بهروز شعیبی:
دارکوب سختترین فیلمم بود/ کاری به جز سینما بلد نیستم
کارگردان فیلم دارکوب میگوید: ارکوب سختترین فیلم من بود و در بطنش حرفی برای گفت داشت و فضای خاصی را میطلبید و به لحاظ تکنیکی هم چیزهای خاصی میخواست که در ذهن یک کارگردان متفاوت بود و به یک اجرا و زبان جدید نیاز داشت.
رویداد۲۴ به بهانه اکران فیلم دارکوب برنامه «باهمستان» سینما به تهیه کنندگی الهه بهبودی و اجرای محمدرضا مقدسیان، این هفته میزبان کارگردان این فیلم بهروز شعیبی بود. وی علاوه بر کارگردانی فیلم های سیانور، دهلیز و باغ آلوچه، در فیلمهایی چون آژانس شیشهای، طلا و مس بازی کرده است.
بهروز شعیبی درباره دغدغههایی که منجر به ساختن فیلمی متفاوت ولی مرتبط با نگرانیهای اجتماعی میشود گفت : فکر میکنم اصولا هر ابزاری در شغل و حرفه ما که در دست ما قرار گرفته وسیلهای است برای پیشبرد اهداف و افکار ما در جامعهای که در آن زندگی میکنیم. مرحله اول جامعه که خودمان در آن زندگی میکنیم و در مرحله بعد جامعه انسانی که پیرامون ما قرار گرفته است.
موضوع این فیلم اعتیاد زنان، چند سالی است که آمارهایی را به خود اختصاص داده که از این اعداد و رقمها حرفی به میان نمیآید. دغدغه در هر دورهای به سراغ آدم میآید و من به عنوان کسی که ابزاری در دستم بود مجبورم به این نگرانیها پاسخ دهم. در واقع این ادای دین و زکات کاری است که در دست دارم.
آیا فیلم شدن برای شما مهم تر از پرداختن به دغدغههایتان است، گفت: من بزرگ شده سینما هستم قبل از دیپلم در سریال بازی میکردم. بعد دستیاری را تجربه کردم هر کاری انجام دادم و اول خودم را عضو و بیننده سینما میدانم. بر خلاف تصوری که از فیلمسازها میشود، که اول به نگرانیهایشان فکر میکنند بعد به سراغ کار میروند. من اگر در حیطه کار خودم کار نکنم کار دیگری را بلد نیستم. با این امید کار میکنم که بتوانم دغدغه های مختلف را در سینما و تلویزیون به نمایش بگذاریم. روابط انسانی یکی از نگرانیهای من است که در این سالها من را رها نکرده است. قبل از دهلیز که اولین فیلم سینمایی من بود حدود 9 تله فیلم ساختم و باز هم نگرانیام روابط آدمها بوده است. به نظر نیازی به شناخت فرهنگ یا گویش آدم ها نیست، در واقع پدر همه جای دنیا یک معنی می دهد و در جوامع مختلف این کمیتها کم و زیاد می شود ولی در ذات انسانها فرقی ندارد وابستگی به پدر و مادر یا والدین به فرزندان و مجموع روابط انسانی که قاعدتا تعمیم دارد به اجتماع مهم است.
او در مورد ایفای نقش در فیلم آژانس شیشهای گفت: این اتفاق مهم و خاصی بود برای من که در مقابل آقای پرستویی باشم یا در کنار آقای کیانیان، استادم آقای پسیانی در آن زمان مسئول انتخاب بازیگر بودند و من را برای ایفای نقش انتخاب کردند. بازیگری در این فیلم برایم مهم و سخت بود ولی کار کردن در این مجموعه خیلی راحت بود برای اینکه وقتی در یک گروه حرفهای قرار میگیری اتفاقات همه در سر جای خودشان رخ میدهند. گاهی آقای پرستویی با اینکه پشت به عوامل بودند به من تقلب می رساندند و این جزء اخلاق خوب و حرفهای ایشان است.
بازیگر فیلم طلا و مس در مورد بازیهای متفاوتی که از بازیگران در فیلم هایش دیده میشود ادامه داد: در ابتدا وقتی میخواهم کاری انجام دهم اولویت خودم بازیگری است چون تجربه این کار را داشتهام ارتباط با بازیگر را تا آخر فیلم قطع نمیکنم و اعتقادم این است که بازیگر بعد از تمرین با اسم شخصیتهای فیلم شناخته می شود مجموعه ما همیشه بازیگردان و حتی گروه کارگردانی دارد که این امر مهم و تاثیرگذاری است. یک بخش هم به تواناییهای زیاد بازیگران ما برمیگردد و پتانسیل فراوانی که در آنها سراغ دارم و این دو بخش با هم تعامل دارند.
