وقتی اصولگرایان فقط گوشه پرده را بالا زدند
رویداد۲۴ یک سال و نیم از انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ می گذرد اما هنوز ناگفته های اصولگرایان تمامی ندارد. گویی مرهمی برای دل پُر آنها نیست بنابراین سعی می کنند تا از طریق تریبون های عمومی پیام هایی به یکدیگر بدهند. در روزهای اخیر محمدنبی حبیبی دبیرکل موتلفه اسلامی و سیدابراهیم رئیسی صحبت هایی کردند که زوایای جدیدی را از هفته منتهی به انتخابات برای افکارعمومی روشن ساخت.
اختلافاتی که روی دایره ریخته شد
حبیبی در برنامه تلویزیونی روایتی را مطرح کرد که توجیهی بود بر اصرار موتلفه به ماندن میرسلیم در صحنه انتخابات و ناگهان چند ساعت مانده به پایان زمان تبلیغات رسمی، خالی کردن پشت او و رفتن به سوی سیدابراهیم رئیسی. حبیبی گفت «رئیسی در مقطعی گفته بود میرسلیم اگر تمایل دارد، بماند. وی در مقطع دیگری در انتخابات تاکید کرده بود میرسلیم نباشد بهتر است».
اما این تنها نکته حرفهای دبیرکل موتلفه نبود، او به منت هایی که در آن روزها محمدباقر قالیباف بر سر اصولگرایی گذاشت، کنایه ای زد و بیان کرد «قرار شد همه نامزدها کنار بروند و فقط ابراهیم رییسی به عنوان نامزد جمنا در رقابت ها باقی بماند؛ گروهی مامور شدند با محمدباقر قالیباف دیگر نامزد اصولگرایان برای کناره گیری صحبت کنند. شنیده ام که قالیباف به این گروه گفته است نظرات آنها را برای کناره گیری قبول ندارد اما چون جمع تصمیم گرفته نظر آنها را می پذیرد».
اظهارات حبیبی مصداق بارز اعاده حیثیت است، هم نزد پایگاه اجتماعی موتلفه و هم سیاسیون کشور. در واقع او غیر مستقیم گفت که «رئیسی، قالیباف را مجبور به کنارگیری و موتلفه را مجبور به تنها گذاشتن میرسلیم در صحنه انتخابات کرد، البته موتلفه بدون حرف و حدیث پذیرفت اما قالیباف منّت گذاشت».
خاطراتی که اصولگرایان کم کم دارد یادشان می آید
معنای این سخنان آنقدر برای رئیسی سنگین بود که نتوانست سکوت کند. او وقتی در دانشگاه شهید بهشتی به مناسبت روز دانشجو حاضر شد، گفت «آقای قالیباف گفت تا آخرین مناظره میمانم بعد از آن سراغ نظرسنجی ها میرویم اگر رای من کمتر بود کنار میروم و این کار را کردند. ایشان در واقع به عهد خود وفا کرد و من از ایشان متشکرم، ایشان لطف کرد. من به هیچ کس نگفتم نیایید تا من بیایم».
دفاعیات رئیسی از خود، پایان ماجرا نبود و در واقع آغازی بر جنگ طرفداران او و قالیباف در فضای مجازی شد. قالیبافی ها مثل آتشفشان خروشیدند تا خلاءهای بین قطعات پازل را آنها تکمیل کنند و نگذارند، افکارعمومی تنها براساس صحبت های رئیسی به قضاوت بنشیند.
مفتاح عضو شورای مرکزی جمعیت پیشرفت و عدالت در توئیتی نوشت «آقای رئیسی! نمی دانستیم شما قرار است با آقای قالیباف رقابت کنید نه آقای روحانی. شما که می دانید در نظرسنجی های دو به دو با رقیب، قالیباف بالاتر بود».
قربانزاده مشاور محمدباقر قالیباف نکته کلیدی را گفت «در فضای ستادی که با آقای دکتر قالیباف بودیم، همه تحلیل ها این بود که در هفته منتهی به انتخابات جریان ما به شوک نیاز دارد بنابراین باید شوک وارد می شد، البته کنار رفتن آقای قالیباف شوک ایجاد می کرد ولی همان طور که دیدیم قدرت این شوک آنقدر نبود که رأی آقای رئیسی بالاتر از آقای روحانی بیاید. در مقابل معتقد بودیم «شوک بزرگتر کنار رفتن آقای رئیسی است».
به عبارت صریح تر قالیبافی ها می گویند تصمیم بر کنار رفتن قالیباف اشتباه بود چون بخش عمده ای از آرای او به سبد روحانی رفت، در حالیکه اگر رئیسی انصراف می داد، بخش عمده و قریب به اتفاق آرای او به سبد آقای قالیباف می آمد و احتمال پیروزی قریب به یقین می شد. اما توجه نکردن به این ملاحظات عامل اتخاذ تصمیم اشتباه شد.
جرقه ای در انبار باروت
این ادعاهای بزرگ حامیان قالیباف مثل جرقه ای در انبار باروت بود. علی نادری فعال سیاسی نزدیک به جبهه پایداری و عضو ستاد رئیسی در توئیتی، خاطره ای بحث برانگیز را از آن روزها تعریف کرد. او نوشت «شبی که حرف انصراف چرخید، در مرکزیت ستاد همگی عصبانی از ضرر واضح این انصراف بودیم که مرکزیت ستاد بغلی تماس گرفت، یک ساعت استدلال کرد که انصراف به این دلایل خوب است، پاسخش را شنید، دست آخر گفت روز پنجشنبه رأیش به ۶ درصد می رسد، چرا بماند؟»
به بیان ساده حامیان قالیباف می خواهند انصراف مظلومیت نمایش دهند که با وجود آنکه می دانست تصمیم جمعی اشتباه است اما پذیرفت و کنار رفت، در مقابل طرفداران سیدابراهیم رئیسی از یک حقیقت پنهان پرده بر می دارند و معتقدند ای کاش قالیباف تا روز ۲۹ اردیبهشت ۹۶ در صحنه رقابت می ماند و منّت آرای ۶ درصدی اش را تا ابد بر سر جریان اصولگرا نمی گذاشت. در این صورت بعد از تحمل سه شکست در انتخابات ریاست جمهوری ۸۴، ۹۲ و ۹۶ با خیال راحت به منزل می رفت و اوقات خوشی را با خانواده سپری می کرد اما تاکتیکی اتخاذ کرد که نزد پایگاه اجتماعی اصولگرایی فداکارانه و مثبت تلقی شد. از همین روی با تظلم خواهی های گاه و بی گاه زمینه حضور خود را در انتخابات ۱۴۰۰ محک می زند.
تاکتیک جدید اصولگرایان
سال هاست که قدرت در ایران تعارف بردار نیست. سلیقه های سیاسی با همه توان می کوشند که یک تنه به میدان رقابت های انتخاباتی ورود کنند تا کیک قدرت را با کسی شریک نشوند. اصولگرایان امروز خواه با دیدگاه حزبی همچون موتلفه، خواه با نگاه شیخوخیت همچون رئیسی و خواه با دیدگاه رنسانسی مثل قالیباف یک مسیر را می روند و در حال گرم کردن خود برای انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ هستند. آنها گرچه تاکتیک شان مشترک است اما از بازی فوتبال خسته شدند بنابراین همچون گلف بازان درون یک تیم عمل می کنند، یعنی ضمن رقابت با جناح مقابل، هر کس می خواهد به توپ خود ضربه بزند. حال باید دید نتیجه نوع بازی چه خواهد بود؟