علی صوفی، وزیر دولت اصلاحات:
اگر اعتبار عارف کمشده به عملکرد خودش برمیگردد ربطی به اصلاحطلبان ندارد
اصلاح طلبان در گذشته از غرور و غفلتشان شکست خوردند. من خودم چشم اندازی که میبینم این نیست که اصلاح طلبان بخواهند به جان هم بیفتند.
رویداد۲۴ برخی اصلاح طلبان در فضای مبهمی سیر میکنند. اگر بین سالهای ۸۴ تا ۹۲، حاشیه نشین مطلق عرصه سیاسی کشور بودند و ادعا میکردند اگر در سطوح بالا مدیریت داشتند دستاوردهای درخشانی از خود به جای میگذاشتند، اما امروز با وجود داشتن کرسیهای قدرت در حوزه مدیریت شهری، مجلس شورای اسلامی و دولت، اما نتوانستند انتظارات رأی دهندگان برآورده کنند.
دموکراسی قواعدی دارد، اما گویا برخی از اصلاح طلبان نمیخواهند قواعدش را رعایت کنند. آنها در ایامی که باید همه توان خود را برای نشان دادن عملکرد قوی و راضی نگه داشتن بدنه اجتماعی مصروف دارند، مشغول اختلافات درون اردوگاهی هستند. اتفاقی که در سالهای ۸۱ تا ۸۴ تکرار شد و اصلاح طلبان را زمین زد.
علی صوفی وزیر دولت اصلاحات میگوید: آن سالها وزن کشیهای سیاسی اصلاح طلبان را زمین زد. به عبارت دیگر عامل شکست اصلاح طلبان خود اصلاح طلبان بودند.
تحلیلی است که میگوید «اصلاح طلبان با پروژهای آقای عارف را در اردوگاه جریان اصلاحات بلااثر کردند و حالا میخواهند همان پروژه را برای آقای جهانگیری پیاده کنند»، آیا این تحلیل صحت دارد؟
این گزاره را قبول ندارم که اصلاح طلبان میخواستند آقای عارف را بلااثر کنند. خیر، چنین ارادهای وجود نداشته که آقای عارف در جریان اصلاحات بلااثر شود، چون آقای عارف به وسیله اصلاح طلبان در رأس شورای عالی سیاست گذاری قرار گرفت، نفر اول لیست اصلاح طلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی بود و بعد هم به پارلمان رفت. رئیس فراکسیون اصلاح طلبان در مجلس شد بنابراین اصلاح طلبان هر جا لازم بود آقای عارف را در صدر نشاندند. اگر اعتبار آقای عارف نسبت به گذشته کم شده است به عملکرد خودش برمی گردد و اصلا ربطی به اصلاح طلبان ندارد. آقای جهانگیری طبعا یک چهره مطرح اصلاح طلب است و عملکردش در دولت یازدهم خیلی خوب بود. در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ هم به خواست اصلاح طلبان کنار رفت و آقای روحانی مورد حمایت قرار گرفت بنابراین دلیلی ندارد که اصلاح طلبان بخواهند آقای جهانگیری را تضعیف کنند.
برخی صاحب نظران سیاسی اعتقاد دارند «فضای کشور همچون سالهای ۸۱ تا ۸۴ است. در آن سالها اصلاح طلبان اختلافات زیادی با هم پیدا کردند، این اختلافات به حدی بود که شورای شهر اول منحل شد، در مجلس ششم آنقدر بحثها بالا گرفت که اصولگرایان یکدست مجلس هفتم را از آن خود کردند، ورود اصلاح طلبان به انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ آنقدر بد بود که احمدی نژاد ناشناخته یکدفعه نزد افکارعمومی در قامت قهرمان ملی تداعی شد»، به نظر شما در حال حاضر روند معادلات در فضای سیاسی کنونی باز تکرار و باز تولید احمدینژاد است، چون امروز نیز اختلافات اصلاح طلبان در شورای شهر، فراکسیون امید مجلس و فضای سیاسی کشور مشهود و محسوس به نظر میآید؟
اصلا فضای امروز سیاسی شبیه ۸۱ تا ۸۴ نیست. ضمن آنکه عملکرد دولت آقای خاتمی باعث روی کارآمدن احمدی نژاد نشد. هنوز در میان دولت ها، بالاترین عملکرد مربوط به دولت آقای خاتمی است و مردم آرزو میکنند به آن دوران برگردند.