وی در پاسخ به این سوال که با داشتن تجربه بازیگری و کارگردانی چرا از بازیگردان در کارها استفاده میکنید گفت: واقعیت استفاده از بازیگردان به دلیل پرداختن به جزییات است. مسئولیت کارگردان فقط هدایت نیست و درگیر تکنیک و موجی از ارتباط ایجاد شده است و جزییات رنگ کمتری پیدا میکند حضور بازیگردان خیلی به جزییات کمک میکند.
شعیبی در مورد ترس از انتخاب امین حیایی به عنوان بازیگر فیلم دارکوب نسبت به ایفای نقشهای گذشته و تغییر باور مخاطب ادامه داد: اصلا نمیترسم، قبلا هم این تجربه را کردم، در فیلم دهلیز با بازی آقای عطاران یا سریال پردهنشین با هومن برقنورد و فرهاد آییش. ویژگی آقای حیایی تجربه بالای اوست ما سکانس به سکانس حرف میزدیم و ایشان ایده داشتند.
کارگردان فیلم دهلیز در پاسخ به این سوال که بازی خوب بازیگر تا حدی به هدایت شما و چه میزان به تواناییهایشان باز میگردد گفت: در واقع تمرین در کارها خیلی مهم است و در بازیگران به شدت نمود پیدا میکند مثلا خانم بهرامی با ممارست توانست جایگاه امروزش را کسب کند.
پتانسیل بازیگرهای ما فراوان است و این برای من مهم است. برای شروع کار با آقای حیایی صحبت کردم ولی ایشان مشغول کار با آقای نعمتالله بودند همینطور خانم افشار مشغول کار دیگری بودند با موافقت تهیهکننده پیش تولید را عقب انداختیم تا بازیگران منتخب از کار قبلی فارغ شوند. ما از رسیدن به جشنواره یک سال عقب افتادیم ولی خوشبختانه نتیجه حاصل شد. دوست داشتم با آقای حیایی کار کنم ایشان مانند ورزشکاری که همیشه گرم است پر انرژی به کار بازیگری میپردازند. وقفه در تولید فیلم برای حضور بازیگران به نظرم لازم بود چرا که فقط هدایت کردن کافی نیست و به توانایی ذاتی بازیگر نیاز داریم و این توانایی در بازیگران ما بسیار زیاد است .
او در مورد حاشیههای جشنواره مبنی بر انتخاب دو کاندیدای بازیگر زن از فیلمشان ادامه داد: ذات و خاصیت جشنواره حاشیه است ولی چون خودم برای فیلم جایزه نگرفتم متهم نمیشوم. انتخاب داوران به نظرم کاملا درست بوده چرا که ذهنیت خودم از بازی دو مادر در فیلم دارکوب همین بود. ما با همین ذهنیت این فیلم را ساختیم. دید من به هردو بازیگر یکسان بود.
شعیبی در پاسخ به این سوال که ثابت کرده میتواند در فضاهای مختلف فیلم بسازد، مثلا فضای فیلم سیانور که ژانر پلیس معمایی دارد گفت: به جدا کردن موضوع خیلی فکر نمیکنم هر زمان دغدغهای که به سراغم بیاید فیلم میسازم دارکوب سختترین فیلم من بود و در بطنش حرفی برای گفت داشت و فضای خاصی را میطلبید و به لحاظ تکنیکی هم چیزهای خاصی میخواست که در ذهن یک کارگردان متفاوت بود و به یک اجرا و زبان جدید نیاز داشت. با وجود اینکه فیلم سیانور را خیلی دوست داشتم به دلیل تجربه دههای که متعلق به آن نبودم فضای متفاوتی را تجربه کردم.
او درباره فرمولی که باعث شده فیلم اجتماعیاش سیاهنمایی به نظر نیاید، توضیح داد: در واقع راجع به خیلی از فیلم هایی که سیاهنمایی نامیده میشوند این عقیده را ندارم. نشان دادن آنچه در جامعه هست اگر برای تلنگر ساخته میشود دیگر سیاهنمایی نیست. اگر لحن تلخی در فیلم وجود ندارد و درامی را شکل میدهد که بیننده از دیدنش لذت ببرد در واقع به این تفکر بر میگردد که من به عنوان یک شهروند به حل مشکلات و معضلات امیدوارم و با نشان دادن فیلم به دنبال فرهنگسازی و همبستگی برای حل مشکلات هستم.
