تاریخ انتشار: ۰۶:۳۰ - ۰۷ شهريور ۱۳۹۷

نگاهی به فیلم «شعله ور» / قصّه‌ی سقوط و تباهی یک مرد عقده‌ای

«شعله‌ور» قصّه‌ی سقوط و تباهی شخصیتی است که به خاطر اشتباهاتش، از عالم و آدم توسری خورده و حالا اگاهانه یا ناخودآگاه از تمامِ بی مهری‌هایی که دیده و توهین‌هایی که شنیده قصدِ انتقام دارد.
نگاهی به فیلم «شعله ور» / قصّه‌ی سقوط و تباهی یک مرد عقده‌ای
رویداد۲۴ فرید (امین حیایی) بعد از چهارسال اعتیاد به تریاک، مدّتی است ترک کرده و متادون مصرف می‌کند. بیکار است، همسرش ترکش کرده، توانایی نگهداری از پسر جوانش را ندارد، مادر و برادرش مدام به او سرکوفت می‌زنند، و در یک کلام پر از خشم و عقده‌های نهفته است. به همین خاطر، ناگهان همه‌چیز را رها می‌کند و به زاهدان و زابل می‌رود تا شاید بتواند از نو شروع کند. امّا درست زمانی که نقشه‌های بلندپروازانه‌ای در سر دارد و پرانگیزه و پرانرژی به دنبال رسیدن به آرزوهایش است، خشم و عقده‌های درونی گریبانش را می‌گیرد و مسیرِ تباهی‌اش آغاز می‌شود.
«شعله‌ور» گامی است دیگر در مسیر فیلمسازی حمید نعمت‌الله. گامی که شباهت‌های زیادی با فیلم‌های قبلی فیلمساز دارد. بی‌پولی و بی‌کاری فرید، بی‌شباهت به وضعیت بهرام رادان در بی پولی نیست؛ و سقوط و تباهی‌اش یادآور زوال مینای «رگِ خواب» است (اقامتگاه فرید در آن حلبی‌آبادِ وسط ناکجاآباد نیز شباهتی انکارناپذیر با ساختمانِ تک‌افتاده‌ای که مینا در آن زندگی می‌کرد دارد)؛ حتّی آشنایی‌اش با وحیده، آرایش غلیظ و رگ خواب را در ذهن تداعی می‌کند. و از همه مهمتر مثل سایر ساخته‌های کارگردان، مشخّصاً پیام اخلاقی می‌دهد.
با این حال، به اعتقاد نگارنده، آخرین ساخته‌ی حمید نعمت‌الله گامی رو به جلو در مسیر فیلمسازی‌اش نیست. هرچند «شعله‌ور» نیز همچون آثار قبلی فیلمساز، از کارگردانی و فیلمبرداری (روزبه رایگا) خوبی برخوردار است، شخصیت‌پردازی کاراکتر اصلی و دگردیسی او در طول فیلم به خوبی طرّاحی شده، شوخ‌طبعی‌ها و شیطنت‌ها و جزییاتی که معمولا از نعمت‌الله سراغ داریم در آن دیده می‌شود، و حتّی می‌توان به جرأت گفت که نسبت به چند فیلم قبلی این فیلمساز موضوع عمیق‌تر و دغدغه‌ی مهم‌تری دارد، امّا به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند موفقیت «رگِ خواب» را تکرار کند. چرا؟
اوّلین مشکل، فیلمنامه است؛ فیلمنامه‌ای از هادی مقدّم‌دوست و حمید نعمت‌الله که پر از موقیعت‌های تکراری و گاه خسته‌کننده است. دیالوگ‌ها دقیق نوشته نشده‌اند و گاه همچون صداگذاری‌های خام‌دستانه‌ی برخی فیلم‌های قدیمی، کاملاً توی ذوق می‌زنند و بعضی‌وقت‌ها به هیچ‌وجه شبیه یک گفتگوی عادی و طبیعی نیستند: (یک مثال ساده: وحیده به فرید زنگ می‌زند. پسرش نوید گوشی را برمی‌دارد. وحیده می‌گوید که با فرید کار دارد و می‌پرسد: «شما پسرشونی؟» قاعدتا انتظار داریم نوید بگوید بله امّا فقط می‌گوید: «پسرشونم»! گویی سؤال این بوده که شما چه نسبتی با فرید دارید!) مشکل دیگر فیلمنامه اشتباهات منطقی عجیبی است که در آن دیده می‌شود (برای اینکه داستان لو نرود فقط به یکی از موارد اشاره‌ای گذرا می‌کنم: چرا وحیده در آن موقعیت بحرانی پس از تماس با مصطفی خودش تا فرودگاه دنبال او می‌آید؟ در حالی که قاعدتاً اگر مصطفی تاکسی می‌گرفت زودتر می‌رسید تا اینکه وحیده آن همه راه را بیاید و دوباره برگردد!!)
مشکل دیگرِ «شعله‌ور» بازی‌ها هستند. بازی‌ها حقیقتاً چنگی به دل نمی‌زنند و حتّی برخلافِ شنیده‌ها و انتظارات، بازی امین حیایی هم (که بار اصلی فیلم را به دوش می‌کشد) چندان درخشان نیست و بیش از اندازه، اغراق در بازی‌اش دیده می‌شود و به اصطلاح overacting می‌کند.
و در نهایت، اصلی‌ترین نقدی که به نظرم به «شعله‌ور» و دیگر فیلم‌های حمید نعمت الله (مخصوصاً آرایش غلیظ و رگ خواب) وارد است این است که فیلمساز مشخّصاً تلاش می‌کند پیام اخلاقی بدهد و این مسئله به روند قصّه‌گویی فیلم لطمه می‌زند و مخاطب را دلزده می‌کند.
 
پدرام عبهر
خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: سینما ، فیلم ، نقد ، داستان
نظرات شما