منظور آثار و تبعات اختلافات اصلاح طلبان تندرو در عرصه سیاسی بود.
بله، اصلاح طلبان سال ۷۶ پیروز انتخابات ریاست جمهوری شدند. دو سال بعد، اکثریت کرسیهای مجلس ششم را در اختیار گرفتند و سپس در انتخابات شورای شهر به پیروزی رسیدند. این پیروزیها ادامه یافت و آقای خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۰ رأی بالاتری آورد. اصلاح طلبان بر اثر این پیروزیها مغرور و از واقعیتهای جامعه غافل شدند و شروع به وزن کشی کردند. تداوم وزن کشیها به آنجا رسید که ۴ کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ به صحنه آوردند. در واقع وزن کشیهای سیاسی اصلاح طلبان را زمین زد. به عبارت دیگر عامل شکست اصلاح طلبان خود اصلاح طلبان بودند، اما الان این طور نیست، چون یک وفاقی بین اصلاح طلبان وجود دارد.
آقای ترکان اخیرا نسبت به روی کار آمدن یک احمدی نژاد جدید هشدار داده است و گفته «خطر رئیس جمهور غیرقابل پیش بینی که هیچ اصلی را بر نمیتابد، خیلی جدی است»، حتی جریان رقیب هم چنین فضای اختلافی را در جریان اصلاحات دیده و انتقادهای صریح اصلاح طلبان به آقای عارف و دودستگی در حزب اعتمادملی را نماد این اختلافات برداشت کرده بنابراین به بازگشت به قدرت دل گرم شده، به طوری که آقای زاکانی گفته «انتخابات مجلس آینده دوربرگردان انقلاب است»، آیا اختلافات درون اردوگاهی اصلاح طلبان به بازتولید احمدی نژاد منتهی نمیشود؟ آیا چنین خطری را احساس نمیکنید؟
خیر، الان شورای عالی سیاستگذاری سوم هم اعلام موجودیت کرد و در جلسه یکشنبه شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با همه انتقادهایی که به عملکرد شورای عالی سیاستگذاری دوم وجود داشت و ایراداتی که به شورای عالی سیاستگذاری سوم وارد کرد، در نهایت وقتی کار به رأی گیری رسید، از ۱۵ رأی مأخوذه ۱۴ رأی موافق همکاری شورای هماهنگی اصلاحات با شورای عالی سیاستگذاری بودند که این اتفاق نسبت به گذشته بی سابقه بود. الان اختلافی بین اصلاح طلبان وجود ندارد، آن پروژه اختلاف افکنی هم کاملا شکست خورده است. البته انتقادهایی ممکن است بین اصلاح طلبان وجود داشته باشد، اما کاملا با درک اوضاع در جهت وحدت دارند حرکت میکنند. من خودم چشم اندازی که میبینم این نیست که اصلاح طلبان بخواهند به جان هم بیفتند، اما از عملکرد مجموعههای برآمده از لیست اصلاح طلبان، عامل رویگردانی مردم رویگردان از صندوقهای رأی شده و این یک واقعیت است. پاشنه آشیل اصلاح طلبان رویگردانی مردم از صندوقهای رأی است. برای همین آقای جهانگیری اگر بخواهد از دولت خارج شود این پیام را به مردم میدهد که مردم بدانند آنچه عملکرد دولت محسوب میشود مربوط به اصلاح طلبان نیست. اصلاح طلبان معترضند و امکان دارد به کل راه شان را از آقای روحانی جدا کنند. در مجموع من اوضاع را مثل سالهای ۸۱ تا ۸۴ نمیبینم، ولی تنها خطری که وجود دارد این است که مردم هم مثل گذشته نیستند. دیگر امیدی به انتخابهای خود در گذشته ندارند و در واقع امیدشان به صندوقهای رأی بسیار کم شده است.
