هستند. از ظرفیت آنها چه استفادهای شده است؟
چه بررسی علمی پیرامون آب و کشاورزی صورت گرفته تا به کمک آنها در روستاها و مناطق کشاورزی درگیر کمآبی، محصولات جایگزین کشت شود و صدها روستا در ایران خالی از سکنه نشود و بر تعداد خانوادههای بیکار و فقیر اضافه نشود؟
اگر در این مدت ابزارهای تشویقی برای تغییر الگوی کشت در نظر گرفته میشد و در ابتدای امر به کشاورزانی که طبق عادت و سنت کشاورزی میکنند یارانه کشت و مشوقهای خرید محصول جایگزین اختصاص پیدا میکرد آنها این روزها از ترس بینان ماندن، با داس و بیل به ادارات کشاورزی و شرکت آب حملهور میشدند؟
پرداخت یارانه به کشاورزان توجیه اقتصادی امنیتی دارد یا اختصاص یارانه واردات به انواع کالاهای لوکس و غیرضروری که اساساً استفادهکنندگان اندکش نیازی به حمایتهای ازایندست ندارند.
مدیران دولتی باید باور کنند فرصتی برای سوزاندن و تلف کردن نمانده و امنیت کشور بر سر منابع آبی به خاطر سهلانگاری و مماشات عدهای درگذشته که در اسم مدیر بودند اما در رسم تمهیدی برای حل مشکلات و آیندهنگری نیندیشیدند، در حال تهدید جدی است.
بهترین مثال برای توصیف وضعیت حاکم بر ایران در زمینه آب شرب و کشاورزی اصطلاح «پروژههای هندوانهای» است که در ظاهر سبزند ولی از داخل سرخ هستند و میتواند نشانهای از انفجار تعبیر شود. کاش مدیران بخشهای مربوطه واقعنگر باشند و وضعیت سرخ و صدای آژیرهای گوشخراش کمآبی را بشنوند.