کارگردان سریال پردهنشین در پاسخ به این سوال که معمولا فیلمهای اجتماعی طرح موضوع میکنند ولی راه حل ندارند. دارکوب کم و بیش راه حل داشت معتقد هستید که آخر فیلم باید نتیجه داشته باشد، گفت: اولویت من روابط انسانی است و تا بشر وجود دارد روابط پابرجاست انتهای تلخ یا باز خیلی نمیتواند امیدبخش باشد خود من خیلی فیلمهای پایان باز را دوست دارم انتخاب ما با توجه به فضای اجتماعی این پایان را میطلبید.
بهروز شعیبی درباره دغدغههایی که منجر به ساختن فیلمی متفاوت ولی مرتبط با نگرانیهای اجتماعی میشود گفت : فکر میکنم اصولا هر ابزاری در شغل و حرفه ما که در دست ما قرار گرفته وسیلهای است برای پیشبرد اهداف و افکار ما در جامعهای که در آن زندگی میکنیم. مرحله اول جامعه که خودمان در آن زندگی میکنیم و در مرحله بعد جامعه انسانی که پیرامون ما قرار گرفته است.
موضوع این فیلم اعتیاد زنان، چند سالی است که آمارهایی را به خود اختصاص داده که از این اعداد و رقمها حرفی به میان نمیآید. دغدغه در هر دورهای به سراغ آدم میآید و من به عنوان کسی که ابزاری در دستم بود مجبورم به این نگرانیها پاسخ دهم. در واقع این ادای دین و زکات کاری است که در دست دارم.
آیا فیلم شدن برای شما مهم تر از پرداختن به دغدغههایتان است، گفت: من بزرگ شده سینما هستم قبل از دیپلم در سریال بازی میکردم. بعد دستیاری را تجربه کردم هر کاری انجام دادم و اول خودم را عضو و بیننده سینما میدانم. بر خلاف تصوری که از فیلمسازها میشود، که اول به نگرانیهایشان فکر میکنند بعد به سراغ کار میروند. من اگر در حیطه کار خودم کار نکنم کار دیگری را بلد نیستم. با این امید کار میکنم که بتوانم دغدغه های مختلف را در سینما و تلویزیون به نمایش بگذاریم. روابط انسانی یکی از نگرانیهای من است که در این سالها من را رها نکرده است. قبل از دهلیز که اولین فیلم سینمایی من بود حدود 9 تله فیلم ساختم و باز هم نگرانیام روابط آدمها بوده است. به نظر نیازی به شناخت فرهنگ یا گویش آدم ها نیست، در واقع پدر همه جای دنیا یک معنی می دهد و در جوامع مختلف این کمیتها کم و زیاد می شود ولی در ذات انسانها فرقی ندارد وابستگی به پدر و مادر یا والدین به فرزندان و مجموع روابط انسانی که قاعدتا تعمیم دارد به اجتماع مهم است.
او در مورد ایفای نقش در فیلم آژانس شیشهای گفت: این اتفاق مهم و خاصی بود برای من که در مقابل آقای پرستویی باشم یا در کنار آقای کیانیان، استادم آقای پسیانی در آن زمان مسئول انتخاب بازیگر بودند و من را برای ایفای نقش انتخاب کردند. بازیگری در این فیلم برایم مهم و سخت بود ولی کار کردن در این مجموعه خیلی راحت بود برای اینکه وقتی در یک گروه حرفهای قرار میگیری اتفاقات همه در سر جای خودشان رخ میدهند. گاهی آقای پرستویی با اینکه پشت به عوامل بودند به من تقلب می رساندند و این جزء اخلاق خوب و حرفهای ایشان است.
بازیگر فیلم طلا و مس در مورد بازیهای متفاوتی که از بازیگران در فیلم هایش دیده میشود ادامه داد: در ابتدا وقتی میخواهم کاری انجام دهم اولویت خودم بازیگری است چون تجربه این کار را داشتهام ارتباط با بازیگر را تا آخر فیلم قطع نمیکنم و اعتقادم این است که بازیگر بعد از تمرین با اسم شخصیتهای فیلم شناخته می شود مجموعه ما همیشه بازیگردان و حتی گروه کارگردانی دارد که این امر مهم و تاثیرگذاری است. یک بخش هم به تواناییهای زیاد بازیگران ما برمیگردد و پتانسیل فراوانی که در آنها سراغ دارم و این دو بخش با هم تعامل دارند.
وی در پاسخ به این سوال که با داشتن تجربه بازیگری و کارگردانی چرا از بازیگردان در کارها استفاده میکنید گفت: واقعیت استفاده از بازیگردان به دلیل پرداختن به جزییات است. مسئولیت کارگردان فقط هدایت نیست و درگیر تکنیک و موجی از ارتباط ایجاد شده است و جزییات رنگ کمتری پیدا میکند حضور بازیگردان خیلی به جزییات کمک میکند.