دموکراسی قواعدی دارد، اما گویا برخی از اصلاح طلبان نمیخواهند قواعدش را رعایت کنند. آنها در ایامی که باید همه توان خود را برای نشان دادن عملکرد قوی و راضی نگه داشتن بدنه اجتماعی مصروف دارند، مشغول اختلافات درون اردوگاهی هستند. اتفاقی که در سالهای ۸۱ تا ۸۴ تکرار شد و اصلاح طلبان را زمین زد.
علی صوفی وزیر دولت اصلاحات میگوید: آن سالها وزن کشیهای سیاسی اصلاح طلبان را زمین زد. به عبارت دیگر عامل شکست اصلاح طلبان خود اصلاح طلبان بودند.
تحلیلی است که میگوید «اصلاح طلبان با پروژهای آقای عارف را در اردوگاه جریان اصلاحات بلااثر کردند و حالا میخواهند همان پروژه را برای آقای جهانگیری پیاده کنند»، آیا این تحلیل صحت دارد؟
این گزاره را قبول ندارم که اصلاح طلبان میخواستند آقای عارف را بلااثر کنند. خیر، چنین ارادهای وجود نداشته که آقای عارف در جریان اصلاحات بلااثر شود، چون آقای عارف به وسیله اصلاح طلبان در رأس شورای عالی سیاست گذاری قرار گرفت، نفر اول لیست اصلاح طلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی بود و بعد هم به پارلمان رفت. رئیس فراکسیون اصلاح طلبان در مجلس شد بنابراین اصلاح طلبان هر جا لازم بود آقای عارف را در صدر نشاندند. اگر اعتبار آقای عارف نسبت به گذشته کم شده است به عملکرد خودش برمی گردد و اصلا ربطی به اصلاح طلبان ندارد. آقای جهانگیری طبعا یک چهره مطرح اصلاح طلب است و عملکردش در دولت یازدهم خیلی خوب بود. در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ هم به خواست اصلاح طلبان کنار رفت و آقای روحانی مورد حمایت قرار گرفت بنابراین دلیلی ندارد که اصلاح طلبان بخواهند آقای جهانگیری را تضعیف کنند.
برخی صاحب نظران سیاسی اعتقاد دارند «فضای کشور همچون سالهای ۸۱ تا ۸۴ است. در آن سالها اصلاح طلبان اختلافات زیادی با هم پیدا کردند، این اختلافات به حدی بود که شورای شهر اول منحل شد، در مجلس ششم آنقدر بحثها بالا گرفت که اصولگرایان یکدست مجلس هفتم را از آن خود کردند، ورود اصلاح طلبان به انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ آنقدر بد بود که احمدی نژاد ناشناخته یکدفعه نزد افکارعمومی در قامت قهرمان ملی تداعی شد»، به نظر شما در حال حاضر روند معادلات در فضای سیاسی کنونی باز تکرار و باز تولید احمدینژاد است، چون امروز نیز اختلافات اصلاح طلبان در شورای شهر، فراکسیون امید مجلس و فضای سیاسی کشور مشهود و محسوس به نظر میآید؟
اصلا فضای امروز سیاسی شبیه ۸۱ تا ۸۴ نیست. ضمن آنکه عملکرد دولت آقای خاتمی باعث روی کارآمدن احمدی نژاد نشد. هنوز در میان دولت ها، بالاترین عملکرد مربوط به دولت آقای خاتمی است و مردم آرزو میکنند به آن دوران برگردند.
منظور آثار و تبعات اختلافات اصلاح طلبان تندرو در عرصه سیاسی بود.
بله، اصلاح طلبان سال ۷۶ پیروز انتخابات ریاست جمهوری شدند. دو سال بعد، اکثریت کرسیهای مجلس ششم را در اختیار گرفتند و سپس در انتخابات شورای شهر به پیروزی رسیدند. این پیروزیها ادامه یافت و آقای خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۰ رأی بالاتری آورد. اصلاح طلبان بر اثر این پیروزیها مغرور و از واقعیتهای جامعه غافل شدند و شروع به وزن کشی کردند. تداوم وزن کشیها به آنجا رسید که ۴ کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ به صحنه آوردند. در واقع وزن کشیهای سیاسی اصلاح طلبان را زمین زد. به عبارت دیگر عامل شکست اصلاح طلبان خود اصلاح طلبان بودند، اما الان این طور نیست، چون یک وفاقی بین اصلاح طلبان وجود دارد.
آقای ترکان اخیرا نسبت به روی کار آمدن یک احمدی نژاد جدید هشدار داده است و گفته «خطر رئیس جمهور غیرقابل پیش بینی که هیچ اصلی را بر نمیتابد، خیلی جدی است»، حتی جریان رقیب هم چنین فضای اختلافی را در جریان اصلاحات دیده و انتقادهای صریح اصلاح طلبان به آقای عارف و دودستگی در حزب اعتمادملی را نماد این اختلافات برداشت کرده بنابراین به بازگشت به قدرت دل گرم شده، به طوری که آقای زاکانی گفته «انتخابات مجلس آینده دوربرگردان انقلاب است»، آیا اختلافات درون اردوگاهی اصلاح طلبان به بازتولید احمدی نژاد منتهی نمیشود؟ آیا چنین خطری را احساس نمیکنید؟
خیر، الان شورای عالی سیاستگذاری سوم هم اعلام موجودیت کرد و در جلسه یکشنبه شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با همه انتقادهایی که به عملکرد شورای عالی سیاستگذاری دوم وجود داشت و ایراداتی که به شورای عالی سیاستگذاری سوم وارد کرد، در نهایت وقتی کار به رأی گیری رسید، از ۱۵ رأی مأخوذه ۱۴ رأی موافق همکاری شورای هماهنگی اصلاحات با شورای عالی سیاستگذاری بودند که این اتفاق نسبت به گذشته بی سابقه بود. الان اختلافی بین اصلاح طلبان وجود ندارد، آن پروژه اختلاف افکنی هم کاملا شکست خورده است. البته انتقادهایی ممکن است بین اصلاح طلبان وجود داشته باشد، اما کاملا با درک اوضاع در جهت وحدت دارند حرکت میکنند. من خودم چشم اندازی که میبینم این نیست که اصلاح طلبان بخواهند به جان هم بیفتند، اما از عملکرد مجموعههای برآمده از لیست اصلاح طلبان، عامل رویگردانی مردم رویگردان از صندوقهای رأی شده و این یک واقعیت است. پاشنه آشیل اصلاح طلبان رویگردانی مردم از صندوقهای رأی است. برای همین آقای جهانگیری اگر بخواهد از دولت خارج شود این پیام را به مردم میدهد که مردم بدانند آنچه عملکرد دولت محسوب میشود مربوط به اصلاح طلبان نیست. اصلاح طلبان معترضند و امکان دارد به کل راه شان را از آقای روحانی جدا کنند. در مجموع من اوضاع را مثل سالهای ۸۱ تا ۸۴ نمیبینم، ولی تنها خطری که وجود دارد این است که مردم هم مثل گذشته نیستند. دیگر امیدی به انتخابهای خود در گذشته ندارند و در واقع امیدشان به صندوقهای رأی بسیار کم شده است.
منبع: خبرآنلاین