شعیبی در مورد ترس از انتخاب امین حیایی به عنوان بازیگر فیلم دارکوب نسبت به ایفای نقشهای گذشته و تغییر باور مخاطب ادامه داد: اصلا نمیترسم، قبلا هم این تجربه را کردم، در فیلم دهلیز با بازی آقای عطاران یا سریال پردهنشین با هومن برقنورد و فرهاد آییش. ویژگی آقای حیایی تجربه بالای اوست ما سکانس به سکانس حرف میزدیم و ایشان ایده داشتند.
کارگردان فیلم دهلیز در پاسخ به این سوال که بازی خوب بازیگر تا حدی به هدایت شما و چه میزان به تواناییهایشان باز میگردد گفت: در واقع تمرین در کارها خیلی مهم است و در بازیگران به شدت نمود پیدا میکند مثلا خانم بهرامی با ممارست توانست جایگاه امروزش را کسب کند.
پتانسیل بازیگرهای ما فراوان است و این برای من مهم است. برای شروع کار با آقای حیایی صحبت کردم ولی ایشان مشغول کار با آقای نعمتالله بودند همینطور خانم افشار مشغول کار دیگری بودند با موافقت تهیهکننده پیش تولید را عقب انداختیم تا بازیگران منتخب از کار قبلی فارغ شوند. ما از رسیدن به جشنواره یک سال عقب افتادیم ولی خوشبختانه نتیجه حاصل شد. دوست داشتم با آقای حیایی کار کنم ایشان مانند ورزشکاری که همیشه گرم است پر انرژی به کار بازیگری میپردازند. وقفه در تولید فیلم برای حضور بازیگران به نظرم لازم بود چرا که فقط هدایت کردن کافی نیست و به توانایی ذاتی بازیگر نیاز داریم و این توانایی در بازیگران ما بسیار زیاد است .
او در مورد حاشیههای جشنواره مبنی بر انتخاب دو کاندیدای بازیگر زن از فیلمشان ادامه داد: ذات و خاصیت جشنواره حاشیه است ولی چون خودم برای فیلم جایزه نگرفتم متهم نمیشوم. انتخاب داوران به نظرم کاملا درست بوده چرا که ذهنیت خودم از بازی دو مادر در فیلم دارکوب همین بود. ما با همین ذهنیت این فیلم را ساختیم. دید من به هردو بازیگر یکسان بود.
شعیبی در پاسخ به این سوال که ثابت کرده میتواند در فضاهای مختلف فیلم بسازد، مثلا فضای فیلم سیانور که ژانر پلیس معمایی دارد گفت: به جدا کردن موضوع خیلی فکر نمیکنم هر زمان دغدغهای که به سراغم بیاید فیلم میسازم دارکوب سختترین فیلم من بود و در بطنش حرفی برای گفت داشت و فضای خاصی را میطلبید و به لحاظ تکنیکی هم چیزهای خاصی میخواست که در ذهن یک کارگردان متفاوت بود و به یک اجرا و زبان جدید نیاز داشت. با وجود اینکه فیلم سیانور را خیلی دوست داشتم به دلیل تجربه دههای که متعلق به آن نبودم فضای متفاوتی را تجربه کردم.
او درباره فرمولی که باعث شده فیلم اجتماعیاش سیاهنمایی به نظر نیاید، توضیح داد: در واقع راجع به خیلی از فیلم هایی که سیاهنمایی نامیده میشوند این عقیده را ندارم. نشان دادن آنچه در جامعه هست اگر برای تلنگر ساخته میشود دیگر سیاهنمایی نیست. اگر لحن تلخی در فیلم وجود ندارد و درامی را شکل میدهد که بیننده از دیدنش لذت ببرد در واقع به این تفکر بر میگردد که من به عنوان یک شهروند به حل مشکلات و معضلات امیدوارم و با نشان دادن فیلم به دنبال فرهنگسازی و همبستگی برای حل مشکلات هستم.
کارگردان سریال پردهنشین در پاسخ به این سوال که معمولا فیلمهای اجتماعی طرح موضوع میکنند ولی راه حل ندارند. دارکوب کم و بیش راه حل داشت معتقد هستید که آخر فیلم باید نتیجه داشته باشد، گفت: اولویت من روابط انسانی است و تا بشر وجود دارد روابط پابرجاست انتهای تلخ یا باز خیلی نمیتواند امیدبخش باشد خود من خیلی فیلمهای پایان باز را دوست دارم انتخاب ما با توجه به فضای اجتماعی این پایان را میطلبید.
خبر های مرتبط